۱۳۹۲ شهریور ۱۴, پنجشنبه

عجب «بلبشو» و «ولوله» ای شده

- رفسنجانی در سوادکوه گفته است.....
- برو بابا اون که خر نیست!؟!؟....
- حسن روحانی در «توئیتر» گفته است « روش هاشانا مبارک».... 
- نه بابا حسن روحانی هم که خر نیست... 
- حالا شاید حسن روحانی توی «توئیتر» یک «تِر» کوچک زده باشه ولی ... اینکه قیامت نیست که امام از ته چاه ظهور کنه... امام حالا حالا ها توی چاه خیلی کار داره....
- مگه آخه یه «تِر» کوچک اونهم توی «توئیتر» که از اسمش هم معلومه که «توش پر از تِره» این حرفهارو داره؟... 
- شیطونه میگه بزنم دنده هاش نرم شه ها....
حسن روحانی آن لیاقت و شهامت رو نداره که بیاد خودش بگه که من گفته ام و خوب هم کرده ام که گفته ام.... همچنین اون لیاقت و شهامت رو هم نداره که خودش بیاد بگه: من نگفته ام و هرکی میگه من گفته ام مادر قحب... س
اکبر بهرمانی هم همینطور... دفترش میگه نگفته... مطهری لب غنچه ای (مثل کون مرغ) هم میگه که  رفسنجانی گفته.... 
آخه مردک عوضی... تو که نمیتونی بگی که بالاخره گفتی و یا نگفتی؟... میخوای ایران رو نجات بدی؟.... 
اقلاً از رضا پهلوی یاد بگیر که خفه شده و حرف نمیزنه.
نتیجه اینکه: خاک بر سر «بنفش پرستان».

ژنرال پتریوس در تعریف حاکمیت شیعه مسلکهای ایران راست گفته بود:

 حاکمیت ایران اوباش سالاری است.

کژدم

۱ نظر:

  1. كژدم عزيز.
    جماعت چنان گه گيجه گرفته و سردرگم شده اند كه خود نيز نميدانند چه ميكنند و چه كرده اند.
    از خايه مالي غرب طرفي نبسته اند. از قهرمان بازي ژنرال پهلوانشان سودي به دست نياورده اند. سربازان امام زمانشان در سوريه به محاصره درآمده اند و راهي براي در رفتن پيدا نميكنند. طنابي را كه با آن برادران حزب اللهي را به ته چاه سوريه فرستاده اند پاره شده و امكان بيرون كشيدنشان نيست. ارباب روسي تو زرد از آب درآمده و ارباب انگليسي از ترس سعوديها زرد كرده و آرام آرام در ايران سوراخ موش دارد قيمت گزافي مي يابد.
    ديروز بود كه يك كارگر اخراجي مدير عامل شركت واحد را به گروگان گرفته بود و فرداست كه تمامشان دم تيغ خشم ملت قرار گيرند.
    روباه بنفش كه اين ملت دلشان را به او خوش كرده بودند تو زرد از آب درآمده و نفت فروش نيز در حال تخته كردن دكان. آرام آرام دارد علي مي ماند و حوضش.
    روشنفكران ما نيز خروسك گرفته اند و مثل خر در گل وامانده و سياستمداران خارج نشين نيز به مرخصي رفته و خبري از آنها نيست.
    و كشور و ملت ايران دارد وارد سهمگين ترين و اسف بارترين روزهاي خود ميشود كه زمان شاه سلطان حسين و فتح ايران به دست محمود افغان در مقايسه با روزهاي آينده عروسي به حساب مي آيد.
    كژدم عزيز ميخواهم رنگ طنز به نوشته ام دهم وليكن قادر نيستم و فكر روزهاي وحشت آور آتي جز دردي تلخ چيز ديگري را برايم به ارمغان نمي آورد و فكر اين ملت كه قادر به تشخيص آينده خود نيست بر عذابم بيشتر مي افزايد.
    ملت ايران در حال فرصت سوزي است و ميترسم فردا اين ملت نه در كشوري به نام ايران بلكه در كشورهاي متعددي به نامهاي كردستان و بلوچستان و آذربايجان و ...و...و.... زندگي كند و شهروندي به نام ايراني در جهان نداشته باشيم.
    خدا كند كه من اشتباه كنم.

    پاسخحذف