۱۳۹۳ مرداد ۲۵, شنبه

آیا تغییر نخست وزیر در عراق و رفتن «نوری المالکی شکلاتی» تغییری در شرایط بوجود خواهد آورد؟

پیشگفتار تکراری

برای پاسخ به این پرسش؛ نخست باید دید که آیا تمامی ماجرا طبق آنچه که برخی اعتقاد دارند؛ تقسیم عراق به سه پارهٔ کردستان و شیعه نشین و سنّی نشین است؟  یا مسئله بسیار بزرگتر از تقسیم عراق و به مفهومی دیگر «بازتعریف دوبارهٔ خاورمیالنه و آسیای میانه» است؟ لذا پارامترهای این معادله نیز متعدد تر و گسترده تر از آن چیزها ییست که در ظاهر به نظر می آیند. برندهٔ و یا برندگان نهایی این نبردها بازیگرانی خواهند بود که بتوانند افقهای دورتری را ببینند؛ توان ماندن در میدان را داشته باشند و بی امان بجنگند. برای نشستگان و منتظرین «پسمانده خواری» (ببینیم این وسط ما چی گیرمان می آید) جایی نیست و سرنوشت «کُردهای ایزدی (ملک طاووسی)» در برابر چشمان «بیداران و بینندگان» و «نشستگان و منتظران امیدوار» است؛ تا بخواهند که کدامین باشند؟ من هرگز «قدرت» را تکفیر نکرده ام؛ بلکه «ضعف» را.
من همانگونه که بارها گفته ام؛ به نظریهٔ خود وفادار هستم و گرنه با یک غوره سردی کردن و با یک مویز گرم شدن؛ نه نشانهٔ «انعطاف پذیری» و نه نشانهٔ برخورد «به روز شده»؛ بلکه تبدیل به «دویدن به دنبال ماجراها و از دست دادن رشتهٔ اصلی حوادث» خواهد شد. کاری که بنگاههای سخن پراکنی فارسی زبان در پی آن هستند؛ تا ما را به «روزمرگی» بکشانند. که البته بسیاری را کشانده اند و عده ای دیگر نیز در حال اندازه گیری طول و عرض مفاهیم سیاسی در حد «تئوری محض» هستند و به جزوهٔ آشپزی «جین شارپ» چسبیده اند (خواب دیده اند خیر باشد).
از نظر من برای یک تحلیلگر؛ «انعطاف پذیری در نظرات» و «به روز بودن» نظریّه ها؛ نه در «دویدن به دنبال ماجراها»یی که دیگران میسازند؛ بلکه در «دیدن مسیر حرکت» (نمای دور= تصویر بزرگ و نمای نزدیک = میدانی)  و همچنین دیدن «نقطه های عطف» بسان یک «بیننده» (شمن) نهفته است. اما برای «آنکه در میانهٔ میدان میرقصد»؛ «کاربردی کردن» این تحلیل ها و نظریه هاست که باید مهم باشند.
نخست اینکه باید در نظر گرفت که مسئله تنها عراق نیست و نه تنها خاورمیانه و شمال آفریقا؛ بلکه اسیای میانه نیز در حال وارد شدن به «مسیر تغییرات» هستند هر چند که محسوس نباشد. بنابر این اکنون میتوانید تعداد بازیگران و دستهای پنهان در پشت ماجراها را تا حدودی حدس بزنید. اما برای اینکه حدسهایتان منطبق بر واقعیتها باشند؛ از شعارهایی مانند «این نوکر آن است» و «فلانی نوکر آن دیگری است» بپرهیزید. زیرا در بسیاری از موارد؛ «اهداف همسان» میتواند به «اتحادهای تاکتیکی مقطعی» و «حرکات موازی» بینجامد و تحلیلگر را فریب دهد. بر خلاف تصورات نهادینه شده در میان ایرانیان؛ در دنیای جدید هیچ حکومتی «نوکر کامل» و هیچ کشوری «ارباب تام الاختیار» نیست.

بازیگران

حتماً عده ای از بازیگران را که مانند فوتبالیستها و هنرپیشه ها و خواننده ها؛ نامشان در صدر اخبار است را میشناسید و زمانی که از «بازیگران» سخنی به میان می آید به طور طبیعی ذهنتان بر روی آنها «کلیک» میکند. این چیز بدی نیست؛ اما در عین حال «کافی» هم نیست. در معادلات «ریاضیات سیاسی»؛ زمانی که میگوییم «کافی نیست»؛ به این مفهوم نیست که «یک کمی نمک» و یا «زرشک» به آن بیفزایید تا کافی شود؛ بلکه به این مفهوم است که اگر شما  نتوانید مسئله را حل کنید و نمرهٔ  شما «صفر»شود؛ باید بسیار خوشحال باشید؛ زیرا در دنیای پر تحرک سیاست «زمان» و «تواناییها» و «کنترل بحران» نقش هایی اساسی دارند. فقط تصور کنید که از شما بخواهند تا یک معادلهٔ «۱۰۰ مجهولی ریاضی - سیاسی» را در ۵ دقیقه حل کنید و اگر نتوانید؛ نتیجه اش «مرگ یک قوم» است؛ اینها شوخی نیستند؛ گذشتن از خط ماژینو در ۴۸ ساعت؛ تسخیر لهستان در همان مدت زماتنی و ویرانی اروپا و روسیه و ژاپن در ۴ سال. هجومهای موفق داعش در طول یک هفته و تهاجم دوم در یک و یا دو روز....
معادلات ریاضی سیاسی نه بر روی کاغذ (به قول میمون فضانورد و رهبر فرزانهٔ همفکرش؛ «کاغذ پاره ها») نیستند؛ بلکه بسیار؛ بسیار «میدانی» و «زمینی» و استخوان سوزند.
چگونه شد که هیچ یک از تحلیگران سیاسی و حتی وبسایتهای وزین «اطلاعاتی-امنیتی» (اتاقهای فکر) به وجود موجودی به نام «ابوبکر البغدادی = محمد رسول الله دوّم» اشاره ای نکردند؟ آیا آنرا ندیدند؟ و یا کتمان کردند؟ و یا در زیر بالهای «سکوت» پنهانش نمودند؟
اکنون این جمله (به خاطر تبلیغات رسانه ای) ورد زبانها شده است که «ترکیه و قطرو عربستان سعودی»؛ در پشت ماجرای «داعش» هستند و این ۳ کشور هم میگویند که «بشار اسد و خامنه ای فرزانه» در پشت ماجرای «داعش» قرار دارند. اما مسائل میدانی (Field) نشانی از این ادعاها را در خود ندارد. بلکه از «استفادهٔ کاربردی از داعش» حکایت میکنند. اما زمانی فرا خواهد رسید که کنترل آنهایی که از «ابوبکر البغدادی» به عنوان «وسیله» استفاده میکنند؛ به پایان رسد و «ویروس ابولای ناب محمدی» از کنترل خاج شود و یا برای کنترل آن به «کشتارهای جمعی بسیار گسترده» نیاز باشد.
آیا فکر میکنید که «قطر» با چند صد میلیارد دلار و ترکیهٔ عثمانی با دهها میلیارد دلار بدهی به بانکهای بین المللی و یا عربستان سعودی ؛ آفرینندگان و پرورندگان «داعش» هستند؟ پس تکلیف آنهایی که به اینها «کوچه» میدهند چه میشود؟ همان کوچه ای که به حکومت ننگین اسلامی حاکم بر ایران در «آلمان و اتریش و فرانسه»  داده شد تا مخالفانش را «سلاخی کند» و سپس آنها را به «دادگاه میکونوس» کشاندند. همان کوچه ای که آفرینندگانش؛ به مقامات سوسیالیست غربی هشدار دادند که در آن روز و ساعت به «کافه رستوران میکونوس» نروند.
آیا میدانید که ثروت تنها یک خانواده (خانوادهٔ روتچیلد Rothschild family ) بیش از ۳۰۰۰ برابر داراییهای عربستان سعودی و قطر است؟ ترجمهٔ عملیاتی این مقایسه به این صورت است که اگر این خانواده که ۳۰۰۰ دلار پول دارد و برای خرید یک ساندویچ یک دلار آنرا هزینه کند؛ برابر است با اینکه عربستان سعودی و قطر تمامی داراییهای خود را برای خرید همان ساندویچ هزینه کنند و به «افلاس کامل» برسند؛ در حالی که این خانواده به تنهایی و بدون محاسبهٔ داراییهای خانواده های شریک همچنان ۲۹۹۹ دلار دیگر دارد تا به بازی ادامه دهد. علاوه بر این خانواده های «مورگان» و «راکفلر» نیز وجود دارند که کوچکترند؛ اما ثروتهای افسانه ای آنها بسیار واقعی است و همگی این خانواده ها؛ در تمامی عرصه های اقتصادی؛ سیاسی؛ نظامی و اجتماعی  جهانی؛ سر آمدان روزگارند. لذا بازیهای «ولادیمیر پوتین ناسیونالیست اتمی» نیز یک شوخی تاریخی است. این خانواده ها هم بر روی «صلح» و هم بر روی «جنگ» و هر آنچه که در ذهنتان میگنجد سرمایه گذاری میکنند و صدها هزار نیروی کار آمد و حرفه ای با درجه های بالای هوش در استخدام آنها هستند. آنها «گناهکاران و تبهکاران» نیستند؛ بلکه خدایان «سیاست»؛ «جنگ»؛ «صلح» و «اقتصاد»  بر روی زمین هستند. این نوشته را چند روز پیش آغاز کردم؛ اما به خاطر مشغله های کاری نتوانستم به پایان ببرم و اتفاقاً بهتر هم شد. برای اندکی استراحت به وبسایتهای سخن پراکنی فارسی زبان نگاهی انداختم و خبر «تصویب تحریم مالی داعش» و شعار «خلع سلاح فوری داعش» دیدم که البته این بخش در زمان کنونی ضمانت اجرایی ندارد؛ اما زمینه ساز حرکتهای دوره های بعدیست تا تهاجمی عمومی برای برچیده شدن «ابولای ناب محمدی» و شکستن کاسه کوزهٔ «محمد رسول الله دوّم» براه افتد. خوانندگان گرامی باید همیشه این مسئله را در نظر داشته باشند که بیانیه های سازمان ملل متحد؛ هرچند که ظاهراً ضعیف هم باشند؛ «کاغذ پاره» نیستند و در آینده میتوانند به یک چماق بزرگ تبدیل شوند. نخستین مسئله ای که پس ازدیدن خبر به ذهنم خطور کرد؛ این بود که تمامی تلاشهای داعش برای تسخیر میدانهای نفتی در عراق و سوریه و لیبی و غارت اشیاء عتیقه و سپس تخریب آثار تاریخی (برای بالا بردن قیمت اشیاء غارت شده) ؛ در جهت آماده شدن برای چنین روزی بوده است. این نشان میدهد که «حامیان اصلی داعش» در راهروهای سازمان ملل متحد قدم میزنند و «محمد رسول الله دوم» را از آخرین تحرکهای ظاهراً «سرّی» سازمان ملل و «شورای امنیت» آگاه میکنند و «واکسن» لازم را نیز به آنها میدهند.
اما با تمامی این تفاصیل و با توجه به قطعنامهٔ سازمان ملل متحد (راستی کدام ملل؟)؛ نتیجهٔ بسیار مهم تر این است که این قطعنامه نشان میدهد که «داعش» میتواند همچنان در صفحهٔ شطرنج بازیهای بین المللی  باقی بماند و هنوز «تاریخ انقضای مصرفش» به سر نیامده است. مسئلهٔ جالب تر اینکه؛ اکنون هواداران «محمد رسول الله دوّم» (البغدادی) بر روی این مسئله فکر میکنند که رهبر فرزانهٔ آنها «ملهم به الهامات الهی» است و پیش از این (هجمهٔ مشرکین و صلیبیون) را پیشبینی کرده بود و بر درجهٔ ایمانشان افزوده میشود. غاقل از اینکه نمونهٔ دیگر آن احمق ملهم به الهامات الهی (خمینی ملعون) را ساکنین تازی پرست ایران تجربه کرده اند که میگفت: «صدام به جز خودکشی راه دیگری ندارد»؛ اما خودش با خفّت و خواری به درک واصل شد و اکنون باید منتظر زمان مرگ ذلیلانهٔ «محمد رسول الله دوّم» بود. که البته خامنه ای احمق و فرزانه {جانشین برحقّ مهدی (عجّ) ترسو} هم در حال پیمودن آخرین گذرگاه همین راه است.
نتیجه اینکه: رفتن مالکی و آمدن سگی دیگر از همان حزب (حزب الدعوه)؛ مشکل را حل نخواهد کرد. مشکل این نیست که «سنَی مذهبهای عرب عراق» چه میخواهند؟ بلکه معادلهٔ «سیاسی - ریاضی» اصلی که از آفریقا تا آسیای میانه را در بر میگیرد همچنان بی پاسخ مانده است و تا زمانی که پاسخ مطلوبی برای آن از نظر «خدایان جنگ و صلح» پیدا نشود؛ این ماجرا ادامه خواهد داشت.
نخست وزیر جدید عراق با مشکلات فراوانی روبروست که حتی در صورت متحد شدن شیعیان صفوی عراق و حمایتهای رهبر فرزانهٔ پاستور نشین نیز حل نخواهند شد. ارسال سلاح به اقلیم کردستان عراق از طرف آمریکاییها و حتی «تازی پرستان» حاکم بر ایران؛ نشانهٔ آماده شدن برای روزهایی بسیار بدتر و خونبارتر است.
«محمد رسول الله دوّم» (البغدادی) هنوز ماموریتش تمام نشده است. این ماموریت بر عهدهٔ او نهاده نشده است (او نوکر کسی نیست)؛ بلکه بر روی آنچه که «طبیعت محمد رسول الله» است؛ سرمایه گذاریهای کلانی انجام شده است که هنوز به نتیجهٔ دلخواه نرسیده اند. یعنی اینکه: گرگ وارد گلّه شده ؛ اما تمامی گوسفندان را ندریده است.
گوسفندان اصلی «هلال شیعی» (اسلام تقلبی) و «آبروی نداشتهٔ محمد» است که کثیفترین اندیشه های «انسان سانها» را به «خداوند چنین میگوید» تبدیل نمود.
اگر حامیان خاورمیانه ای و غربی  داعش؛ به طور همسو؛ سرنگونی هلال شیعی و جمهوری اسلامی را دنبال میکنند؛ اما قدرتهای غربی میخواهند «محمد رسول الله دوّم» را به جان روسیه و چین بیندازند. ماجراهایی که در استان «سین گیانگ» چین (ترکستان چین) میگذرد نشانهٔ آشکاری از این تهدید است. 

کژدم خوش شانس

۹ نظر:

  1. پاسخ‌ها
    1. ناشناس صفوی

      چرا از دیدن چهرهٔ «محمد رسول الله» به طور زنده شرم دارید؟ مگر محمد رسول الله در غزوات همین کارها را نمیکرد؟ مگر نمیگفت که یا اسلام آورید و یا کشته شوید؟ مگر مردان را نمیکشتند و زنان و کودکان را به بردگی نمیگرفتند و میان «صحابهٔ رسول الله» تقسیم نمیشدند و به آنها تجاوز نمیکردند؟ مگر احکام «حقوق بردگان» در همان «تازینامه» (به قول شماها قرآن) توضیح داده نشده است؟
      مگر «علی» پسر اوطالب در جنگ نهروان ۸۰۰۰ نفر را سر نبرید؟ این ۸۰۰۰ تن تنها گناهشان این بود که از علی میخواستند به خاطر اشتباهی که در جنگ صفین کرده است به درگاه الله توبه کند.
      مگر شیوه های وحشیانهٔ کشتار آنانی که «محمد رسول الله» آنها را «کافر» و «مشرک» مینامید در «تازینامه» توضیح داده نشده است؟ مگر کار محمد به جز «تکفیر» بود؟ مگر همهٔ آنهایی که توسط «محمد رسول الله» کشته شدند و خانواده هایشان به بردگی فروخته شد و اموالشان میان «مومنین به محمد» (صحابه) تقسیم نمیشد؟
      مگر «محمد رسول الله»؛ آنهایی که مسجدی بنا کردند را قتل عام نکرد و مسجدشان را «مسجد ضرار» ننامید؟
      مگر قرار نیست که «مهدی موعودتان» نیز زمانی که ظهور میکند؛ به قتل عام بپردازد؟
      چرا از دیدن چهٔ واقعی «محمد رسول الله» که به خاطر وجود رسانه ها اکنون در جلو چشم جهانیان است؛ شرم دارید؟ مگر «البغدادی» چکار میکند که «محمد رسول الله» نمیکرد؟ سنگسار نمیکند؟ کفّار را به «دین مبین اسلام» دعوت نمیکند؟ دست نمیبرد؟ سر نمیبرد؟ کدامین کارها را که «محمد رسول الله» انجام میداد؛ انجام نمیدهد؟ این چگونه «دین مبینی» است که از نشان داده شدن چهرهٔ واقعی اش اینچنین شرم دارید؟

      حذف
  2. خوانندگان گرامی
    بر اساس خبری که «دبکا فایل» منتشر نموده است؛ سپاهیان و صحابه های «محمد رسول الله دوّم» (البغدادی)؛ ۳۱۲ نفر از مردان روستای «کوچو» که به خاطر «ایمان نیاوردن به اسلام» قتل عام نموده اند و ۱۰۰ تن از زنان را به بردگی گرفته و به موصل منتقل کرده اند.
    http://www.debka.com/newsupdatepopup/9442/
    این در حالی است که سایر خبرگزاریها تعداد کشته شدگان را ۸۰ نفر اعلام نموده اند.

    پاسخحذف
  3. چهره اسلام در حال آشکار شدن است.

    پاسخحذف
  4. کژدم گرامی
    در حالیکه دنیا سرش به کار داعش گرم است بازیگران مشغول پس و پیش کردن مهره های خود هستند و دریغ و صد دریغ که ملت ایران در خواب خرگوشی فرو رفته و بی آگاه از آینده خود در حال دعوا بر سر تفکیک جنسیتی و دعوای گرگ و روباه.
    زنگهای فروپاشی جمهوری اسلامی و زمامداران شیعه صفوی به نواختن درآمده است و آخرین سنگرهای دفاعی ایران در خارج از مرزهایش در حال از دست رفتن و کارتها یک پس از یک در حال سوختن.
    بد نیست در این وانفسا که جهان به نظاره مسلمین واقعی و پیروان راستین اسلام ناب محمدی و ÷یاده کردن احکام راستین اسلام توسط داعش مشغول است نگاهی به مناظر دبپیگر بیندازیم و صفحه شطرنج را مروری دوباره کنیم.
    1- حماس در حال تقلای آخرین است و این بار مثلث نتانیاهو - سیسی - محمود عباس خواب خوشی را تدارک دیده اند و آن خلع سلاح کامل حماس و جهاد اسلامی . تسلیم کامل زرادخانه موشکی و تخریب تونلهای مخفی این گروه می باشد و به عبارتی در حال استحاله حماس و جهاد اسلامی به نیرویی صرفا سیاسی.
    حماس هیچ گزینه دیگری در برابرش ندارد. عملا تمامی دولتهای عرب ÷شت به آنها نموده و تنها منبع تامین سلاح و کمک مالی به ایران محدود شده که با از بین رفتن خطوط مواصلاتی کمک رسانی حماس عملا این گروه دست خالی از طرفی در برابر اسرائیل و از طرفی در برابر مردم غزه قرار گرفته که هر روزه صدای مخالفتشان با حماس و جهاد اسلامی در حال بلندتر شدن است.
    حماس یا می باید خلع سلاح را بپذیرد و در قبال آن بندر غزه و گذرگاه رفح تحت نظارت حکومت محمود عباس قرار گیرد و یا اینکه جنگ را با اسرائیل تا نابودی خود ادامه دهد. نتیجه هر دو یکی است و آن بیرون انداختن دارودسته قاسم سلیمانی از غزه و ضربه پذیر تر شدن حزب الله لبنان خواهد بود. جالب اینکه در این مذاکرات به نحو محترمانه ای هم اتحادیه اروپا و هم گروه حسین اوباما را از دور خارج نموده اند.
    2- با تصرف بخش عمده ای از خاک عراق توسط داعش و در عمل قسمت نمودن هلال شیعه و تحت نظر قرار گرفتن آسمان عراق توسط آمریکا در عمل کمک رسانی و تامین تسلیحاتی و مالی رژیم بشار اسد با مشکل مواجه شده و بخش عمده ای از نیروهای ایرانی و حزب الله نیز به عراق و به اماکن مذهبی شیعیان انتقال یافته اند تا از این اماکن محافظت نمایند. جنگ نیز در سوریه میرود تا به نقاط ÷ایانی خود نزدیک گردد. آنچه که مشخص است دوران بشار اسد به پایان رسیده و احتمال تشکیل حکومتی متشکل از علوی ها و ارتش آزاد و مخالفان سکولار اسد بیش از پیش افزایش یافته تا به قولی بتوانند ریشه داعش و جبهه النصره را در سوریه نیز بخشکانند.
    این نیز به معنای از دست رفتن تمامی منافع ایران و آتش گرفتن سرمایه هایی خواهد بود که ولی فقیه در آنجا تا کنون هزینه کرده است.
    3- آتش میرود که آرام آرام لبنان را نیز فراگیرد و تا کنون تمامی سعی سیاستمداران لبنانی در دور نگاهداشتن این آتش از این سرزمین بوده است. با شکست حماس در غزه و محدود شدن خطوط مواصلاتی کمک ایران . حزب الله چاره ای جز استحاله و تغییر در ساختار خود را ندارد. مخالفت روز افزون جامعه لبنان با حزب الله و به خطر افتادن مشروعیت آنها و بوجود آمدن گروههای مخالف با سیاستهای حسن نصرالله در حزب الله سرنوشت حماس را نیز در برابر آنها نهاده است که نتیجه جز خلع سلاح را برای آنها به ارمغان نخواهد آورد.
    4- با کنار رفتن ملیجک ایران در عراق و شکست کامل سیاستهای قاسم سلیمانی در عراق که نه تنها باعث از دست رفتن مناطق سنی نشین بلکه خروج کردستان عراق از دایره دخالتهای جمهوری اسلامی و تحت سیطره قرار گرفتن این منطقه توسط غرب گردید وضعیت شیعیان عراقی نیز به مویی بسته شده است. یا باید به تقسیم کامل قدرت با سنیان و کردها تن دهند و یا باید تیغ داعش را بر گلوی خود ببینند و اینطور پیداست که شیعیان به شق اول راضی شده اند که آن نیز نتیجه ای جز کوتاه کردن دست ایران در عراق نخواهد داشت.
    آنچه که مسلم است جنگ مابین خلیفه پنجم و امام چهاردهم میرود که آتش به خرمن هردو زند و این بار نه سیاست امام حسن به کار آید و نه بیماری زین العابدین.
    حال بر ملت ایران است که انتخاب کند پیش از آنکه فرصتها از دست رود.

    پاسخحذف
  5. فکر کنم شما از این خبر خیلی خوشحال شوید:
    http://www.iraqinews.com/iraq-war/urgent-iranian-tanks-armored-vehicles-mobilizing-enter-iraq/

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      با سپاس از خبری که قرستادید؛ این خبر میتواند دلالت بر چند مسئله داشته باشد:
      ۱- رهبر فرزانه به دستبوس سلطان عربستان و شیطان بزرگ مشرّف شده و نیروهای سپاه پاسداران؛ با آمریکاییها و عربستان سعودی به توافق رسیده اند.
      ۲- سپاه پاسداران میداند که جریان داعش یک نیروی سیّال است و با دیده شدن نشانه های غقب نشینی داعش از «سدّ موصل»؛ امکان دارد که در نقطه ای دیگر به عملیات دست بزند و با توجه به حضور پر رنگ نیروهای داعش در «دیاله»؛ امکان حمله به شهرهای مرزی ایران و یا تدارک حمله به مناطق شیعه نشین عراق باشد.

      حذف
  6. بادرود به کژدم ، کاویان و دیگریاران
    م.رگرامی
    ضمن سپاس از حضور،ارائه اخبار وآنالیز وقایع و همفکری
    همچنانکه لازم شد به حاضرین در آزاد نامه تذکر داده شود، اینجا نیز لازم است یادآور شد که! نظام کثیف جمهوری اسلامی حاکم برمیهن عزیزمان، نماینده" ایران" نیست ، متعاقبا تازی پرستان ریاکار، دروغگو،دزد ،بی وطن و پست امت اسلام هم نمی توانند نماینده ی "ملت ایران" باشند.!
    Bārut

    پاسخحذف
  7. باروت گرامی، اگر کسی برای مدتی توی لجن و کثافت غلط بزند، بوی آن دیگر برایش زننده نیست و به آن عادت می‌کند. کسانی که در این شرایط بوی طبیعی تن خودشان را فراموش نکنند خیلی کم خواهند بود.
    آریو

    پاسخحذف