۱۳۹۲ مهر ۱۸, پنجشنبه

هیئت دیپلماتیک رژیم اسلامی؛ حامل نامه ای از طرف خامنه ای به اوباما بوده است

بنا بر گزارش یکی از منابع اطلاعاتی غربی؛ و به نقل از طرف کسانی که نام آنها فاش نشده است در سفر اخیر هیئت دیپلماتیک رژیم به نیویورک نامه ای رسمی از طرف خامنه ای برای آقای اوباما ارسال گردیده و مذاکرات هیئتهای دیپلماتیک رژیم تضمین شده اند و گفتگوی تلفنی آقای اوباما با حسن روحانی بازتاب این نامه بوده است. این خبر به گستردگی زمینه های مذاکرات تضمین شده از طرف خامنه ای اشاره ای نمیکند. وبسایت اطلاعاتی-امنیتی دیکا فایل نیز پس از چند ساعت تأخیر؛ بدون اشاره به وجود چنین نامه ای از مذاکرات پنهان و رسیدن به توافقهای سرّی میان هیئت های دیپلماتیک رژیم با مقامهای ارشد آمریکا خبر داده و اینکه دولت آقای اوباما؛ آقای ناتانیاهو را در جریان برداشته شدن بخشی ملموس ولی بسیار کوچک از تحریمها در آینده ای نزدیک قرار داده است. دبکا فایل می افزاید : کیک آمریکا-تهران در مرحلهٔ نیم پز است.
اشارهٔ رهبر فرزانه به «نابجا بودن برخی حرکات در سفر نیویورک»؛ نه مخالفت با آنچه که در لایه های پنهان بوقوع پیوسته بود؛ بلکه حرکاتی بودند (مشخصاً مکالمهٔ تلفنی) که میتوانست پیش از زمان مقتضی پرده از روی «نامه نویسی» رهبر بردارد.
رهبر فرزانه نمیخواهد که مانند خمینی؛ خوردن جام زهر را به گردن بگیرد؛ بلکه میخواهد خود را همچنان در «پشت پردهٔ انقلابی بودن» پنهان سازد و نوشیدن جام زهر به پای «امام حسن روحانی» نوشته شود. مسئلهٔ دیگری که به عنوان ضرورت پنهان نمودن «نامهٔ رهبر فرزانه و چه گوارای زمان» مطرح است؛ جلو گیری از دخالت بازیگران منطقه ای و لابیهای آنها در آمریکا میباشد.

قرینه های تاًیید این خبر

۱- محمود احمدی نژاد در مصاحبه ای اظهار داشت که پس از رفتن دولت او رهبر تنها مانده است و آنچه که دولت او به دست آورده است را میخواهند در چند ماه به هدر دهند. (نقل به معنی)
اظهارات احمدی نژاد در راستای خواستهٔ اصلی خامنه ای برای «مقدس و مبرّا» ماندن از ماجرای تسلیم است که همگان میدانند بدون نظر او و تضمینهای او امکان مذاکرات شکست و عقب نشینی وجود ندارد.
۲- مکالمهٔ تلفنی امام حسن روحانی و آقای باراک اوباما از روی خوشحالی و ذوق زدگی مفرط.
۳- کنگرهٔ آمریکا بررسی لایحهٔ تحریم کامل نفت را به بعد از مذاکرات ۱+۵ موکول نموده است؛ تا هم فرصتی به راستی آزمایی نامهٔ صلح (بخوانید شکست) خامنه ای داده شود و هم به صورت شمشیر داموکلس بر سر رژیم آویخته باشد؛ تا فکر هرگونه فریبکاری و تقیّه را از سر خود بیرون کنند.
۴-اظهارات اخیر رئیس طویلهٔ شورای اسلامی در دو مصاحبه مبنی بر قابل بحث بودن تحویل اورانیوم ۲۰ در صدی و تعطیل غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی (بخوانید پلهّٔ نخست تعطیل شدن مرکز عنی سازی فردو).
۵- آماده سازی شدید پارچین برای بازدید کارشناسان آژانس بین المللی انرژی اتمی. (این مسئله را ماهها پیش در یکی از نوشته ها مورد بررسی قرار داده بودم که پاکسازی پارچین نشانهٔ آماده سازی برای بازدید کارشناسان) است.
۶- تمامی تاییدها و تکذیبها و تظاهرات و نمایشهای «پرچم سوزان» و «پرتاب لنگه کفش» که به صورت سازمان یافته از طریق استفاده از «ساندیس خورها» انجام میگیرند؛ تنها برای «مقدس و مبرا» نگاه داشتن رهبر فرزانه از روند پذیرش شکست هستند و این ارازل و اوباش باید بفهمند که «نامهٔ نهایی» نوشته شده و ارسال شده است و بیش از این خود را مسخرهٔ عام  و خاص نکنند.
۷- آزادیهای مدیریت شده و محدود زندانیان شبه سیاسی (از نظر رژیم خودیهای منحرف شده) نیز در راستای بخشهای دیگری از مذاکرات است که در آینده و به صورت گام به گام ابعاد آن روشن خواهد شد.
۸- عقب نشینی مخفیانهٔ حزب الله لبنان از سوریه که بدون دستور خامنه ای و فرمان نظامی سپاه قدس امکان پذیر نیست و در صورت اعلام تدریجی شکست کامل در آینده باید شاهد تحولاتی در رژیم شیعی عراق نیز باشیم.

در پایان از یارانی که با کمکهای مالی مرا در پرداختن حق عضویت سالانه و زنده نمودن  اشتراک در وبسایتهای اطلاعاتی امنیتی یاری رساندند سپاسگزارم. این خبر یکی از نتایج مهم دسترسی داشتن به برخی اخبار است که در منابع اطلاعاتی- امنیتی غربی منتشر میشوند.

کژدم 

۱۱ نظر:

  1. در پاسخ به مذاکره اسرائیل و اعراب خلیج فارس برای «ائتلاف علیه ایران اتمی» - که البته «اتمی» اش بهانه و اتهامی بیش نیست - زمان پیشنهاد بزرگ ایران به غرب و در راس آن ایالات متحده، علیه جبهه افراطی گری تاریخی فرا رسیده است. جبهه ای از قوم بنی اسراییل گرفته تا پسرعموهای آنها یعنی اعراب تروریست!
    غرب باید بداند و اطمینان یابد که متحد اصولی و راهبردی او برای تشکیل جبهه ای آهنین برای مقابله با تروریزم و افراطی گری و حرکت به سوی جهانی آکنده از صلح، نه اعراب سلفی ای هستند که اساس فقه مکتبی شان نه بر کرامت انسان که بر قتل و آدمکشی بنا شده است و نه اسرائیلی که همه عقده ۳۰۰۰ ساله اش خط کشی از نیل تا فرات بوده است و مسئله اش بشر و حقوق او نبوده و نیست. بلکه این تنها ایران و فرهنگ ایرانی است که از ۲۵۰۰ سال پیش و در همه مقاطع تاریخ، جهان را به صلح و انسانیت و نیکی در پندار و گفتار و کردار فراخوانده است.
    این پیشنهاد می باید با کنار زدن آمریکاستیزان کاسب از میانه میدان و ارتقا تهاجم پرقدرت دولت برای دگرگونی سیاست خارجی به تهاجمی ملی و همه جانبه از سوی همه نیروهای سیاسی اعم از اپوزیسیون و پوزیسیون خواهان عزت ایران و فرهنگ ایرانی ادامه یابد.
    صلح الحسن را باید گفتمانی ابتدایی و اصولی و مقدم بر عاشورای حسینی معرفی کرد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست گرامی
      کدام فرهنگ ۲۵۰۰ ساله؟ این ۲۵۰۰ سال که ۱۴۰۰ سالش متعلق به تازیان و اندیشه های تازی پرستانه (چه سنی مسلک و چه شیعه مسلک) است... چرا شعارهای تهی و بی بنیاد...؟ چرا دوست داریم به خودمان دروغ بگوییم و آنفدر تکرار کنیم تا مثل نماز تازی پرستان حتی بدون آنکه معنی اش را بدانیم؛ ملکهٔ ذهنمان شود؟ آیا «سپهبد خورشید» را میشناسید؟... تا کنون به جادهٔ چالوس رفته اید؟... من رفته ام و سپهبد خورشید را که آخرین سردار ایرانی بود که در برابر تازیان تا آخرین سرباز و خون خودش مقاومت کرد و به دست یکی از فرماندهان تازیان که نامش محسین» بود کشته شد... اکنون آنهایی که نام خود را ایرانی گذاشته اند؛ نه برای سپهبد خورشید دلاور... بلکه برای حسین تازی که معلوم نیشت لاشه اش کجاست؟ سینه میزنند... کدام ایرانی؟ کدام فرهنگ ۲۵۰۰ ساله؟
      چرا این همه نسبت به یهودیان که پس از هزاران سال به سرزمین خود بازگشتند رشک میبرید؟ اقلاً از آنها بیاموزید. اینهمه دربدری و سرگردانی کشیدند ولی به دین تازیان در نیامدند. فرهنگ خود را هرچقدر هم که مزخرف باشد؛ گرامی داشتند و به جایی رسیدند که اکنون میبینید... حتی بر گور هیتلر رقصیدند... زیرا «خودشان» بودند و فرهنگ تازی پرستی را هرگز بخشی از فرهنگ ۴۰۰۰ سالهٔ خود نینگاشتند.... من یک دهاتی بیسواد هستم؛ دیروز برای نخستین بار «لیرهٔ استرلینگ» را دیدم.... رویش نوشته بود: « ملتی که تاریخ خود را گرامی ندارد.... آینده ای ندارد».... این دریوزگان ۱۴۰۰ ساله که جزیه پرداختند و به کیش دشمنانشان در آمدند و تاریخ خود را خوار شمردند... آینده ای نخواهند داشت.

      حذف
    2. کدام سلفی ها؟ مگر شیعیان سلفی نیستند؟ اگر سلفی نیستند... پس چرا جنگ فدک میکنند؟ آیا عمر و ابوبکر و عثمان و یا فاطمه زنده اند که میخواهند فدک را از ۳ خلیفه بگیرند و به فاطمه بدهند؟ اگر ایرانی هستند... به آنها چه مربوط است که فدک چه بود و تاریخ تصرفش چگونه بود و متعلق به چه کسانی بوده است و یا شد؟
      شیعیان خود شاخه ای سلفی هستند... بخشی از سلفی ها سگهای درگاه ۳ خلیفه و بخشی دیگر سگهای درگاه خلیفهٔ چهارم هستند... مگر نه اینکه هر ۴ خلیفه سلاطین تازیان بودند و دشمنان خونی ایرانیان؟ چرا خودتان را گول میزنید؟ چرا اینهمکه نسبت به آنهایی که نژاد و تخمهٔ خود را حفظ کردند و رهبر جهان شدند اینهمه حسودی میکنید؟
      اعراب معروف به فلسطینی را فراموش کنید... زیرا مثل سگ و خوک توله پس می اندازند و مثل مگس و شپش تعدادشان زیاد میشود و مانند زخم جذام بر اندام خاورمیانه افتاده اند.... راستی چقدر خون ایرانی در رگ داری؟ چرا اینهمه کینهٔ توانمندان را به دل داری و چقدر ذلیل و ضعیفی که فرهنگ ۱۱۰۰ ساله ات را که ۴۰۰ سال پایانی اش را ساسانیان به گند کشیدند را با فرهنگ تازی پرستی می آمیزی و ۲۵۰۰ ساله اش می نامی؟.... گیرم که اصلاً ۲۵۰۰ سال.... به خودت نگاه کن که بر کجای جهان ایستاده ای؟ این این مکان همانجایی است که فرهنگ ۲۵۰۰ ساله ات تو را به آنجا رسانیده است... خاک بر سر این فرهنگ.

