گفتم که دیگر نخواهم نوشت؛ اما مسائلی در حال شکل گرفتن هستند که نتوانستم به قول «ننوشتن» وفادار بمانم.
زمانی که نوجوان بودم اولین سیگار را از پدرم گرفتم و از او خواستم که آنرا روشن کند و مثل بسیاری از هم سن و سالهای خود توی مستراح سیگار نکشیدم و از کسی نیز پنهان نکردم؛ همانگونه که در ۱۲ سالگی عدم ایمان خود به فرستادگان دروغین خدا را از مادر متعصبم که بدون اجازهٔ خدا چایی هم نمیخورد پنهان نکردم. پدرم برای دوستانش تعریف کرده کرده و گفته بود که پسرش خیلی صادق است و مثل دیگران نیست و از اینکه چنین پسری دارد به خود بالیده بود. اما بعدها پدرم مجبور شد که بستهٔ سیگارش را قایم کند و من هم به خاطر اعتیاد به سیگار و نه «هوش سرشار» بسته های سیگارش را کش میرفتم و او مجبور شد که سیگار را کارتونی بخرد ولی من دست بردار نبودم و کارتون سیگار را؛ کش میرفتم (یعنی می دزدیدم) و این بازی موش و گربه و «قصه های من و بابام» به جایی رسید که یک روز پدرم از من پرسید: «میتونی یک بسته سیگار به من بدی؟» و من کارتون سیگارش را برایش آوردم.... خیلی خندیدیم ... پدرم بیسواد بود ولی بسیار بیشتر از پدران باسواد (خرهای بارکش کتاب و شعر) میفهمید. بگذریم.....
نمیدانم که باز هم اعتیاد؛ کار به دستم خواهد داد یا نه؟ اما اکنون نشانه هایی میبینم که ناگزیر از گفتن آنها هستم؛ من «شمن» نیستم ولی «شمنها» معمولاً «نشانه ها» را دنبال میکنند؛ نشانه هایی که «انگلوها» آنها را «Signs» میخوانند.
نشانه ها
۱- اسرائیل اعلام کرد که در نبردهای آینده؛ لبنانیها به خاطر استفادهٔ ابزاری حزب الله لبنان از مردم؛ به عنوان «سپرهای انسانی»؛ دچار تلفات سنگینی در بین غیر نظامیان خواهند شد؛ هشداری که ادامهٔ هشدار چند سال پیش است که اسرائیل اعلام نموده بود: «با ورود حزب الله لبنان به حاکمیت لبنان؛ در نبردهای آینده همهٔ لبنان هدف نظامی خواهد بود؛ زیرا هر حرکت نظامی حزب الله لبنان علیه اسرائیل به عنوان یک عمل خصمانه از طرف حاکمیت لبنان محسوب میشود».
۲- حاکمیت «اخوان المسلمینی» ترکیهٔ عثمانی در طی ۴ سال گذشته نشان داده است که یک حاکمیت متعهد نیست و میتواند به بازیهای گوناگون تن در دهد (از دوستی با اسرائیل گرفته تا نزدیکی به بشار اسد و ماجرای ماوی مرمره و سپس به عنوان گلوگاه تزریق نیروهای همسو با «القاعده» به سوریه و دور زدن تحریمهای غرب علیه رژیم صفوی حاکم بر ایران و اجازه دادن به «القاعده» برای ایجاد پایگاه در خاک ترکیه برای تهدید اروپا)؛ لذا اخوان المسلمین ترکیه نیز باید سرنگون شود و عربستان سعودی نقش مهمی در بخش آخر این بازی (افشای فساد حکومتی در ترکیهٔ اخوانی) داشت.
۳- فرانسویها پیوستن «ترکیه عثمانی» به اتحادیهٔ اروپا را به رفراندوم محول کرده اند و این امر به این معنی است که «ترکهای عثمانی» به آرزوی دیرینهٔ اروپایی شدن نخواهند رسید و اگر این مسئله به رفراندوم گذاشته شود؛ ترکیهٔ عثمانی بازندهٔ ابدی آن خواهد بود و نتیجه اینکه باید فرو بپاشد و تقسیم شود. ترکیهٔ عثمانی نمیتواند به عنوان یک «زخم» و «دمل چرکین» برای همیشه تحمل شود. (عربستان نیز با این ایده همساز است و اسرائیل نیز از ترکهای عثمانی دل چرکین است و احتمالاً به نتیجهٔ نهایی رسیده است).
۴- تکرار مکرر این جمله از زبان سیاستمداران و نظامیان عالی رتبهٔ آمریکا که: «مرزهای کشورهای ساختگی خاورمیانه طوری است که گویی با خط کش ترسیم شده اند»؛ نشانه ای روشن از عزمی راسخ برای تغییر این خط کشیهای ژئو پولیتیک است.
۵- روسها با دفاع اعجاب انگیز خود از حاکمیت بشار اسد در سوریه نشان دادند که از این سناریو اطلاع نسبتاً کاملی دارند و ماجرا تنها به سوریه و هلال شیعی ختم نمیشود و روسیه خرچنگ بزرگی است که در نهایت باید در معدهٔ اروپا هضم شود؛ هرچند که دست و پا بزند و بسیار طبیعی است که برای بقاء دست و پا بزند.
۶- ماجرای ادوارد اسنودن (جاسوس روسی) و داستان هدایت شده و کشدار او که از طرف «FSB» برای ایجاد شکاف در میان کشورهای غربی سازمان یافته است؛ نشان دیگری از وحشت عمیق روسهاست. البته چشمهای تیز بین دیدند که در شنود سران کشورهای اروپایی توسط آمریکا؛ سازمانهای اطلاعاتی غرب همکاریهای وسیع و عمیقی داشته اند.
۷- این احتمال وجود دارد که روسها باید بین «اوکرائین» و «سوریه» دست به یک انتخاب بزنند (انتخاب باخت - باخت) و نمیتوانند هر دو را داشته باشند. هرچند که روسها تا آخرین لحظه ادامه خواهند داد؛ ولی تصمات نهایی معمولاً در لحظات آخر گرفته میشوند. اما احتمال دیگر این است که در ازای گرفتن امتیازاتی در اوکرائین؛ روسها دست از سوریه بکشند. فشارهای روز افزون غرب در سوریه؛ برخلاف آنچه که در خبرها شنیده میشوند؛ بسیار سنگین هستند؛ هر چند که ظاهراً کند به نظر بیایند.
۸- همگان چشم به حرکت آمریکا دوخته اند که اروپا و خاورمیانه را نهاده و بر روی منطقهٔ «آسیا - پاسیفیک» تمرکز نموده است و بسیاری از تحلیلها نیز بر این اساس انجام میگیرند؛ اما این تحلیلگران کور نمیدانند که تصور «دهکدهٔ جهانی» بدون خاورمیانه غیر ممکن است. این تحلیلگران یا میخواهند خاک در چشم مردم بپاشند و یا اینکه احمقهایی بیش نیستند. نتیجه اینکه: آمریکا خاورمیانه را وا ننهاده است و اگر اینگونه مینماید؛ باید بدانیم که این امر بخشی از بازیست. مگر میشود که به خاموش کردن یک گوشهٔ اتاق آتش گرفته دل خوش کرد؟ کدام احمقی چنین فکری میتواند بکند؟
۹- آمریکا از حکومت شیعی عراق و سپاه قدس برای سرکوب القاعده استفادهٔ ابزاری میکند و اینها نیز به امید ادامهٔ حاکمیت؛ هر چه بتوانند خوش رقصی خواهند کرد. اما آمریکا از سوی دیگر در حال سازماندهی نیروهای هوادار غرب در سوریه است و اسرائیل نیز در حال انجام آخرین مراحل تحکیم مواضع خود و بیرون آمدن از خانه میباشد.
۱۰- بازیهای دوگانهٔ امام حسن مهندسی شده و رهبر فرزانهٔ مسلمین جهان که از روی استیصال و پیچیدگی بازیهای کنونی و آینده؛ نمیدانند که در چند جبهه و به چه شکلی بجنگند؛ و باز هم احمقانه تمامی تخم مرغها را در سبد سوریه ریخته اند؛ و به پشتیبانی روسیه دل خوش کرده اند؛ ایران را در آستانهٔ فروپاشی قرار داده است و
مردم ایران در «آرزوی بنفش» و رویای پیوستن به اقتصاد جهانی خواهند سوخت.
سفر اردوغان به ایران را نباید به حساب تحکیم روابط ترکهای عثمانی با رژیم اسلامی گذاشت؛ بلکه باید در ورای این مسافرت؛ وحشت بزرگی را دید.
کژدم
زمانی که نوجوان بودم اولین سیگار را از پدرم گرفتم و از او خواستم که آنرا روشن کند و مثل بسیاری از هم سن و سالهای خود توی مستراح سیگار نکشیدم و از کسی نیز پنهان نکردم؛ همانگونه که در ۱۲ سالگی عدم ایمان خود به فرستادگان دروغین خدا را از مادر متعصبم که بدون اجازهٔ خدا چایی هم نمیخورد پنهان نکردم. پدرم برای دوستانش تعریف کرده کرده و گفته بود که پسرش خیلی صادق است و مثل دیگران نیست و از اینکه چنین پسری دارد به خود بالیده بود. اما بعدها پدرم مجبور شد که بستهٔ سیگارش را قایم کند و من هم به خاطر اعتیاد به سیگار و نه «هوش سرشار» بسته های سیگارش را کش میرفتم و او مجبور شد که سیگار را کارتونی بخرد ولی من دست بردار نبودم و کارتون سیگار را؛ کش میرفتم (یعنی می دزدیدم) و این بازی موش و گربه و «قصه های من و بابام» به جایی رسید که یک روز پدرم از من پرسید: «میتونی یک بسته سیگار به من بدی؟» و من کارتون سیگارش را برایش آوردم.... خیلی خندیدیم ... پدرم بیسواد بود ولی بسیار بیشتر از پدران باسواد (خرهای بارکش کتاب و شعر) میفهمید. بگذریم.....
نمیدانم که باز هم اعتیاد؛ کار به دستم خواهد داد یا نه؟ اما اکنون نشانه هایی میبینم که ناگزیر از گفتن آنها هستم؛ من «شمن» نیستم ولی «شمنها» معمولاً «نشانه ها» را دنبال میکنند؛ نشانه هایی که «انگلوها» آنها را «Signs» میخوانند.
نشانه ها
۱- اسرائیل اعلام کرد که در نبردهای آینده؛ لبنانیها به خاطر استفادهٔ ابزاری حزب الله لبنان از مردم؛ به عنوان «سپرهای انسانی»؛ دچار تلفات سنگینی در بین غیر نظامیان خواهند شد؛ هشداری که ادامهٔ هشدار چند سال پیش است که اسرائیل اعلام نموده بود: «با ورود حزب الله لبنان به حاکمیت لبنان؛ در نبردهای آینده همهٔ لبنان هدف نظامی خواهد بود؛ زیرا هر حرکت نظامی حزب الله لبنان علیه اسرائیل به عنوان یک عمل خصمانه از طرف حاکمیت لبنان محسوب میشود».
۲- حاکمیت «اخوان المسلمینی» ترکیهٔ عثمانی در طی ۴ سال گذشته نشان داده است که یک حاکمیت متعهد نیست و میتواند به بازیهای گوناگون تن در دهد (از دوستی با اسرائیل گرفته تا نزدیکی به بشار اسد و ماجرای ماوی مرمره و سپس به عنوان گلوگاه تزریق نیروهای همسو با «القاعده» به سوریه و دور زدن تحریمهای غرب علیه رژیم صفوی حاکم بر ایران و اجازه دادن به «القاعده» برای ایجاد پایگاه در خاک ترکیه برای تهدید اروپا)؛ لذا اخوان المسلمین ترکیه نیز باید سرنگون شود و عربستان سعودی نقش مهمی در بخش آخر این بازی (افشای فساد حکومتی در ترکیهٔ اخوانی) داشت.
۳- فرانسویها پیوستن «ترکیه عثمانی» به اتحادیهٔ اروپا را به رفراندوم محول کرده اند و این امر به این معنی است که «ترکهای عثمانی» به آرزوی دیرینهٔ اروپایی شدن نخواهند رسید و اگر این مسئله به رفراندوم گذاشته شود؛ ترکیهٔ عثمانی بازندهٔ ابدی آن خواهد بود و نتیجه اینکه باید فرو بپاشد و تقسیم شود. ترکیهٔ عثمانی نمیتواند به عنوان یک «زخم» و «دمل چرکین» برای همیشه تحمل شود. (عربستان نیز با این ایده همساز است و اسرائیل نیز از ترکهای عثمانی دل چرکین است و احتمالاً به نتیجهٔ نهایی رسیده است).
۴- تکرار مکرر این جمله از زبان سیاستمداران و نظامیان عالی رتبهٔ آمریکا که: «مرزهای کشورهای ساختگی خاورمیانه طوری است که گویی با خط کش ترسیم شده اند»؛ نشانه ای روشن از عزمی راسخ برای تغییر این خط کشیهای ژئو پولیتیک است.
۵- روسها با دفاع اعجاب انگیز خود از حاکمیت بشار اسد در سوریه نشان دادند که از این سناریو اطلاع نسبتاً کاملی دارند و ماجرا تنها به سوریه و هلال شیعی ختم نمیشود و روسیه خرچنگ بزرگی است که در نهایت باید در معدهٔ اروپا هضم شود؛ هرچند که دست و پا بزند و بسیار طبیعی است که برای بقاء دست و پا بزند.
۶- ماجرای ادوارد اسنودن (جاسوس روسی) و داستان هدایت شده و کشدار او که از طرف «FSB» برای ایجاد شکاف در میان کشورهای غربی سازمان یافته است؛ نشان دیگری از وحشت عمیق روسهاست. البته چشمهای تیز بین دیدند که در شنود سران کشورهای اروپایی توسط آمریکا؛ سازمانهای اطلاعاتی غرب همکاریهای وسیع و عمیقی داشته اند.
۷- این احتمال وجود دارد که روسها باید بین «اوکرائین» و «سوریه» دست به یک انتخاب بزنند (انتخاب باخت - باخت) و نمیتوانند هر دو را داشته باشند. هرچند که روسها تا آخرین لحظه ادامه خواهند داد؛ ولی تصمات نهایی معمولاً در لحظات آخر گرفته میشوند. اما احتمال دیگر این است که در ازای گرفتن امتیازاتی در اوکرائین؛ روسها دست از سوریه بکشند. فشارهای روز افزون غرب در سوریه؛ برخلاف آنچه که در خبرها شنیده میشوند؛ بسیار سنگین هستند؛ هر چند که ظاهراً کند به نظر بیایند.
۸- همگان چشم به حرکت آمریکا دوخته اند که اروپا و خاورمیانه را نهاده و بر روی منطقهٔ «آسیا - پاسیفیک» تمرکز نموده است و بسیاری از تحلیلها نیز بر این اساس انجام میگیرند؛ اما این تحلیلگران کور نمیدانند که تصور «دهکدهٔ جهانی» بدون خاورمیانه غیر ممکن است. این تحلیلگران یا میخواهند خاک در چشم مردم بپاشند و یا اینکه احمقهایی بیش نیستند. نتیجه اینکه: آمریکا خاورمیانه را وا ننهاده است و اگر اینگونه مینماید؛ باید بدانیم که این امر بخشی از بازیست. مگر میشود که به خاموش کردن یک گوشهٔ اتاق آتش گرفته دل خوش کرد؟ کدام احمقی چنین فکری میتواند بکند؟
۹- آمریکا از حکومت شیعی عراق و سپاه قدس برای سرکوب القاعده استفادهٔ ابزاری میکند و اینها نیز به امید ادامهٔ حاکمیت؛ هر چه بتوانند خوش رقصی خواهند کرد. اما آمریکا از سوی دیگر در حال سازماندهی نیروهای هوادار غرب در سوریه است و اسرائیل نیز در حال انجام آخرین مراحل تحکیم مواضع خود و بیرون آمدن از خانه میباشد.
۱۰- بازیهای دوگانهٔ امام حسن مهندسی شده و رهبر فرزانهٔ مسلمین جهان که از روی استیصال و پیچیدگی بازیهای کنونی و آینده؛ نمیدانند که در چند جبهه و به چه شکلی بجنگند؛ و باز هم احمقانه تمامی تخم مرغها را در سبد سوریه ریخته اند؛ و به پشتیبانی روسیه دل خوش کرده اند؛ ایران را در آستانهٔ فروپاشی قرار داده است و
مردم ایران در «آرزوی بنفش» و رویای پیوستن به اقتصاد جهانی خواهند سوخت.
سفر اردوغان به ایران را نباید به حساب تحکیم روابط ترکهای عثمانی با رژیم اسلامی گذاشت؛ بلکه باید در ورای این مسافرت؛ وحشت بزرگی را دید.
کژدم