۱۳۹۰ آذر ۱۵, سه‌شنبه

حاد شدن وضعیت جنگی و باز خوانی آرایش نیروهای درگیر

با توجه به موقعیت بسیار حساس منطقه که هر لحظه امکان یک جنگ تمام عیار در زمان پیش بینی نشده میرود لازم میدانم خوانندگان و هم میهنان را به باز خوانی دوبارهٔ آرایش سیاسی و نظامی منطقه فرا بخوانم.
مهمترین کشورهای منطقه که احتمالاً در این درگیریها شرکت خواهند داشت عبارتند از :

۱- ایران.
۲- سوریه.
۳- ترکیه.
۴- سوریه.
۵- عربستان سعودی.
۶- لبنان.
۷- اردن.
۸- اسرائیل.
۹- امیرنشینهای حوزهٔ خلیج فارس.

قدرتهای خارجی که به طور موثر در این نبرد فعال خواهند بود؛ عبارتند از :

۱- آمریکا.
۲- انگلستان.
۳-فرانسه.
۴- آلمان.
۵-ایتالیا.

کشورهایی که بیشتر نقش حاشیه ای را در این نبرد به عهده خواهند گرفت عبارتند از :

۱- روسیه.
۲- چین.
۳- استرالیا.

وضعیت سیاسی حاکم :

۱- اتحادیهٔ بزرگی از کشورهای عربی تشکیل شده است که در سه جبهه خواهند جنگید.
الف : جبههٔ لبنان و سوریه از طریق اردن.
ب : جبههٔ خلیج فارس.
پ : جبههٔ ترکیه.

۲- دولت راستگرای اسرائیل فراخوان انتخابات پیش رس نموده است که موعد آن را آخر ژانویهٔ ۲۰۱۲ قرار داده اند. این امر بسیار مهم است؛ زیرا خبر از شرایطی میدهد که مردم در آن به تغییر رای نمیدهند. این بدان معنی است که انتخابات اسرائیل عمداً به شرایط جنگی کشانیده شده است تا دولت حاکم را برای مدتی دیگر تثبیت نماید.
۳- سوریه در شرایط بحرانی شدیدی به سر میبرد و نیروهای جدا شده از ارتش و دستگاههای امنیتی در سراسر سوریه مانند سلولهای فعال و یا « خفته» منتظر لحظهٔ موعود هستند. فشارهای سیاسی و تحریمهای منطقه ای نیز توان حکومت بعثی اسد را تا حدود زیادی کاهش داده است و بسیاری از نیروهای ارتش سوریه به خاطر کشتارها و سرکوب مردم خود در حالت دودلی قرار گرفته اند که به نوبهٔ خود میتواند به فروپاشی ارتش بینجامد.
۴- رژیم تازی پرستان حاکم بر ایران به خاطر سرکوبهای دامنه دار و طولانی مدت ۳۳ ساله؛ نمیتواند بر روی مردمی که حتی در رابطه با شرکت کردن و یا نکردن در انتخابات دو دل هستند و بخش وسیعی از آن نیز از حاکمیت موجود قطع امید نموده اند؛ در آستانهٔ حرکتهای مردمی است که رژیم را از منابع انسانی برای جنگ محروم میسازد و حتی برای کنترل جنبشهای درونی تعداد زیادی از نیروهایش زمینگیر شده اند و باید بر علیه مردم بجنگند.

آرایش نظامی کشورهای منطقه :

۱- پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق؛ آسمان عراق به صورت دالانی باز برای نیروهای هوایی کشورهای عضو ناتو و اسرائیل عمل خواهد نمود.
۲- آسمان عربستان سعودی نیز دالان باز دوم برای نیروی هوایی اسرائیل و آمریکا است.
۳- سپرهای ضد موشکی در امیرنشینهای حوزهٔ خلیج فارس میتواند بخشی از حملات موشکی رژیم حاکم بر ایران و حکومت بشار اسد را خنثی سازد.
۴- علاوه بر آماده شدن سپر دفاعی ضد موشکی در ترکیه؛ ترکیب بزرگی از نیروهای داوطلب غیر سوری و سوری و نظامیان سایر کشورهای عربی نیز در ترکیه در حال آشنایی جغرافیای نظامی سوریه و یا آموزشهای فشردهٔ نظامی هستند. این نیروها و بویژه نیروهای داوطلب لیبیایی به رهبری فردی به نام « بلحاج» که از نیروهای سابق « القاعده» بوده است در ترکیه به سر میبرند.

۵- ارتش سوریه در یک مانور دو روزه توپخانه و سیستم موشکی خود را آزمود. و برای ترکیه و اسرائیل خط و نشان کشید.علاوه بر موشکهای اسکاد روسی؛ سوریه دارای سیستمهای هشدار دهندهٔ هوایی و جنگ الکترونیکی است که در زمان بمباران سایت اتمی سوریه توسط اسرائیل عملاً زمینگیر شدند؛ اما احتمال اینکه در سالیان اخیربه هزینهٔ مردم ایران و توسط روسها بهسازی شده باشند نیز وجود دارد. در رابطه با سایر ادوات جنگی باید گفت که بخشی از آنچه که در ایران تولید میشود؛ زرادخانهٔ سوریه را نیز تشکیل میدهد.
۶- ارتش اسرائیل باید در سه جبهه بجنگد؛ که عبارتند از لبنان؛ سوریه؛ و ایران. اسرائیل برای هر سه جبهه نیروهای خاص خود را دارد؛ نیروی هوایی تاکتیکی  و نیروهای زمینی و زرهی برای سوریه و لبنان و نیروی هوایی استراتژیک برای ایران. اسرائیل حد اقل ۳۰۰ موشک هدایت شوندهٔ سنگر شکن از نوع GU-28 را در اختیار دارد که کلاهک انفجاری اتمی دارند اما به خاطر انفجار در عمق زیر ۵۰ متر؛ به عنوان موشکهای متعارف تعریف شده اند. یکی از افسوسهای بزرگ اسرائیل همیشه این بوده است که چرا در دو جنگ ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ کاخ ریاست جمهوری سوریه را بمباران نکرده اند؟ اما اینک حتماً چنین خواهند کرد.
۷- وضعیت نظامی رژیم تازی پرستان حاکم بر ایران را شاید بتوان وخیمترین وضعیت در شرایط جنگی نام نهاد. نیروی زمینی سپاه و ارتش و نیروهای مکانیزه و زرهی آنها کاملاً از میدان مبارزه و نبرد خارج بوده و نقش بخور و بخواب را بازی خواهند نمود و به غیر از داشتن هزینه های سرسام آور تحرکات بی مصرف نظامی؛ سودی برای رژیم ندارند. لذا استراتژیهایی از قبیل موزائیکی کردن و امثال آن تنها « باد در هاون کوفتن » است. آنچه که ظاهراً میتواند نقش موثری داشته باشد؛ نه حتی نیروی هوایی عهد« آدم و حوّا» ؛ و حتی نه نیروی دریایی سپاه که صدها قایق تندرو مسلح به موشک انداز دارد؛ بلکه سیستم تدافعی و تهاجمی موشکی و سیستمهای جنگ الکترونیک میباشد. امروز خبری در رسانه های بین المللی مبنی بر سقوط و یا هدایت یک فروند هواپیمای بدون سرنشین شناسایی سرّی آمریکایی به وسیلهٔ یگان « جنگ الکترونیک» سپاه عربده کشان؛ منتشر گردید و حتی بعضی از منابع اطلاعاتی غربی آنرا نشانهٔ قدرت عجیب و غریب سپاه عربده کشان در صحنهٔ نبرد « الکترونیک» شدند و آنرا بزرگنمایی کردند.اما در هیچ یک از این خبرها و تحلیلها؛ روی این مسئله که : شاید این « پهپاد» از نوع « تقلبی» آن باشد و به صورت «طعمه» در اختیار یگان جنگ الکترونیک سپاه گذاشته شده است تا توان آن را ارزیابی نمایند و تدابیر لازم را برای گذشتن از تور  الکترو مغناطیسی آن بیاندیشند؟ ( این یک احتمال نزدیک به واقعیت میتواند باشد). اما اگر رژیم از چنین سیستمهایی برخوردار باشد؛ با استفاده از آن؛ در واقع اسرار خود را پیش از موعد لو داده است؛ و نظر به اینکه چون اینگونه سیستمها « بومی» نیستند؛ لذا « اصلاح پذیر» نیز نمیباشند و با چند طعمه میتوان دایرهٔ مانور این سیستمها را شناسایی کرد. اما اینکه چرا سپاه عربده کشان این سیستم را آزمود؟ میتوان گفت که تنها دو دلیل میتوان برای آن دکر کرد:
۱- دادن روحیه به هواداران رژیم تا بیش از این دچار وحشت نگردند.
۲- نشان دادن قدرت به غرب تا بدانند که آنها حتی میتوانند هواپیماهای جنگی را نیز بوسیلهٔ این سیستم؛ سرنگون سازند. اما من این احتمال را هم در نظر میگیرم که این مسئله میتواند یک بازی اطلاعاتی هم باشد و چه بسا بتوان مشابه این گونه هواپیماها را در فروشگاههای زنجیره ای « وال مارت» و یا « کی مارت» و « تارگت» آمریکا هم پیدا نمود؛ با این تفاوت که آنچه که به دست سپاه عربده کشان افتاده است؛ کپی مشابه اصل آن است که هیچگونه ارزش نظامی ندارد و تنها برای ارزیابی توان جنگ الکترونیکی سپاه طراحی شده است.

نقش کشورهای غربی و روسیه وچین:

« لئون پانه تا» وزیر دفاع آمریکا با جملهٔ « خلیج فارس خط قرمز ما است» در واقع ورود آمریکا به تنشهای مسلحانه در خاورمیانه را به صورت غیر مستقیم اعلام نمود. خط قرمزی مانند خلیج فارس که تنها حایل میان نیروهای متخاصم است؛ شرطی است که باریکی آن را حتی با « تار ابریشم» نیز نمیتوان اندازه گرفت و چنان باریک و شکننده است که بهتر بود به جای تعیین خط قرمز؛ آقای «لئون پا نه تا» میگفت که « ما هم هستیم». لذا تعیین این خط قرمز به معنی ورود صد در صد آمریکا و هم پیمانانش به منازعه به شمار میرود و هر تفسیر دیگری؛ مسخره مینماید. آمریکا اکنون با چندین ناو هواپیمابر و موشک انداز و آماده باش جزایر « دیه گو گارسیا» عملاً نقش فعالی را از هم اکنون به عهده گرفته است و بقیهٔ گفتارهای مقابل میکروفون را باید نادیده انگاشت.
 روسها که تنها یک فروند ناو هواپیمابر دارند نمیدانند که چکار کنند و این ناو دائماً در حال گردش است. و سه کشتی موشک انداز دیگر روسی نیز دفاع از آبهای سوریه را بر عهده دارند و بزرگترین کاری که در حق بشار اسد کرده اند نیز این است که ۷۰ فروند موشک سطح به دریا برای نابودی کشتیهای مهاجم به اسد داده اند.آنچه که مسلم است ؛ نه چین و نه روسیه؛ نقش مهمی در این جنگ به عهده نخواهند و تنها مانند «کلاه مخملی ها» با دستمال بازی خواهند کرد و صدای « شرقّ و شوروقّ» دستمال را خواهیم شنید ( مانند لیبی).

کژدم.

۶ نظر:

  1. جناب کژدم من هم در جایی همین حرف رو که احتمالا این هواپیما کپی بوده مطرح کردم و همگی دوستان به من خندیدند و گفتند رژیم رو دسته کم نگیر که چنان است و چنان ولی در مورد روسیه من بعید میدونم نقش فعالی نداشته باشد یعنی به نظر شما سه کشتی و تعداد زیادی موشک ضد کشتی که به سوریه داده شده فعال بودن معنی نمیده ودر مورد اون افسر لیبیایی از روی یقین میگید عضو القاعده بوده ؟
    موفق باشید

    پاسخحذف
  2. بله آن شخص یک افسر لیبیایی نیست و مدتی در « گوانتانامو بی» بوده است و از مسئولین عملیاتی القاعده میباشد. شرکت فعال یعنی درگیری مستقیم نظامی. روسیه چنین حال و حوصله و توانی ندارد.

    پاسخحذف
  3. کژدم. گویا اینبار اندکی با عجله نوشتی.در ابتدا سوریه را 2بار ذکر کردی و اشتباهات دستوری بیشتری داشتی. به هر حال
    1-با« پهپاد» از نوع « تقلبی»و« وال مارت» و یا « کی مارت» و « تارگت» نمیشود توان یگان جنگ الکترونیک سپاه را ارزیابی نمود.
    2-از شما بعیده که انتخابات را با جنگ مقایسه کنی و علت جنگیدن مردم را نه کشور و خاک و نه از روی اجبار بلکه مسئله علاقمندی مردم به رژیم بسنجی. نا گفته نماند برای منابع انسانی نیروهای وظیفه عمومی و تازه فارق ان از خدمت تا حدوده زیادی نیاز به نیروی انسانی را تامین میکند.
    3-جبهه ترکیه؟!این جبهه ها که نام بردی امکان ندارد در یک زمان و دوره وارد جنگ شوند زیرا در این صورت ترکیه نیز به ناچار باید یک جهت را انتخاب کند و بنا به دلایل متعدد از جمله منافع اقتصادی امکان باز کردن جبهه با ایران را ندارد.
    در آخر به نظر نمیرسد حمله نظامی به ایران صورت پذیرد .سوریه و لبنان هدفهای معقولتری به نظر میرسند و حمله به آنها پیچیدگی کمتری دارد و صد در صد سقوط آن دو بر ایران بی تاثیر نخواهد بود.

    پاسخحذف
  4. دوست ناشناس گرامی

    امید داشتم که مقاله ها را در ارتباط باه دیگر بخوانید. منظور من از جبههٔ ترکیه؛ فرماندهی ادارهٔ جنگ در جببهٔ سوریه است. من پیشتر از این به تواتر گفته ام که جنگ در آغاز با ایران شروع نخواهد شد و همیشه سوریه و لبنان را در مرحلهٔ نخست میبینم. بدون حل مسئلهٔ سوریه و حزب الله لبنان؛ کسی نمیخواهد وارد نبرد با ایران شود. اما یک امکان هم وجود دارد که نباید از نظر دور داشت و آن اینکه رژیم حاکم بر ایران به خاطر دیدن مرگ خود؛ وارد صحنه شود که بناچار نه تنها باید از طرف نیروهای متخاصم پاسخ داده شود؛ بلکه از هم اکنون نیز باید در معادلات استراتژیک نظامی خود نیز بگنجانند و حتماً هم اینکار را خواهند کرد و البته کرده اند.
    در رابطه با مسئلهٔ شکار « پهپاد» تجسسی آمریکایی توسط یگان جنگ الکترونیک سپاه؛ من تلاش کردم که هر دو فرضیه را مطرح نمایم و هر دو نظر تا زمانی که واقعیات آشکار شوند در حد فضیه باقی خواهند ماند. اما نام بردن از « وال مارت» و « کی مارت» تنها برای رسانیدن مفهوم بی ارزش بودن این پهپاد بود ( در صورتی که فرضیهٔ رهگیری توانمندیهای الکترونیک سپاه توسط ناتو و مشخصاً آمریکادرست باشد). به هر حال آمریکاییها و ناتو به بخشی از این توانمندیها آگاهند و برای مشخص کردن نقاط کور میتوانند چنین طرحهایی را به اجرا در آورند و البته سابقهٔ استفاده چنین تاکتیکهایی را میتوان در جنگ جهانی دوم و سپس در دورهٔ جنگ سرد و همچنین پرونده های جاسوسی صنعتی؛ به وضوح دید. اما در مجموع باید بگویم که تلاش کرده ام بیشتر « رئوس» مطالب را مطرح سازم و جایگاه آنها را در یک تصویر بزرگ نشان دهم.؛ و اگر زیاد به جزئییات نپرداخته ام به خاطر این است که از حد یک مقالهٔ « وبلاگی» خارج شده و به مقالات حرفه ای و خسته کنندهٔ « جینز دیفنس» ی تبدیل میشود که بسیار از مردم از خواندن آنها فرار میکنند و تنها افراد بسیار علاقه مند و حرفه ای هستند که اینچنین مقالاتی را میخوانند و تازه اگر به همان نوع مقالات حرفه ای نگاهی بیندازید خواهید دید که در یک مقاله شای بیش از ۱۰ تا ۲۰ جمله را « های لایت» کرده اند که هر کدام یک لینک هستند و خواننده را برای درک بیشتر مسئله به دهها مقالهٔ دیگر ارجاع میدهند. این امر در تجربهٔ شخصی من؛ برای « آگاهی رسانی عمومی» جایی ندارد و تقریباً هیچکس وسط مقاله به جاهای دیگر رجوع نمیکند تا سیر جریان را از دست ندهد. اما در مورد اشتباهات دستوری و حتی املایی و انشایی؛ گاهی چنان خسته هستم که وقت و دل و دماغ اصلاح آنرا ندارم و زمانی هم که بخواهم آنرا اصلاح کنم دیگر کار از کار گدشته و بازار مقاله کساد شده است. در هر صورت با کمک چشمهای تیزبین دوستانی مانند شما؛مقالات بارورتر میشوند و نکات تاریک به میزان انتقادات و توان پاسخگویی از طرف من روشنتر میگردند. و در واقع ما مقاله را در قسمت دیدگاهها؛ بسط میدهیم و تبدیل به بخش تشریح مقاله میگردد. به هر حال از شما بسیار سپاسگزارم و منتظر دوباره دیدن چشمهای تیزبین شما و سایر خوانندگان در تمامی مقاله ها هستم.

    کژدم

    پاسخحذف
  5. «1- پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق؛ آسمان عراق به صورت دالانی باز برای نیروهای هوایی کشورهای عضو ناتو و اسرائیل عمل خواهد نمود»

    چه ضمانتی وجود دارد که با رفتن آمریکا، آسمان عراق بصورت دالانی باز آن هم برای ناتو بماند. چه ضرورتی دارد که نیروهای آمریکا از آنجا خارج شوند؟

    پاسخحذف
  6. دوست گرامی؛ ضمانتش را میتوانید در عدم وجود پدافند هوایی ارتش تازه سازمانیافتهٔ عراق و عدم وجود نیروی هوایی در ارتش عراق جستجو کنید. این بهترین تضمین « عملی» است. تضمین دوم این است که وجود آمریکاییها در عراق وظیفهٔ پدافند از آسمان عراق را نیز بر دوش نیروهای آمریکایی میگذارد ( از نظر حقوق بین الملل) اما خروج آمریکا از عراق این مشکل حقوقی را دور میزند.
    ضرورت خروج نیروهای آمریکایی از عراق را میتوانید علاوه بر دلایلی که در بالا ذکر شد؛ در این امر نیز بجویید که در صورت وقوع جنگ علیه ایران و یا حتی علیه سوریه؛ میتوانند مورد هدف گروههای جنگجوی عراقی قرار گیند. لذا بهتر است که از عراق خارج شوند.

    پاسخحذف