۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

باز هم سر و کلّهٔ «جند الله» پیداشد!!؟؟

پیش از این در مقالهٔ «جندالله چه میخواهد» در رابطه با این جریان منحط تازی پرست که نظراتی مشابه آرای آخوندهای شیعه در سالهای پیش از ۱۳۴۰ معاویه ای را ( البته به نام تسنن) به یدک میکشد و برادران «وهابی» شان در افغانستان و پاکستان نیز به همان عقاید «استفراغ آور» معتقدند؛ را شرح داده ام و دیگر نیازی به تکرار آن نیست. اما آنچه که اکنون بیان آنرا ضروری میبینم؛ اظهارات نوکری و چاکری آنها به شیوخ عرب میباشد. گویا رهبری جدید گروه «جندالله» بعد از همکاری با نیروهای اطلاعاتی پاکستان در تحویل «عبدالمالک ریگی» به جمهوری اسلامی ایران؛ در ازای «قتل المبحوح فلسطینی» در امارات عربی؛ به یکدستی کامل «عرب پرستانه» دست یافته اند و هر آنچه از «ماتحت» شیوخ عرب میریزد را به عنوان «تبرّک» سرمهٔ چشم میسازند و گفته های «عربی» آنان را همچون آیات « قرآن کژيم» میپندارند. اما مسئله این است که این آقایان دیر به سر «سفره» آمده اند و آنچه که مانده است تنها چند استخوان جویده شده و صد بار لیسیده شده ای است که حتی حال بنیانگذاران «اندیشهٔ تکفیری» را هم به هم میزند. اگر در زمان جنگ سرد؛ استفاده از «جانوران درندهٔ تکفیری» برای مقابله با پیشروی «روسها» ؛ در دستور کار پاکستان و کشورهای عربی و نهایتاً آمریکا قرار گرفت و سپس برای مقابله با نفوذ «رژیم اوباشان مقدس شیعه» در ایران؛ از طرف کشورهای عربی و پاکستان جان دوباره ای گرفت؛ اما اکنون این جریان فکری منحط به «زباله دان» وسایل و مواد «تاریخ گذشته» سپرده شده است. لذا این «دیر آمدن» بر سر سفرهٔ دلارهای نفتی کار را به آنجایی میکشاند که اکنون جندالله به آن رسیده است و مجبور به صدور بیانیه ای نموده است که « دریوزگی و گدایی» از درگاه بیگانگان از سر و رویش میبارد ( اینجا ) ؛ تنها فرقی که میان « اوباشان مقدس» حاکم بر ایران با «جندالله» وجود دارد ؛ فرق میان یک شخص و تصویر او در آیینه است. زمانی که شخص دست راستش را تکان میدهد؛ تصویر او دست چپ را تکان میدهد؛ زمانی که شخص میگوید «رافضی» تصویر او در آیینه میگوید «ناصبی»؛ اما تمامی اندیشه ها و رفتار آنها ریشه در یک لجن دارد که آنهم «قرآن کژیم» ( کژ اندیش و دون پرور) است. آنچه که اکنون در افغانستان تحت سلطهٔ «طالبان» و پاکستان تحت سلطهٔ «طالبان» میگذرد؛ نقطه به نقطه همان اندیشه هایی است که آخوندهای کثیف شیعه از «فضل الله نوری» گرفته تا « خمینی ملعون» تا زمان اصلاحات ارضی ۱۳۴۱ مطرح میساختند و تنها فرقی که الان وجود دارد این است که « ایران » دیگر آن «ایران » پیش از سال ۱۳۴۱ نیست و آخوندهای کثیف شیعه خودشان را به آن راه میزنند؛ گویی که همیشه به «داشتن دانشگاه» و «حق رای زنان» معتقد بوده اند. این ترفند آخوندهای شیعه و «عقب ماندن» آخوندهای وهابی به خاطر شرایط عقب ماندهٔ اجتماعی حاکم بر پاکستان و افغانستان حتی گاهی «دهاتی روشنفکران» را هم دچار «کژ اندیشی» مینماید و فکر میکنند که «آخوندهای شیعه» از آخوندهای «وهابی و سنی» پیشرفته تر هستند!!! در صورتی که مغزهای هر دو گروه انباشته از همان «استفراغ ۱۴۰۰ ساله» است. اما «جندالله» دچار « کژ اندیشی» مضاعف شده است و آن اینکه؛ هنوز فکر میکند که « وهابیت درنده و تکفیری» هنوز بر روی میز «پنتاگون»  و یا وزارت اطلاعات عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی قرار دارد؛ در حالی که اینچنین نیست. این عقب ماندگی ذهنی و «دیر فهمی» باعث شده است که جندالله از بازار کساد خودش تعجب کند و به دنبال «خریدار» بگردد. جندالله باید بداند که با آویزان شدن از «خایه های شیوخ عرب» چیزی به غیر از چند «تار پشم خایهٔ اسلامی» چیز دیگری نصیبش نخواهد شد.

کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر