۱۳۹۴ خرداد ۹, شنبه

چه باید کرد؟

دو روز پیش شهر «اریحا» آخرین شهر بزرگ استان «ادلب» در سوریه توسط «جیش الفتح» تصرف شد. نیروهای بشار اسد و حزب الله لبنان که از سایر مناطق عقب نشینی کرده و در این شهر جمع شده بودند؛ در زمانی حدود ۶ ساعت در برابر نیروهای «جیش الفتح» شکست خورده و فرار کرده اند. در واقع رفتار نیروهای بشار اسد و حزب الله لبنان در «اریحا» را میتوان با رفتار نیروهای ویژهٔ ارتش عراق در «رمادی» مقایسه کرد. شکست در «اریحا» برای نیروهای بشار اسد و حزب الله لبنان نشان از خستگی و احساس پوچی و از دست دادن روحیهٔ انها دارد. در نبردهای بعدی هزیمتها و فرارهای بزرگتری از طرف دلاوران «حزب الله لبنان» را شاهد خواهید بود. اسطورهٔ «حزب الله لبنان» که با زور و ضرب تبلیغات و خلأ قدرت نظامی ارتش در لبنان و تزریق «دلار» و «تسلیحات» از طرف رژیم «انگلهای صفوی» حاکم بر ایران ساخته و پرداخته شده بود در سوریه و لبنان شکسته خواهد شد.
 وبسایت DW ترجمهٔ فارسی خلاصه ای از مقالهٔ کوتاهی را که در «رویترز» در رابطه با «داعش» نگاشته شده بوده است را منتشر کرده است؛ که مرا در رابطه با وزین خوانده شدن خبرگزاری «رویترز» به شک می اندازد. این دومین مقالهٔ احمقانه ای است که من در روزهای اخیر در DW دیده ام که نخستین آنها در همان روز از وبسایت حذف شد.(احتمالاً خودشان هم فهمیدند که خیلی چرند است). مقالهٔ دوم  که هنوز حذف نشده است را در (اینجا) بخوانید؛ تا زمینه ای باشد برای آنچه که در پی خواهم نگاشت.
تحلیل نویس (نه تحلیلگر) رویترز میگوید که داعش دیگر حرف تازه ای برای زدن ندارد و تمامی پتانسیل گسترش قلمرو خود را مصرف نموده و فراتر از این نخواهد رفت. احتمالاً این تحلیل نویس؛ نه رادیو گوش میکند و نه تلویزین دارد و نه روزنامه میخواند و نه «لپ تاپاله» دارد... و مانند فیلسوفها در «اتاق تاریک بدون پنجره» مینشید و شمعی روشن کرده و «جهان بینی» تولید میکند.

اصل مطلب:

اگر داستان این بوده  که حکومت «انگلهای صفوی مسلک» حاکم بر ایران در پی ایجاد هلال شیعی بوده و عراق و سوریه و لبنان به عنوان ستون فقرات این هلال تعریف شده اند؛ لذا کار داعش و جبهة النصرة و سایر سازمانهای جهادی تا زمان فروپاشی این هلال ادامه خواهد یافت و این امر برای آنها یک «آرزو» نیست و یک «قصدِ پر توان» در پشت آن خوابیده است. امّا اینکه داعش و جبهة النصرة تا کجا خواهند توانست پیش بروند؛ بستگی به عوامل دیگری مانند توانایی جذب نیرو و آموزش و تسلیح و قدرت مالی سازمانی و از طرف دیگر منافع استراتژیک و منافع منطقه ای اروپا و آمریکا و کشورهای عربی و ترکیهٔ عثمانی دارد.
پرسش بعدی این است که هدف این سازمان از فروپاشی هلال شیعی چیست؟ آیا مسئله فقط فرقه ای است؟ یا مسئلهٔ اصلی ایجاد یک کشور «عربی - سُنّی» است؟
زمانی که «انگلهای صفوی» از مسائل فرقه ای برای پیشبرد اهداف خود سود میبرد؛ پاسخ این پرسش از طرف نیروهای متقابل؛ نیز روشن است: پیشبرد اهداف با استفاده از کوبیدن بر طبل فرقه ای.
اگر به نقشهٔ عراق نگاه کنید و بخواهید بگویید که خیلی خوب ما حاضریم که عربهای سنّی مذهب از عراق جدا شوند؛ با توجه به موقعیت فعلی پراکندگی جمعیت هر دو فرقه و قرار گرفتن منابع و ثروتهای زیر زمینی و آبراهی که از طریق خلیج فارس به دریای آزاد متصل شود؛ مناطق شیعه نشین؛ دست بالا را دارند. در سوریه نیز همینطور است و مناطق عربهای سنّی سوریه بدون دست یافتن به دریای مدیترانه؛ به یک منطقهٔ محصور در خشکی؛ تبدیل خواهد شد. لذا نبردی که داعش و جبهة النصرة و سایر گروههای اسلامگرا در حال هدایت آن هستند؛ تا رسیدن به آبراه دریایی در هر دو سو (عراق و سوریه) ادامه خواهد یافت.
مسئلهٔ دیگری که وجود دارد؛ مسئلهٔ «حکومت انگلهای صفوی» به عنوان «امّ القرای هلال شیعی» است که به ناچار در این استراتژی باید تضعیف شده و اخته شود. برای تحقق این هدف باید دو کار اساسی انجام گیرد:
۱- تحریک رژیم انگلهای صفوی برای ورود گسترده به عراق و درگیری مستقیم با داعش و عربهای سنّی؛ که تبعاتی گسترده برای حکومت «انگل فرزانه» و ساکنان به خواب رفته و «افیون زدهٔ ایران» خواهد داشت.
۲- نفوذ به ایران از طریق مرزهای غربی و شرقی برای ایجاد بحرانهای گسترده.
اینکه تصور شود؛ طالبان افغانستان و یا طالبان پاکستان با جریان داعش بیعت و یا همکاری کنند؛ تصوری بی بنیاد است؛ زیرا این دو جریان سرهایشان در آخور «چین و پاکستان» و «هند و افغانستان» است. امّا نیروهای آنها پتانسیل جذب شدن توسط داعش را دارند. بویژه به خاطر «قبیله زار» بودن منطقه ای که در آن زندگی میکنند این امر با پیشنهاد های دست و دلبازانه میتواند تا حدودی میسّر شود.
یکی از خوانندگان به من طعنه میزد که چند سال از عمرم را در کردستان تلف کرده ام. امّا اینگونه نبوده است؛ من ضمن اینکه تنها دوران زندگی ام را که از آن واقعاً لذّت برده ام؛ زندگی در کردستان بوده است؛ از سوی دیگر کردستان به من شیوه های نبرد  و «تغییر شکل موج وار» جبهه های نبرد؛ به خاطر خرید و فروش «سران عشایر» و درماندگی احزاب سیاسی کردستان در برخورد با این پدیده و سایر مشکلات را آموخت. و این تجربهٔ عینی و ملموس مرا با آنهایی که در میان کتابها و نقاشی ها و موسیقی به دنبال مفهوم و تعریف «انسان» میگردند و آنهایی که روشهای کلیشه ای مبارزه (مانند جزوهٔ آشپزی جین شارپ و دگماتیسم مارکسیستی) را به خاطر نافهمی و تنبلی ذهنی؛ «هورت» میکشند و آنهایی که برای توسعهٔ اقتصادی و سیاسی؛ «مرکز مداری» را توصیه میکنند که همهٔ بدبختیها و ویرانیهایی که سرزمین ایران از آن رنج میبرد؛ در اینگونه اندیشه ها نهفته است؛ جدا میسازد.
بگذریم ....

شاید بعضیها فکر میکنند که «جبهة النصرة» همان «داعش» در لباسی دیگر است. اما اینچنین نیست. سازمان «القاهده»  به عنوان یک سازمان بین المللی؛ برای هر منطقه ای استراتژیهای منطقه ای دارد و سخنان «الجولانی» به صورتی آشکار بر این امر مهر تأیید میزند. امّا داعش جریانی دیگر است. در رابطه با فرق این دو نیرو همین نکته بس است که در چند روز اخیر؛ «القاعدهٔ شاخهٔ یمن» یکی از جاسوسهای داعش در کادر رهبری خود را کشف؛ دستگیر و اعلام نمود و مطمئن هستم که شما حتی خبرش را نیز نشنیده اید. زیرا از نظر «رویترز»و «فرانس آژانس پرس» و «واشینگتون پست» و گدا گودولهای BBC فارسی و رادیو فردا ها؛ اهمیتی ندارد. لذا برای آنهایی که از این آبشخورها آب میخورند نیز؛ پوشیده میماند.
آنهایی که به «تئوری توطئه» و وجود «دستهای برتر بین المللی» ایمان آورده اند؛ هر سازمانی که بوجود آید حتماً به دست این «دستهای برتر بین المللی» است؛ زیرا ذهنهای تنبل آنها را به سرعت تغذیه میکند. امّا اینگونه نیست و آنچه که به این «ایمان» زندگی میبخشد؛ نظریهٔ «بازی» است (Game Theory ). واقعیت این است که هر قدرتی (حتی یک قدرت انفرادی) با ابزاری که در دسترس دارد بازی میکند و در صورت لزوم به «ابزار سازی» روی می آورد؛ امّا ابزاری که ساخته میشود؛ میتواند «نافرمان» شود؛ و «بازی» با «ابزار نا فرمان» و تعریف دوبارهٔ او در بازیهای بعدی؛ ادامه می یابد. امّا «نظریهٔ توطعه» به اشتباه؛ به «وفاداری ابزار» اعتقاد دارد. پدیدهٔ «جاسوسهای دو جانبه» این نظریه را باطل میکند که «ابزار؛ حتماً به ابزار ساز وفادار است».
لذا اگر همهٔ حکومتها از برگهای القاعده و داعش و همچنین بازیهای یکدیگر؛ در بازیهای خود استفاده میکنند؛ دلیل بر «وفاداری ابزار و بازیگر به ابزار ساز» نیست؛ بلکه این رسم و قانون بازی است که با «ابزار موجود» بازی شود و «همه چیز ابزار است و برندهٔ نهایی تنها «ماهرترین بازیگر» است و نه لزوماً «ابزار ساز نخستین».
داعش این پتانسیل را دارد که بازیگران غربی؛ از آن برای بحران سازی و گسترش بحران در «چین» و «روسیه» استفاده کنند و اگر این مسئله یک استراتژی تعریف شده باشد؛ گسترش بازی از سرزمین ایران خواهد گذست.
اگر این بازی تنها به باز تعریف عراق و سوریه محدود شود؛ به خاطر وجود بازیگری به نام «حاکمیت انگلهای صفوی مسلک»؛ باز هم پای ایران را به میدان خواهد کشید. به سخنی دیگر؛ هر گونه بازی که در خاورمیانه شکل بگیرد؛ به خاطر حضور فعّال رژیم انگلهای حاکم بر ایران در بازیهای منطقه ای؛ پای ایران و ساکنین ایران را به میدان خواهد کشید و در نهایت نتیجه این است که: ایران یک هدف است؛ حال چه بخواهند آنرا «باز تعریف» کنند؛ و یا بخواهند از آن به عنوان یک «پُل» استفاده کنند (مانند پل پیروزی جنگ جهانی دوّم).

نتیجه اینکه:

اگر کسی و یا حزب و یا سازمانی میخواهد به جای زبان فارسی؛ «ایران» را پاس بدارد. باید در این معرکه؛ «حضور نظامی» داشته باشد. زیرا راهی خونین در پیش است و دشمنان در دو سوی صف کشیده اند.
۱- دشمنان داخلی ایران که همانا حاکمیت ننگین  انگلهای صفوی مسلک است.
۲- دشمنان خارجی که چه سازندگان ابزارهایی مانند «جبهة النصرة» و یا «داعش» هستند و یا با این برگها بر علیه ایران بازی میکنند.

بی شرفهایی مانند «اصلاح طلبان»؛ «سلطنت طلبان»؛ «انحلال طلبان» تنها نقش ستون پنجم را بازی کرده اند و همچنان به ایفای  این نقش ادامه میدهند؛ بخشی از دشمنان داخلی به حساب می آیند.

آنکه خود را «پیشگام کاویانی» مینامد باید خود را برای ایفای چنین نقشی آماده سازد:

«انجمنهای «پیشگامان کاویانی برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران» در درون میهن؛ از هم اکنون باید آماده باشند که در صورت عملی شدن حملهٔ نظامی به ایران؛ انجمنهای محلی دفاع نظامی و غیر نظامی را تشکیل دهند و امر مهم کنترل بحران در شرایط جنگی را به عهده گیرند.»

و گرنه؛ همگان به یکسان در گرداب خون شنا خواهند کرد؛ بدون آنکه دست آوردی در میان باشد.
دیگر دوران خوش «جنبش یوتیوبی» و «قهوه خانهٔ میبدی» و جوکهای احمدی نژادی و پیوستن به «باشگاه اتمی» و «مدیریت جهان» و .... گذشته است.

کژدم



۱۸ نظر:

  1. کژدم گرامی
    مقاله ای بسیار جالب به قلم جفری وایت در "انستیتوی مطالعات استراتژیک واشنگتن" و العربیه منتشر شده تحت عنوان "ّبحران رژیم اسد" که به بررسی شرایط و راهکارهای در پیش رژیم اسد پرداخته.
    http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/the-crisis-of-the-assad-regime
    در این مقاله دقیقا به همان نتایجی رسیده که بارها در سایت شما پیش بینی گردیده.
    به نظر نویسنده مقاله تنها راهکار مانده برای رژیم اسد. ایران صفوی و حزب الله ارسال تمامی نیروهای حزب الله و پاسداران رژیم صفوی به سوریه فقط و فقط بمنظور حفظ لاذقیه و دمشق است و اینکه موشکهایی که به حزب الله برای مبارزه با اسرائیل تحویل شده بر علیه شهرهای سوریه که در اختیار نیروهای حمله شود.
    از نظر نویسنده مقاله دیگر پیزی به نام ارتش سوریه وجود ندارد و توان این ارتش به کمتر از ده درصد قدرتش در شروع درگیریها تنزل یافته است.
    به عبارتی فاتحه سوریه خوانده شده و اینکه حزب الله در بهترین شرایط قادر به حفظ قلمون خواهد بود اگر بتواند.
    در عراق به نظر میرسد همه پیز به بن بست رسیده و مردم رومادی نیز حاضر به ترک شهر نیستند و نیروهای ارتش عراق و حشد شعبی نیز که به قول خودشان داعش را از سه سو در محاصره گرفته اند زمینگیر شده اند. نیروهای ایرانی نیز که با خرواری سلاح و تانک و توپ به کمک شیعیان عراق آمده اند هر روز مشغول تلفات دادن هستند.
    هرچه هست این نکته مشخص است که برخی نیروها در عراق از شعله ور شدن بیشتر جنگ شیعه و سنی نگران هستند و عدم تمایل آمریکا هم در کمک رسانی به نیروهای عراق مشکلات بیشتری را برای این نیروها بوجود آورده.
    فعلا نه توان نگهداری این نیروها در این شرایط ساکن هست به دلیل تلفات هرروزه این نیروها که توسط حمله های توپخانه ای و انتحاری داعش صورت میگیرد و نه امکان پیشروی و همه پیز در شرایط اما و اگر حفظ شده است.
    آنظور که اظهار میدارند داعش تمامی مناطق گرداگرد رومادی را بمب گذاری کرده و همگان بر این نکته متفق القول هشتند که بازپس گیری رومادی با تلفات بسیار عظیمی همراه خواهد بود.
    بدبختانه موشکهای فتح و فجر و ابابیل هم گره ای از این مشکلات نخواهد گشود و میگویند پیروان حاجی بادمجان بدجوری در گل وامانده اند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م. ر گرامی
      سپاس که لینک این مقاله را در اختیار خوانندگان گرامی و من قرار دادید.
      من مطمئن هستم که نظرات من به خاطر «دست تنها» بودن؛ بسیار ناپخته هستند. و مدتهاست که به خاطر مشکلات مالی؛ دیگر به وبسایتهای وزین اطلاعاتی - امنیتی غربی دسترسی ندارم و باید تلاشهای خودم را چند برابر کنم تا بتوانم تصویری روشن تر از آنچه که توسط رادیوها و وبسایتهای فارسی زبان متعلق به دشمنان داخلی (رژیم انگلهای صفوی) و رادیوهای بیگانه و گروههای «بشکن و بالا بنداز» اپوزیسیون قلابی؛ به چشم مردم خاک میپاشند عرضه کنم. نیک میدانم که سخنان یک وبلاگ نویس به خاطر اینکه Brand شناخته شده ای مانند «رویترز» نیست؛ خریدار ندارد و در حد «ناله های یک خیال پرداز» با آن برخورد میشود. از این روی بسیار خوشحال هستم که آنچه که میبینم و میگویم؛ با سخنان آنهایی که بر اساس انبوهی از اطلاعات به تحلیل اوضاع می پردازند؛ همسنگی میکند.
      در روزهای اخیر خبر تحویل بمبهای سنگر شکن و بسیاری تسلیحات دیگر به اسرائیل را در خبرها داشتیم. بسیاری از خوانندگان «بشکن و بالا بنداز» این خبر را در جهت «بمباران ایران» تصور میکنند؛ امّا من اینچنین نمی بینم.
      ایران به خاطر حاکمیت ننگین شیعیان غارتگر و فاسد و رویش «داعش» دیگر نیازی به بمباران اسزائیل ندارد؛ زیرا به وسیلهٔ داعش؛ شخم زده خواهد شد.
      اسرائیل با دریافت این تسلیحات؛ برای نابودی داعش آماده میشود. امّا حرکت خود را به این زودی ها آغاز نخواهد کرد؛ بلکه پس از ویرانی سرزمینهای دشمنان خود و برای حفظ خود آغاز خواهد نمود.
      اگر اسرائیل به بهانهٔ توافق نهایی در«مذاکرات اتمی» و دادن اطمینان به بقای اسرائیل؛ تسلیح میشود؛ یک دروغ است. اسرائیل در حال آماده شدن برای برخورد با «خاورمیانهٔ جدید» آماده میشود و چه بسا در آینده تمامی «جولان» را نیز تسخیر کند.
      داستان ایجاد «هلال شیعی» و مقابلهٔ عربها با آن؛ حتی از مرز «باز تعریف ترکیهٔ عثمانی» و ایجاد بحرانهای توفانی در «آسیای مرکزی» هم خواهد گذشت.

      حذف
  2. مک‌کین در یک کنفرانس امنیتی درباره خطر گسترش نفوذ داعش در افغانستان هشدار داده است. بحثی که چند روز پیش در همین وبلاگ جریان داشت.

    http://www.dw.de/جان-مککین-دربارهی-گسترش-نفوذ-داعش-در-افغانستان-هشدار-داد/a-18487757

    پاسخحذف
  3. هیچ مسلمانی ایرانی نیست و هیچ ایرانی مسلمان نیست
    چاره ای نیست جز اینکه ؛ زنان و مردان ایرانی آمادگی بیابند ضمن مقابله با یورش تازیان ؛ کشور را از وجود تازی زاده ها و تازی پرستان پاک نمایند.
    این تنها راه نجات ملت و میهنمان است.
    باید آماده شد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اینکه «هیچ مسلمانی ایرانی نیست و هیچ ایرانی مسلمان نیست»
      فقط یک شعار است. ساکنین ایران نه تنها مسلمان هستند؛ بلکه کاسهٔ داغتر از آش هم تشریف داراند.

      http://www.digarban.com/node/22058

      حذف
  4. کژدم گرامی
    پیش بینی ها در شرف وقوع هستند و بر پایه خبری از الجزیره 1500 نیروی ایران بمنظور محافظت از لاذقیه در حومه این شهر جایگیر شده اند.
    http://www.aljazeera.net/news/arabic/2015/5/30/%D8%A3%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%A1-%D8%B9%D9%86-%D9%88%D8%B5%D9%88%D9%84-1500-%D8%AC%D9%86%D8%AF%D9%8A-%D8%A5%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%A5%D9%84%D9%89-%D8%B1%D9%8A%D9%81-%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A7%D8%B0%D9%82%D9%8A%D8%A9

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م.ر گرامی
      رژیم انگلهای صفوی؛ مجبور خواهد شد که دهها هزار نیرو به عراق و سوریه بفرستد. روندی که با فرستادن چند صد نفر از نیروهای سپاه قدس و حزب الله لبنان به سوریه آغاز شد و سپس به چندین هزار نفر در سوریه و عراق ارتقاء یافت. اکنون میرود که حتی زاغه های موشکی حزب الله لبنان را نیز ببلعد. زیرا اگر از این موشکها بر علیه داعش و جبهة النصرة استفاده نکنند؛ مجبور خواهند شد در عقب نشینیها آنها را به داعش و حبهة النصرة واگذار کنند.

      حذف
  5. https://youtu.be/Lw3-ShiPO-0

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تاشناس گرامی

      حاجی بادمجان گروهبان میرزا قاسمی» در این سخنرانی میخواهد «تلاش برای پاک کردن نتیجهٔ کثافتکاریهایش در عراق و سوریه را؛ اینبار به اسم «دفاع از منافع ملّی» به خورد احمقها بدهد.

      حذف
    2. روسها بار دیگر آغاز به تخلیهٔ برخی از شهروندان خود از سوریه کرده اند.

      حذف
  6. داستان ایجاد «هلال شیعی» و مقابلهٔ عربها با آن؛ حتی از مرز «باز تعریف ترکیهٔ عثمانی» و ایجاد بحرانهای توفانی در «آسیای مرکزی» هم خواهد گذشت....لطفا دیدگاه خودتان را تشریح کنید علی الخصوص باز تعریف ترکیه عثمانی

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      بازتعریف ترکیهٔ عثمانی؛ یعنی جدا شدن کردستان ترکیه.
      ترکهای عثمانی؛ وارد یک بازی بسیار بزرگ شده اند که اکنون فکر میکنند که همه چیز بر وفق مراد است. مانند «انگلهای صفوی» که فکر میکردند هم «پروژهٔ اتمی» و هم ساختن دژ «هلال شیعی» بر وفق مراد پیش میرود. همانگونه که اکنون «انگلهای صفوی مسلک» اکنون میبینند که همه چیز در حال ویرانی است؛ نوبت ترکهای عثمانی نیز خواهد رسید.
      روسها و چینیها نیز از این توفان در امان نخواهند بود.

      حذف
  7. طبق گفته‌های خود مقامات رسمی جمهوری اسلامی، هم اکنون بیش از ۳۰ میلیون نفر در ایران زیر خط فقر هستند که با احتساب جمعیت ۷۷ میلیونی چیزی حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور است. اگر بپذیریم که ایران آبستن حوادث خونینی است، باید بگوییم که از فرزندان و جوانان این سپاه عظیم فقر در آینده به عنوان گوشت دم توپ در جبهه‌های سوریه و عراق و احتمالا جنوب لبنان استفاده خواهد شد. این‌ سپاه فقر همزمان از بی‌فرهنگ‌ترین، سنتی‌ترین، عقب‌مانده‌ترین، واپسگراترین و در یک کلام «شیعه‌ترین» لایه‌های اجتماعی است و تمام آرزویش اینست که درآمدش اندکی افزایش یابد تا بتواند دست زن و بچه‌اش را بگیرد و به «پابوس» امام رضا برود! این‌ها با اندکی تبلیغات و مغزشویی آخوندی حاضرند راحت بمیرند، چون از دست این «جهان پلید» خلاص می‌شوند و به دیار باقی یعنی «بهشت» می‌شتابند. مثل آن جمله‌ی معروف مارکس که گفته بود: «پرولتاریا در انقلاب چیزی جز زنجیرهایش را از دست نمی‌دهد ولی در عوض جهانی را به دست می‌آورد». البته چون مارکس اهل ناکجاآباد بود و مصادره به مطلوب می‌کرد، با خودش فکر نکرده بود اگر از «انقلاب پرولتری» رهبرانی چون استالین و مائو و پل پت و کیم ایل سونگ بیرون بیایند، پرولتاریای بدبخت «چگونه جهانی» به دست خواهد آورد! خلاصه منظورم این است که آخوندهای شیعه در سوء‌استفاده از این لایه‌های اجتماعی موسوم به «سپاه فقر» تجربه‌ی زیادی دارند و اگر هم جنگی دربگیرد می‌دانند با «شهیدپروری» و «کربلا بازی» چطور تنور را گرم کنند و نان خود را بپزند. بدبختی‌های ایران و کل این منطقه یکی دو تا نیست. طبقه‌ی متوسط ما کاملا اخته شده و «فضای مجازی» را با دنیای واقعی اشتباه گرفته و یا با تلویزیون‌های ماهواره‌ای و لپ‌تاپ و تلفن هوشمند خودش مشغول است و دارد با پیامک «جوک‌های آخوندی» به این و آن می‌فرستد و در واقع به ریش خودش می‌خندد، یا در پس‌قلعه و دربند کباب جگر و دل و قلوه می‌خورد و قلیان می‌کشد و حال می‌کند؛ و یا حداکثر به بازی‌های جناح‌های حکومتی و رنگ‌های سبز و بنفش و زرشکی و قهوه‌ای امید بسته و فکر می‌کند شیادانی مانند روحانی و خاتمی فضای جامعه را بازتر می‌کنند و بعد می‌توان بیشتر «حال» کرد. خلاصه چشم‌انداز روشنی دیده نمی‌شود. همه‌ی شواهد و قراین نشان می‌دهد که با حماقت‌های حکومت جمهوری اسلامی درگیری‌های نظامی در منطقه سرانجام به ایران هم سرایت می‌کند و دامن جامعه‌ی ما را هم می‌گیرد و نهایتا ایران را هم «عراقیزه» و تکه پاره می‌کند. خلاصه بقول معروف «طوفان آتش» در راه است ولی ایرانیان که همگی «ماد» و «پارت» و «پارس» و فرزندان بلاواسطه‌ی کورش و داریوش و اردشیر هستند (و فقط در این وسط حدود ۱۴۰۰ سال بطور مضاعف به دست تازیان و سپس صفویان مسلمان شده‌اند!)، هر کدام یک پنکه‌ی کوچک دستی (البته ساخت چین) به دست گرفته‌اند و فکر می‌کنند که جای نگرانی نیست و اگر «طوفان آتش» هم برسد خودشان را خنک می‌کنند!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تیرداد گرامی

      پروژهٔ تولید «شیعیان» برای رسیدن به ۳۰۰ میلیون نفر هم؛ دقیقاً در همین رابطه است. یکی از کارهای رژیم انگلها «سرمایه گذاری بر روی فقر» و براه انداختن برده داری نوین است. امّا دیگر خیلی دیر شده است.
      مشکل رژیم داشتن سرباز نیست؛ بلکه «تسلیح و آموزش» است؛ که برای آن هم خیلی دیر شده است. گوشتهای دم توپ هم پس از دیدن کشتارهای بیرحمانه؛ فرار خواهند کرد. همانطوریکه نیروهای آموزش دیده و رزمی حزب الله لبنان در «اریحا» فرار کردند. تنها چیزی که رژیم در این ماجرا بدست خواهد آورد؛ تحمل هزینه های سنگین و دادن تلفات و در نهایت شکست خواهد بود. امّا این شکست از نوع شکست جنگ ۸ ساله نخواهد بود. در آن زمان ایران بسیار ثروتمندتر از اکنون بود امّا جنگی که با «فقر کنونی» آغاز شود؛ به افلاس کامل و ورشکستگی پایان خواهد یافت. اکنون چون درگیر نشده اند؛ نمیتوانند باور کنند؛ بعدها که دیدند و باور کردند؛ دیگر دیر خواهد بود.

      حذف
    2. کژدم گرامی،
      سخن شما درباره‌ی افلاس و ورشکستگی اقتصادی رژیم در صورت آغاز یک جنگ غیرنیابتی درست است. رژیم حتی اگر همه‌ی ذخایر و امکانات مالی خود را بسیج و فعال کند و با تن دادن به وام‌های سنگین خفت‌بار برای وارد کردن جنگ‌افزارهای نسبتا مدرن روسی و چینی، ایران را برای چند نسل به این دو کشور بدهکار و مقروض کند، باز بیش از چند سال نمی‌تواند هزینه‌ی مالی چنین جنگی را تحمل کند. ولی آخرش چه؟ بر روی خرابه‌های یک ایران ویران شده و ورشکسته و از هم گسیخته چه چیز می‌تواند ساخته شود؟ نتیجه باز همان است که گفتم، یعنی «عراقیزه» شدن ایران و تجزیه‌ی این واحد جغرافیایی کهن به چند پاره‌ی کوچکتر که تازه همه مسلمان و «احشام الهی» باقی خواهند ماند وهیچ یک چشم ندارد دیگری را ببیند. مگر الان در سوریه و عراق چنین نیست؟ حالا امیدوارم نگویید که عراق و سوریه «ملت‌های باسمه‌ای» بودند ولی ما «ملتی کهن» هستیم. اگر نیک بنگرید ما ایرانیان به مراتب قبیله‌ای‌تر از آنان هستیم و فکر می‌کنیم وگرنه هرگز نمی‌گذاشتیم کشورمان به این حال و روز رقت‌بار بیفتد! شاید این سناریویی که من ترسیم می‌کنم تاریک و بدبینانه به نظر بیاید. ولی به باور من، دیگر جا ندارد که ما ایرانیان را به دو گروه «خوش‌بین» و «بدبین» تقسیم‌بندی کنیم. تقسیم‌بندی درست‌تر اینست که بگوییم: یک اکثریت بزرگ تقریبا قریب به اتفاق «شیاد» یا «خودفریب» هستند و یک اقلیت ناچیز یکی دو درصدی «واقع بین»!

      حذف
  8. آیا درست است????????http://www.tabnak.ir/fa/news/504923/%DB%8C%DA%A9-%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%DB%8C%D9%85%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      خبرگزاری فارس؛ چندین بار از اینگونه خبرها و بدون ذکر منبع منتشر کرده است.
      هر زمان دیدید که خبرگزاریهای دیگر آنرا منتشر کردند؛ بدانید درست است. و گرنه مثل همان خبری است که «دبکا فایل» منتشر نمود.

      حذف
    2. منبع اصلی خبر یکی از «تشتک نیوز»های حوثی هاست که فارس نیوز به آن استناد کرده است.

      http://www.lahjnews.net/news/news-32086.htm

      حذف