۱۳۹۳ تیر ۱۵, یکشنبه

همهٔ بازیها برای ویرانی ایران تدوین شده اند

یاران و ایران پرستان

بگذارید اینبار «بی پروا» سخن بگویم؛ هر چند که همیشه «بی پروا» بوده ام اما اکنون زمان آن رسیده است که باید «بی پروا تر» بود.
همهٔ آنچه که در سوریه و عراق میگذرد و ظهور داعش و خلافت اسلامی برای ویرانی ایران تدوین شده اند و بستر ظاهری آن بر اساس خرافه ای به نام  نبرد اسلام بر علیه «کفر» و «شرک» و «ارتداد» بنا گردیده است.
در رسانه های رژیم ننگین صفوی؛ تمامی تلاش بر این است که «داعش» را به عنوان نیرویی که به «سنّی» و «شیعه» رحم نمیکند معرفی کنند. اما واقعیت این است که اندیشهٔ سلفی چیزی به نام «تسنن» و «تشیّع» را به رسمیت نمیشناسد و آنچه که به آن ایمان دارد «اسلام» است؛ یعنی قرآن و شیوهٔ رفتاری محمد (سنّت). از نظر آنها «مذهب سنّی» نامی است که مسلمانان در برابر نسخهٔ جعلی اسلام که بر اساس «تقسیم ارث» ؛ پس از مرگ محمد با نام «علوی گری» و سپس با نام «تشیّع» ظهور کرده است؛ بر خود نهاده اند و در طول تاریخ نیز برای رقابت با شیعیان برای خود زیارتگاههایی بنا کرده و مانند شیعیان به «گور پرستی» روی آورده اند. از نظر زیر ساختهای فکری؛ این تمامی داستان است. اکنون داعش میخواهد به مسلمانان بگوید که آنها بنای رقابت با «تشیع صفوی» را ندارند و نمیخواهند مانند آنها به تولید «جعلیّات» و «زیارتگاه» بپردازند؛ بلکه در پی ریشه کن کردن «تشیع صفوی» و در کنار آن ریشه کن کردن رسوم رقابتی که در میان مسلمانان در رقابت با شیعیان (احداث زیارتگاه ها) بوجود آمده است خواهند پرداخت. آنچه که آنها در ظاهر میخواهند «اسلام ناب محمدی» و بازگشت به قوانین «حجازی» است که محمد با شارلاتان بازی آن قوانین را با دروغ «وحی» و «سخن گفتن با جبرئیل» به صورت «قوانین مقدس الهی» در آورده است. لذا غلتیدن به سمت «اسلام جعلی» (تشیّع) تحت فریب دفاع از ایران و یا افتادن در دام  «اسلام ناب محمدی» (سلفی گری)؛ هر دو به یک اندازه به ویرانی ایران خواهد انجامید. حکومت ننگین شیعی در طی ۳۵ سال اخیر؛ چه در زمان خمینی و یا اکبر بهرمانی و خاتمی و احمدی نژاد؛ همیشه در حال تلاش برای کشتار کسانی بوده است که در شرایط بحرانی میتوانستند به عنوان «آلترناتیو» مطرح شوند. این طرح توسط اکبر بهرمانی و خمینی و خامنه ای و سایر انگلهای تشیع صفوی ریخته و به اجراء گذاشته شد؛ تا در شرایط بحرانی مردم ایران بدون رهبر بمانند و برای دفاع از ایران؛ به اجبار تحت پرچم آنها برای دفاع از میهن و در واقع دفاع از حریم «حاکمیت انگلها» کشانده شوند.
من از اینکه تعداد خوانندگان این وبلاگ به خاطر «جلق سیاسی» زیاد شود (که در هفته های اخیر بسیار زیاد شده است) خوشحال نیستم و تمامی تلاش من در طول این چهار سال برای ترمیم زخمهایی بوده است که در طول این ۱۴۰۰ سال بر پیکر ایران و ایرانیان فرود آمده و بسیاری از این زخمها به زخمهای عفونی مانند «سلطنت طلبی»  و «عدل علی » و «پان ایرانیسم شیعی-صفوی» تبدیل شده اند.
 در طی این چهار سال گذشته شاهد انتقادات نا پخته ای بودم که میگفتند: «مبارزات پارتیزانی راه به جایی نخواهد برد» و مجاهدین خلق و کومله و حزب دموکرات را مثال می آوردند که مبارزاتشان به شکست انجامیده است.
این اشخاص اکنون باید چشمهای کورشان را باز کنند و به نبرد پارتیزانی «داعش» نگاه کنند که از «هیچ» به کجا رسیده است؟
چشمهای من به دنبال آنهایی که به دنبال «بحثهای شبه سیاسی» برای وقت گذرانی و «جلق سکسیاسی» (SEXIASI) هستند نیست. آنهایی که به «لپ تپاله هایشان» مانند پستان مادر و یا دوست دخترشان چسبیده اند؛ نه تنها نمایندگان ایران نیستند؛ بلکه حتی لیاقت نوکری بیگانگان را نیز ندارند و اگر میبینید که «قاسم سلیمانی» لیاقت نوکری روسها را پیدا کرده است؛ نه به خاطر داشتن «لپ تاپاله»؛ بلکه به خاطر دهها سال سینه خیز رفتن و آموزش شیوه های نبرد است. اگر از داعش نمی آموزید؛ اقلاً از قاسم سلیمانی نی بیاموزید.
 در نبردهای فردا نه به «جیغهای زنانهٔ اکبر گنجی» مبنی بر اینکه «میخواهند ایران را کلنگی کنند» و نه به «فسلسفه بافیهای مزخرف بنی صدر» و نه به «امام رضا پهلوی شارلاتان» و نه مصدقیهای «پای بر لب گور» بلکه به مردانی از جنس پولاد که راه و رسم نبرد را آموخته اند نیاز است. مردانی که میدانند «دشمن باید کشته شود». چه «انگلهای قم و نجف نشین» و بسیجیان ساندیس خور و چه داعشی های حجازی و چه خائنین درون جنبش که سرب بدنشان کم شده است و هر یک به ۱۰ گرم سرب نیاز دارند تا به گور بروند.
آنهایی که میخواهند «کامنت های حقوق بشری» بگذارند نیز وقت خودشان را تلف نکنند و به جای «جلق کامنتی» به اطراف خود نگاه کنند و ببینند که در سوریه؛ عراق؛ اوکرائین؛ اوگاندا؛ رواندا؛ الجزایر؛ اتیوپی؛ لیبی؛ افغانستان و ..... چه میگذرد؟ به مادرقحبه های کراواتی نشسته در صندلیهای سازمان ملل نگاه نکنید که اگر در کشور خودشان نیز بحرانی وجود ندارد؛ سربازانشان در کشورهای دیگر برای منافع کشورشان مشغول کشتار هستند و کشتار خویش را با لفاظی هایی از قبیل «نبرد بر علیه تروریسم» منطقی و انسانی جلوه میدهند.
از نظر من همهٔ جنگاوران به یک اندازه بخشوده هستند و پرسش نهایی این است که:
در میان جنگاوران؛ آیا میخواهی برای ایران و همهٔ مردم ایران بجنگی؟....
یا  برای «گور پرستی شیعی» و یا برای حق پوشیدن ساپورت و رفع فیلتر از وبسایتهای پورنوگرافی چشم دوخته ای تا احساس مبارزه برای دموکراسی فشار خونت را بالا و پایین کنه؟ و پول «مامان جونت» که برای خریدن «لپ تاپاله» پرداخته هدر نره؟
آنهایی که در ایران زندگی میکنند؛ باید برای یکبار و همیشه تکلیف خود را مشخص سازند که آیا کردها و بلوچها و هرمزگانیها و لرها و..... به یک اندازه ایرانی هستند و یا نیستند؟ اگر نیستند... بگذارید جدا شوند و از دست «دشمن خانگی» رها شوید... اگر ایرانی هستند؛ پس این کثافتکاری «سنّی و شیعه بازی» چیست؟
من این اندیشه ها  را میپذیرم و تبلیغ میکنم و روده درازهای خائن و صفوی مسلک را به تلاش برای ویرانی ایران متهم میکنم:

بیانیهٔ رسمی اعلام موجودیت «پیشگامان کاویانی فراخوان انجمن پادشاهی ایران»

بیانیهٔ رسمی شمارهٔ (۲) پیشگامان کاویانی برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران

بیانیهٔ رسمی شماره (۳) «جنبش پیشگامان کاویانی» برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران (اساسنامه)

بیانیهٔ شماره (۴) پیشگامان کاویانی برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران

مهم نیست که بپذیرید و یا نپذیرید..... مهم این است که یا به مرگ ایران و یا به بقا و پایداری و سرفرازی ایران رای میدهید؟ و یا نه؟

انتخاب شما.... آیندهٔ شماست

کژدم

 

 





۲ نظر:

  1. ناشناس گرامی
    در اینکه مسیح علی نژاد (حضرت معصومهٔ علی نژاد قمی «شهر انگلها») برای بخشی از رژیم انگلها کار میکند شکّی ندارم. این زن حتی میتواند از ضرغامی (رادیو تلویزیون) هم به درگاه برادران لاریجانی شکایت ببرد (آیا کسی را میشناسید که چنین حریم امنی داشته باشد؟).
    هرگاه ابوبکر البغدادی به زیارت شاه عبدالعظیم رفت؛ من هم باور خواهم کرد که این زن برای رژیم کار نمیکند.
    اما در رابطه با آقای ماهان محمدی باید بگویم که بخشی از سخنان ایشان در این رابطه که سازمان و یا تشکیلاتی به نام انجمن پادشاهی ایران هرگز وجود تداشته است کاملاً درست است و در لینکهای فوق (بیانیه ها) نیز میتوانید از زاویه ای دیگر به این مسئله پی ببرید. اما آن بخش از سخنان ایشان که فردی مثل ایشان و یا افراد گمنام دیگری اسیر بازیهای سازمانهای جاسوسی بیگانه شده باشند را خیالبافی میدانم. تنها سازمانهای رنگارنگ اطلاعاتی رژیم اسلامی ایران هستند که چنین اشخاصی؛ توجه آنها را به خود جلب میکند و برای آنها سناریوهای گوناگونی نوشته و به اجرا در می آورند و در تور امنیتی نگاه میدارند و سپس دستگیر میکنند و آن شخص بدون اینکه کاری کرده باشد با پروندهٔ قطوری به دادگاه کشانده میشود. این بازیها در اروپا و آمریکا نیز اجرا میشوند و دستگیری بسیاری از افراد القاعده به همین شکل بوده است و «ارباب سیر» نیز به همین شیوه دستگیر شد.
    اما زمانی که یک حرکت سیاسی آغاز میشود؛ طبعاً تلفاتی میدهد و اگر شکست بخورد تنها چیزی که خواهد ماند فقط تلفات هستند. لذا نیروهایی که در آن حرکت شرکت داشته اند؛ خود را فریب خوردگان و یا به بازی گرفته شدگان خواهند انگاشت. اگر قاسم سلیمانی در عراق توسط نیروهای داعش دستگیر شود و به مدت ۷ سال در زندان نگهداشته شود و پس از آزاد شدن ببیند که دیگر نه کربلایی هست و نه نجف و قمی به جای مانده. آنگاه این خانم میتواند با ایشان مصاحبه کند تا ببیند که حال او چطور است؟
    به نظر من آقای ماهان محمدی فریب «توهم» و عدم آشنایی با مبارزهٔ سیاسی را خورده است. مانند کسی که یک تظاهرات خیابانی را ببیند و در آن شرکت کند و دستگیر شود.

    پاسخحذف
  2. درود بر شما

    تا کنون متوجه نشده بودم. البته (ا.و.گ.ا) هر از گاهی در بخش نظرات کامنت میگذارند.
    آنچنان که مینماید در انتشار اندیشه های « جنبش پیشگامان کاویانی برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران» فعال هستند.
    سپاسگذارم که اطلاع دادید.

    پاسخحذف