۱۳۹۱ آذر ۲۹, چهارشنبه

درسهای توا‌مان نبرد سوریه برای رژیم اسلامی حاکم بر ایران و مبارزان راستین راه آزادی (بخش سوم)

ادامهٔ بخش دوم...............

ج: شناسایی بزرگراهها و تمامی راههای ارتباطی میان مراکز تجمع نیروهای سرکوب و مسیرهای منتهی به مناطقی که تظاهرات فرضی قرار است برگزار شوند.
چ: شناسایی بیمارستانها و درمانگاهها و فاصلهٔ آنها با مراکز برگزاری تظاهرات فرضی و مسیرهای قابل استفاده برای انتقال مجروحین.
ح: تشکیل تیمهای ارتباطات و دیده بانی و تیمهای ضربت برای تأمین امنیت و آموزش آنها برای رصد کردن مناطق تجمع نیروهای سرکوب و ابزار و ادوات آنها و همچنین رصد کردن نیروهای نفوذی دشمن در میان صفوف تظاهرات و نحوهٔ ارتباط آنها با فرماندهانشان و نقشی که در میان تظاهر کنندگان به عهده دارند و گزارش به تیمهای ضربت برای دستگیر و یا زخمی نمودن آنها که در مجموع تحت نام کنترل ایمنی تظاهرات تعریف میشود. این تیمها معمولاً در میان جمعیت تظاهر کننده قرار نگرفته و در حاشیهٔ تظاهرات خود را استتار نموده و به وظایف خود عمل میکنند.
خ: تشکیل تیمهای ضربتی و تدافعی و آموزش آنها برای حفظ امنیت مجروحین در بیمارستانها. این تیمها باید حد اقل به سلاح سرد مسلح باشند تا بتوانند با یگانهای سرکوب که برای ضرب و شتم و یا دستگیری مبارزان زخمی به بیمارستانها هجوم می آورند در گیر شوند و همچنین مردم را برای گسیل شدن به بیمارستانها تهییج نمایند.
د: تشکیل تیمهای دیده بانی ویژه برای رصد کردن ساختمانهای بلند و محل استقرار تک تیر اندازهای احتمالی دشمن و ارتقاء توان تیم ها برای شکار تک تیر اندازان. ( شناسایی ساختمانهای بلند و ساختمانهای اطراف آن و چگونگی ورود و خروج با این ساختمانها و شناسایی پشت بامهای آنها برای به دام انداختن تک تیراندازان احتمالی بسیار مفید است).
ر: تشکیل تیمهای ضربت برای شکستن محاصره و درگیر شدن با نیروهای کمین دشمن. نیروهای کمین دشمن معمولاً در مناطقی مستقر میشوند که مسیرهای گریز طراحی شده برای تظاهر کنندگان به آن ختم میشود و نقاط گلوگاهی هستند.) نیروهای دشمن معمولاً برای تقسیم کردن نیروهای مردمی به چند دسته و ضعیفتر نمودن آنها مسیرهای فرار را طراحی و در گلوگاهها نیروهای کمین خود را برای دستگیری و یا ضرب و شتم مردم مستقر میسازند.
ز: تشکیل تیمهای ویژه برای ایجاد راهبندانهای مصنوعی در مسیرهای تردد نیروهای دشمن و تهییج مردم برای درگیر شدن و تار ومار آنها. ایجاد راهبندان به تنهایی کافی نیست و نیروهای کمکی دشمن معمولاً بی پشتوانه هستند لذا تار و مار آنها بسیار ساده تر است. هر وسیلهٔ نقلیه و یا هر نفری که دشمن از دست میدهد او را در درگیری های بعدی ضعیف تر و ناسازمان یافته تر و در نتیجه قدرت کنترل بحران را از دشمن میگیرد و نیروهای مردمی را به گردانندگان اصلی نبرد تبدیل میکند.
ژ: تشکیل تیمهای ویژه برای براه انداختن تظاهرات همزمان در نقاط پراکندهٔ دیگر؛ برای پراکنده نمودن نیروهای سرکوب و کم کاستن فشار از تظاهرات اصلی.
س: تشکیل تیمهای ضربت برای تسخیر مراکز تجمع نیروهای سرکوب در مناطق دور از تجمعات به قصد خلع سلاح و مصادرهٔ دستگاههای ارتباطی و یونیفورمهای نیروهای سرکوب و از بین بردن ابزار ویژهٔ سرکوب که برای مبارزین کاربردی ندارد. در صورت مغلوبه شدن نبرد و یا تعریف هدف تظاهرات برای تسخیر شهر؛ نفربرها و وسایل حمل و نقل موتوری دشمن برای یورش به سایر مراکز تجمع دشمن و یا تسخیر نقاط کلیدی میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
ش: تشکیل شبکه های تبلیغاتی گسترده. اینکه تصور شود تبلیغات همانا داد و بیداد راه انداختن و تهییج و تظلم نمایی است  درکی بسیار ابتدایی و ساده لوحانه از تبلیغات را نشان میدهد. یک برنامهٔ تبلیغاتی شاید تمامی عناصر نامبرده شده را در خود داشته باشد؛ اما با آن تصور ساده لوحانه بسیار متفاوت است. به عنوان مثال همین قدر بگویم که در نبرد ۳۴ روزهٔ بین اسرائیل و حزب الله لبنان؛ حتی یک نفر کشته از اعضای حزب الله لبنان مورد ادعای این سازمان قرار نگرفت و تاکتیک «شهید پروری» به کناری گذاشته شد. در حالی که بیش از ۸۰۰ نفر از کادرهای حزب الله لبنان؛ به گور سپرده شدند. در جنبش سال ۸۸ نیز آنهایی که خبر تجاوز و یا آتش زدن اجساد را در یوتیوب گذاشتند و یا در اختیار افراد سبز مذهبی قرار دادند؛ اعضای وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه بودند و میدانستند که جنبشی که هنوز تشنهٔ افشاگری است؛ این اخبار را با ولع تمام منتشر خواهد نمود و باعث پایین آمدن روحیهٔ مبارزان خواهند شد. دپر سوریه نیز طبق مشاوره های سپاه پاسداران؛ نیروهای رژیم اسد از کشتن و ضرب و شتم مردم عکس و فیلم تهیه نموده و به طور مستنقیم و یا غیر مستقیم در یوتیوب میگذاشتند ولی اتشتباه آنها این بود که در سوریه مردم تصمیم خود را برای سرنگونی گرفته بودند و اکنون با اینکه تعداد کشته ها و تجاوز شده ها بسیار بیشتر از آغاز جنبش سوریه میباشد؛ دیگر تعداد این فیلمها بسیار کمتر شده است و از طرف انقلابیون شاید تنها به عنوان اسناد جنایت جمع آوری میشوند. نیروهای انقلابی باید در نظر داشته باشند که هر جمله و یا کلمه ای که از دهان آنها بیرون آید و یا به صورت اعلامیه پخش شود؛ تاثیرات جانبی فراوانی میتواند داشته باشد که باید پیش از مطرح شدن در سطح جامعه تمامی ابعاد آن چه از نظر تاثیرات مثبت و یا منفی آن بر روی جنبش و چه از نظر بالا و یا پایین بردن روحیهٔ نیروهای دشمن و یا از نظر تزریق اطلاعات غلط به نیروهای تجسسی دشمن و یا از نظر بار حقوقی آن تبلیغات از نظر حقوق بین المللی باید سنجیده شده و سپس تصمیم به انتشار و یا سکوت  نمود. شاید در آینده گروههایی از میهن پرستان رادیکال ایرانی تشکیل شوند که هدف خود را قتل عام خانواده های بسیجیها و سپاهی ها و اطلاعاتی ها قرار دهند؛ این چنین گروههایی به هیچ وجه نباید در پی تبلیغات آشکار بر آیند و میتوانند مانند اشباح وارد میدان شده و مانند اشباح نیز از میدان خارج شوند و در حالی که وظیفهٔ بابک وار خود را انجام داده اند هیچ رد پایی نیز از خود به جای نگذارند. در پایان باید بگویم که بخش تبلیغات یکی از بخشهای مهم مبارزه است و نباید بدون هماهنگی با کلّ استراتنژی مبارزاتی انجام وظیفه نماید. بخش دیگری از تبلیغات؛ مربوط به خنثی نمودن تبلیغات دشمن است و این امر نیز باید به دقت تمام از طرف گروهها و کمیته های تبلیغاتی سازمانها مورد توجه قرار گیرد. البته آنچه که در بارهٔ تبلیغات گفته شد تمامی مسئله نیست و میتواند بسیار گسترده تر از این مورد بحث قرار گیرد. (مثالهایی که آورده شد تنها برای تفهیم سازماندهی تبلیغات مبارزاتی بود و تنها مربوط به تظاهرات خیابانی مردم نمیشود). 
 آنچه که گفته شد حد اقل نیازهای برگزاری یک تظاهرات سازمان یافته است  و بنا بر اهدافی که برای یک تظاهرات خاص تعریف میشوند؛ شاید به تیمهای متعدد دیگری با وظایف گوناگون احساس نیاز شود. برای مثال شاید در یک تظاهرات تنها به ایجاد راهبندان در مسیرهای تردد نیروهای دشمن برای ایجاد وقفهٔ زمانی در رسیدن به مراکز تظاهرات نیاز باشد و در تظاهراتی دیگر که اهداف دیگری را دنبال میکند؛ ایجاد راهبندان  در مسیرهای منتهی به مراکز تظاهرات تنها بخشی از کار باشد و فرماندهان عملیاتی تظاهرات در مسیرهای منتهی به اهدافی که باید از طرف مردم تسخیر شوند نیز راهبندانهای مصنوعی بوجود آورند تا مانع از رسیدن نیروهای موتوریزه و پیادهٔ دشمن به اهداف مورد نظر باشند و یا تیمهایی که در صورت «هلی برد» شدن نیروهای سرکوب؛ بتوانند مانع فرود سالم این نیروها شوند. و در مجموع باید گفت که نیروهای انقلابی از پتانسیل و انرژی و تواناییهای خود باید در حد نیازی که در رسیدن به اهداف تعیین شده در تظاهرات تعریف شده است استفاده کنند. برای روشن شدن مسئلهٔ طراحی و تعریف یک تظاهرات به مقالهٔ «طراحی عملیات» مراجعه نمایید؛ زیرا هر تظاهراتی یک عملیات مبارزاتی به حساب می آید و برای طراحی و سازمکاندهی آن از پروتوکول های سازماندهی و طراحی عملیات پیروی شود لذا مطالعهٔ این مقاله را ضروری میدانم.
حال نخستین نکته ای که به نظر خوانندگان خواهد رسید این است که این نوشته ها عملی نیستند و امکان عملیاتی کردن آنها وجود ندارد. به نظر من تنها دلیل عملیاتی نشدن این نوشته ها عدم وجود سازمانهای مبارز است و گرنه آنچه که گفته شد جنبهٔ کاملاً عملیاتی دارند. به هر حال همانگونه که در آغاز این مبحث گفته ام؛ نباید به بهانهٔ اینکه سازمان و حزبی وجود ندارد؛ از طرح مسئله و ارائهٔ راه حل های عملی چشم پوشید؛ بلکه در شرایط کنونی اگر مبارزهٔ میدانی وجود ندارد؛ دلیل بر این نیست که هرگز وجود نخواهد داشت و وظیفهٔ یک نیروی مبارز در چنین شرایطی «تولید فرهنگ مبارزاتی» است و این سلسله مقالات دقیقاً در این سمت و سوی و برای رسیدن به هدفِ «آمادگی فکری برای ورود آگاهانه به مبارزه» طراحی شده اند.
بعد از مطالعهٔ این مقاله تا همین نقطه؛ اکنون دو پرسش اساسی در ذهن شکل میگیرد:
۱- پرسش نخست این است که اگر سازمانها و احزاب مبارزی در درون میهن وجود ندارند؛ آیا دیگر نمیتوان کاری کرد؟ و یا اگر میتوان؛ چه شیوه های دیگری را باید بکار برد؟ (وضعیت کنونی جنبش چنین است).
۲- چرا نه تنها ما ایرانیها؛ بلکه تقریباً همهٔ مردم سرزمینهای دیگر نیز از تظاهرات گسترده برای رسیدن به اهداف خود استفاده مینمایند هر چند که در بسیاری از موارد هیچ ثمری در بر ندارد؟

(ادامه دارد)

پایان بخش سوم

کژدم

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر