۱۳۹۱ بهمن ۱۳, جمعه

انتخابات...موسوی و کروبی.... میمون... فیل.... و ماهواره

شاید بتوان ماجرای انتخابات ۴ سال به ۴ سال ایران و جنب و جوش و تنشهای آنرا «عادت چهار ساله» (مترادف عادت ماهانه) نام نهاد؛ اندکی درد و بیحالی و جیغ و فغان و چند قطره خون و سپس ۳سال و ۸ ماه هلهله و کل کله.....
رهبر فرزانه دیداری استراتژیک و پشت درهای بسته با سران قوا داشته است و به همگی اکیداً فرموده است که همگی با هم بخوریم... چرا سر سفره داد و بیداد راه می اندازید؟ سخنان نغز آن رهبر فرزانه به خاطر فوق محرمانه بودن این نشست به صورت قطره چکانی به بیرون درز میکند و آخرین فراز سخنان گهربار آن عالم بزرگ و رهبر جهان اسلام این بوده است که : اگر بعد از این سر سفرهٔ غنایم کسی داد و بیداد راه بیندازد خائن است و سپس فرموده اند که اگر در روز قیامت از من بپرسند که چرا اینکارها را کردی خواهم گفت که اینها تمامی آدمهایی هستند که من داشته ام و به الله خواهم گفت که: به خدا تقصیر من نبود همه اش تقصیر این مادر قحبه هاست. (اینجا)
رهبر فرزانه همچنین فرموده اند که بخش وسیعی از مردم در دورهٔ ۳۴ سالهٔ حاکمیت عدل علوی و ناب محمدی به پیسی افتاده اند و بهتر است که اندکی از غنایم را بین مسلمین (منظور از مسلمین به پیسی افتادگان شیعه مسلک است) تقسیم شود تا دلشان به رغبت آمده و در انتخابات شرکت کنند تا از «فَ شار»های بَین المَلَ لی کاسته شود.
عسگر اولادی هم گفته است که «آنگ سان سوچی»های ریش و پشم دار و دو قلوی ایرانیها دیگر سران فتنه نیستند و بهتر است که هواداران آنها بیایند و به عسگر اولادی رای بدهند و اگر هم ندادند به دَرَک ... فقط بیایند سر صندوقها که فیلم بگیریم بقیه اش با خودمان.... نگران نباشید. خودمانیم ..ها.. این «آنگ سان سوچی» هم که در رادیو فردا و بی بی سی اینهمه برایش داد و بیداد راه انداخته بودند و جنبش اپوزیسیونی حقوق بشری ما هم فکر میکردند که این خانم هم برای خودش «نلسون ماندلا»یی هستش... اما وقتی از حبس خانگی بیرون آمد همه دیدند که هیچ «پوخی» نیست و یکی از همان کثافتهایی است که هم اکنون در برمه حکومت میکنند. اگر این آنگ سان سوچی های ریش و پشم دار و دوقلوی ما هم از حبس خانگی بیرون بیایند و احمدی نژاد را حبس خانگی نمایند بعد از ۳ سال و ۸ ماه دیگر (در دور بعدی عادت چهار ساله) خواهیم دید که به همت رادیو فردا و بی بی سی احمدی نژاد تبدیل به آنگ سان سوچی شده ومردم جنبش اپوزیسیونی حقوق بشری ما از حکومت «بازگشت به دوران طلایی خمینی» خواهند خواست که اگر احمدی نژاد (آنگ سان سوچی پشم دار دور بعد) را از حبس خانگی آزاد نکنید انتخابات را تحریم خواهیم کرد.
عده ای هم ماموریت یافته اند که «میمون» هوا کنند و عده ای دیگر هم اصلاً از خودشان نمی پرسند که مگر این میمون را با موشک هوا نکردند؟ اگر با موشک هوا شده است؛ چطوری برگشته است و با لباس فضانوردی در شو های تلویزیونی خر رنگ کنی شرکت میکند و کیلو کیلو موز میخورد؟ حزب اللهی ها را ولشون کن؛ آنها هیچوقت چنین سوالهایی نمیکنند. دستگاههای تبلیغاتی رژیم هم همگی طبق فرمان واحدی که دریافت کرده اند به طور مرتب بر طبل «میمون فضانورد» میکوبند تا از پیشرفتهای علمی انجام نیافته؛ برای ایجاد شور ملی و کشاندن مردم به طرف صندوقها استفاده کنند. اما پرسش این است که آیا اینها سفینهٔ فضایی به فضا پرتاب کرده اند که بتواند برگردد؟ یعنی وقتی که یک اتوموبیل رو هم نمیتونن درست حسابی مونتاژ کنند؛ سفینهٔ فضایی میسازند؟ یا اینکه اون میمون بدبخت مرده است و این یک میمون دیگه است که داره هی کیلو کیلو موز میخوره و برای مردم راک اند رول میرقصه؟ 
چی....چی گفتی؟.... یعنی میخوای بگی که مردم ایران بلا نسبت... گاو تشریف دارند؟
نخیر آقا.... تازه قرار شده که هفتهٔ آینده چندتا ماهواره هم به فضا بفرستن.... باور نداری؟ زنگ بزن از ۱۱۸ بپرس...
اما شاهزادهٔ شجاع ما که در حال شلیک کردن آخرین تیر است و میگوید که اینبار دیگر باید حتماً به هدف بخورد و اگر نخورد... دیگه نه من ... نه تو... قهر ..قهر.. تا قیامت قهر....
اما چه بگویم از این شاهزادهٔ شجاع ما....؟؟!!!
 گویا ایشان دیگر از قدم زدن در راهروهای پارلمانها و قهوه خوردن با نمایندهٔ پارلمان آلمان  و صحبت کردن در بارهٔ «هیچ چیز»ها خسته شده اند.
شاهزادهٔ شجاع ما دگر گشته است (مانند زرتشت نیچه)...
شاهزادهٔ شجاع ما اینبار تصمیم گرفته است «فیل هوا کند»...
چی گفتی؟....مگه چه شِه؟... هان...؟ چشمت ور نمیداره حسود؟!
برای اولین نشست بیکاره هایی که قرار است بیایند و بنشینند و حرفهای زمان نوح را برای چندمین میلیون بار تکرار کنند.... باید کمک مالی جمع کرد....
آخه تو چرا هی میپری وسط حرف ؟.... هیچّی بابا...یکی میپرسه که مگه قرار نشده بود شاهزادهٔ شجاع ما از جان و مالش بگذرد؟... گفته میشود که شیعه بازی شاهزادهٔ مشروطه خواه ما دوباره گل کرده است و هم یک «آیةالله بروجردی جدید» پیدا کرده است که دم به ساعت زیر شکنجه های سخت بیانیه صادر میکند و هم اینکه  برای آنهایی که ۱۵ هزار دلار یک جا بدهند؛ یک جلد «قرآن آریامهر»  هدیه خواهد شد..... خوب... دیگه چه مرگتونه که هی نق میزنید که این شاهزادهٔ شجاع هیچ کاری نمیکنه؟ ... بیچاره داره خیلی کار میکنه... و امیدوارم که ایندفعه به پیمانش وفا کنه و مثل سوگندی که خورده بود و بعدش گفت که بچه بوده و نمیدونسته نشه....باید سر حرفش بایسته که این «آخرین تیر» است... و اگه اینبار تیرش به سنگ خورد.... دیگه دور و بر سیاست و جین شارپ و اینجور چیزها رو خط بکشه و بره دنبال پول در آوردنش....
گفته میشه که رادیوها و تلویزیونهای لوس آنجلسی هم که تا دیروز به همدیگه دزد و خائن میگفتند در یک دگردیسی ملی گرایانه جمع شده اند چون که بوی پول میاد.... پول...
راستی.. این هواداران شاهزادهٔ قهرمان ما تا به حال معنی «شرکتهای غیر انتفاعی» را فهمیده اند؟... آیا فکر میکنند که معنی «غیر انتفاعی» یعنی کار کردن مجانی و بدون چشم داشت در راه خدا است؟ نه.... خیر... معنی شرکتهای غیر انتفاعی چیز دیگری است. معنی واقعی و اقتصادی آن این است که اینگونه شرکتها و سازمانها باید تمامی در آمد خود را تا آخر سال مالی هزینه کنند تا موازنهٔ حساب در آخر سال عدد صفر را نشان دهد.  «شورای ملی ایران» به عنوان یک سازمان غیر انتفاعی اکنون در حال جمع آوری کمکهای مردمی است؛ اگر این شورا به میبدی ها و چالنگیها و نوریزاده ها و قوری زاده ها و دهها رقم از این جانوران پول ندهد و از آنها کار بکشد؛ و تمامی در آمد خود را هزینهٔ کمک به جنبش درون میهن نماید و یا در صورت لزوم و ضروت هزینه های مربوط به استفاده از «امکانات غیر ایرانی» را بپردازد میتوان آنرا نخستین تشکل با گرایشات میهن پرستانه دانست. اما اینچنین نخواهد شد و گرگهای لوس آنجلسی به طمع پول آمده اند و در آینده خواهید دید که هم خواهند خورد و هم اینکه بعد از تمام شدن سور و سات؛ بازهم همدیگر را به «پر خوری و خیانت» متهم خواهند نمود (یعنی همون دعوایی که احمدی نژاد و برادران لاریجانی و سپاهی ها و اطلاعاتی ها با هم دارند).... حال این شما... و اینهم آیندهٔ نه چندان دور....
شاهزادهٔ دلاور ما تمامی این حرکتها را به امید یک توهم بسیار بیجا راه انداخته است. توهم شاهزادهٔ ما هم مربوط به انتخابات ریاست جمهوری در چند ماه آینده است و ایشان میخواهند که اینبار به صورت متشکل و سازمانیافته به استقبال آن بروند و مانند ماجرای جنبش سبز ۸۸ نشود. مشکل شاهزادهٔ ما این است که نمیداند که بعضی چیزها تکرار نمیشوند و جنبش سبز ۸۸ دیگر تکرار نخواهد شد.
جنبش بعدی ایران دیگر در مسیر «جنبشهای کلاسیک» حرکت نخواهد کرد و تمامی آنهایی که به عنوان سازمانها و گروهها در این شورای ملی ثبت نام کرده اند؛ در جنبش آینده هیچ جای پا و نقشی نخواهند داشت؛ برای اینکه جنبش بعدی مردم ایران از جنس دیگری خواهد بود که مشابه آنرا اکنون در سوریه میبینیم و هیچ یک از این آقایان و خانمها و محافل شبه سیاسی؛ حتی تصوری هم از آن ندارند... تا چه رسد به آنکه بخواهند در آن شرکت کنند. جنبش آتی ایران از دریای خون خواهد گذشت و حاکمیت بعدی ایران وارث «شکست استراتژیک رژیم اسلامی و به تبع آن ایران» خواهد بود. این پولها را الکی خرج کاغذ پاره و پارچه و پرچم  و میبدی ها و قوریزاده ها و مفتخور هایی که به هوای پول آمده اند نکنید.
شاهزاده جان... میدانم که حتی شنیدنش تلخ است و تصورش تلخ تر.. و روبرو شدن با آن داستان مرگ و زندگی... اما اینگونه خواهد بود.
«شورای ملی ایران» آلترناتیو نیست و با توجه به بندهای منشور آن و ماهیت محافلی که در آن حضور دارند نیز تبدیل به آلترناتیو نخواهد شد. نیروی آلترناتیو را دلیرانی تشکیل خواهند داد که باید در چندین جبهه بجنگند:
۱- نبرد با اراذل و اوباش سپاه و بسیج و پس مانده های حزب الله لبنان که به ایران مهاجرت خواهند کرد و شیعیان مزدور عراقی و چه بسا شیعیان پاکستانی و افغانستان که جبههٔ رژیم حاکم را تشکیل میدهند و از طرف روسیه و چین حمایت خواهند شد.
۲- نبرد با نیروهای مهاجم از طرف ترکهای عثمانی و حکومت مافیایی حاکم بر باکو که برای ورودشان به خاک میهن؛ هم اکنون از طرف «پان ترکها» بستر سازی و شبکه سازی میشود.
۳- نیروهای القاعده و جریانهای همسو که توسط ترکهای عثمانی و کشورهای عربی از چندین جهت به درون میهن گسیل خواهند گردید.
بیش از این خود و مردم درون میهن را فریب ندهید. وقایع آینده نه بر اساس آرزوها و توهمات ما بلکه بر اساس حرکات دشمنان داخلی و بین المللی ایران شکل خواهند گرفت. باید این حرکات را از هم اکنون رصد کرد و تحلیل نمود و خود را برای رویارویی با آنها و عواقب عملی آنها آماده نمود.
بمباران هدفی استراتژیک در درون خاک سوریه از طرف اسرائیل را دست کم نگیرید؛زیرا که شاید نخستین شلیک یک جنگ بزرگ باشد که به خاطر وجود رژیم اسلامی حاکم بر ایران؛ به ناچار ایران نیز به بخشی از آن تبدیل خواهد شد و دود این آتش به طور مستقیم به سمت ایران خواهد رفت.
اگر من به جای شاهزاده بودم؛ مردم میهنم را چه در خارج و چه در درون میهن برای روبرو شدن با چنین روزهایی آماده میکردم. انقلاب؛ رنگ و پارچه و سخنان تکراری صد بار جویده نیست.... چه ارزشی دارد که سخنانی که در مصاحبه با الهه بقراط و یا بی بی سی گفته شده است؛ بار دیگر در یک سالنی که صندلیهایش را کسانی پر کرده اند که دهها بار این سخنان را شنیده اند؛ تکرار شود؟

کژدم
 

۱۱ نظر:

  1. به نظر شما هدف رفسنجانی از اعلام آمادگی برای نامزدی چیست؟
    دیگر اینکه پرونده ترور زنان پ ک ک به کجا رسید؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. رفسنجانی و خاتمی هیچ نقشی در ساختار قدرت کنونی ندارند و دلیل ماندن آنها در حاشیه هم تنها به خاطر بوجود آوردن انشقاق و تفرقه در میان کسانی است پتانسیل اعتراض به حاکمیت را دارند. این دو نفر از طرف حاکمیت کنونی به عنوان «حوضچه»های انحرافی مورد استفاده قرار میگیرند تا آن پتانسیلها را به سوی این حوضچه ها بکشانند و برای مدتی در آنجا سرگرم شوند و بعد از خسته شدن اگر به مراحل بالاتری از اعتراض کشیده شوند؛ به آسانی شکار میشوند. سخنان اخیر رفسنجانی که با «اما و اگر» شروع میشود در واقع ایفای همان نقشی است که در استراتژی «کنترل بحران» برایش از طرف حاکمیت تعیین و تعریف شده است. وجود چنین حوضچه هایی نشان از آن دارد که مردم ما هنوز سطح فکرشان از سطح فکری فلسطینیها و عربها» بالاتر نرفته است. فلسطینیها همیشه تاسف گذشته را خورده اند و هیچگاه رو به آینده فکر نکرده اند و اسرائیل هم یقهٔ آنها را در همینجا گرفته است. اندیشهٔ عامیانه همیشه در حال مقایسهٔ حال با گذشته است. همه میگویند در زمان شاه وضعیت بهتر بود و در زمان رفسنجانی بهتر اینی که هست بود. شاه که در دسترس نیست... پس به کوزهٔ شکستهٔ رفسنجانی میچسبند و اینجاست که رژیم یقهٔ دارندگان این افکار را میگیرد و آنها را همیشه در حوضچه های رو به گذشته نگه میدارد. نه رفسنجانی و نه خاتمی هیچگاه از نقش تعیین شده و تعریف شدهٔ شان پا فراتر نخواهند گذاشت.
      در رابطه با جانباختگان پ ک ک؛ پلیس فرانسه در حال دو دوزه بازی است و نمیخواهند بگذارند که اطلاعات به بیرون درز کند و این نشان میدهد که دست یکی از سرویسهای اطلاعاتی و رسمی یکی از حکومتها در کار بوده است و فرانسویها نمیخواهند به خاطر تبعاتِ آن؛ ماجرا رو شود.

      حذف
    2. در رابطه با قتل شیر زنان پ ک ک ؛ پلیس فرانسه سعی میکند آنرا به اختلافات داخلی MIT (میللی ایستیحبارات تشکیلاتی) ترکیه و پان ترکها ارتباط دهد. شاید دولت ترکیه نیز به چنین سناریویی راضی باشد و آنرا دستاویزی برای تصفیه های هرچه بیشتر آتاتورکیستها از ساختار قدرت قرار دهد. از سوی دیگر در ماجراهای بزرگ بین المللی معمولاً طوری سناریو سازی میشود که به ماجرای اصلی آسیبی نرسد و پلیس فرانسه و دست اندر کاران این قتلها در حال مذاکره هستند.
      اگر به ماجرای تشکیل «هیئت حقیقت یاب مشترک» بین آرژانتین و رژیم اسلامی نگاه کنید؛ نشانگر این امر است که اکنون ماجراهایی در پشت پرده جریان دارند که برای رونمایی از آنها از ماجرای «آمیا» آغاز کرده اند و کلید خوردن این تفاهم بین حکومت اسلامی ایران و آرژانتین از دو چیز حکایت دارد:
      ۱- تصمیم آمریکا برای قیچی کردن دم رژیم اسلامی در آمریکای لاتین.
      ۲- احتمال مذاکرات پشت پردهٔ جدی میان رژیم اسلامی و آمریکا و ماجرای آمیا که یک داستان تاریخ گذشته است در این روزها دوباره رخ مینماید.

      حذف
  2. http://www.radiofarda.com/content/f2-israel-syria-attacked-several-targets-us-green-light-time-report/24891172.html

    پاسخحذف
  3. سپاس از اینکه این لینک را فرستادید؛ ابعاد حادثه در روزهای آینده بیشتر روشن خواهند شد. جالب این است که رژیم اسلامی ایران که سوریه را عمق استراتژیک خود میداند؛ توان هیچ عکس العملی را ندارد. در رابطه با حزب الله لبنان نیز همینگونه خواهد بود.

    پاسخحذف
  4. هشدار احمدی‌نژاد نسبت به فتنه‌گری تیم برادرش
    http://www.digarban.com/node/10955
    جناب کژدم، خبر بالا هم میتواند در تایید حرفهای شما در مورد دشمن سازی از احمدینژاد می‌تواند باشد...
    سوالی که اینجا برای من پیش می‌آید این است که اگر هدف از دشمن سازی از موسوی و کروبی کشاندن مردم ایجاد چاله‌های فرعی از نظام برای کشاندن جوانان و مردمی که واقعا برای سران نظام خطرناک بود (اکثر جوانان و دانشجویان در آن قشر قرار داشتند و خواسته‌های آنها هم واقعا برای حکومت وحشتناک بود) تا از فشار آنها کم کنند، هدف از دشمن سازی از احمدی نژاد چیست؟ طرفداران احمدی‌نژاد که با سیب زمینی هم راضی می‌شوند و خواسته زیاد بالایی ندارند که بخواهند سر آنها را با این گونه ریسکها گرم کنند. آیا احتمال نمی‌دهید که احمدینژاد سعی در ایجاد یک انشعاب واقعی در درون حکومت دارد؟
    آریو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما آریو گرامی
      در انتخابات سال ۸۸ در پیش از انتخابات؛ از موسوی و کروبی دشمن سازی نشد و این دو از فیلترهای قراردادی رژیم هم برای داشتن صلاحیت گذرانده شدند؛ تا در یک انتخابات از پیش طراحی شده نامزد شوند. باند خامنه ای-صفوی نوین؛ چه بسا انتظار اعتراضات را داشتند ولی فکر نمیکردند که کار به تظاهرات دامنه دار بکشد. در ضمن جنبش دانشجویی معمولاً به صورت سازمان در جنبشها شرکت نمیکند و در اکثر موارد توسط دفتر تحکیم وحدت و انشعابات آن که به موجودیت رژیم و اصلاحات وفادار بودند سازماندهی محودود میشد. رژیم میدانست که حد اکثر شعاع نفوذ این دو نفر اقشار روشنفکر و طیف متوسط جامعهٔ شهری خواهند بود و بعد از اینکه متوجه شدند که این حرکت فراگیر نشد و از حد چند استان فراتر نرفت و ادامهٔ آن میتواند اندیشه های رادیکالتری را به جنبش تزریق کند؛ فتیله از هر دو طرف کشیده شد. هم موسوی و کروبی عقب نشینی کردند و هم رژیم دامنهٔ سرکوب را افزایش داد و جنبش از درون به یاس کشانیده شد. ریزش های بعدی در جنبش سبز و رادیکالتر شدن آنها دیرهنگام بود. در هر حال باند خامنه ای-صفوی نوین با دادن تلفات زیاد حیثیتی؛ به طور موقت پیروز شد.
      اگر دقت نموده باشید؛ احمدی نژاد هرگز به طور رسمی از طرف خامنه ای تخطئه نشده است و بیشتر برنامه های دولت او اجرا شده اند و تمامی یورشها برای حذف اعضای کلیدی باند احمدینژاد از طرف خامنه ای خنثی شده است و این نشانگر همسویی خامنه ای با این باند است. خامنه ای الآن به تمامی سربازانش نیاز دارد و دیگر نمیخواهد کاری انجام شود که ماجرای ۸۸ تکرار شود؛ چون در شرایطی قرار ندارد که بتواند بحران را به سادگی سال ۸۸ کنترل کند و باید یا عقب نشینی کند و یا به سرکوب شدید دست بزند.
      احمدی نژاد از همان نخست برای بسیج ملی داعیه های ظاهری ملی (ناسیونالیسم صفوی-شیعی) را مطرح مینمود و در مواردی هم که از طرف برخی دیگر مورد اعتراض قرار میگرفت؛ توسط خامنه ای ماست مالی میگردید؛ زیرا خامنه ای نیز میدانست که اگر بتوان با دادن شعارهای دروغینی از قبیل تمدن ایرانی و بازی کوروش و فردوسی؛ به صورتی کم هزینه باز هم بتوانند سربازگیری کنند مفید است؛ اما با رشد ناسیونالیسم ایرانی رادیکالتر؛ فتیلهٔ کوروش بازی را هم پایین کشیدند. صفوی نوین همچنان در تلاش است که طوری وانمود کند که میخواهد یک دگرگونی بوجود خواهد آورد و تمامی اینها در سطح تبلیغات و برای فریب است ولی در عمل میبینیم که کثیفترین لایحه ها از طرف دولت به مجلس فرستاده میشود و با اندکی چکش کاری تصویب هم میشوند. هدف مشترک خامنه ای و احمدی نژاد خفه کردن آخوندهایی است که خود را محوری جداگانه میپندارند و برای خود دار و دسته های زاویه داری درست میکنند ولی اینرا به نام مبارزهٔ احمدی نژاد با آخوندها جا میزنند. مدلی هر دو طرف ارائه میدهند؛ مدل صفوی است که آخوندها باید تابع مرکز باشند. نتیجه اینکه هیچ انشعابی در کار نیست و رژیم هر روز بیش از روز پیش به طرف تمرکز گرایی پیش میرود و نه انشعاب.

      حذف
    2. کژدم گرامی، اگر همسویی خامنه‌ای و احمدینژاد را به شکلی که گفتید درنظر بگیریم، آیا تمام کسانی که احمدینژاد با آنها مشکل دارد، در واقع رهبری با آنها مشکل دارد؟ این عده که می‌گوئید خواستار محوری جداگانه هستند، شامل چه کسانی می‌شوند؟ چون در حال حاضر بنظر می‌رسد بیشتر بدنه حکومت با احمدینژاد مشکل دارد. از لاریجانی‌ها بگیرید، تا هاشمی و خاتمی و سپاه. آیا اینها همه خواستار ایجاد محوری جدای از رهبر هستند؟
      آریو

      حذف
    3. آریو گرامی
      اکنون تمامی باندهایی که خود را هوادار «امام خامنه ای» میدانند؛ با همدیگر در استراتژی کلان «حفظ نظام به هر قیمتی» همسو هستند. اما باندی که احمدی نژاد را علم کرد از نظر خامنه ای؛ نزدیکترین جریان همسو با او بود. خامنه ای در فکر تمرکز قدرت در حول محور خود بود و باند صفوی نوین نیز در همین اندیشه بود؛ اما با سهم خواهی. شما فقط احمدی نژاد را میبینید که ظاهراً همه با او بد هستند؛ اما احمدی نژاد نه سر پیاز است و نه ته پیاز. احمدی نژاد یک سرباز است. اختلافات سهم خواهی در لایه های زیرین به پیش میرود. هاشمی و خاتمی هر دو بر طبل شورای فقاهت میکوبند؛ یعنی «ولایت فقیه شورایی» که نظریهٔ منتظری بعد از درگیری با خمینی بود. این به آن معنی است که این دو نفر در رابطه با مرکزیت قدرت با خامنه ای و احمدی نژاد فاصلهٔ زیادی دارند؛ اما در استراتژی حفظ نظام مشترکند. حال اگر خود را به جای خامنه ای قرار دهید که افراد زیر نظر و همسو با شما؛ مثل سگ و گربه هستند؛ چکار میکنید؟ مشکل در حال حاضر این است و از طرف دیگر؛ چون فشارهای بین المللی هر روزه افزلیش می یابند؛ بر گسترش دامنهٔ اختلافات درونی کمک میکنند. اکنون رژیم بر خلاف تصوری که داشتن که اگر بخشی از آخوندها را که اصلاح طلب نامیده میشوند؛ کنار بزنند زندگی زیباتر میشود... اکنون میبینند که درنده خوتر شده اند. نمیدانم توانستم توضیح بدهم یا نه؟

      حذف
  5. درود بر شما. واقعا عالی می نویسید. زنده و پایدار باشید. اکثر پاسخهای شما به خواننده گان مقاله هایتان, از خود مطلب پر محتوا تر است. برای نمونه پاسخ شما به اریو بی نهایت خواندنیست. با سپاس و دست مریزاد.
    رهپویان راه فرود فولادوند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. یاران گرامی
      یارانی که مقاله ها را میخوانند؛ باید آنرا به چالش بکشند و نویسنده را وادار سازند که از نوشتهٔ خود با ذکر دلیل و نظریه اش دفاع کند. در واقع این خوانندگان هستند که مرا به چالش کشیده و وادار به پاسخگویی میکنند و باز هم این خوانندگان هستند که با پرسشهای خود در را به روی پربارتر شدن مقاله ها باز میکنند.

      حذف