۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

بازی با اهرمهای قدرت

 در کشورهای آزاد به خاطر تعریف خاصی که از منابع قدرت و تقسیم آن میان مردم و نخبگان رسیده اند تعادلی نسبی وجود دارد که حتی با اتفاقاتی نظیر بحران اقتصادی چند سالهٔ اخیر؛ با اینکه این تعادل به هم میخورد؛ اما به تعبیری به نقطهٔ انفجار نمی رسد. نقطهٔ انفجار جایی است که شالودهٔ موجود اجتماعی به طور بنیادی زیر سوال میرود. اما برای دیگرگون شدن؛ نیاز به تعریف دوبارهٔ استراتژیهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دارد؛ لذا اگر میبینیم که در اروپا و یا آمریکا هیچ نوعی از عکس العمل اجتماعی و سیاسی انفجاری در برابر بحرانهای عمیق کنونی اتفاق نمی افتد؛ تنها به خاطر یک سوال بی پاسخ است؛ و آن اینکه :  چه باید کرد؟ این امر نشان میدهد که این جوامع قانع شده اند که هرچند سیستم حاکم اقتصادی- اجتماعی- سیاسی حاکم ایده آل نیست اما همچنان بهترین راه برای ایجاد تعادل به شمار میرود. از سوی دیگر سیستمی که بنا شده است؛  دارای چنان پتانسیل انبساطی و انقباضی است که میتواند نیروهای انفجاری را به شکل یک حباب در آورده و به سمت « سطح» هدایت کرده و انفجار را تا حد انفجار یک حباب کوچک در سطح فرو کاهد. در چنین جوامعی؛ بازیهای سیاسی از پروتوکل های خاصی پیروی میکند و از دایره خارج نمیشوند و محاسبات زیادی که برای بر آورد سود و زیان یک و یا چند حرکت خاص انجام میگیرند پشتوانه های محکمی  برای بازیهای سیاسی به حساب می آیند. اما در کشور ما چه در میان حکومتی ها و چه در میان نیروهای به اصطلاح اپوزیسیون از همان پروتوکل های تک حزبی و تک صدایی بودن پیروی میکنند و هنوز اندیشه های « اگر من بودم چنین و چنان میکردم» چه از نوع « پیامبر گونه» اش و چه از نوع « خاندانی» اش و چه از نوع «حزبی» اش رخت بر نبسته است و به همین خاطر هم سنگ روی سنگ بنا نمیشود. حتی گروهها و سازمانهایی که برنامهٔ خاصی برای جایگزینی ندارند نیز با چسبیدن به یک سری کلمات کلی و بیجان که بیانگر هیچگونه برنامهٔ مشخصی نیست؛ در تلاشند که دیگران را به هر شکلی که شده از میدان بیرون رانند و به جای مبارزه با دشمن مشترک؛ به تارانیدن جبههٔ دوستان طبیعی خود میپردازند و درست به همین دلیل تمامی گروهها به جایی میرسند که کفگیرشان به ته دیگ میخورد.
رژیم « تازی پرستان » حاکم بر ایران اکنون در مرحلهٔ نهایی ریزش وسیع نیروهایش قرار دارد. نبردی که میان « ولی وقیح» و « صفوی نوین» در جریان است؛ کمترین دست آوردش برای « جنبش دموکراسی خواهی» ریزش نیروهای رژیم است؛ که به نوبهٔ خود بسیار مهم است و اگر فرو ریختن دژ « هلال شیعی» و بحرانهای حاصل از آن هم به این ماجرا افزوده شود که صد در صد موجب شدت گرفتن بیش از اندازهٔ فشارهای بین المللی نیز خواهد گردید؛ آن شرایط طلایی را برای نیروهای آزادیخواه به ارمغان خواهد آورد تا ضربهٔ نهایی را بر پیکر پوسیدهٔ حکومت اسلامی وارد سازند؛ و آن روز دور نیست. اکنون هرچه به زمان انتخابات نزدیکتر میشویم درنده خویی رقیبان انتخاباتی بیشتر رخ مینماید؛ اما آغاز نبرد پیش رس که احمدی نژاد برگزید به جایی رسیده است که برای باند « صفوی نوین» دو راه بیشتر نمانده است:
۱- دست به یک عقب نشینی گسترده زده و به تارومار شدن نیروهایش تن در دهد. اما ظاهر امر نشان از آن دارد که حد اقل تا کنون نه تنها چنین تصمیمی گرفته نشده است بلکه حتی با بیرون انداختن وزیر اطلاعات از جلسهٔ دولت  و سپس ضرب و شتم هواداران «ولی وقیح» توسط نیروهای ویژهٔ نیروی انتظامی در مسابقهٔ فوتبال عربستان و ایران؛ و همچنین پیوستن هواداران پرسپولیس به نیروهای انتظامی و گوشمالی « ولایت فقیهی ها» نشان از شدت گرفتن درگیرها دارد.
۲- کشیدن اختلافات به خیابانها و کشاندن مردم به همراهی با نیروهای هوادار « صفوی نوین» و تار و مار نیروهای هوادار خامنه ای؛ همزمان با تحرکات نظامی. توسط حامیان خود در درون نیروهای مسلح.
گزینهٔ نخست یک « خودکشی» آشکار است و حتی « عقب نشینی مشروط » نیز با شناختی که از باند خامنه ای وجود دارد منجر به رعایت شروط عقب نشینی نخواهد شد و خامنه ای به راحتی میتواند از نیروهای موسوم به « خودسر» برای تارومار طرفداران « صفوی نوین»  استفاده نماید و بقیهٔ امور را به باندهای «کفتاران» از قبیل مجلس نشینان و دادگاهها بسپارد.
از نظر شخص من نیروهای هوادار « دموکراسی» باید از این درگیریهای خیابانی استقبال نموده و در شرایط کنونی به صورت تاکتیکی به پشتیبانی از « صفوی نوین» دست یازند و « ولی وقیح» را از صحنه حذف نمایند. هرچند که نیازی به نظر من و امثال من وجود ندارد و نیروهای سرخوردهٔ جنبش سبزکه روز عاشورا را در سال ۸۸ رقم زدند؛ به خودی خود اینکار را خواهند کرد و هیچ اشکال و ایرادی هم ندارد و اساساً یکی از قوانین جنگ است و محاسبات باند « صفوی نوین» اشتباه نبوده است. اما تمامی اینها زمانی درست است که « آزادیخواهان» دست به حرکت عجولانه نزنند و منتظر طلایه های حرکت نظامی هواداران « صفوی نوین» بمانند و گرنه بهای سنگینی خواهند پرداخت.

کژدم   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر