۱۳۹۴ خرداد ۱۷, یکشنبه

آقای «پوتین» تازه فهمیده است که چه خبر است؟.... یا هنوز در میان خواب و بیداری است؟

اگر «گرگهای سیاه بیابان» موسوم به «داعش» (به پرچمهای سیاهشان بنگرید) وارد «قَره قوم» (شنهای سیاه) بشوند؛.... دیگر مشکل «ناتو» و آمریکا نخواهند بود.... بلکه به مشکل «پوتین» و آنهایی که در پشت «بزرگترین دیوار تاریخ» زندگی میکنند؛ تبدیل خواهند شد.
داعش پس از آفرینش؛ تبدیل به یک مشکل منطقه ای در خاورمیانه و آفریقا شده است و آنچه که آمریکا باید انجام دهد؛ «کنترل بحران» در مرزهایی که «داعش» نباید به آنسوی آنها نفوذ کند؛ و «هدایت بحران» (داعش) به مرزهایی که باید از آن عبور کند؛ میباشد.
آنچه که اکنون به صورت «استانداردهای دوگانهٔ آمریکا»  و در برخی موارد «حماقت دولت کنونی اوباما» مورد انتقاد قرار میگیرد؛ تنها و تنها نتیجهٔ دیدگاههای ساده لوحانه مردم به این ماجرا است.
حتماً شنیده اید و در عمل هم ثابت شده است که: اگر بر روی یک مسئله «تمرکز» بکنی؛ و هیچ صدای خارجی تو را آزار ندهد؛ بهتر میتوانی آن مسئله را حلّ بکنی .... آیا با این نظریه مخالفید؟
امّا من با این نظریه هم به شدّت موافقم و هم به شدت مخالف آن هستم. دلیل این موافقت و مخالفت شدید نیز که ظاهراً در «علم کلام ارسطویی - آخوندی» به خاطر «جمع اضداد»؛ مورد انتقاد و «ردّ» قرار میگیرد؛ بسیار روشن است؛ حتّی روشنتر از «دیدن خورشید پس از طلوع» ....
اگر بر روی مسئله ای تمرکز بکنی؛ تمامی توانایی هایت برای حلّ آن «متمرکز» میشود. امّا این؛ تنها ظاهر قضیّه است. زیرا اگر «آن مسئلهٔ خاص» در ارتباط با «مسائل دیگر» تعریف شده باشد؛ با «تمرکز بر روی آن مسئلهٔ خاص»؛ .... «تصویر بزرگتر» را از دست میدهی؛ و آنچه که ظاهراً «حلّ آن مسئلهٔ خاص» شمرده میشود؛ تبدیل به یک «موضوع انتزاعی» شده و ارزشی نخواهد داشت. گویی که شما مسئله ای «حپروتی» را حلّ کرده باشید.
به عنوان مثال؛ «تجویز داروی خاص» به بیماری که مورد مطالعهٔ عمومی قرار نگرفته باشد و آن «داروی خاص» که برای بهبود تجویز شده است؛ مینواند آن بیمار را در سویی دیگر به سمت «مرگ» هدایت کند. داشتن یک «تصویر بزرگ» دقیقاً به این مفهوم است و نتیجه اینکه: اگر بر روی «حلّ یک مسئلهٔ خاص» تمرکز کنید؛ در واقع «تصویر بزرگتر» را از دست میدهید.

این نظریه در «آیین شمنی گسترده» (Extended Shamanism) با این جمله توضیح داده میشود:

هر چه بیشتر تمرکز کنی؛ کمتر می بینی و کمتر میفهمی.

(گویا مشکل نه دو تا؛ بلکه چند تا شد)!!!!؟؟.

