۱۳۹۱ دی ۲۷, چهارشنبه

جمهوری اسلامی؛ کفگیر و تهِ دیگ و ته دیگِ سوخته

دو خبر مهم اقتصادی در روزهای اخیر نشان میدهد که منابع مالی رژیم اسلامی در حال خشک شدن است. علاوه بر آن بخشی از منابع مالی که به صورت «طلب» های چند ده ساله در آمده اند و کشورهای بدهکار نیز در چنان وضعیت مالی قرار ندارند که بتوانند بدهی های خود را باز پس دهند و حتی پس دادن بدهیهای آن کشورها به صورت کالا نیز میتواند بار سنگینی بر دوش اقتصاد بیمار آنها بگذارد؛ نتیجه اینکه حتی در صورت پذیرفتن پس دادن بدهی های خود نیز بر آیند؛ این امر سالیان سال طول خواهد کشید و برخی از آنها مانند کرهٔ شمالی ۱۰ میلیون دلار را نیز پول بزرگی میدانند؛ لذا به نظر می آید که رژیم به جای امید در باز پس گیری این طلبهای طولانی مدت؛ آرزوی سلامتی بدهکاران را از الله تبارک و تعالی مسئلت نموده و برای گشایش در وضعیت اقتصادی آن کشورها «آیةالکرسی» و «دعای حاجت» بخواند. شاید کرهٔ شمالی بتواند اندکی شلغم و هویج و تربچه و کاهو کلمی و ترشی «گیمچی» بدهد و نیکاراگوئه هم سالیانه چند تن ذرت و موز. لذا مامور کردن یک دیپلمات برای باز پس گرفتن بدهیهای اینگونه کشورها که لابد یک تنه نیز نمیشود و نیاز به دستگاه عریض و طویل حقوقی دارد؛ حتی در صورت توانایی پس گرفتن این بدهیها و احتساب هزینه های دستگاه حقوقی برای اینکار؛ رژیم حاکم ناب محمدی را وادار کند که تلاش برای «آفتابه خرج لحیم» را به کنار نهد و به قول کوچه بازاری: با این چیزها برای فاطی تنبون نمیشه. (منبع خبر اینجا).
مشکل دیگر اینکه بخش دیگری از منابع مالی رژیم به صورت واحد پول ایران است و مربوط به نذر و نذورات و صدقات امامزاده ها و.... اینگونه مسائل میشود که گویا حتی صاحب منصبان این دستگاه عریض و طویل نیز چندان رضایتی برای دادن صدقات به حاکمیت اسلامی ناب محمدی ندارند. این آیةالله ها حتی حاضر به هزینه کردن بخشی از این صدقات برای زلزله زدگان آذربایجان هم نشدند و گرنه عدهٔ زیادی از این عزیزان در چادر زندگی نمیکردند. جالبتر اینکه این صدقات حتی در صورت پرداخت شدن به حکومت و باندهای حکومتی نیز تبدیل به مخارج انتخابات و بخشی نیز حقوق و مزایای وکیل الاسلامهای مجلس خواهد شد. پرسش مهم این است که بعد از خرج کردن صدقات چه خواهند کرد؟ (منبع خبراینجا).
به نظر میرسد که گویا عده ای هم پیشنهاد داده اند که سپاه قدس و وزارت اطلاعت تلاش بیشتری در راه تجارت مواد مخدر بکنند و شمار بیشتری از کفّار غربی را معتاد سازند و در این مسیر تنها به گرفتن باج از باندهای قاچاق مواد مخدر (حق ترانزیت) و یا تجارت محدود آن بسنده نکرده و همانگونه که صنایع نامربوط پتروشیمی را به تولید بنزین واداشتند؛ کارخانه های محصولات شیمیایی را هم به کارخانه های تولید مواد مخدر صنعتی تبدیل نمایند و به همین خاطر است که گویا حتی صدای پورمحمدی هم در آمده است و تا این حد از تجارت آنرا هم؛ ظاهراً خطا میداند. (منبع خبر اینجا).
برای فهمیدن وضعیت اسفناک و فاجعهٔ بزرگی که در پیش روی ایرانیان است؛ لازم نیست که دانشمند بود؛ حتی آن بسیجی دهن گشاد هم میتواند بفهمد. اما نمیدانم... آیا آنهایی که فکر میکنند میفهمند میخواهند کاری بکنند و یا اینکه روشن کردن شمع و گل و بلبل و سنبل جین شارپ کافی است؟؟؟

کژدم

۲ نظر:

  1. کژدم گرامی، در لینک زیر خبر از انفجار در مقابل اتحادیه میهنی کردستان عراق داده است:
    http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1911622/انفجار+در+مقابل+اتحادیه+میهنی+کردستان+عراق.html
    شبکه های تلویزیونی عرب زبان از انفجار در مقابل مقر حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق در کرکوک و کشته و زخمی شدن 30 نفر خبر دادند.
    به گزارش خبرگزاری مهر، الجزیره لحظاتی پیش در خبری فوری گزارش داد که مقر اتحادیه میهنی کردستان عراق در کرکوک هدف انفجار قرار گرفت.
    در این انفجار تاکنون دو نفر کشته و 28 نفر دیگر زخمی شده اند. این در حالی است که ساعتی پیش انفجار انتحاری در مقابل مقر حزب دموکراتیک کردستان عراق در کرکوک نیز هشت کشته بر جا گذاشت.
    --------------------------------------
    سوالی که پیش می‌آید این است که کردهای عراق در جریان ناآرامیها در عراق چه نقشی خواهند داشت؟ آیا از آن حمایت خواهند کرد؟ همینطور کردها در نبردهای سوریه در چه وضعی هستند؟ آیا از عناصر اصلی مبارزات هستند یا خیر؟
    --------------------------------------
    --------------------------------------
    در خبر زیر از بمباران روستاهای کردنشین عراق توسط ترکیه خبر داده است:
    http://www.parsine.com/fa/news/79088/بمباران-روستاهای-مرزی-عراق-توسط-ترکیه
    جنگنده های ترکیه امروز هم با نقض حریم هوایی کردستان عراق تعدادی از روستاهای مرزی آن را بمباران کردند.
    دفتر اطلاع رسانی اتحادیه میهنی کردستان عراق اعلام کرد: چهار فروند جنگنده ترکیه تعدادی از روستاهای مرزی در منطقه قندیل را بمباران کردند.
    بمباران این روستاها ویرانی هفت باب منزل مسکونی در روستای سلی را در پی داشت.
    با توجه به اینکه اهالی این روستا منازل خود را ترک کرده و به روستاهای مجاور رفته بودند، این حملات تلفات جانی نداشت.
    سلی از توابع سنکسر و یکی از روستاهای قندیل به شمار می آید که مانند روستاهای مجاور، بارها هدف جنگنده های ترکیه قرار گرفته و خسارت مالی و جانی زیادی را متحمل شده است.
    پارلمان ترکیه در سال 2011 حکم بمباران مناطقی که در آن عناصر پ‌ک‌‌ک پناه گرفته‌اند، صادر کرد و جنگنده های ترکیه در همین راستا در فواصل زمانی مختلف، مناطقی که تصور می‌شود، عناصر پ.ک.ک در آن فعالیت دارند بمباران می‌کند به گونه‌ای که آنکارا برای این منظور هر بار حریم هوایی و گاه زمینی کردستان عراق را نقض می‌کند.
    --------------------------------------
    آیا در زمانی که حکومت ترکیه در حال مذاکره با اوجالان است انجام این حمله چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ و یک سوال کلی‌تر هم این است که روابط کردهای عراق، ترکیه، سوریه و ایران با یکدیگر چگونه است؟
    آیا آنها همگی خود را از یک طایفه می‌دانند یا هر کدام اهداف و فرماندهی جداگانه‌ای دارند؟
    شما گفتید که اسرائیل در دستگیری اوجالان و تحویل او به ترکیه دخالت داشته است. آیا روابط اسرائیل با کردها بطور کلی خصمانه است یا فقط از آنها برای رسیدن به اهداف خود در منطقه استفاده می‌کند؟
    --------------------------------------
    متشکر می‌شوم اگر در مورد اتحادیه‌های کرد اطلاعات بیشتری بدهید.
    آریو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریوی گرامی
      در پاسخ سوال نخست باید بگویم که سیاست احزاب کرد؛ سیاست «بقا» است و یک سیاست سیاّل میباشد. اگر کردهای عراق منافع خود را در پشتیبانی از نا آرامیهای اهل تسنن ببینند؛ بدون تردید اینکار را خواهند کرد. اما چه با عربهای سنی مذهب و چه بدون آنها ؛ اقلیم خودمختار کردستان عراق خواسته های خود را دارد که هنوز از طرف حکومت عربی-شیعی پاسخی به آنها داده نشده است.
      در پاسخ پرسش دوم باید بگویم که مذاکره لزوماً به این معنی نیست که هر دو طرف آتش بس بدهند و از طریق گفتگو به دنبال راه حل بگردند. در بیشتر مواقع میتوان این مذاکرات را «مذاکرات مسلحانه» نامید و هر یک از طرفین سعی میکند با اعمال فشار نظامی و تغییر توازن در میدان نبرد؛ از طرف مقابل امتیازات بیشتری بگیرد و بمباران کوه قندیل نیز در همین راستاست.
      در رابطه با پرسش سوم نیز باید گفت که با تغییرات وسیعی که در منطقه بوجود آمده است؛ اسرائیل نیز بنا بر منافع ملی خود مجبور است که استراتژیهای منطقه ای خود را دو.باره تعریف و طراحی نماید. در شرایط کنونی دوستی با کردستان بهترین گزینه برای اسرائیل است ولی به هیچ وجه به این معنی نیست که این دوستی ها ابدی باشند. اسرائیل همان کشوری است که عبدالله اوجالان را دستگیر و به ترکهای عثمانی تحویل داد.
      باز هم اسرائیل همان کشوری است که از سالها پیش؛ نیروهای پیشمرگان کردستان را آموزش میدهد.
      بنا بر این دوستی ها و دشمنی ها دائمی نیستند؛ بلکه تنها «منافع ملی» هستند که دائمی هستند.

      حذف