سخنرانی «حاجی بادمجان» در کرمان و سخنان حیدر العبادی در دفاع از داشتن رابطهٔ نظامی با حکومت شیعی حاکم بر ایران؛ نشانگر تلاشهای پیگیر «انگل فرزانه» برای بستن پیمان دفاعی با حکومت عراق است.
منطقی که در پشت این تلاشها قرار دارد عبارت است از:
۱- ارتش عراق؛ وجود خارجی ندارد.
۲- حشد الشعبی و سازمانهای شبه نظامیان شیعی با توجه به تعداد محدود نفرات آموزش دیده و تسلیحاتی که دارند؛ به تنهایی نمیتوانند به پیروزیهای چشمگیر دست یابند.
۳- پیروزیهای احتمالی شبه نظامیان شیعه و تلفات سنگین نبردها و از سوی دیگر مرحلهٔ «حفظ پیروزیها» شبه نظامیان شیعه را زمینگیر خواهد نمود و قدرت حرکت آنها را برای عملیاتهای بعدی خواهد کاست.
۴- مرزهای مشترک سوریه و عراق به طور کامل در دست داعش است و حزب الله لبنان به محاصره در آمده و این محاصره لحظه به لحظه تنگتر میشود. لذا برای نجات حزب الله لبنان باید بخشی از گذرگاههای مرزی از داعش پس گرفته شود.
۵- نیروهای معروف به «ائتلاف ضد داعش» به رهبری آمریکا؛ از نبرد شبه نظامیان شیعه حمایت نخواهد کرد که نتیجهٔ آن شکست کامل ارتش وارفتهٔ عراق و کشتار شبه نظامیان شیعه و ویرانی اماکن مذهبی شیعیان (چهار شهر معروف) و چه بسا گسترش نبرد به جنوب شرقی عراق (بصره) و حمله به بغداد خواهد بود که میتواند به آوارگی گستردهٔ شیعیان عراق و بحرانهای ناشی از آن بینجامد.
۶- ظرفیت فرستادن نیرو در لباس پیشمرگان کُرد و یا شبه نظامیان عراقی؛ پُر شده است ولی نبردهای آینده به نیروهایی بسیار بیشتر و ارتقاء سطح نبرد نیاز دارد که با استفاده از روشهای کنونی نمیتوان به آن دست یافت.
۷- لذا بهترین دفاع؛ حملهٔ گسترده و ارتقاء سطح نبرد است که تنها سپاه پاسداران قابلیت آنرا دارد.
مشکلات راه:
۱- ترکهای عثمانی و سایر بازیگران منطقه ای در مرحلهٔ نخست با اعمال فشار بر دولت شیعی تلاش خواهند نمود که چنین پیمانی بسته نشود.
۲- بازیگران منطقه ای همزمان با تلاشهای خود برای جلو گیری از بسته شدن چنین پیمانی؛ به سرازیر کردن سیل آسای تسلیحات مدرن تر و پول به نیروهای داعش و جبهة النصرة؛ فشار را بر بشار اسد و حزب الله لبنان شدیدتر خواهند نمود تا با سرعتی بیشتر و در زمانی کمتر؛ قائلهٔ بشار اسد و حزب الله لبنان را به پایان برسانند و چه بسا نبرد را به جنوب لبنان بکشانند و از سوی دیگر به نیروهای داعش در خاک عراق برای تحکیم متصرفاتش یاری رسانند.
۳- سناریوی «حاجی بادمجان» برای «حملهٔ پیشگیرانه»؛ تنها در آغاز به نیرویی بیش از ۳۰ هزار نفر نیروی رزمی و انتقال تسلیحات پیشرفته و استفاده از نیروی هوایی نیاز دارد و در مراحل بعدی به تزریق نیرویی به حجم بیش ۱۰۰ هزار نفر خواهد انجامید.
۴- احتمال چراغ سبز قلّابی از سوی بازیگران منطقه ای به این طرح و در کنار آن تسلیح داعش برای مقابله با سپاه پاسداران نیز وجود دارد؛ تا بتوانند رژیم انگل فرزانه را به باتلاق جنگی فرسایشی کشانده و مسیر تبلیغات ضد شیعی در میان مردم کشورهای سُنی مذهب را برای پیوستن به نیروهای جهادی سوریه و عراق را هموار سازند.
۵- با اجرای این سناریو؛ امکات تغییر تاکتیکهای داعش از «تصرف» به «ویرانسازی» وجود دارد. بدین معنی که دیگر نه به تسخیر «پالایشگاه بیجی»؛ بلکه به ویرانی آن روی آورند و زیر ساختهای اقتصادی که در دست شیعیان است را با حملات چریکی ویران سازند.
۵- سناریوی «حاجی بادمجان» به تسریع در رشد داعش در افغانستان و پاکستان انجامیده و در شرایطی که سپاه پاسداران در عراق در باتلاق دست و پا میزند؛ حملات از مرزهای شرقی به ایران آغاز شود.
۶- سناریوی «حاجی بادمجان» که ظاهراً از ستون فقرات منطقی نظامی برخوردار است؛ امّا در عین حال بخشی از استراتژی قدرتهای منطقه ای نیز به حساب می آید. برای تصور آن به اجرای عملیات «کربلای ۴» فکر کنید که دشمن در انتظار نشسته بود و نتیجه را همگان میدانند.
۷- رژیم «انگل فرزانه» که با «پروژهٔ امام حسن» نشان داده است که در حال رسیدن به افلاس کامل اقتصادی است؛ و حتی از پرداختن هزینه های نبردهای سوریه نیز عاجز مانده و پیشنهاد عقب نشینی نیروهای بشار اسد و حزب الله لبنان را صادر نموده است؛ معلوم نیست که هزینه های چنین جنگی را چگونه پرداخت خواهد نمود؟
کژدم