۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

سخنی با « گوساله های گمنام امام زمان»

میدانم که آموزشهای زیادی دیده اید؛ شهر شناسی؛ نقشه خوانی؛ردیابی؛ تشخیص موقعیت جغرافیایی؛ شیوه های سرقت و شیوه های نفوذ و اجرای قرار و.... اما همچنین میدانم که پیش ازآغاز تمامی این آموزشها از مرحله ای گذشته اید که  پالایش و ردیابی رفتاری تک تک شماها بر اساس قرار گرفتن در شرایط گوناگون استوار بوده است و افسرانی که مسئول مطالعهٔ شما از نظر « رفتاری» و « واکنشی» بوده اند که نوعی از « روانشناسی کاربردی» میباشد؛ در مورد شما نظر داده اند و شما از « هفت خوان رستم» گذشته اید.
اما آیا تا به حال به آن گزارشی که موجب پذیرش شما در « وزارت لایه ها و سایه ها» شده است نظری انداخته اید؟....  گمان نمیکنم.
خلاصهٔ عملی آن گزارش تنها یک جمله است؛ و آن جمله این است : مثل یک گوساله میتوان به او اعتماد کرد.
وزارت «لایه ها و سایه ها» در واقع مرکز انباشت « اطلاعات درون میهن» و « اطلاعات برون مرزی» است. آیا تا به حال اینهمه اطلاعات به ذهن شما حتی یک تلنگر زده است؟  فرض کنید که ناگهان در شهری به نام « اقتصاد ایران» رها شده اید. آیا آموزشهای شهر شناسی میتوانند به شما کمک کنند تا بتوانید دریابید که در این ۳۲ سال ننگین این شهر به « ویتنام سوخته » تبدیل شده است؟ میدانم که در این ۳۲ سال همیشه مشغول کارهایی بوده اید که برای آنها آموزش دیده اید و چنان مشغول بوده اید که متوجه نشده اید که در زمانی که شما مشغول تعقیب و مراقبت یک عنصر حساس مثلاً مجاهین خلق بوده اید؛ عسگر اولادی مسلمان با تنها صادر کردن ۷۰۰ کانتینر خشکبار؛ میلیاردها به جیب زده است و به ریش «گوساله های گمنام» و « مجاهدین» یکجا خندیده است؟ حتما داستان آن زن و مرد و بچه و نخود سیاه را شنیده اید و شما در این داستان همان « بچه» هستید که قرار است تا تمام شدن کار آن زن و مرد « نخودهای سیاه» را از « نخودهای سفید» جدا کنید.
میدانم که بسیار تلاش کرده اید تا دژ « هلال شیعی» را بسازید و چه شبها و روزها نخوابیده اید و همه اش در فکر ساختن «شرکتهای صوری» در کشورهای مختلف بوده اید تا بتوانید موشکهای چینی و کره ای و یا دانش هسته ای را به داخل ایران وارد کنید و در این راه به قول افسران عالی رتبه تان « تنها جایی که از شما سالم مانده و به گا نرفته است پشت گوشتان است» ویا درپی ارتباطات با القاعده و سندیکاهای مواد مخدر و صدها کار کثیف دیگر بوده اید و فتوای حلال بودنش را هم همچنان در جیب دارید تا به خدا نشان دهید و ثابت کنید که کارتان « ولایی» بوده است و ..... و در سایهٔ اینهمه تلاش؛ اکنون موشکهایی دارید که میدانید شلیک میشوند؛ اما نمیدانید که به هدف میخورند یا نه؟ حال نه به من که عددی نیستم؛ حد اقل برای خودتان به یک سوال پاسخ دهید. آن سوال این است : آیا تا به حال حتی به فکر افسران استراتژیست تان رسیده بود که « هلال شیعی» حتی بدون شلیک یک « موشک = شیاف» تنها و تنها با گوزیدن به « سوریه»؛ همچون نمازتان باطل شود؟ راستی نمازی که به یک «گوز» بند است و به یک «چس» پیوند؛ اینهمه آموزش و تلاش نیاز داشت؟ حالا میفهمید که گوساله اید؟ و گرنه تهدید و شکنجهّ دختران و پسران بی دفاع و فشار آوردن به پیر مردی ۷۱ ساله تا رسیدن به مرحلهٔ خودکشی؛ که به اینهمه هوش و آموزش نیازی ندارد و هر مادر قحبه ای میتواند آنرا انجام دهد. آیا میدانید که اگر امروز شما را « گوساله های گمنام» مینامند؛ چون پرده بر افتد « گوساله های نشان دار» خواهید شد؟ خود دانید.... و ...  خود کرده را تدبیر نیست.

کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر