۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

نگهبانان دوزخ در انتظار سید حسن نصرالله

نگاهبانان دوزخ در انتظار نیروهای حزب الله لبنان

بازهم صدای شیپورهای جنگ به گوش میرسد و هر تحلیلگری بنا بر آنچه به هر سطر از تحلیلهایشان پرداخته میشود هدف را ایران قلمداد میکنند. حرکتهای ناتوان و بچه گانه رزمندگان بادکنکی و ناتوان اسلام (سپاه و بسیج رجاله ها و اوباشان ) نیزبر این آتش تند تحلیلها می افزاید. بازار اسلحه که داغ بود داغتر شده است و همه در تب مالیخولیای جنگ میسوزند و لحظه شماری میکنند. اما به راستی چه خبر است؟ آیا سوریه توان جنگیدن را دارد؟
واقعیت موجود نشان میدهد که مرزهای اسراییل و سوریه امن ترین مرزهای اسراییل هستند و سوریه بنا بر روش گذشته از جنگ با واسطه استفاده میکند، و به طور تاریخی همه میدانند که خانواده اسد به طور سنتی از به پا کردن بحران و خواباندن آن نان میخورند. خانواده اسد با فشار یک نمایش قدرت که به طور مشترک از طرف ترکیه و سوریه در سال 1999 به اجرا گذاشته شد و تنها در حد گرد آوری نیرو در مرزهای سوریه بود ، در یک چشم به هم زدن عبدالله اوجالان رهبر کردهای دلاور و مبارز کردستان ترکیه را با یک بازی سیاسی – اطلاعاتی مسخره به دولت فاشیست ترکیه تحویل دادند. با ترور رفیق حریری از طرف حزب الله لبنان که تحت امر رژیم ننگین اسلامی حاکم بر ایران و خانواده اسد ترتیب داده شد نیزدیدیم که سوریه با یک فشار نه چندان بزرگ بین المللی لبنان را ترک کرد و در جنگ 33 روزه نیز تنها نقش دلالی لجستیک حزب الله لبنان را به عهده گرفت. لذا هر گونه انتظار ازسوریه برای وارد شدن به نبرد مستقیم را باید خواب و خیال دانست و خانواده اسد در این رویای تحلیلگران ( هر سطر دو دلاری ) نقش مستقیم عملی نخواهد داشت به همین دلیل یک پای اینگونه تحلیلها می لنگد. پای دیگر اینگونه تحلیلها رزمندگان ناتوان و گریزپای اسلام ناب محمدی در ایران هستند که مانورهای فوتو شاپی و بوق و کرنای قدرتمندی آنان گوش آسمان را کر کرده است و دیدیم که حتی در یک نبرد خیابانی در روز عاشورای 88 چگونه در گوشه ای خزیده بودند. رژیم کثیف اسلامی ایران بیش از هرکس میداند که توان رزمی اش در چه حد است و اینرا هم میداند که دست گدایی به سوی روسیه دراز کردن نیز از نظر نظامی چه معنی میدهد و تنها داشتن موشکهایی که تنها میتوانند شلیک شوند ولی قدرت هدف گیری آنها مورد شک و تردید بسیار جدی است چه معنایی دارد و تنها با دل خوش کردن به چند قایق تندرو که ادعای اژدر افکنی و حمل سامانه موشکی را با آب و تاب به آن میبندند، نمیتوان به جنگ رفت و زنده بازگشت. اما مسئله دیگری که بازهم با بزرگ نمایی بسیار بالایی به آن میبالند مسئله براه انداختن گروههای تروریستی شیعه در عراق و افغانستان و لبنان و شیعیان حوثی یمن و آموزش نیروهای طالبان و القائده است ، که آنرا عقبه خود می انگارند اما میدانند که با اینها برای فاطی (بنت رسول) تنبان نمیشود درست کرد و در یک نبرد بسیار نابرابر بازنده خواهند بود.
از یک سال پیش کشورهای غربی قطع دست و پای اختاپوس اسلامی حاکم بر ایران در دستور کار خود قرار داده اند و خوانندگان گرامی با آن آشنا هستند ، اما برای یاد آوری به مسئله شیعیان حوثی یمن و ماجراهای بحرین و از هم پاشیده شدن حلقه های جاسوسی رژیم در کشورهای حوزه خلیج فارس و انتخابات عراق میتوان اشاره کرد که من این پروژه را پروژه قطع دست و پای اختاپوس می نامم و هنوز بر این باور هستم که کشورهای غربی تا این مسئله را حل نکنند به جنگ رو یاروی و مستقیم با رژیم اسلام ناب محمدی نخواهند پرداخت ، نه به خاطر ترس بلکه برای کم کردن هزینه های ناگوار که میتواند از این ناحیه به طور کوتاه مدت بر آنها تحمیل شود.

