۱۳۹۲ دی ۱۵, یکشنبه

دوست داشتنی ترین دشمن

زمانی حافظ اسد و پسرش بشار اسد؛ دوست داشتنی ترین دشمنان اسرائیل بودند. اسرائیل حتی به خاندان اسد نیز بسنده نکرد و گروه «حماس» را آفرید تا به این وسیله جنبش یکپارچهٔ فلسطینیان؛ که در زیر چتر سازمان آزادیبخش فلسطین جمع شده بودند را تکه پاره کند. هسته های نخستین مسلحی که بعدها «حماس» را تشکیل دادند از طرف «موساد» و «شین بت» آموزش دیده و مسلح شدند. پس از این ماجرا؛ هر قدرت خارجی که به حمایت از حماس پرداخت؛ در واقع به استخدام بازی سازمانیافتهٔ اسرائیل توسط «موساد» و «شین بت» در آمد. انتفاضه ها کنترل شدند و آنچه که برای فلسطینیان ماند؛ «افزایش سرسام آور جمعیت گدایان و گرسنگان» بود؛ جمعیتی که در یک نبرد احتمالی سرنوشت ساز؛ حذف خواهند شد.
حماقت مسلمانان؛ همیشه منبع اصلی تغذیهٔ دیگران بوده است و مهم نیست که این «دیگران»؛ چه کسانی باشند. روس ها؟.... غرب؟  و یا چین... بلکه مهم این است که فلسطینیان باید پیش از رسیدن به توافق نهایی با اسرائیل؛ این شکاف عظیم را از میان ببرند و هر جریانی که تا کنون به امید از میان برداشتن یکی از طرفین فلسطینی بر آمده است؛ وارد بازی دوست داشتنی اسرائیل گردیده و این بازی مفید همچنان ادامه دارد.
سازمان القاعده و نیروهای جهادی همسو با آنها نیز نوعی دیگر از دشمنان دوست داشتنی هستند و از همان آغاز نیز تنها برای جنگیدن به خاطر «هیچ» آفریده شدند؛ تا در ورای نبردهای جانانهٔ آنها «دیگران» به اهداف واقعی خود برسند.
این نیروها زمانی در افغانستان؛ برای اهداف غرب در دورهٔ «جنگ سرد» و سپس برای اهداف نظامیان پاکستان و چین و کشورهای عربی جنگیدند. تعاریف چندگانهٔ مهار هندوستان از طریق افغانستان؛ مهار رژیم شیعی-صفوی حاکم بر ایران؛ کنترل بازار مواد مخدر؛ ایجاد کانونهایی برای فروش تسلیحات غیر قانونی و ....؛ ضرورت وجود این نیروها را توضیح میداد.
نیروهای سلفی-جهادی در دههٔ اخیر برای اهداف کشورهای عربی و رژیم بشار اسد و رژیم جمهوری اسلامی در عراق جنگیدند؛ و اکنون نیز بازیچهٔ بازیهای چندگانه در سوریه هستند. 
رژیم اسد و جمهوری اسلامی حاکم بر ایران؛ حضور سلفی - جهادی ها در سوریه را دوست میداشتند؛ زیرا وجود این گروهها باعث شد که غرب به حمایت جدی از مخالفین مسلح رژیم اسد نپردازد. اما گویا در دو ماه اخیر دیگر این نیروها را دوست ندارند.
قطر و ترکهای عثمانی و عربستان سعودی نیز برای تار و مار کردن هلال شیعی برای اهداف منطقه ای خویش؛ از دوستداران این گروهها هستند.
چینیها و روسها تا زمانی که پای این نیروها به ترکستان چین و کشورهای قفقاز کشیده نشود و در پاکستان و خاورمیانه محصور بمانند؛ عاشق سلفی - جهادی ها هستند و چشم انتظار بازسازی ویرانیهایی که به خاطر حضور این گروهها در سوریه به بار آمده است نشسته اند.
اسرائیل نیز این نیروها را دوست میدارد؛ زیرا این نیروها به یک چالش جدی و عمومی در میان مسلمانان تبدیل شده است و از طرفی دیگر مانند موریانه به جان دژ هلال شیعی افتاده است. در مجموع اسرائیل بیش از همهٔ مسلمانان اعم از شیعیان و سنی مذهبها عاشق اسلام (آیین تباهی) است؛ زیرا بلایی که اسلام بر سر مومنینش آورده است؛ از دست هیچ نیروی خارجی بر نمی آمد.
کشورهای غربی نیز در چند دههٔ گذشته نشان داده اند که نه تنها عاشق اسلام (آیین تباهی) هستند؛ بلکه ارادت خاصی به اسلام ناب محمدی از نوع شیعی آن (جمهوری اسلامی ایران) و نوع سنی آن (سلفی - جهادی ها و اخوان المسلمین) دارند.
اما مهم ترین ارزش القاعده برای غرب و اسرائیل این است که در صورت گسترش نفوذ القاعده در منطقه میتوانند یک جنگ منطقه ای راهدایت کنند و نقشهٔ جغرافیایی خاورمیانه را دگرگون سازند. غرب و اسرائیل در آینده به چنین جنگهایی نیاز خواهند داشت.

کژدم

۲ نظر:

  1. کژدم عزیز

    نظرت در مورد این مطلب چیست؟

    http://sokhand.blogspot.com/2014/01/blog-post_5.html

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سعید گرامی
      این نوشته؛ خیلی بند تنبانی است و به نظر می آید که دستپخت یکی از افراد سپاه سایبری باشد. به شکل و شمایلشان نگاه نکنید؛ بابک زنجانی نقش تعریف شده و رانت تعریف شده ای دارد؛ این شخص هم ساندویچ را گاز میزند و ساندیسش را میخورد.

      حذف