      حذف
    3. از این تاریخ به قول شما ۲۵۰۰ سالهکه حتماً شیعهٔ صفوی هم هستید (و گرنه تاریخ ماد را نیز که بنیان گزاران ایران هستند؛ بایدمنظور میکردید ولی نکردید.)؛ ۲۰۰ سالش را حکومت «سلوکیان» که بر آخرین فرد از سلسلهٔ هخامنشی پیروز شدند تشکیل میدهد. و ۱۲۰۰ سالش را تازیان عرب زبان و سپس مغولها و ترکهای آسیای مرکزی رقم زده اند.... آیا تا کنون کسی تاریخ ایران را از این پنجره نگاه کرده است؟ آیا کسی گفته است که کجا اشتباه کردیم؟ کجا و چرا شکست خوردیم؟ شکست چیست و پیروزی چیست؟... و اکنون ما را دعوت به رفتن به پیشگاه رهبری جهانی انگلو ساکسونها میکنید تا به آنها بگوییم که به خدا این حسن روحانی روسپی زاده؛ خیلی بچهٔ خوبی است؟... ما هم خیلی بچه های خوبی شده ایم؟ که چه بشود؟... این مردم برای چندگونی سیب زمینی به احمدی نژاد رای میدهند و برای ارزان شدن مرغ و سکه و دلار به حسن روحانی روی می آورند.... سبز میشوند و یاحسین میرحسین میگویند و از دست یک مادر قحبه به یک مادرقحبهٔ دیگر پناه میبرند... حال انتظار دارید که سرور جهان شوید؟ آیا کاسهٔ گدایی به دست گرفتن و به درگاه آمریکا رفتن و پیشنهاد دوستی استراتژیک دادن (بخوانید نوکری استراتژیک) مشکل را حل میکند؟ یا به فکر ارزان شدن مرغ و دلار سکهٔ طلا افتاده اید؟
      وقتی میگویم که «ایرانیان ادعایی» هرگز فرهنگ سیاسی ندارند و تنبلهای ذهنی هستند؛ بیراه نگفته ام.

      حذف
    4. آنچه که اکنون ایران بیش از همهٔ زمانها به آن نیاز دارد تکرار ده ها باره و روزانهٔ این خبر است:
      http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2013/10/131011_l03_kurdistan_conflict_pasdars.shtml

      حذف
    5. ناشناس اول! ما که می دانیم که شما از کدام آخور تغذیه می شوید. فقط محض اطلاع شما باید بگویم ایران و ایرانیان با فرهنگ ایرانی دشمن هیچ کس در دنیا من جمله قوم بنی اسرائیل که ذکر آنها در تازینامه شما آمده و اعراب به قول شما تروریست مثل علی سگ کش و ... نیستند و باید ذکر کنم که دوست آمریکای تا دیروز جنایتکار هم که امروز امثال شما برای برقراری رابطه با شیطان بزرگ دیروز سر و دست می شکنید هم نیستند! آنچه که برای یک ایرانی واقعی اهمیت دارد در درجه اول شناخت ارزش ها و هویت اصیل ایرانی و تلفیق آن با جهان مدرن است تا با چشم های باز و واقع بینی از منافع ملی سرزمین ایران و ایرانیان پاسداری کند نه شعارهای فریبنده و حفظ حکومت ننگین اسلامی به هر قیمتی!
      از کژدم گرامی هم تمنا دارم که به این یاوه گویان توجهی نکرده و وقت با ارزش خود را صرف جواب به این افراد نکند. کژدم گرامی همان طور که وعده اش را دادید ایجاد یک سایت تحلیلی با هدف مطالعات استراتژیک در مورد منافع ایران عزیز و دوست داشتنی ما در این برهه می تواند بسیار راهگشا باشد و امیدوارم که همه یاران به کژدم گرامی در برپایی چنین سایتی کمک کنند
      بهروز

      حذف
  2. با سلام نظرتون راجع به یاوه گوییهای گاو ولایت(احمد خاتمی) در نماز جمعه امروز با توجه به مذاکرات هفته بعد چی هست؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما
      نمیدانم که در چه سن و سالی هستید؟ اگر به سن و سال من باشید باید به یاد داشته باشید که پس از پذیرش قطعنامه و معاملات پشت پرده ای که منجر به اسارت ۷۰ هزار نفر از سربازان و درجه داران (به طور عمدی) گردید. بسیاری از پاسداران در آن زمان مسئله دار شدند و در میان نیروهای سپاه و بسیج و انجمن های اسلامی ریزش شدیدی بوجود آمد. قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ به خاطر عملیات احمقانهٔ «فروغ جاویدان» نبود؛ بلکه به خاطر وحشت خمینی کثافت از ریزشها و شکست سختی که خورده بود انجام گرفت. سازمان مجاهدین به خاطر برگزیدن سیاست انتقامی و همکاری با رژیم عراق محبوبیت خود را از دست داده بود و نمیتوانست بانی حرکتی برای سرنگونی رژیم باشد؛ اما ترس رژیم و شخص خمینی کثیف از دیدن ریزشها بود که میتوانست به یک توفان تبدیل شود و زندانیان سیاسی میتوانستند در صورت آزاد شدن پس از طی دوران محکومیتشان به نیروی آتش بیار معرکهٔ سرنگونی رژیم تبدیل شوند؛ لذا تقریباً همهٔ آنها اعدام گردیدند. و پس از آن نوبت به فرماندهان ارشد ارتش و عده ای از فرماندهان سپاه رسید که در سانحه های گوناگون قتل عام شدند تا بقای رژیم کثیف شیعی-صفوی تضمین شود. بر خلاف تصور بسیاری از کسانی که به اکبر بهرمانی امید بسته اند؛ این شخص کثیف یکی از بنیانگذاران این قتل عامها؛ چه در میان زندانیان سیاسی و چه در میان ارتش و سپاه بود. به یاد دارم که در آن دوره عدهٔ زیادی از افراد سپاه؛ حتی در رده های بالای اطلاعاتی؛ به زندان افتادند و عده ای از آنها ناپدید شدند. نمایش هفتگی تشییع اجساد جانباختگان جنگی که خمینی با شعار «راه قدس از کربلا میگذرد» به راه انداخت نیز برای مصرف داخلی و انحراف افکار عمومی از خیانتی بود که مرتکب شده بود (کمترین برگ ننگین این خیانت تحویل عمدی سربازان به ارتش رژیم صدام برای بوجود آمدن توازن میان اسرای دو طرف بود). بسیاری از «جوجه حزب اللهی ها» که همچنان در مساجد بازتولید میشوند؛ به خاطر عدم آگاهی از تاریخچهٔ سراسر خیانت رژیم اسلامی و بویژه حاکمان زمان است. خمینی و هاشمی بهرمانی و کروبی و موسوی و خامنه ای همهٔ شان دست در دست هم تمامی این جنایات را انجام دادند و قتل احمد خمینی کثیف و تریاکی نیز به خاطر دفن اطلاعاتی بود که از او از تمامی این ماجراها داشت. حال شاید تصویری از نوعی دیگر از تاریخچهٔ حیات ننگین حاکمیت شیعی به دستتان آمده باشد؛ اما اینکه چرا این داستان را تعریف کردم؛؟ برای پاسخ به پرسش شما بود. (دنباله در پایین)

