۱۳۹۴ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

داستان «یمن» و رویای فتح «باب المندب»

در یکی از نوشته های کوتاه که در چند روز پیش منتشر کردم؛ (خطاب به احمقهایی که در «تل آویو» و «ریاض» نشسته اند)؛ از «عصای موسی» (یک سمبل) سخن گفتم. امّا این فکر از زمانی بسیار پیش تَر از انتشار مقالهٔ کوتاه «مذاکرات هسته ای ارزش خود را باخته است» در ذهن من نقش بسته بود. که مفهوم آن این است:
ارزش حوثیهای یمن برای رژیم صفوی حاکم بر ایران؛ بسیار بیشتر از ارزش «عراق» و «حزب الله لبنان» است و این ارزش را «عصای موسی» تعیین میکند. لذا اگر «احمقهای تل آویو و ریاض نشین» ارزش «حوثی های یمن» را بفهمند؛ آنگاه «رودخانهٔ نیل» شکاف بر خواهد داشت و این نهایت و تمامی معجزهٔ «عصای موسی» است.
امّا «عصای موسی» قرار نیست که «باب المندب» را بشکافد ... بلکه  شکافتن «باب المندب» پوششی برای استراتژی واقعی «عصای موسی» است.
حال؛ شاید خیلی ها بگویند که: کژدم یک احمق خیالپرداز است و «مفعول فرزانه» را خیلی دست بالا گرفته است.
امّا مسئله این است که «پروژهٔ عصای موسی» را «الدنگ فرزانه» هدایت نمیکند. بلکه خدایانی بسیار بالاتر .....
چشمهای «سیاهچال» (محمد علی کلی دوّم) نیز برای به یادگار گذاشتن «پیروزی در مذاکرات هسته ای»(همهٔ تخم مرغها در سبد مذاکرات) به عنوان «نحستین رئیس جمهور سیاهپوست»؛ کاملاً کور هستند. اگر این «سیاهچال» میفهمید که چه اشتباه بزرگی میکند و به جای «یادگاری خوب»؛ از خود یک «ننگ» به جای خواهد گذاشت.... بی درنگ خیابان پاستور و تمامی پادگانهای سپاه پاچاهارداران را بمباران میکرد.
مشکل آمریکاییهای راستگرا که تنها به فکر «پیروزی در انتخابات بعدی» به هر قیمتی هستند ... این است که چشمشان به همان اندازهٔ چشمهای «سیاچال» کور است.
خودتان را با «افسانه های اسنودن» مشغول نکنید و هرگز فکر نکنید که ماهواره ها و «ابر کامپیوترها» وزن «گُه» شما را در مستراح به دقت اندازه گیری میکنند. البته اینکه اگر این ماهواره ها و ابر کامپیوترها بر روی شما متمرکز شوند؛ داستان دیگری است. امّا مسئلهٔ اصلی این است که «قدرت آتش کلاشینکوف» را چه عواملی تعیین میکنند؟
۱-سرعت شلیک.
۲- عمر اسلحه به عنوان یک موجودیت مکانیکی و عمر اسلحه به عنوان یک «ابزار کاربردی» در میان خاک و گرد و غبار و هزاران دلیلی که یک سلاح را در «میدان نبرد» میتوانند از کار بیندازند. (مقایسه میان یک اسلحه در «موزه» و در «میدان تمرین تیر اندازی» و در «میدان نبرد»)
۳- تعداد گلوله هایی که یک سرباز و یا یک گروهان؛گردان؛هنگ و یا لشکر در اختیار دارند.
۴- توانایی لجستیکی؛ برای تغذیه.
۵- بالاتر از همه «قدرت مالی».

افسانه های «اسنودن» نیز از همین قوانین پیروی میکنند. نتیجه اینکه «رؤیایی» فکر نکنید.... و بر اساس اندیشه های «رؤیایی» دچار وحشت نشوید...
«نقاط کور» همیشه بسیارند. فقط کمی فکر کردن میخواهد (بخشی از آموزه های آیین شمنی).

تا زمانی که «عصای موسی» یافت نشود؛ پیروزی «احمقهای تل آویو و ریاض نشین» دروغی است که حتی سازندگان آن؛ در آینده پشیمان خواهند شد.

کژدم

۲ نظر:

  1. نخستین طلایه های «خر رنگ کنی» برای مخفی نگاه داشتن «عصای موسی».

    http://www.bbc.co.uk/persian/world/2015/04/150422_l20_yemen_houthis

    پاسخحذف
  2. از خوانندگان گرامی میخواهم که در مورد «مفید» و یا «غیر مفید» بودن این نوشتار؛ «تیک» نکنند. زیرا من از سمبل «عصای موسی» استفاده میکنم که برای بیش از تقریباً ۹۹ درصد خوانندگان جای سوال دارد.
    اینرا میدانم و باز هم اینرا میدانم که خیلیها این پرسش در ذهنشان پدید آمده است که «این دیگر چه صیغه ای است» که کژدم مطرح میکند و یا ذهنش را اشغال کرده است؟
    این یک «نظریه» است و خودم نیز منتظر ثابت شدن «درستی» و یا «اشتباه بودن» آن هستم.
    امّا این نظریه بر اساس «کشک و پشم» بوجود نیامده است. امّا همچنان در حدّ یک نظریه است.

    پاسخحذف