اکنون زمان به خاک مالیده شدن پوزه سید حسن نصرالله است

در هفته های اخیر، بعد از انتشار اخبار جانبی در رابطه با محکوم شدن حزب الله لبنان در قتل رفیق حریری دیدیم که حسن نصرالله بازهم شروع به عربده کشی نمود و ماجرای مرز لبنان و اسراییل ( درگیری منجر به کشته شدن یک افسر اسراییلی و دو سرباز و یک خبرنگار لبنانی) هم برای اینکه نمونه ای نشان بدهند در دنباله این عربده کشی اتفاق افتاد تقریبا همزمان با این مسئله برخورد یک قایق حاوی مواد انفجاری به کشتی نفتکش ژاپنی هم اتفاق افتاد. این علایم و پارازیتهای صادر شده از طرف جمهوری ننگین اسلامی و نایب برحقش در لبنان، کشورهای غربی را نه تنها وادار به عقب نشینی نخواهد کرد بلکه آنها را در عزمشان برای قطع بزرگترین بازوی اختاپوس اسلامی جدی تر خواهد نمود و به همین دلیل هم حسن نصر الله ادعا کرد که مدارکی را فاش خواهد کرد که تنها برای خریدن زمان برای مذاکرات بیشتر پشت پرده و بده بستانهای زیر میزی و در کنار آن سازماندهی دوباره حزب الله لبنان به درد میخورد و در این میان دو کشور فرانسه و انگلستان هستند که باید مجاب شوند و به مرگ حزب الله لبنان تن در دهند تا شمشیر جنگ از نیام اسراییل و برای نابودی کامل حزب الله لبنان بیرون آید.
تمامی داستانهای سفر سلطان عربستان و بشار اسد و یک ماه زمان دادن برای نتیجه دادگاه قتل رفیق حریری و افشای اسناد مسخره که عکس و فیلم خیابانهای بیروت است ، همه و همه همان داستان کشدار تقسیم سهم بین قدرتهای غربی است . البته در اینجا دیگر نیازی به ذکر نام روسیه نمیبینم ، زیرا نه تنها شاخش شکسته است بلکه به اندازه کافی پشم و پیلش هم ریخته است و رویش دوباره مو بر تن روسیه و در آوردن شاخ جدید بسیار زمان خواهد برد.

منافع غرب از نابودی حزب الله لبنان

1- قطع بازوی نظامی رژیم اسلامی حاکم بر ایران در لبنان و فلسطین.
2- نابودی شبکه ها و سیستم پولشویی و قاچاق مواد مخدر و سازمانهای تبهکاری که سپاه پاسداران و حزب الله لبنان در کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپا و آمریکای لاتین و جنوبی و کانادا و مالزی و اندونزی و تایلند و پاکستان و افغانستان براه انداخته اند.
3- بازگشت آرامش بیشتر به عراق بعد از خروج نیروهای آمریکایی.
4- پایین آوردن فتیله تمامیت خواهانه بخشی از شیعیان عراق.
5- خشنود سازی کشورهای عربی.
6- گشایش راه جدید در رابطه با مسئله فلسطین.
7- قطع دست سوریه از سرنوشت لبنان.
8- تضعیف سوریه و رام کردن خانواده اسد و در نتیجه انزوای بیشتر رژیم اسلامی حاکم بر ایران.