      حذف
    2. شاید اکنون تنها به یکی از دلایل کینه ای که من از این رژیم کثیف ایرانی ستیز و ایران ستیز دارم؛ آگاه شده باشید. فرماندهانی که اکنون در سپاه و ارتش میبینید همگی کثافتهای خایه مالی هستند که دستشان به خون تصفیه شدگان پس از جنگ ۸ ساله آغشته است. اینها بزرگترین خائنینی هستند که ایران در طول ۱۴۰۰ سال گذشته به خود دیده است. حتی «افشین» نیز چنین خیانتی نکرد که این رجاله ها کردند. قاسم سلیمانی (فرمانده سپاه قدس) دستش به خون بازماندگان معترض جنگ ۸ ساله آغشته است و احمقانه فکر میکند که در حال گرفتن انتقام خون آنهاست؛ در حالی که خودش از طراحان کشتار و زندانی کردن همان بازماندگان است. منتظری که به عنوان یک شخص «رئوف» تبلیغ میشود؛ خود نیز فدای همین روند تصفیه ها شد. او اکنون مرده و پوسیده است ولی پسر نابکارش میداند که چه حقایقی را با خود (برای مصلحت صنف انگلی آخوندها) با خود به گور برد. منتظری میگفت که:« ما شکست خوردیم؛ حال چرا باید اینهمه از خودمان بکشیم تا بر روی آن سرپوش بگذاریم؟» .... اما این مادرسگ لیاقت و جرأت و شهامت آنرا نداشت که عمامهٔ کثیفش را بر زمین بکوبد و به مردم بگوید که «آهای ایرانیان.... ما همگی خائن بودیم».
      نه جوجه حزب اللهی ها و نه سبزهای خائن مذهبی اصلاً به اینکه عده ای خائن و عده ای میهن پرست بوده اند... هرگز فکر نکنند.
      من به شما میگویم که حتی منتظری «رقیق القلب» هم خائن بود و شاهد این مدعا؛ اطلاعات گسترده ای است که منتشر نکرد و با خود به گور برد.(دنباله در پایین)

      حذف
    3. چرا این داستان را تعریف کردم؟ دلیلش این است که پاسخ پرسش شما را داده باشم.
      بازیهای صدها لایه ای که اکنون رژیم اسلامی و رهبر کثیف و روسپی زادهٔ فرزانه در حال نمایش آأن هستند و اکبر بهرمانی نیز یکی از تکرار کنندگان و مکملین این داستان است و احمد خاتمی در نماز جمعهٔ تازی پرستان خائن نقش عربده کش آنرا به عهده دارد؛ بار دیگر سرپوش گذاشتن بر ننگی است که متحمل شده اند و من اگر به جای قاسم سلیمانی بودم؛ خودکشی میکردم تا همه بدانند که خامنه ای روسپی زادهٔ عرب تبار (عمامه سیاه) ماجرای جنگ ۸ ساله و پذیرش قطعنامه و به اسارت دادن ۷۰ هزار سرباز میهن را بار دیگر پس از ۳۵ سال تکرار میکند و شعار مرگ بر آمریکا تنها یکی از سرپوشهایی هستند که خامنه ای کثیف و اکبر بهرمانی برای فرار از اتهام خیانت به راه انداخته اند. هرگز فکر نکنید که اکبر بهرمانی به حاشیه رانده شده بود... او نخستین کسی است که پای کاخ کرملین و سازمانهای جاسوسی روسیه را به ایران باز کرد. فریب نخورید... شما با روسپی زادگان تازی پرست روبرو هستید که نه شرم میشناسند و نه حیا... وطن فروشانی که با استناد به آیات تازینامه ایران را به حراج گذاشته اند.

      حذف
  3. مرداب‌های الكل

    انبوهِ بی‌تحـّرِك روشنفكران را

    به ژرفنای خویش كشیدند

    در دیدگانِ آینه‌ها, ‌گوئی

    حركات و رنگ‌ها و تصاویر

    وارونه منعكس می‌گشت

    دیگر كسی به عشق نیاندیشید

    و هیچكس، دیگر به هیچ چیز

    نیاندیشید.

    پاسخحذف