۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

بهار عربی؛ هلال شیعی و خاورمیانهٔ بزرگ

اکنون در حالی به سوی استقبال از « خاورمیانهٔ بزرگ» میرویم که در دو سه سال آینده؛ ایران شاید حتی قادر به استخراج نفت برای مصارف داخلی خود نباشد. چند روز پیش در مقالهٔ « دولت جدید لبنان و ... » تلاش کردم تا بتوانم یک دید مشخص اما خلاصه را در رابطه با بهار عربی و خاورمیانهٔ بزرگ عرضه کنم. متاسفانه گویا زمانی که نوشته ها رنگ « طنز گزنده»  پیدا میکنند خواننده های بیشتری را به خود جلب مینماید؛ تا اینکه صحبت از مسائل خسته کنندهٔ استراتژیک به میان می آیند. زمانی که مثلاً کروبی عطسه میکند و یا ژنرال سازگارا دعوت به راهپیمایی سکوت میکند و یا رضا پهلوی برای یکصد هزارمین بار سخنان یاوه اش را که متعلق به زمان حضرت آدم است را تکرار میکند؛ همه برایش کف میزنند. متاسفانه جنبش با شوی مایکل جکسون عوضی گرفته شده است و هیچ کس علاقه ای به مسائل خسته کنندهٔ جدی از خود نشان نمیدهند.
به هر حال..... من هم از رو نخواهم رفت و آنچه که یاران ایرانخواه نیاز به دانستنش را دارند را؛ باز هم مطرح خواهم نمود؛ تا شاید گوشهایی شنوا پیداشوند و حساسیت مسئلهٔ سرنگونی رژیم را از بعد « طول زمان لازم برای سرنگونی» را نیز در نظر داشته باشند.
زمانی که بلیط هواپیمایتان را خریده اید ولی ۳ ساعت دیرتر به فرودگاه میرسید؛ هم پول بلیط تان را از دست داده اید و هم به مقصد نرسیده اید و باید منتظر پرواز بعدی بمانید و اگر در مقصد مورد نظر کار واجبی داشته اید از آن هم وا مانده اید و دهها مسئلهٔ دیگر که همگی « شکست» به حساب می آیند. حال اگر در آخر کار بنشینید و بگویید که تقصیر فلانکس و بهمانکس بود؛ دردی دوا نخواهد شد. بنابراین پارامتر « زمان» را باید بسیار مهم دانست و در یک نبرد فرسایشی هیچکس برنده نخواهد شد بلکه فرسوده تر خواهد شد.
آمریکا و اروپا در حال پی ریزی « زیربنا»یی هستند که میخواهند در آینده ای بسیار نزدیک؛ بنای یک « اقتصاد عظیم» را در خاورمیانهٔ بزرگ بسازند. اقتصادی که ایران میتواند به خاطر داشتن نیروی انسانی عظیم و منابع انرژی و سایر منابع زیرزمینی اش در آن شرکت فعالی داشته باشد و ویرانه های حاصل از ۳۲ سال حاکمیت انگلهای اسلامی را باز سازی نماید. رژیم حاکم بر سوریه و بعد از آن حاکمیت شیعی عراق آخرین دیوارهای دژ هلال شیعی هستند که باقی مانده اند و عربستان سعودی نیز دیر یا زود چه بخواهد و یا نخواهد به این پروژه خواهد پیوست و شیخ  نشینهای حوزهٔ خلیج فارس نیز از هم اکنون آستینهای خود را بالا زده اند و آمادهٔ کار هستند و به همین دلیل نیز به سرنگونی حاکمیت لیبی نظر مثبت نشان دادند. دشمنان خاورمیانهٔ بزرگ کشور چین در درجهٔ نخست و جمهوری ننگین اسلامی و اسرائیل در درجهٔ دوم  و روسیه در درجهٔ سوم و عربستان سعودی در درجهٔ چهارم هستند. اگر ایران نتواند به موقع در این پروژهٔ بزرگ نقش بازی کند بعد از مدتی هرگز نخواهد توانست جایگاه شایستهٔ خود را در خاورمیانهٔ بزرگ پیدا نماید. زیرا بعد از تشکیل این زنجیرهٔ اقتصادی « لابیهای ضد ایرانی» فراوانی پیدا خواهند شد که نقش ایران را هر چه بیشتر کمرنگتر نمایند. ترکهای عثمانی؛ اسرائیل و شیخ نشینهای حوزهٔ خلیج فارس و سوریه و مصر این لابیها را بر علیه ایران کارگردانی خواهند کرد. بیدار شدن و دست و روی شستن اولین گام برای فعالیت روزانه است. حالی به حالی شدن با عطسهٔ کروبی و سرفهٔ موسوی و یا کیفور شدن با دلقک بازیهای رضا پهلوی شما را تا بعد از نیمروز در رخوت خواب نگاه خواهد داشت.

کژدم 

۵ نظر:

  1. همیشه گوش شنوا هست .تشکر

    پاسخحذف
  2. حال که حرف جدی میزنید و من هم طرفدار حرف جدی هستم. سوالاتی داشتم
    منظورتان از این سخن چیست؟

    "آمریکا و اروپا در حال پی ریزی « زیربنا»یی هستند که میخواهند در آینده ای بسیار نزدیک؛ بنای یک « اقتصاد عظیم» را در خاورمیانهٔ بزرگ بسازند."

    به چه شواهدی این حرف را می زنید؟

    چرا باید چنین کنند؟

    آیا این حرف نافی این نیست که شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاستهای کشورهای موفق منطقه مثل ترکیه، امارات و قطر نقش اصلی را در موفقیت آنها بازی می کند؟

    چرا در خاورمیانه چنین کنند؟ آیا خاورمیانه یکی از بدترین و ناآرامترین مناطق برای سرمایه گذاری نیست؟

    چرا در هند و آمریکای جنوبی چنین نکنند؟

    با تشکر

    پاسخحذف
  3. بهار عربی به خاطر به روی کار آمدن دولتهای لیبرال و میانه رو؛ است که از طرف غرب مورد حمایت قرار میگیرد. و گرنه کشورهای غربی دکان فروش دموکراسی باز نکرده اند. اقتصاد بزرگ چین آن چیزی است که در صورت رشد بیشتر منجر به بوجود آمدن یک قدرت نظامی فعال بین المللی خواهد شد. لذا باید جلو این روند گرفته شود.
    آنچه که بهار عربی به ارمغان خواهد آورد محیطی آرام و امن برای شکوفایی اقتصادی است. دلایل انتخاب خاورمیانه چند چیز است که میشمارم :
    ۱- نزدیک بودن به اروپا و تحت نظارت مستقیم بودن آن.
    ۲- برخورداری از راههای آبی و اتصال به اقیانوس.
    ۳- داشتن حکومتهای متعدد که موجبات تمرکز قدرت سیاسی را از میان میبرد.
    ۴- اقتصاد بزرگ خاورمیانهٔ بزرگ میتواند نقش بسیار سود آورتری را به ترکهای عثمانی و شیخ نشینهای حوزهٔ خلیج فارس اعطا کند.
    ۵- مشکل مهاجرت مسلمانان از خاورمیانه به کشورهای اروپایی را به شدت کاهش میدهد و چه بسا مهاجران کنونی ساکن در اروپا و آمریکا نیز به کشورهای خود باز گردند.
    زمانی که از طرحهای سیاسی صحبت میکنیم؛ اگر به ایجاد سود اقتصادی و سیاسی منجر نشوند؛ آن طرح سیاسی بی مصرف است. اما مطمئن باشید که اروپایی ها و آمریکا عاشق چشم و ابروی ما و ترکها و عربها نیستند و دلشان نیز به خاطر ما نمی طپد. خاورمیانهٔ بزرگ برای پیریزی یک اقتصاد بزرگ برای شکستن قدرت چین است و همانگونه که در بالا گفتم اهداف چند وجهی را دنبال میکند.

    پاسخحذف
  4. lan khodetoon fahmidin chi goftin USA, oroupa donbale EGHTESADE AZIMI hastan ke ESRAEILO
    ARABESTANO IRANI ROUSIYE & CHINO kholase hama mokhalefan, vagha an hayte shoma , bayadc mishodid raeise jomhouri ye chizi , haghetoo khordan

    پاسخحذف
  5. اگه شما « فینگلیش» ننویسین کار منو راحت تر میکنین. این مقاله در رابطه با استراتژی منطقه ای است. حالا شما اگه توی این مقاله هیجانات نوریزاد و موسوی و کروبی و یا راهپیمایی سکوت را نمیبینید. طبعاً لذتی برای شما نخواهد داشت. اما این مقاله را یادتان نگه دارید تا ببینید در ۵ سال آینده چه اتفاقات بزرگی خواهد افتاد و دوباره بیایید و کامنت خودتونو بخونید.

    پاسخحذف