در این رابطه بنا بر سابقه تاریخی حکومت بعث حاکم بر سوریه میتوان گفت که خانواده اسد کاری اساسی نخواهند کرد و بیشتر خود را آماده پذیرفتن شرایط بعد از حذف حزب الله لبنان و بازیهای بعد از آن خواهند نمود. و چه بسا از هم اکنون خود را حتی برای زمانی آماده میکنند که دوستی به نام سید علی گدا ( سید خراسانی) وجود ندارد.
رژیم ننگین اسلامی نیز دو راه بیشتر ندارد، یا باید دل به دریا بزند و از لولوی خود در لبنان دفاع کند و یا اینکه باید زبانش را به آنجایش فرو برده و مثل سگ آنجایش را لیس بزند، و من مطمئن هستم که رژیم امام زمانی به بازی زبان و آنجایش پناه برده و دعای فرج امام زمانش را بخواند، زیرا این دیگر شلیک ظفرمندانه موشکهای فوتوشاپی نیست و به قول مردم کردستان توتونه کی تونه ( توتونش خیلی تنده ) و میتواند باعث فشار زیاد و در نتیجه سرفه و گوزیدن سید خراسانی و سردار دلقک و اوباشش احمدی نژاد و فیروز آبادی ( بشکه آبجو) شود که باعث شرمساری امام هرگز نزاده و از مادر غایب دوازدهم ( عج ) شود.
از آقایان و خانمهایی که تحلیلهای هر سطر دو دلار مینویسند و در واقع تحلیل هایشان را بر پایه اطلاعات نادرست و جهت دار منتشر شده در اخبار و روزنامه ها و مجلات غربی شکل میدهند تا در رادیوهای بیگانه منتشر شود و پول ساندویچ و نوشابه شان براه باشد تقاضا دارم که خاک در چشم مبارزین نپاشند و باعث بوجود آمدن امیدهای واهی از قبیل اینکه امروز و فردا این رژیم با حمله آمریکا از بین میرود، نشوند. زیرا این امیدهای واهی مبارزین را دچار دودلی و صبر و انتظار تخیلی نموده و به رژیم جنایت پیشه اسلامی فرصت میدهد تا خود را هر چه بیشتر قوی سازد و حد اقل زیانی که میتوانیم از این گونه تحلیهای تخیلی ببینیم از دست دادن زمان است و همانگونه که میدانید هر ثانیه ای که از دست میدهیم در آینده نسلهای بعدی تاثیری بسیار ویرانگر خواهد داشت.
یکی از این وبسایتهای بسیار مشهور پیک نت است که آشیانه توده ایهای ورشکسته تاریخی است، که کارش آسمان ریسمان بافتن است و دم به ساعت هم بعد از پخش یک خبر به مقالات و نوشته های قبلی اش لینک میدهد که آهای خلایق ... ببینید ما قبلا گفتیم و حالا درست از آب در آمد؟ منابع خبری اش هم یا روسها هستند و یا مقامات اطلاعاتی مزخرف بافی مثل آن توده ای مسلمان شده ( عبدالله شهبازی) و در طی این چهار سال اخیر این وبسایت میدان جنگ بوده است و در واقع این وبسایت تلاش دارد با اخبار بی اساس هیجان آور مشتری جلب کند و از خمینی بیشرف هم بیشتر به ولایت فقیه اعتقاد دارد و متاسفانه به خاطر صفت آفتاب پرستانۀ رنگ عوض کردن که ارثیه فامیلی توده ای هاست مراجعین زیادی هم دارد. دیگران هم از قبیل گروههای سلطنت طلب بیگانه پرست هستند که همیشه رسانه هایشان هم از آخور غربی ها و هم از توبره وزارت اطلاعات تغذیه میشود و همیشه در رویای بمباران ایران و و یا تجزیه ایران و بازگشت به ایران و بدست آوردن املاکشان هستند و در زیر پرچم سلطنت بی سلطان سینه میزنند. عده ای دیگر هم در بی بی سی و رادیو فردا قلم میزنند و یا تحلیل میبافند تا نان شبشان در آید. اما مبارزان باید بدانند که با باور داشتن به اینگونه تحلیلهای بی پایه تنها به یک دلخوشی ناپایدار دست خواهند یافت و بعد از سپری شدن زمان و آشکار شدن پوچی آن تحلیلهای هیجان انگیز و رهایی بخش، چه بسا از مبارزه مایوس شوند و به پیری زودرس سیاسی برسند و این همان چیزی است که رژیم کثیف رجاله های اسلام به آن نیاز دارند. تئوریهایی از قبیل تجزیه شدن ایران و اینکه ایران به یک انقلاب دیگر نیاز ندارد بلکه به اصلاحات نیاز دارد از سا 1366 بوسیله وزارت اطلاعات تئوریزه شد و اولین گروه پان ترکها را هم یکی از افراد سپاه (اطلاعات سپاه ) در تبریز بنا نهاد، تا هم از آن طریق بتواند به سازمانهای پان ترکیست ترکیه و سازمان اطلاعاتی ترکیه نفوذ کند و از سوی دیگر لولوی تجزیه طلبی را در آذربایجان درست کند تا مردم را ازجنبش دموکراسی خواهی به خاطر ترس از تجزیه شدن باز دارد و آنهایی که آن عنصر سپاه ( چهرگانی) را میشناسند ، میدانند که سرتاپای داستان ساخته و پرداخته وزارت اطلاعات بود و همین داستان را در خوزستان هم بوجود آوردند. و در کردستان هم با معرفی کردن احزاب و گروههای مباز کرد، به عنوان گروههای تجزیه طلب همین استراتژی ترس از تجزیه را پیش بردند. از سوی دیگر با زمزمه هر روزه اصلاحات از طریق گروههای حکومتی از قبیل دفتر تحکیم وحدت و سایر گروههای همسو از قبیل ملی مذهبی های بوقلمون صفت آنقدر در بوق و کرنا دمیدند تا اینکه ملکه ذهن نیروهای دموکراسی خواه در جنبش دانشجویی و روشنفکری گردید و گروههای ظاهرا چپ گرایی از قبیل توده ایها و اکثریتی ها هم به آن دامن زدند تا اینکه در نتیجه شارلاتان بازیهای خاتمی عده ای توانستند از مرز اصلاح طلبی بگذرند و به سرنگونی بیاندیشند و عده ای هم سرخورده شده و خانه نشین شدند و حد اقل ضرری که جنبش دموکراسی خواهی از اینگونه تئوری ها دید از دست دادن 14 سال زمان از زمان انتخاب خاتمی بودکه اگر به تحلیل تمامی آنچه که جنبش دموکراسی خواهی از دست داد بپردازیم، مثنوی هفتاد من دفتر شود.

پاینده ایران – برقرار باد آیین ریشه ای – کوبنده تندر

کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر