۱۳۹۲ تیر ۱, شنبه

قلب رژیم نه در تهران و نطنز و فردو؛ بلکه در سوریه می تپد

بالاخره ورود رسمی سپاه قدس با فرستادن ۴ هزار نفر از پاسداران و ورود رسمی حزب الله لبنان با فرستادن بیش از ۶ هزار نفر از نیروهای خود به سوریه و پیروزیهای ظاهری آنها در چند منطقهٔ کوچک؛ سطح نبرد را در سوریه بالا برد.
روسها بیش از یک سال پیش آخرین پاسخهای ناخوشایند را در رابطه با سوریه دریافت کرده بودند و پس از مدتی تلاش ناکام مواضع نرمتری در رابطه با سرنگونی بشار اسد از خود نشان میدادند ولی مذاکرات آمریکا با بازیگران منطقه ای به شکست انجامید ودر یک حرکت ناگهانی آمریکا تمامی کشتیهای جنگی خود را از دریای مدیترانه فراخواند و اروپاییها نیز در مواضع خود تجدید نظر نمودند. در این دورهٔ سکوت چند ماههٔ اروپا و آمریکا روسها مواضع خود را مستحکم تر نموده و از نیروهای حزب الله لبنان و رژیم اسلامی ایران برای اجرای نقشی فعالتر استفاده نمودند که به شکستهای کوچک نیروهای مخالف رژیم سوریه در چند منطقه انجامید.  رژیم اسلامی ایران و حزب الله لبنان آواز شادی و پایکوبی پیروزی سر دادند و نتیجهٔ آن در نشست G8 به چهرهٔ خسته و مایوس پوتین منجر شد. پوتین در آن نشست به صورت علنی دریافت که ارسال سلاحهایی که بازی را به نفع مخالفین مسلح تغییر بدهند حتمی است.
پس از پایان نشست G8 ؛ پوتین دستور گسیل شدن دو کشتی جنگی دیگر به سوریه را داد که حامل ۶۰۰ نفر از نیروهای زبدهٔ آبی-خاکی روسیه میباشند و اهداف دوگانه ای را دنبال میکنند:
۱- دفاع از اتباع روسی در صورت انجام حملات به آنها از طرف مخالفین و دفاع از سامانه های موشکی S300 که روسها همچنان بر طبل انتقال آنها به سوریه می کوبند.
۲- حفاظت از کاروانهای خروج تعداد دیگری از اتباع روسیه که در سوریه به سر میبرند. (روسها تا کنون حدود ۱۰ هزار نفر از اتباع خود را از سوریه خارج نموده اند و اکنون حدود ۲۰ هزار نفر دیگر همچنان در سوریه به سر میبرند).
پس از چراغ سبز دولت آمریکا که با جملهٔ وزیر امور خارجهٔ آمریکا آقای جان کری: «متاسفانه ما در رابطه با سوریه غفلت کردیم» آغاز شد؛ بخشی از تسلیحات مورد نیاز ارتش آزاد سوریه تامین گردید و زمزمهٔ تامین «منطقهٔ پرواز ممنوع» در آینده بلندتر به گوش میرسد. بنا بر توصیهٔ روسها رژیم اسلامی ایران برای داشتن دست بالا در مذاکرات آتی میبایست که به صورت رسمی در سوریه حضور یابد؛ اما اینچنین به نظر میرسد که شاید آخوند حسن روحانی تا زمان تحلیف؛ و بعد از آن؛ با انتقال اجساد سپاه پاسداران به ایران مواجه شود و خامنه ای نیز معنی؛ حضور رسمی در سوریه و سرسپردگی به روسها را بیشتر بفهمد (رآکتور چرنوبیل بوشهر برای برخی مغزها برای فهمیدن کافی نیست).
ورود دوبارهٔ هرچند حاشیه ای آمریکا به معادلهٔ سوریه؛ در صورت لزوم اروپائیان را نیز به حضور فعالتر تشویق خواهد نمود؛ زیرا آنچه که آمریکا در سوریه به دنبال آن است بیشتر جنبهٔ دفاعی از خواسته های دوستان اروپائیش را دارد (مانند لیبی) و نقش اصلی را اروپا و اسرائیل باید بازی کنند. مانورهای نظامی خاموش اسرائیل در مرزهای سوریه و لبنان؛ برای جنگیدن در دو جبهه نیز در روزهای اخیر به پایان رسیده است و اردن نیز در حال آمادگی بیشتر برای اجرای نقشی مهم تر در سوریه به سر میبرد.
ترکهای عثمانی؛ پاسخ زیاده خواهی های خود را پیش از اینها گرفته اند و در تلافی این پاسخهای منفی  مرزهای خود را بر روی مردم سوریه بسته اند و در ازای این کار؛ پاسخ منفی دیگری در رابطه با تقاضای هزاربارهٔ خود برای پیوستن به اتحادیهٔ اروپا را در چند روز اخیر گرفتند و به گمان من اگر حاکمان فرصت طلب عثمانی به همین منوال پیش بروند؛ یکی از بازندگان معادلهٔ سوریه خواهند بود.
اما مهمترین مسئله ای که در معادلهٔ سوریه به چشم میخورد؛ کاهش و یا افزایش میزان درگیر شدن مستقیم روسیه در نبردهای سوریه خواهد بود. وارد شدن مستقیم به صحنهٔ نبرد شاید ساده باشد؛ اما همیشه گامهای بعدی را طلب میکند؛ پرسش این است که اگر روسها در غیاب چند ماههٔ آمریکا و اروپا شجاع شدند و با هزینه کردن سپاه پاسداران و حزب الله لبنان به نقش فعالتری پرداختند؛ آیا با بازگشت دوبارهٔ آمریکا و اروپا به صحنهٔ نبرد (با راهکارهای نظامی) حاضر خواهند بود که گامهای بعدی را نیز به جان بخرند؟ اگر روسها گام نخست را بردارند؛ نشان میدهد که روسها پیهٔ همهٔ گامهای بعدی را نیز به تن مالیده اند. همچنین اگر روسها گام نخست را بردارند؛ باید منتظر نبردهای بسیار سنگینی در منطقه باشیم و سرعت انتشار امواج بحران به عراق و لبنان به طور چشمگیری شده خواهد یافت. اما اگر روسها گام نخست را برندارند؛ رژیم اسلامی حاکم بر ایران و حزب الله لبنان باید بهای عقب نشینی روسها را بدهند.
در هر دو حالت نتیجه اینکه: گویا رهبر فرزانه و آخوند حسن روحانی بسیار دیر از خواب بیدار شده اند؛  نه حتی در نیمروز؛ بلکه در زمان غروب بیدار شده اند و در زمان غروب نمیتوان نماز صبح خواند.

کژدم  

۲ نظر:

  1. dorood bar shoma. az ezhaare nazar-haye ingooneh delsard nashawid. yeki az behtarin weblog-haye ghabele khandan webloge shomast ke ham az nazare tahlili wa ham az nazare mobarezati daaraye sat-he besyaar baalayi hast. bayad be shoma khasteh-nabashid goft. man be sahme khodam besyaar sepaasgozaram wa be omide pirooziye raahe doroste mobarezeh.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما
      با سپاس از دلگرمی شما. آنچه که میتواند یک نوشته را پربارتر سازد بخش نظرات است. در بخش نظرات میتوان یک نوشته را بسط داد و یا به چالش کشید و در مدت زمان کوتاهی آن نوشته تبدیل به دهها نوشته میگردد. خوانندگان نیز این شانس را پیدا میکنند که زوایای تاریک نوشتهٔ اصلی را در بخش نظرات بهتر بشناسند و در نهایت احاطهٔ بیشتری بر موضوع مقاله پیدا کنند. اینگون خواهد شد که همهگی از یکدیگر خواهیم آموخت. و آخرین خواننده شاید بیشترین لذت را خواهد برد.

      حذف