۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

آیا دلیلی برای پیروزی جنبش آزادیخواهی وجود دارد؟

بررسی علل شکست جنبش نوین دموکراسی خواهی در ایران

جنبش سراسر آمیخته به شوق و شور آزادیخواهی که بعد از انتخابات 22 خرداد 1388 معاویه ای در ایران آغاز گردید، ظاهرأ از جنس دیگری است. پیش از انتخابات خامنه ای جلاد با برنامه کوهنوردی در سنندج و سخنان همیشگی اش عملا دو پیام را برای مردم ایران فرستاد... پیام اول مثل خمینی سگ تبار یاوه های وحدت کلمه ای و مردم سالاری اسلامی بود تا بازار شرکت در انتخابات را گرم کند و باتوجه به اختالافات ظاهری( این اختلافات همیشه در شطح و برای سهمیه بندی قدرت بوده است) وسیعی که با دیگر مروجین تازی پرستی در قم پیدا کرده بود مهندس موسوی حاشیه نشین را که در رابطه با استراتژی از پیش طراحی شده انتخابات ( بخوانید انتصابات با رأی گیری) به کاندیداتوری پذیرفت و با براه انداختن بوق و کرنای مصاحبه های تلویزیونی تا توانستند شور و شعف شرکت در انتخابات را بالا بردند و چون میدانستند که چه خواهند کرد، وقعی هم نمی نهادند که بعد از انتخابات چه خواهد شد و طبق محاسباتشان پیش بینی کرده بودند که در بدترین حالت در چند هفته و یا چند ماه خواهند توانست عواقب بعد از تقلب در انتخابات را خاموش کرده و درس دیگری به مردم ستمدیده ایران بدهند تا دیگر فکر انتخابات را از سرشان بیرون کنند و به خانه خود بروند و راه را برای یک حکومت کاملا بسته هموار سازند. پیام دوم خامنه ای در سنندج که از طریق کوهنوردی نمایشی به مردم و سایر آخوندها فرستاده شد پاسخی به شایعات بیماری و در احتضار بودن خامنه ای بود تا بدانند که نه تنها بیمار نیست بلکه مثل شیر کوهستان است.
بعد از این مقدمه کوتاه بگذارید برویم سر اصل مطلب :

چرا قرعه به نام موسوی افتاد ؟

اگر فراموش نکرده باشیم، بعد از انتخاب خاتمی خائن (در مقاله ای دیگر به آن خواهم پرداخت) ، جنبش آزادیخواهی گام به گام دچار یاس گردید و بی لیاقتی و دروغگویی خاتمی بر همگان آشکار شد. کروبی و رفسنجانی هم که طشت رسوایی شان از سر بام افتاده بود و شخص دیگری هم نبود که بتوانند علم کنند تا بتوانند دوباره قاپ مردم را بدزدند و به سر صندوق های رای بکشانند ، لذا با مطرح شدن نام وی و بازی های می آیم و نمی آیم .... اگر او بیاید من کنار میکشم..... و دهها بازی دیگر موسوی به عنوان یک جانشین قدرتمند مطرح گردید و نسل جدید که با ماجراهای سال 57 و دهه 60 تنها از طریق نوشته های یک سویه آشنایی داشتند و همچنین به برنامه اتمی نیز به عنوان یک افتخار ملی نگاه میکردند دو باره اعتمادشان جلب شد به صورتی وسیع در انتخابات شرکت کردند.... از موسوی، آزادیخواهی ساختند که با دیگران نمیشد ساخت تا باشکست دادن او با برنامه ای از پیش طراحی شده (تقلبات وسیع) بار دیگر و شاید برای مدتی طولانی خاک یاس بر دل مردم بپاشند. و باتوجه به اینکه بسیاری از رهبران آیین تباهی (اسلام) در قم ، موسوی را پشتیبانی نمودند. خامنه ای وارد یک بازی بزرگ شد و آن برجای نشاندن مردم و سایر آخوندها بود. که اگر این بازی را ببرد ( که به نظر من خواهد برد) باید زندگی در یک زیمبابوه و یا برمه و یا سودان دیگر حد اقل تا مدتهای زیاد پذیرفت و اگر به خاطر اتفاقات پیش بینی نشده ای مثل حمله نظامی (که از نظر من دور از ذهن هم نیست) حکوت از میان برود ، تا سالیان دراز آب بسیار گل آلود خواهد بود (تجربه عراق و افغانستان) و بازسازی حس وحدت ملی دچار آسیبهای جدی و چه بسا التیام ناپذیری خواهد شد.

