۱۳۹۲ شهریور ۷, پنجشنبه

یک تحلیل همینجوری.... ولی نه آبکی

سناریوی ممکن نخست:

پس از آنکه رادیو فردا؛ گزارش «پخش زنده» حملهٔ نظامی به سوریه را حذف کرد؛ معلوم شد که برای پخش زنده اندکی عجله شده بود. گویا مشاورین آقای اوباما و سایر دست اندر کاران از ایشان خواسته اند که اگر قرار است چنین کاری بکنیم؛ چرا با مسائل دیگری گرهش نزنیم؟ وبسایت اطلاعاتی-امنیتی «دبکا فایل» نظرش این است که چون آقای اوباما نظرش این بوده که بمباران ها جلو ادامهٔ کشتارها را نخواهند گرفت (البته نظر آقای اوباما درست است و کشتارهای بیشتر؛ پس از سرنگونی رژیم اسد در سوریه و لبنان آغاز خواهند شد)  بهتر است که از این شرایط برای فشار آوردن به روسیه؛ برای تن دادن به «حذف بشار اسد» (در برابر کاهش مقدار ضربات نظامی) به عنوان پیش شرط برگزاری مذاکرات صلح «ژنو ۲» استفاده نماید. اما نظر من این است که علاوه بر این؛ آقای جان کری به طور علنی به رهبر فرزانه هم اطلاع داد که برای جلوگیری از کشتار حزب الله لبنان در جریان حملات؛ بهتر است که ۳ تن از گروگانهای آمریکایی را که ۲ تن از آنان ایرانی الاصل هستند را به آمریکا تحویل بدهند تا به عنوان یک روی کرد مثبت برای مذاکرات بعدی  که قرار است پس از فروپاشی هلال شیعی انجام گیرد به حساب آید (اینجا). قرینه هایی که برای این دو سناریوی مکمل آورده میشوند نشست G20 در هفتهٔ آینده در مسکو است که چین هم در آن شرکت دارد و میتوانند در حاشیهٔ مهم تر از متن آن در باره سوریه و حذف اسد مذاکره نمایند. قرینهٔ دیگر اینکه یکی از فرماندهان ارشد نظامی روسیه گفته است که دیگر آن زمانهایی که روسها برای دیگران میجنگیدند سپری شده است. البته این ژنرال روسی دروغ میگوید و روسها هرگز به خاطر حفظ و نجات دیگران نجنگیده اند. اما مهم این است که میخواهد به زبان بی زبانی بگوید که اسد را میتوان فدای یک جفت بند کفش نمود (رهبر فرزانهٔ عالم و عالمیان هم باید حواسش را جمع کند و به احضار اجنّه اعتماد نکند و در فکر پختن آش به شیوهٔ سلطان حسین صفوی هم نباشد.).
اما این تنها میتواند یکی از سناریوهای ممکن باشد.

سناریوی ممکن دوم:

نظر به اینکه آمریکا و اروپا بزرگترین تولیدکنندگان «جنگ» و «جنگ افزار» هستند؛ هم جنگ میفروشند و هم جنگ افزار و کنترات بازسازی ویرانیها جنگ را هم تقبل میکنند. لذا نظر دیگر من این است که مشاورین آقای کامرون و آقای اوباما پیشنهاد میدهند که : حالا که ما میخواهیم اینکار را بکنیم؛ چرا خیلی از کارها را یکسره نکنیم؟ مگر چند بار میشود چنین موقعیتی را بدست آورد و به مردم گفت که: بلند شید ؛ بازهم داریم میریم جنگ بکنیم؟ قرینه ای که برای این سناریو میتوان آورد افزایش روزانهٔ ادوات جنگی در منطقه است که پس از اعلام اینکه آقای اوباما گفته اند که هنوز تصمیم نهایی را نگرفته اند با شدتی بیشتر در حال انجام است و اگر قرار بوده است که روز پنجشنبه و یا جمعه این حملات آغاز شوند و به حملهٔ محدود ۳ روزه بسنده کنند؛ دیگر نیازی به افزایش شدید جنگ افزار در منطقه نبود. لذا به نظر میرسد که نبردی فراتر از آنچه که در آغاز گفته میشد در شرف وقوع است.(البته این هم  در حد یک سناریوی احتمالی است).

سناریوی سوم:

به نظر من سناریوی سوم ترکیبی از دو سناریوی نخست و دوم است. 

نخستین اثرات خرد کنندهٔ «اعلام جنگ»:

به تصویر زیرین نگاه کنید:





این مطلبی است که DW منتشر کرده است و من هم به نقل از منابع اطلاعاتی غربی در نوشته های پیشین به آن اشاره کرده بودم.
ظاهراً به خاطر شرایط اعلام شدهٔ جنگی؛ رژیم اسد در حال سازماندهی تدافعی (فرار) است تا از آسیبهای وارده در اثر حملات بکاهد. اما مسئله بسیار عمیقتر از اینهاست:
۱- سازماندهی نظامی ارتش بشار اسد به هم خورده است.
۲- بحران اجتماعی بزرگی در مناطق تحت اشغال رژیم اسد در حال شکل گرفتن است.
۳- نیروهای مسلح مخالف حاکمیت رزیم بشار اسد؛ در حال سازماندهی برای پیشروی به مناطقی هستند که ارتش اسد به خاطر هزیمت؛ و به قول خودشان حفظ جنگ افزارها و نجات جان نفراتشان به آن تن داده اند و باز پس گیری دوبارهٔ این مناطق توسط رژیم اسد هم کاری بسیار طاقت فرسا و پرهزینه و حتی در صورت موفقیت «دوباره کاری» خواهد بود. و اگر نیروهای ارتش آزاد از طریق ترابریهای هوایی و زمینی به سلاحهای بهتری مسلح شوند؛ تقریباً کار رژیم اسد تمام است.
۴- اینها همگی درسی است که به رهبر فرزانهٔ مسلمین و جانشین برحق محمد و حسن و حسین و مهدی داده میشود تا بعد از این از این «گه ها» نخورد. زیرا رژیم اسلامی شیعی مسلک حاکم بر ایران؛ با کشتارهای وسیعی که در کنار رژیم اسد در سوریه به راه انداخته بود؛ میخواست به مردم ایران بگوید که اگر بخواهند برای سرنگونی رژیم اسلامی حرکتی را آغاز کنند؛ سرنوشت مردم سوریه در انتظارشان است. اما این حمله به رهبر فرزانه و بسیجیها و سپاهی ها خواهد آموخت که اینگونه هم که فکر میکنند نیست.

عقب افتادن زمان حمله و دو داستان خنده دار:

رژیم اسد که در حال هزیمت همه جانبه است؛ برای خریدن وقت بیشتر به جهت یافتن سوراخ موش برای نیروهای ارتش خودش و حزب الله لبنان؛ به کارشناسان جنگ افزارهای شیمیایی سازمان ملل گفته است که : بفرمایید چند هفته ای مهمان ما باشید و تحقیقات گستردهتری بکنید تا ما هم بتوانیم در زیر سایهٔ تحقیقات به فرار خود ادامه دهیم.
نمیدانم چه کسی به رهبر فرزانه گفته است که این موضع گیریهای چند روز اخیر؛ آبروی حسین و حسینیان و کفن پوشان و استشهادیون را برده است و رهبر فرزانه هم که ماشاءالله از بشار اسد هم بیشتر ترسیده است. لذا با شنیدن خبر به تعویق افتادن حملهٔ نظامی؛ فرماده کل دلیر سپاه پاسداران از سوراخ موش بیرون آمده و به  آمریکاییها درس «جنگ ویتنام» میدهد؛ تا صورت رنگ پریده از شدت ترس را با دادن شعار و عربده کشی بپوشاند.
اما رهبر فرزانه آنچنان هم خنگ نیست که نفهمد؛ که این رجزخوانیهای توخالی را حتی الاغ ترین بسیجی ها هم به پشیزی نمیخرند.

کژدم



۱۰ نظر:

  1. كژدم عزيز. به نظر ميرسد كه غرب و روسيه در حال انجام توافقي در زمينه سوريه هستند و فكر ميكنم كه سناريوي اول در حال حاضر محتملتر است. روسيه در قبال حق حفط پايگاه دريايي خود در طارطوس به دست كشيدن از اسد راضي شده و كنفرانس ژنو نيز مقدمه توافقي را جهت ايجاد جكومتي متشكل از ميانه روان حكومت فعلي به مانند فاروق الشرع و مخالفان حكومت فراهم مياورد و در اين ميان فقط .... پاره براي ايران و حزب الله باقي خواهد ماند.
    اوضاع در سوريه به شدت به هم خورده و خبرگزاري ها خبر از به هم ريختگي شديد در صفوف نيروهاي اسد ميدهند و مخالفان نيز موفق به پيشروي در بعضي از مناطق حياتي دمشق به مانند كفرسوسه شده اند (الجزيره).
    وقايع نشان از آن دارند كه پايان حضور ايران در سوريه و لبنان در شرف انجام است و روسيه بارديگر به كمترين قيمت به همه چيز رضايت داده است.
    ترس مشهود در سخنان مقامات ايراني خبر از حوادثي حياتي در روزهاي آينده ميدهد و چنين برميايد كه ملاهاي حاكم بر ايران به خاطر بقاي خودشان نه تنها بايد كليد مراكز اتمي و موشكي خود را تسليم كنند بلكه بايد اقدام به جمع كردن بساط اسلحه سازي خود نيز نمايند و در اين ميان اگر ملت ايران نتواند از اين فرصت استفاده كند همين روحاني و رفسنجاني و اراذلي مانند اينها لايقشان است وبس.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود
      خبر اوراق شدن سیستم دفاعی S300 روسی که به سفارش رژیم ایران ساخته شده بود نیز در این راستا است. روسها میگویند که این سیستم برای ایران ساخته شده بود و هم نرم افزار و هم قطعات آن اوراق و منهدم شده و یا در سیستمهای دیگری استفاده شده اند و این سیستم دیگر وجود خارجی ندارد.
      در سوریه اکنون شرایط بسیار نابسامانی وجود دارد و تهیهٔ غذا و مسکن و آب و ارائهٔ برق با مشکلات اساسی روبروست. این در حال است که تنها خطر جنگ اعلام شده است و هنوز از جنگ خبری نیست. در صورت آغاز حملهٔ نظامی حتی به صورت محدود وضعیت بسیار آشفته تر و نا بسامان تر خواهد شد.
      این احتمال در بهترین سناریوی ممکن این احتمال میرود که در رابطه با خلع سلاح حزب الله لبنان نیز به توافق عمومی برسند. ولی ماندن روسها در طرطوس و لاذقیه مسئلهٔ جدیدی نیست و ائتلاف مخالفان بارها آنرا به روسها گفته بودند و چه بسا در ملاقات اخیر بندر بن سلطان نیز این وعده به روسها داده شده بود؛ اما به خاطر آشفتگی در میان مخالفان (قبیله و عشیره گرایی) از نظر روسها تضمینی برای اجرایی شدن نداشت. از سوی دیگر آشفتگی در میان صفوف رژیم اسد میتواند به یک کودتا منجر شود.

      حذف
    2. گسیل شدن گستردهٔ جنگ افزارها که از طرف آمریکا انجام میگیرد؛ احتمالاً (فقط احتمالاً) به این خاطر باشد که آمریکاییها میدانستند که کامرون در مجلس رای نخواهد آورد. لذا در حال پر کردن جای خالی انگلستان هستند. اینکه حملات آغاز خواهند شد؛ شکی در آن نیست. اگر روسها به معامله تن بدهند؛ عملیات نظامی به عنوان بخشی از سناریوی تغییر رژیم خواهد بود و شاید اهداف حملات نیز تغییر کنند؛ اما اگر توافقی اساسی انجام نگیرد حملات گسترده و موثر خواهند بود.
      از سوی دیگر که آقای اوباما که تا دیروز میگفت: وارد شدن به جنگ با رژیم سوریه در حوزهٔ منافع ملی آمریکا نیست< دچار چرخشی ۱۸۰ درجه ای شده و به بهانهٔ استفادهٔ رژیم اسد از جنگ افزار شیمیایی؛ اکنون آنرا در حزهٔ منافع ملی آمریکا ارزیابی میکند. باید صریح بگویم که آقای اوباما در رابطه با تاثیر بکاربرده شدن سلاح شیمیایی در تغییر ۱۸۰ درجه ای موضع ایشان یک دروغ است و آمریکا اکنون به شکسته شدن ستون فقرات هلال شیعی می اندیشد.
      شدت و میزان هزیمت نیروهای بشار اسد و گستردگی نابسامانیهای اجتماعی در مناطق تحت اشغال رژیم اسد و گستردگی پیشرویهای ارتش آزاد سوریه؛ میتواند به گسترش خواسته های آمریکا و عربستان سعودی بینجامند.
      از نظر من مذاکرات میان چین و روسیه به شدت تحت تاثیر «شرایط میدانی» خواهد بود و حرکت یک ناو جنگی ضد زیر دریایی روسی به دریای مدیترانه (بلوف آشکاری که خریده نمیشود) نیز برای پر کردن جای خالی نیروهای میدانی بشار اسد که در حال فرار و از هم گسیختگی به سر میبرند و با آغاز حملات میتواند به فروپاشی بخشهای مهمی از ارتش اسد بینجامد؛ انجام گرفته است. به هر حال این مذاکرات را تا پایان زمانبندی که برایش منظور داشته اند؛ باید «سیّال» دانست.

      حذف
  2. با درود به دوستان،
    با توجه به رد درخواست دیوید کامرون از سوی پارلمان بریتانیا، فکر می‌کنم آمریکا ناچار شود یکتنه به اقدام نظامی دست بزند. البته فرانسوا اولاند رئیس‌جمهوری فرانسه تاکید کرده که از عملیات نظامی آمریکا علیه رژیم سوریه پشتیبانی خواهد کرد. رجب طیب اردوغان هم کمی هارت و پورت کرده ولی من بعید می‌دانم حتا یک گلوله‌ی مشقی از ترکیه به سوریه شلیک کند. در هر صورت من هم معتقدم که این عملیات ممکن است دیر و زود داشته باشد ولی قطعا صورت خواهد گرفت. (نخواستم بگویم سوخت و سوز ندارد، چون حتما سوخت و سوز زیادی خواهد داشت!). هنوز هم معتقدم که این عملیات نظامی محدود (احتمالا سه روزه) و عمدتا از طریق شلیک موشک‌های "تاماهاوک" از روی ناوشکن‌ها و رزمناوهای آمریکا در شرق دریای مدیترانه صورت خواهد گرفت. عمده‌ترین هدف‌ها، برخی مراکز حساس نظامی رژیم اسد خواهد بود. الان روی هم پنج ناوشکن و رزمناو وابسته به ناوگان پنجم دریایی آمریکا در آب‌های شرق مدیترانه است. طبق برآورد کارشناسان، هر یک از این کشتی‌های جنگی حامل ۴۵ تا ۵۰ موشک هدایت‌شونده هستند. با اینکه همواره از "اقدامات تنبیهی" صحبت می‌شود، ولی هر کسی که اندکی جنگ‌افزارهای مدرن را بشناسد، می‌تواند تخمین بزند که حتا اگر فقط موشک‌های این پنج رزمناو و ناوشکن آمریکایی به اهداف خود در سوریه شلیک شوند (یعنی چیزی حدود ۲۵۰ موشک) چه ویرانی وحشتناکی به بار خواهند آورد. (تازه فرض را بر این می گذارم که هیچ حمله‌ای توسط جنگنده‌های آمریکایی و فرانسوی صورت نگیرد، چیزی که البته نامحتمل است). بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که تازه اگر رژیم اسد حماقت نکند و به هیچ اقدامی دست نزند و این عملیات نظامی هم واقعا به همان چند روز محدود بمانند، باز پیامدهای آن برای ارتش بشار اسد مصیبت‌بار خواهد بود و می‌تواند در میان مدت و شاید هم کوتاه مدت توازن قوا را به سود مخالفان و شورشیان برهم زند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما

      آنچنان که میتوان مشاهده نمود؛ آمریکا در حال برداشتن گامهای آهسته ولی پیوسته و حساب شده است. دولت و مجلس انگلستان؛ هر دو دچار حماقت شدند. حزب کارگر فقط به خاطر اختلافات حزبی و همچنین برای شستن خاطرهٔ رهبر پیشین خود آقای «تونی بلر» در جنگ عراق و نهایتاً با چشم اندازهای داخلی به نظر آقای کامرون رای منفی داد. هر چند که قرار است یکبار دیگر در مجلس عوام در این مورد رای گیری شود و طبعاً فشارهای دیپلماتیک آمریکا بر حزب کارگر انگلستان و همچنین گزارش محققین سازمان ملل نیز تا زمان رای گیری مجدد میتواند در تغییر آرأ در رای گیری دوم مجلس عوام انگلستان نیز تاثیر بگذارند. آقای کامرون نیز به صورت نسنجیده و زود هنگام (مانند پخش زندهٔ رادیو فردا) و بدون مشورتهای جانبی مجلس را از تعطیلات فراخواند و رهبر حزب کارگر نیز هنوز شلوارش را نیوشیده از راه دور پیغام داد که رای مخالف خواهند داد. لذا میتوان قدرت رهبری آقای کامرون را بسیار ضعیف به شمار آورد. حزب کارگر نیز خاطرهٔ تلخی از خود در پیش کشورهای عربی و مخالفان سوریه و آمریکا به جای گذاشت که سالها برای پاک کردن آن باید تلاش کند. در رابطه با ترکهای عثمانی کاملاً با شما موافقم. اینها مردمانی ضعیف کش ولی بسیار زبون و ترسو هستند و حد اکثر اینکه اجازهٔ استفاده از پایگاه اینجرلیک را صادر خواهند کرد. اما گسترهٔ حملات آمریکا با در نظر گرفتن این احتمال که انگلستان به بازی باز نخواهد گشت؛ باید بیش از استفاده از استفاده از ۲۵۰ موشک باشد. از سوی دیگر ارتش آزاد سوریه و سایر گروههای مخالف مسلح در حال هماهنگ نمودن حرکات بعدی خود با حملهٔ نظامی آمریکا هستند. تاثیری که حملات زمینی مخالفین مسلح در سایهٔ حمایت کوتاه مدت ولی ویرانگر آمریکا انجام خواهد گرفت؛ موازنهٔ قوا را به هم خواهد زد.
      همچنین به نظر می رسد که خرید زمان از طرف آمریکا برای انتقال و استقرار Spotter هایی که تحت حمایت ارتش آزاد در خاک سوریه مستقر خواهند شد نیز باشد. زیرا آنگونه که مینماید؛ مذاکرات آمریکا و روسیه به نتیجهٔ دلخواه نینجامیده است. رئیس جمهور فرانسه نیز با اعلام اینکه حملات پیش از چهارشنبهٔ هفتهٔ آینده آغاز خواهد شد؛ میتواند گواه شکست مذاکرات غرب با روسیه باشد.
      به هر حال تا روز چهارشنبهٔ آینده نیروهای بشار اسد نیز باید در مکانهای نهایی شان مستقر شده باشند.

      حذف
  3. کژدم گرامی،
    با تحلیل شما موافقم. به نظر من هم هیچ توافقی با روسیه صورت نخواهد گرفت، چون پوتین و دیگر رهبران کرملین هنوز دارند در فضای جنگ سرد و جهان دوقطبی تنفس می‌کنند و روح زمانه را درنیافته‌اند. در ضمن من حداقل حملات را درنظر گرفتم تا بگویم حتی در همین حد هم بسیار ویرانگر خواهد بود و اسد را تضعیف خواهد کرد. تقریبا مطمئن هستم که آمریکا و فرانسه از جنگنده‌های خود هم استفاده خواهند کرد. اصلا هر کس منطق قدرت را بشناسد می‌داند که قدرت‌های بزرگ هر چند وقت یکبار به این مصاف‌ها نیاز دارند و از آن استقبال می‌کنند تا هم ضعف و قدرت جنگ‌افزارهای جدید و نیروهای ضربتی خود را بسنجند و هم اجازه ندهند که سربازان و نظامیانشان زیاد تنبل شوند و احیانا دور کمرشان را چربی بگیرد! در ضمن احتمال ضعیفی وجود دارد که اسد (یا بدون اجازه‌ی او حزب‌الله لبنان) به حماقتی بینظیر دست بزنند و فرضا موشکی به سوی اسرائیل بپرانند، آنوقت است که جنگی تمام عیار علیه سوریه به پا خواهد شد و هستی رژیم اسد را خواهد سوزاند. همانطور که در کامنت دیگری گفته بودم جنگ همواره دینامیسم درونی خود را دارد. معمولا با شلیک یک گلوله آغاز می‌شود ولی معلوم نیست در چه شرایطی و توسط چه نیروهایی پایان می‌یابد و کدام مرزها را جا به جا می‌کند و کدام قدرت‌ها را برمی‌اندازد. بقول کلاوزویتس نظریه‌پرداز آلمانی: جنگ ادامه‌ی سیاست است ولی با ابزاری دیگر!

    پاسخحذف

  4. کفن‌پوشان اردبیلی به میدان آمدند
    «دشمن اسلامه امان ورمروک»، «لبیک یا خانم زینب کبری (س)».

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. یک جوک تبریزی بر وزن «ورمروک»

      تبریزلی؛ اردبیلّلی دَن سُوروشدی:

      - هارالی سوز؟

      اردبیللی دِئدی:

      تبریزلی یوک.

      تبریزلی ديدی:

      «یوکوندن» معلومدی.

      (یوک به معنی «بار» است)
      (تبریزی ها به جای «وک»؛ «وخ» بکار میبرند.)
      در ضمن تبریزیها اردبیلی ها را خیلی دوست دارند و بالعکس.

      حذف
    2. در ضمن نفهمیدم منظور شما از «س» در آخر زینب کبری اشاره به «سیکیلمیش» بود که یک اسطورهٔ آذری است؟

      حذف
  5. تحلیل های سیاسی شما(کژدم) و دوستان پیچیده و مبهم هستند. درست است که سیاست جهانی هم پیچیده و مبهم است ولی عامه(من) هم میتوانند راحت تر هضم کنند.
    تا مادام که دو طرف یا سه طرف مخالف (با کردها میشوند چهار طرف مخالف) دارند همدیگر را مثل پشه میکشند، چه نیازی به دخالت خارجی است؟ جنگ سوریه، ایران و حزب الله را هم مشغول کرده و شدیدن دارند هزینه میکنند. با ادامه وضع موجود هم اسراییل و امریکا در امانند و هم بازار فروش اسلحه گرم است. من هیچ دلیلی نمیبینم که غربیها بخواهند دخالتی بکنند و یا احتمالن کشته ای بدهند.
    از چین و روسیه گرفته تا امریکا و ایران و اسراییل از وضع موجود راضیند. نام ببرید کشوری را که ناراضیست.
    دیوید

    پاسخحذف