۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

ارازل و اوباش « شبه سیاسی» و « جیمزباند مدحی»

اولین بار « جیمزباند مدحی» را با « توده ایهای پیک نت» شناختم که افشاگریهای قلابی او را با آب و تاب و بوق و کرنای خاص خودشان با تیترهای بزرگ منتشر میکردند و افتخار داشتند به اینکه از طرف نیروهای انقلابی؛ به عنوان بلندگوی معتبر شناخته شده اند. آنزمانی که بعد از جنایات ۸۸ که به فرمان خامنه ای «لجن تبار» دیگر جایی برای « افشاگری» نمانده بود. امّا هوچی های « پیک نت» برای جلب مشتری همچنان در هاون « افشاگری» میکوبیدند و افشاگریهای « پیک نت » برای شخص من تنها نشان از آن داشت که صحنه گردانان آن مانند « پسمانده های شبه سیاسی» هستند که تنها با « هوچیگری» زنده اند. « توده - نفتی» های لانه کرده در « پیک نت» همچنان تنور وبسایتشان را با هیزم چنین جنجالهایی روشن نگه میدارند و هنوز هم تحت عنوانهایی از قبیل « طبق نامهٔ دریافتی» و « طبق ایمیل دریافتی » از طرف منابع آگاه درون رژیم؛ ادامه میدهند. دقیقاً مثل « نوری زادهٔ من بیشتر میخوام» که سالهاست  با این روش؛ نان حماقتهای شبه سیاسی مردمان « نافهمیده» را میخورد و از طرف بوقهای تبلیغاتی بیگانگان قلّادهٔ « تحلیلگر سیاسی و کارشناس مسائل خاورمیانه» را به گردنش انداخته اند و سبزهای مذهبی هم خیلی « فدایش» میشوند و دستهای کثیفشان هم همه جا دراز است؛ تا آنهایی را که از سرنگونی رژیم اسلامی سخن میگویند را از گردونه خارج کنند؛ زیرا جمهوری اسلامی « ناندانی» آنهاست زیرا تا جمهوری اسلامی باقی است؛ پولهای باد آوردهٔ « بنگاههای ترویج دموکراسی» نیز به راه است. عده ای از اراذل رادیو و تلویزیونهای لس آنجلسی هم همان سیاست را پیش گرفته اند و همچنان ادامه میدهند. حالا که ورق برگشته است؛ رادیو آلمان « خایهٔ» نوری زاده را گرفته است و می چلاند و از او میپرسد که « مردک این چه گهی بود که خوردی؟» و نوریزاده هم به هزار در میزند تا خود را تبرئه کند ( اینجا ) و ( بشنوید ) . البته این اولین بار نیست که نوری زاده چنین « گهی» بالا آورده است. در سالهای پیشتر نیز ایشان مهمانداری فردی را کرده بود که از طرف وزارت اطلاعات برای ترور آقای « جمشید شارمهد» به آمریکا فرستاده شده بود ( اینجا ) و ( اینجا ). و تا زمانی که «ویکی لیکس» در این رابطه سندی منتشر نکرده بود « نوریزاده» خفقان گرفته بود و با اینکه این خبر در وبسایت « تندر» موجود بود؛ اصلاً خم به ابرویش هم نیاورده بود که این کثافت را میشناسد. تا اینکه در خبری که در اسناد ویکی لیکس منتشر شد؛ به نام ایشان نیز اشاره گردیده بود و نوریزاده هم فوری خود را به جای یکی از قربانیان « طرح ترور» جازد و از آشنائیش با این فرد سخن گفت و حتی از بردن نام آقای « جمشید شارمهد» هم  که سوژهٔ اصلی ترور بود پرهیز نمود. اگر چنین سندی در ویکی لیکس منتشر نمیشد؛ نوریزاده تاکنون نیز به سکوت خود ادامه میداد. امّا سوال اینجاست که چرا تمامی این افراد مشکوک همیشه از « پل» نوریزاده رد میشوند؟ 
سوال دیگر اینکه چه سر و سری بین نوریزاده و سازگارا و مخملباف و سبزهای مذهبی وجود دارد؟

کژدم

۳ نظر:

  1. آقا سلام سن کیمین طرفینده سن؟

    پاسخحذف
  2. سوزلرین چوخ گوزلدی.

    پاسخحذف
  3. من ایرانین یوخسول و دردلی ملتنین طرفینده یم. من انجمن پادشاهی نین طرفینده یم.

    پاسخحذف