۱۳۹۲ مرداد ۲۶, شنبه

ببینید که غرب و رژیم شیعی عراق از چه وحشت دارند.

کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا با دولت شیعی عراق که تحت نفوذ شدید ولایت فقیه است؛ به توافق رسیده اند که معامله کنند. معاملهٔ جلوگیری از ارسال تسلیحات توسط رژیم ایران از طریق خاک عراق به سوریه؛ در برابر کنترل سلفی-جهادیها و جلوگیری از نفوذ بیشتر آنها به داخل عراق.
نه رژیم عراق و نه کشورهای غربی حتی ککشان هم نمیگزد که القاعده هر روز صدها شیعه را به خاک و خون بکشد. اما اینبار هر دو طرف و حتی رژیم ولایت فقیهی ایران نیز وحشت کرده اند؛ زیرا اهداف بعدی حملات میتواند صنایع نفت عراق باشد و حلقهٔ دیگری از دژ هلال شیعی در انتظار آینده ای شوم است. به همین دلیل آمریکا با عجله وارد میدان شده است. (اینجا)
انفجار اخیر در جنوب لبنان و در قلب منطقهٔ شدیداً تحت کنترل امنیتی شیخ حسن نصرالله نیز ناقوس دیگری است که  گسترش روند فروپاشی هلال شیعی را نوید میدهد. صدای ناقوس هر زمان بلندتر به گوش میرسد.
مراسم ختنه سوران حسن روحانی هم تمام شده است و اکنون زمان نکبتهای بیشتر فرا رسیده است. آخرین حلقه های هلال شیعی در حال سست شدن هستند. در سوریه نیز ورق برگشته است و نیروهای ارتش آزاد در حال پیشرویهای مهمی هستند و تمامی سرمایه های رژیم ولی فقیه فرزانه در سوریه و لبنان دفن خواهند شد.

کژدم

۴ نظر:

  1. پادشاه سعودي ديشب و طي سخناني كه از العربيه پخش شد رسما و با تمام قوا از حركت ارتش مصر حمايت نمود و بطور تلويحي به اوباما گفت آنان كه با اين حركت مخالفن ميكنند سبب افزايش تروريسم ميشوند كه براي خودشان خطرناك است.
    بلافاصله پس از سخنان وي تمامي كشورهاي جنوب خليج فارس به جز قطر و اردن حمايت خود را از حركات ارتش مصر اعلام نمودند و آنرا اقدامي عليه گسترش تروريسم ناميدند.
    مسئله عراق به نحو ديگريست. حكومت مالكي عملا كنترل خود را بر كشور از دست داده و انفجارات همه روزه در شهرهاي جنوب عراق عملا باعث ركود فعاليتهاي اقتصادي شده است.
    مذاكره هوشبار زيباري با آمريكاييان متعاقب نقدهايي آغاز شد كه در آمريكا بر اوباما گرفته شد و وي را متهم به ناداني سياسي در بيرون كشيدن زودهنگام نيروهاي آمريكايي و عدم مبارزه با گسترش نفوذ ايران در عراق نمودند.
    ماهيت اين مذاكرات به جز چيزيست كه در ظاهر اعلام شده. چون به خوبي روشن است كه نه عراق قدرت جلوگيري از ارسال اسلحه ايراني به سوريه را دارد و نه آمريكا توان جلوگيري از عمليات سلفي ها و جهادي ها را در عراق.
    مذاكرات بر اساس درخواست مالكي براي ميانجيگري و راضي نمودن سني هاي عراق به شراكت در قدرت بود كه عملا به جايي نرسيدوليكن آمريكا اين هشدار را به مالكي داده كه در قبال جريانات آتي سوريه خود را كنار بكشد.
    تهديد عربستان هر روزه بيشتر ميشود و اوباما و اروپا به خوبي ميدانند كه سرايت تحركات سني هاي عراق به حوزه نفت عراق فاجعه اي اقتصادي عظيم در سطح جهان ايجاد خواهد كرد.
    انفجار اخير در قلب منطقه تحت نفوذ حزب الله در لبنان هشدار ديگري به آمريكا و اروپا بود كه در صورت روشن نكردن وضعيت سوريه هر لحظه امكان سرايت شعله هاي جنگ به لبنان نيز وجود خواهد داشت.
    در اين ميان چه اتحاديه اروپا. چه آمريكا و چه ايران عملا قادر به هيچگونه مانوري نيستند و در قبال برنامه ريزيهاي عملي ائتلاف سعودي كاملا خلع سلاح شده اند.
    براي آمريكاييان و اروپاييان تنها يكراه باقي مانده و آن در مرحله اول دخالت در بحران سوريه و بركناري اسد و دوم ساكت ماندن در مقابل اثرات آن بر حزب الله لبنان و كشور لبنان مي باشد كه سرانجام اين درگيري را به درون خاك ايران خواهد كشاند.
    ارتش و ملت مصر نشان داده اند كه نصميم به نابودي اخوان المسلمين گرفته اند كه به عبارتي شكست كامل طرح گونداليزا رايسي اوباما در خاورميانه خواهد بود و ائتلاف سعودي نيز نشان داده كه با فتح خاكريزهاي اول در پي پيروزيهاي بزرگتريست.
    هفته هاي آتي خاورميانه شاهد حوادثي سرنوشت ساز خواهد بود.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م.ر گرامی؛ با درود

      من فکر نمیکنم که جان کری در دیدار با مقامات عراقی در حال فیلم بازی کردن برای فرار از اتهاماتی است که رقبای حزبی آنها مطرح میکنند. ماندن نیروهای آمریکایی در عراق مشروط به یک شرط بود (کاپیتو لاسیون) که دولت عراق تحت فشار و وعده های امنیتی رژیم ولایت فقیه نپذیرفت و اگر آمریکایی ها در عراق میماندند و به زیر بار محاکمهٔ سربازان خطا کار آمریکایی بر طبق قوانین عراق تن در میدادند؛ اکنون شاید صدها پرونده و معادل آن صدها سرباز و درجه دار آمریکایی در زندانهای عراق میبودند و رقبای آقای اوباما نیز او را سرزنش میکردند که چرا با پذیرفتن این شرایط در عراق ماند؟ از نظر من مذاکرات اخیر نشان از نگرانیهای مشترک دارد که ریشهٔ آن در ماجرای سوریه و داشتن دست بالای عربستان سعودی و اقمار و دستهای پنهان و پیدای آنها در سوریه است. کشورهای غربی در طی این ۳ سال نتوانسته اند در سوریه گروهی را که غلام حلقه به گوش آنها باشد پیدا کنند؛ لذا هر آنچه که در سوریه است دوست غرب نیست و اگر امروز دشمن آنها نیست؛ این پتانسیل را دارد که در فرداها به دشمن آنها تبدیل شود. از این روی است که غرب در عراق احساس امنیت نمیکند و خطر این عدم امنیت با کمک رژیم عراق به رژیم بشار اسد؛ دو چندان میشود و دیدار و گفتگوهای اخیر برای پیشگیری از رشد این دشمنی هاست.
      در رابطه با ماجراهای مصر باید بگویم که دخالت ارتش مانند گروههای سیاسی نیست. ارتش یا وارد نمیشود و یا اگر وارد شد به شیوهٔ نظامی مسائل را ارزیابی و حل میکند؛ یا نباید در این غول را برای کمک خواهی زد؛ و یا اینکه باید پذیرفت که آنها کار را «به هر قیمتی که باشد» تمام خواهند کرد. لذا اخوان المسلمین یا باید نابود شود و یا در پشت پردهٔ جناحههای ملایم تر حزبی پنهان شود و از مواضع خود عدول کند و بپذیرد که تنها بخش کوچکی از ملت مصر است و اینکه الله و محمد چه گفته اند؛ از طرف مردم به پشیزی خریده نمیشود.
      در رابطه با اینکه گفته اید: آمریکا و اروپا تنها یک راه دارند؛ موافق نیستم. چون سیاست یک بازی فکری است و همیشه راههای زیادی برای ورود و خروج از بحران وجود دارند و آنچه که تعیین کننده است یافتن و یا نیافتن راههای مناسب است.
      در رابطه با نفوذ ایران در عراق نیز باید بگویم که هر چیزی بهای و هزینه های خودش را دارد؛ اینکه رژیم ایران در عراق و لبنان نفوذ داشته باشد؛ همیشه هم برای غرب بد نیست؛ زیرا این نفوذ رژیم خامنه ای را وادار به پرداخت هزینه هایی میکند که میتوانست در راه آبادانمی ایران مصرف شود. این بازی میتواند مانند تاکتیکهای نبرد در جبهه ها باشد که گاهی به دشمن کوچه میدهند تا نفوذ نموده و پیشروی کند و سپس با حملات دروغین آنها را وادار به پرداخت هزینه های زیادی برای استحکام نیروهایشان کنند؛ تا در مرحلهٔ بعد ضربه را از چنان نقطه وارد آورند که حتی تصورش هم برای نیروهای «نفوذ کننده» غیر قابل پیش بینی بوده است. نفوذی که رژیم اسلامی ایران در منطقه دارد؛ همیشه نفوذی پر هزینه بوده است و در شرایط کنونی (تحریمها) این نفوذ میتواند به ورشکستگی رژیم بینجامد.

      حذف
  2. كژدم عزيز. از پانوشتتات استفاده كردم و از تحليلتان لذت بردم. وليكن هرچند كه با شما موافق هستم كه در سياست همواره راههاي فراواني براي فرار از بن بست وجود دارد وليكن در حال حاضر و هر روزه دايره اين مانورها براي آمريكاييان تنگتر ميگردد. فكر كنم شما نيز با من هم عقيده باشيد كه از نظر عملي عراق امكان آنچناني براي جلوگيري از ارسال سلاح به سوريه را ندارد و در بهترين حالت ممكنست قادر به جلوگيري از اعزام جهادگران شيعي به سوريه گردد. در مقابل نيز آمريكا حربه اي را براي جلوگيري از عمليان جهادگران سني در عراق ندارد مگر آنكه به توافقي با عربستان در اين زمينه دست يابد كه مسلما مي بايد سهم سني ها در حكومت عراق مدنظر قرار گيرد.
    اهمال در حل و فصل جريان سوريه ممكنست بيش از پيش به ضرر غرب تمام شود و باعث گردد كه بخش بيشتري از مخالفين اسد به نيروهاي جهادي كه هم امكانات مالي و هم تسليحاتي بيشتري را لااقل تا كنون داشته اند ملحق شوند.
    در مصر وضعيت در حال روشنتر شدن است. با اعلام غيرقانوني بودن اخوان دست ارتش براي قلع و قمع باندهاي راديكال آنها بازتر شده و ممكنست بخشهاي ميانه رو تر آنان در قالب تشكيلاتي جديد مجاز به فعاليتهاي سياسي شوند وليكن آنچه كه مشخص است اين جريانات به شدت به منابع تامين مالي اخوان صدمه خواهد زد.
    آينده خاورميانه برآيندي از نيروهاي موجود در آن و استراتژيهاييست كه بازيگران در پيش گرفته اند و مطمئنا بردار برآيند به سمت نيرويي متمايل خواهد بود كه وزن بيشتري را در ميدان دارد و در حال حاضر سعوديها كنترل كننده اصلي بازي شده اند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اینکه عربستان سعودی اکنون در منطقه دست بالا را دارد نه تنها درست است؛ بلکه حتی کمتر از توصیف واقعی موقعیت عربستان سعودی است.
      امنیت عربستان سعودی از دو جهت کاملاً بیمه شده است:
      ۱- وجود کعبه در این سرزمین که کوچکترین حملهٔ نظامی به خاک عربستان میتواندبخش بسیار وسیع و پر جمعیتی از جهان را حتی برای مردمان عادی اروپایی و آمریکایی در آنها تبدیل به جهنم کند. تا چه رسد به داشتن بازار فروش.
      ۲- عربستان سعودی در سایهٔ تولید ۱۰ میلیون بشکه نفت در روز به قلب تپندهٔ اقتصاد اروپا و آمریکا و چین تبدیل شده است و هر آسیبی به این سرزمین از طرف غرب؛ به معنی شلیک به خود است.آمریکاییها با اینکه میدانستند که در ماجرای یازدهم سپتامبر برخی از اعضای خاندان سلطنتی به طور غیر مستقیم دست داشته اند؛ مسئله را کاملاً مسکوت گذاشتند در ماجرای انفجار ظهران عربستان که محصول مشترک رژیم اسلامی ایران و القاعده بود؛ عربستان به نیروهای اطلاعاتی آمریکا اجازهٔ بازجویی از دستگیر شدگان را نداده بود. اینها همگی نشانه های جایگاه «امن» عربستان هستند و تا زمانی که چرخهٔ تولید بر روی پاشنهٔ نفت بچرخد؛ این روند ادامه خواهد داشت و عربستان به عنوان «دشمن دوست داشتنی» خواهد ماند. همان نقشی که تا دو سال پیش سوریه برای اسرائیل داشت و «دشمن دوست داشتنی» اسرائیل بود.
      اما در تصویری بزرگتر که به عنوان مثال بتواند ۱۵ سال آینده را نیز در بر بگیرد؛ نقش کشورهای تولید کنندهٔ نفت تضعیف خواهد شد و همانگونه که میدانید؛ پروژه های عظیمی در اروپا و آمریکا برای کاستن از مصرف سوخت فسیلی و در نهایت خدا حافظی از آن در جریان است که آیندهٔ تیره و تاری برای عربستان و اقمار آن و ایران و عراق به ارمغان خواهد آورد.
      اما در شرایط کنونی حق با شماست.

      حذف