چرا جنبش شکست خواهد خورد:

مطالبی که در زیر می آورم بر اساس واقع نگری است و هیچگاه نخواسته ام که با تئوریزه کردن آرزوها و خوش خیالیها، هم خود و هم دیگران را فریب دهم و وعده های سر خرمن و امیدهای بی پایه و اساس شعرگونه بوجود بیاورم و از این نظر آنچه که میگویم بسیار تلخ است :

1- وجود دشمن سازمان یافته و مسلح و آموزش دیده ، که برای منافع کثیف فردی شان میجنگند.(سپاه – بسیج – آخوندهای سر در آخور – حزب الله لبنان – هیئتهای موتلفه اسلامی و .......).
2- دشمن دارای سیستمهای اطلاعاتی و اتاقهای فکر سیاسی و نظامی و دیپلماتیک است که بسیار فعالانه و با چنگ ودندان کار میکنند و به قول فیروز آبادی کثیف : با راهپیمایی کنار نخواهند رفت.
3- دشمن دارای گروههای سازمان یافته ای است که به عنوان نیروهای بینا بینی ( دلال) عمل میکنند و کار اصلی شان فریب جنبش و به بیراه کشاندن آن است( کار ضد اطلاعاتی ) و باید گفت که بسیار هم خوب عمل میکنند و متاسفانه این افرد و گروهها با هر حرفی که اندکی بوی ناله و گلایه بدهد از سوی مردم به عنوان ریزش در نیروهای خامنه ای تعبیر میشوند.
4- دشمن دارای اهرمهای بین المللی برای چانه زدن و معامله با بیگانگان است و حاضر است منافع ملی ایران را هم برای بقای خودشان به حراج بگزارند و در واقع چیزی برای ارائه کردن دارند ( از نظر بیگانگان ).

وضعیت اسفبار جنبش:

1- اولین و بد ترین بیماری که جنبش از آن رنج میبرد عدم وجود حس وحدت ملی در میان مردم ایران است آنچه که به آن دامن میزند ، سیاستهای ضد ملی و ضد ایرانی تمامی مدعیان رهبری جنبش است که در این 31 سال در قدرت به طور مستقیم و یا غیر مستقیم شریک بوده اند و هیچ قوم و طایفه ایرانی وجود ندارد که ضربات سهمگین سیاستهای ضد ایرانی آنان را نچشیده باشد.
2- عدم وجود احزاب و سازمانهای سیاسی ( منظورم دکانهای دلالی که دفاترشان مثل دفاتر ازدواج وطلاق است نیست)
3- عدم وجود حرکتهای سازمانیافته که دارای اهداف مشخص و استراتژی و تاکتیکهای مبارزاتی برای رسیدن به اهداف مبارزاتی.
4- نبود رهبران پاک سرشت و کار آزموده و مورد اعتماد مردم.
5- بدبینی شدید مردم نسبت به مدعیان رهبری و ترس از برگزیدن رهبران جدید.( که از طرف رژیم نیز با تبلیغات سنگین در گوش مردم خوانده می شود )
6- عدم ترویج وحدت ملی و باز کردن راستین آغوش به تمامی مردم ایران ، که نه برای استفاده ابزاری از آنان به اهداف سطحی خودشان بلکه برای بازگردانیدن حقوق پایمال شده اقوام ایرانی و ارائه برنامه های عملی در جهت زدودن این بی عدالتیهای ضد ایرانی .
7- عدم آشنایی عمیق مردم با مفاهیم سیاسی و سوء استفاده گروههای فرصت طلب که به نام اصلاح طلبی وارد گود شده اند و قصد تصفیه آزادیخواهان را به لطایف الحیل تبلیغاتی و دروغ پراکنی دارند و در واقع به عنوان ستون پنجم رژیم عمل میکنند.
8- استراتژی غلطی که از طرف خائنین ملقب به اصلاح طلب و اعوان و انصار آشکار و پنهان آنان در خارج و داخل ایران به خورد مبارزین داده شده است که بیشتر به جنبش آزادیخواهانه ای که از تاکتیکهای ملتمسانه و گدایی از کشور های بیگانه برای رسیدن به آزادی تبدیل شده است .
9- براه انداختن گاندی-ایسم که به صورت کاملا کورکورانه از طرف خیلی ها به عنوان یک اصل مقدس پذیرفته شده است و در واقع وظیفه اصلی اینگونه تئوریها کند نمودن و قابل کنترل کردن جنبش آزادیخواهانه است تا با درست کردن تابوی خشونت ، مبارزین رادیکال را در تنهایی قرار دهند.
10- هردمبیلی و گله ای بودن تظاهرات که هنوز گدایی (یوتیوبی) افکار بین المللی را پشت سر نگذاشته است و هنوز به پوچی این فکر و خیال خام پی نبرده است که قدرتهای بزرگ اگر وارد میدان شوند، نه برای اعاده حقوق آنها بلکه به خاطر منافع ملی سیری ناپذیرشان وارد میدان خواهند شد.

بنا برای دلایل است که من این جنبش را خالی از محتوای خرد گرایانه میدانم که مانند جنین نارس سقط خواهد شد.

پاینده ایران- برقرار باد آیین ریشه ای – کوبنده تندر

کژدم.

۱ نظر:

  1. مردم با منطق دین دار نشده اند که بخواهند با منطق آن را کنار بگذارند؛ ف. م. سخن

    پاسخحذف