آقای پوتین از طرف آقای اوباما به عنوان «شاگرد تنبل نشسته در صندلی آخر کلاس» تعریف شد.
کشورهای اروپایی از طرف آقای جورج بوش؛ به عنوان «امپراتوریهای فرسودهٔ گذشته» تعریف گردیدند.
آیا مسئله این است که این دو شخص «نژاد پرست انگلو ساکسون» هستند؟ (اوبامای سیاهپوست کنیایی؟).
آیا این دو تعریف از اروپا و روسیه؛ بر اساس «خود بزرگ بینی آمریکایی» استوار بودند؟
خیلی ها این دو «آیا» را بر اساس افکار حقیر «منطقه ای - ملّی» (روستایی) تعبیر و تفسیر خواهند نمود و تاکنون نیز چنین تعبیر نموده اند و به همین خاطر بود که با توجّه به همین واقعیت (تعابیر حزبی - ملّی - منطقه ای - روستایی)؛ NSA مجبور شد تا در لانهٔ موشها نیز دوربین و میکروفون جاسازی کند و موبایل فون «آنگلا مرکل» را نیزکنترل کند. زیرا نمیتوان «استراتژی بزرگ جهانی» را فدای «اهداف احمقانه و حقیر کوچه و خیابانی و شهرداری» یک گروه «صنعتی - مالی» و «ملّی گرا» (کوچه گرا)  نمود.

در یکی از نوشته های متعلق به حد اقل یک سال و نیم پیش؛ به مسئلهٔ «ناسیونالیسم» پرداختم و بارها نیز گفته ام که «مشکل ایران» نه با «ناسیونالیسم قلّابی»؛ بلکه با دیدی روشن از آنچه که میگذرد و آینده را می سازد؛ حل خواهد شد.
روسها با ظهور «پوتین»؛ به ورطهٔ «دفاع از مرزهای گستردهٔ روسیه» در مقابله با «ناتو» کشانیده شدند. ساکنین  پُشتِ «بزرگترین دیوار جهان» نیز با غرّه شدن به سودهای کلان «اقتصاد عاریه ای» و تکیه بر سرقت «هکرهای صنعتی»؛ در فکر «بلعیدن آسیای جنوبی» غلطیدند و اکنون باید؛ نه منتظر جنگ مستقیم با «اقتصاد جهانی»؛ بلکه منتظر «جنگ غیر مستقیم» (نیابتی) باشند.
«داعش» نوک تیز پیکانِ این جنگ نیابتی است ودر ماههای آینده باید شاهد «شخم زدن» کشورهای تحت پوشش «سازمان امنیتی شانگهای» از طرف بنیانگذاران «کرملینی» و «پکَنی» و «داعشی» باشیم.
نخستین گام «داعش» برای ورود به «وادی قره قوم»؛ ایجاد «گِردباد» در «پاکستان» و سپس «افغانستان» و تبدیل آن به  توفانهای ویرانگر برای گذشتن از «دیوار چین» و در نوردیدن «مسکو» است.
سرنوشت ساکنین ایران؛ زیر مجموعهٔ بسیار کوچکی از این معادله بسیار بزرگ است.

کژدم

۴۰ نظر:

  1. آنچه که پس از این در «پاکستان» و «افغانستان» اتفاق می افتند را رصد کنید.
    سرنوشت «ساکنین ایران» و «مرزهای تعریف شدهٔ کنونی» ایران در گرو توفانهای پیشِ رو است

    http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1948481/%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4+%D8%AF%D8%B1%D8%B5%D8%AF%D8%AF+%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B0+%D8%AF%D8%B1+%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86.html

    پاسخحذف
  2. یعنی اگر جهتگیری داعش در پافغانستان رو به شرق و در عراق و سوریه رو به غرب باشه نتیجه می گیریم که آخوند و اوباما همدستند؟
    از باب المندب هم تحلییل کنید ممنونتر می شویم!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      آخوندها همدست اوباما نیستند؛ آخوندها برای ویرانی ایران عَلَم شدند و وظیفهٔ طبیعی خود را به خوبی انجام داده اند. آنها از اوباما و یا هیچکس دیگری دستور نگرفتند؛ بلکه بر اساس شناخت ماهیت و طبیعت این انگلها و اینکه اگر در منطقه رها شوند؛ چکار خواهند کرد؟ (بر اساس طبیعتشان)؛ در سال ۵۷ از قفس آزاد شدند. حال میبینید که با ایران چکار کرده اند؟ اگر روباهی را در مرغدانی رها کنی؛ نتیجه مشخص است و روباه نیاز به دستور ندارد و بر اساس طبیعت خود عمل خواهد کرد. داعش نیز همینطور.

      حذف
    2. در رابطه با «باب المندب» هم باید بگویم که ۳ سناریو میتواند وجود داشته باشد:
      ۱- کشاندن «روباه» به «مرغدانی یمن» و مشغول کردن و وادار کردن «روباه» به تحمّل هزینه های بیشتر.
      ۲- اینکه «روباه» برخلاف تصّور عربستان سعودی و اسرائیل؛ نه در فکر «باب المندب» بلکه در فکر «صعده» است و برای حفظ «صعده» حاضر است همهٔ یمن را ببخشد.
      ۳- عربستان سعودی و اسرائیل اهمیتی به یمن نمیدهند؛ زیرا قرار است که «روباه» در مرزهای شرقی و عراق و سوریه و لبنان؛ کشته شود و «باب المندب» فقط یک تله برای پراکندن نیروهای «روباه» است.

      حذف
    3. درود. عالیست این بینایی. درود.درود.وحتمن همینطور که گفتید.میشود.

      حذف
    4. ناشناس گرامی
      کدامین طور؟
      مشغول شدن و هزینه دادن؟ یا گرفتن «صعده»؟

      حذف
    5. تله ای برای روباه نادان است.

      حذف
  3. http://www.radiofarda.com/content/f12-saudi-pilgrims-toxicated-in-iran/27058151.html

    پاسخحذف
  4. کژدم گرامی
    خبر رادیو فردا در ارتباط با مسموم شدن بیست و سه زائر سعودی در هتلی در مشهد سئوالات زیادی را به وجود می آورد. تمامی زائرین از شیعیان سعودی هستند. چرا در هتل فقط این بیست و سه نفر مسموم شده اند؟ در شرایطی که تنش میان ایران و عربستان به بالاترین حد خود رسیده و این جریان به نفع چه کسی خواهد بود؟ تا کنون سعودی ها واکنشی به این خبر نشان نداده اند و چه دلیلی برای این سکوت خبری دارند؟
    در سوی دیگر در ترکیه نیز گامهایی در راستای جلوگیری از بلند پروازی های اردوغان در جریان است. نظارت شدید اتحادیه اروپا بر انتخابات ترکیه امکان اینرا بوجود آورد که برای نخستین بار حزب چپ دمکرات ترکیه متشکل از کردها بتواند بیش از ده درصد آرا را بدست آورد و وارد پارلمان ترکیه گردد و این بمنزله ترمزی در برابر اردوغان و تغییر قانون اساسی ترکیه است.
    از سوی دیگر پیروزی دمیرتاش در راه یافتن کردها به پارلمان ترکیه که لااقل بیش از پنجاه کرسی را در پارلمان خواهند داشت باعث صف بندی های جدیدی در کردستان عراق خواهد شد.
    اتحادیه میهنی کردستان و تشکل گوران نقشی بیشتری را در معادلات ترکیه خواهند داشت و عملا حزب دمکرات کردستان عراق را در مورد روابط نزدیکش با اردوگان تحت فشار قرار خواهند داد. گوران از سیاست کردستان بزرگ حمایت میکند ولیکن بخشی از اتحادیه میهنی از این مورد جهت تضعیف نقش مسعود بارزانی استفاده خواهد کرد که یکی از توصیه های ایران بوده است.
    به عبارت دیگر . سه نیروی سیاسی اصلی کردستان در مورد آینده کردستان هیچ اتفاق نظری ندارند و فعلا وجود خطر داعش است که اجازه درگیری را به آنها نمی دهد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م.ر گرامی
      همانگونه که بارها گفته ام؛ مسئلهٔ کردستان به خاطر تکه پاره بودن و «ناسیونالیسم روستایی و قبیله ای - عشیره ای» حاکم بر کردستان وعدم «رشد طبیعی» دچار پیچیدگیهای بسیاری است که من هیچ دوست ندارم در آن وارد شوم و مانند «بنزین» بر ای آتش ریخته شوم و به «جانبداری» از این حزب و عشیره و قبیله و روستا و شهر بر علیه دیگر عشایر و شهرها و روستاها و احزاب متّهم شوم.
      فقط میتوانم به طور عمومی؛ یک جمله بگویم:
      احزاب کردستان و عشایر و قبایل کُرد؛ باید حماقتهای عشیره ای و قبیله ای را کنار بگذارند و راه سختی را که برای تبدیل شدن به یک «ملّت» را دارند را «سخت تر» نکنند.

      حذف
  5. کژدم گرامی
    من هم به مانند شما امیدوارم که بالاخره منافع ملی بر منافع قبیله ای و عشیرتی فائق شود و شانس به دست آمده بار دیگر از دست نرود.

    پاسخحذف
  6. اميدوارم منظور شما از ملت همان ملت ايران باشد وگرنه شعاري كه م.ر گرامي ميدهد همان شعار و عملكرد عشيره اي قبيله اي مردم منطقه كردستان ، اما در يك مقياس بزرگتر هست،،،، انها منافع عشيره و قبيله خود را مي خواهند، شما م. ر گرامي هم متافع قوم خود را و نه تمام اقوام إيراني مي خواهيد،،، در نتيجه هر دو محكوم به شكست هستيد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      نه ملّتی به نام «ملّت ایران» وجود داره؛ و نه ملّتی به نام «ملّت کُرد» و نه حتی چیزی به نام «شوینیسم فارس». آنچه که الآن وجود داره و بنیانگذارش هم محمد رضا پهلوی بود؛ «کشوری به نام تهران»است که اختلاطی از همه است. همهٔ قدرت نیز از همان زمان محمد رضا پهلوی در تهران متمرکز بوده و بقیه «قازورات» بوده اند و همچنان هستند.
      مشکلات در کردستان و ایران؛ یکی دوتا نیست و کسی که بخواهد این مستراحی را که قاجارها درست کردند و سلسلهٔ پهلوی و سپس این حاکمیت کنونی ادامه داده اند را سر و سامان بدهد؛ باید ایران را دوباره تعریف کند و گرنه هیچ سازمانی و حزبی راه به جایی نخواهد برد. «پیشگامان کاویانی » (بنیانگذار) در آیین ریشه ای نوین این مسیر را ترسیم کرده است و تنها «همّت همگانی» میخواهد. ایران الآن در لبهٔ پرتگاه است. اگر هم من میگویم که در لبهٔ پرتگاه است؛ این را «وصف الحال» بدانید و به ترمهٔ قبای ناسیونالیسم قلا بی تان نخورد. اگر کسی میخواهد این وضعیت را تغییر دهد با کارهای سترگی بکند و با آه کشیدن و دعواهای کلامی راه انداختن؛ حتی گور «کشور تهران» نیز کنده خواهد شد.
      باور نمیکنید؟ بنشینید و تماشا کنید.

      حذف
  7. کژدم. من جدا از اینکه کردستان بخواهد از ایران جدا شود. مخالفم. کشور ایران همانطور که می دانی سالهاست که بصورت مریض وار اداره شده. اما در طول تاریخ ما یک ملت واحد بوده ایم.در کنار هم زندگی کرده ایم. و با تمام سختی ها یمان ساخته ایم. من امیدوارم بتوانیم زیر همین خیمه اینده خوبمان را رقم بزنیم. ما اگر بتوانیم از این پیچ تاریخی که حکومت ملا هاست عبور کنیم. به یک دنیای ازاد و رها پا می گذاریم که در ان همگان احساس خوشبختی خواهند کرد. دیر یا زود این ما در قحبه ها خواهند فهمید که این اموزه های عربی بدرد لای جرز می خورد. و مجبورند تن به واقعیات بدهند. اما صرفنظر از هر چیز فکر جدا شدن قسمتی از ایران تن و بدن ادم را می لرزاند. با این که نفع خاصی هم در جیب ما نمی رود. اما این یک حس غریب است که ما ایرانی ها داریم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      مشکل بسیاری این است که وقتی میگویی «اگر اینگونه پیش برود؛ جدا خواهد شد»؛ چنین تفسیر میکنند که «کژدم میخواهد کردستان را قیچی کند و جدا کند».
      در ضمن من به این اعتقاد ندارم که ما همیشه یک ملّت واحد بوده ایم. ایران همچنان «قبیله زار» است و «تشيع شنیع» نیز ۵۰۰ سال است که به آن دامن زده است.
      این پیچ تاریخی را هم نخواهید توانست از آن عبور کنید؛ زیرا نه‌«همّت» آنرا دارید و نه دیدگاه روشنی از «پیچ تاریخی» دارید و نه «راهی برای گذار».
      چیزی به نام «دنیای رها» وجود ندارد. اینها همگی کلماتی هستند که به درد بحثهای جلو دانشگاهی سال ۵۸ میخورند.
      اگر تنتان میلرزد؛ کاری بکنید و یا منتظر باشید «گرگهای سیاه» بیایند و دوباره مسلمان شوید و خلیفهٔ بغداد را بپرستید.
      من اینجا نه کشورداری میکنم و نه ادعای رهبری و یا حتی ادعای اینکه بگویم چکار باید بکنید را دارم. من میگویم؛ ساکنین ایران به سرزمین خودشان ریده اند و حالا به اینجا رسیده اند و «خود کرده را تدبیر نیست».
      هنوز تنشان و زخمهایشان گرم است و کبابهای ۶۰ سانتی براه هستند و حالا هم چشمهایشان به «کالاهای روسی» دوخته شده است.
      اگر چشمتان را به «دیر یا زود فهمیدنها» دوخته اید؛ در واقع بیل را برداشته اید و به دست خودتان در حال کندن «گور ایران» هستید.

      حذف
    2. همین ۲ روز پیش این خبر را شنیدیم و خواندیم که اسرائیل میخواهد که مذاکرات هسته ای را طولانی تر بکنند. جالب اینکه «الاغ فرزانه» نیز همین خواسته را دارد و میگوید «حالا چند ماه هم ادامه پیدا کند ... آسمان که به زمین نمی رسد؟»
      «الاغ فرزانه» همچنان فکر میکند که «دری به تخته خواهد خورد» و «هلال شیعی» را نجات خواهد داد. اسرائیل هم بر خلاف تصور خیلیها به این فکر نمیکند که اگر مذاکرات ادامه پیدا کنند و فشار اقتصادی برقرار بماند؛ رژیم انگلهای صفوی بیشتر تسلیم خواهد شد. بلکه به نظر من اسرائیل به این فکر میکند که اگر این مذاکرات چند ماه دیگر ادامه پیدا کند؛ «محمد رسول الله دوّم» (البغدادی) و «القاعده» (جبهة النصرة) خواهند توانست نه تنها شیعیان عراق را به عقب برانند؛ بلکه تکلیف بشار اسد نیز روشن خواهد شد و به دنبال آن گور حزب الله لبنان نیز کنده شده و «حوثی ها» نیز به گور سپرده شده و مرزهای شرقی ایران نیز زیر سوال قرار خواهند گرفت.
      مطمئن باشید که غرب نیز به دنبال همین پروژه است. نه به خاطر رژیم صفوی مسلک ایران؛ بلکه به خاطر پروژهٔ بزرگتری که توضیح داده ام.
      حال هِی بیایید و آسمان و ریسمان «ناسیونالیستی دروغین» ببافید و بگویید که «ویرانی ایران» همه اش تقصیر کژدم بود.

      حذف
  8. لطفا اینقدر جوش نیاورید... شما چرا تحمل هیچ دیدگاهی بجز دیدگاه تکراری و در واقع بی سرو ته خود ندارید
    تا کی می خواهید بر طبل تکراری و خارج از نت « تشيع شنیع وشوینیسم فارس ووو » بزنید?
    و " م.ر " هم پا ممبری شما را بکند... مشکل اول مردم ایران مشتی Useful idiot بنام روشنفکر است که ادم ترینش مثلا تو٫ "صادق خلخالی اسپانیولی" پرست هستی...
    من دخالتی در ویرانی ایران نداشته ام ولی یقین دارم که تمام کسانی که در این وبلاگ بلبل شده اند سهم عمده ای در امروز ایران داشته اند ولی بسیار پررو تشریف داشته و به روی مبارک خود نمی اورند...
    گیرم که فردا ایران ازاد شد, مردم برای سرنوشت خود چه باید بکنند؟

    حتما سنگر بندی کنند, این گروه سینه ان گروه را نشانه بگیرد,
    که چی؟
    که یکی بگوید "بژی بژی کردستان .. یکی بگوید یاشاسین اذربایجان ...و دیگری بگوید الوطنی ال اهوازی...

    شما همگییتان را روی هم بگذارند بجز تیر باران وابستگان رژیم هیچ کاری از دستتان بر نمی اید...

    ایران بدست ایرانی ازاد خواهد شد.. زمانی که ما یاد گرفتیم که اول ایرانی هستیم و ایران مال همه ماست خیلی طبیعیست که از مال خود هم نگهداری کرده و هم دفاع می کنیم ...

    آن گاه، که هر ایرانی، با سرفرازی فریاد برآورد که: من یک ایرانیِ آریایی نژادهِ آتش پرست،
    فرزند پاک اَبَر خردمند زرتشت اسپنتمان،
    از پُشته اَبَر شاه آریایی کوروش بزرگ،
    و راهجوی اَبَر سخنسرای پارسی، پردوسی توسی ( فردوسی ) هستم،
    فردای آن روز " ایران " آزاد از اهریمن خویی و تازی ستایی و بیگانه پرستی است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به همین خیال باشید. اگر آبی در ایران ماند؛ علف زیر پایتان سبز خواهد شد. فعلاً منتظر «ظهور» بمانید.

      حذف
  9. حکایت نسل پهلوی ها، حکایت صداقت انسانهای بپاخاسته از یک سو، و مظلمه سازان بی مُروت دنیا از سوی دیگر است... آنگونه که در قصه ها جای پاهای بسیاری از آن دیده ییم. جای پاهایی که اگر نبود، انسان می توانست به آدمیتش ببالد و از انسانیت اش شرمسار نشود.
    نسل پهلوی ها در راه خدمت به نیاخاک، فرصت و رخصتی داشت که کمتر نصیب ملت ها می شود.
    ...روزی که سردار چهره سوخته مازندرانی از دیار شاهنامه آمد تا ایران را برانگیزاند؛ خاک مان و خانه مان در تسخیر دیوهای سپید تاریخ بود. مرزهامان به سلیقه گروهبانهای اجنبی بالا و پایین می رفت؛ شب هامان از دوده چراغ نفتی می سوخت و فنا می شد و تا گور دامن می کشید. تمامی سواد دارهای «ممالک محروسه! پارس» از نفوس تحصیلکرده های یک روستای معمولی در این سالهای پایانی افزونتر نبود، و این، با هر معیاری که برآورده شود، ظلم مضاعفی بود بر خاکی که حافظ و سعدی ها پرورده بود و فردوسی و خیام ها بر تارک هفت افلاک اندیشه نشانده بود.
    مردان عرصه سیاستمان، سالوس ورزان نوکر بیگانه بودند و پادشاه مشروطه بخشمان در حرکت تند قطار، زیر عبای «سید بحرینی» می رفت تا ذات مبارک! از بلا بیاساید.
    بر سر در خانه هامان، درفش از ما بهتران به نشانه حمایت برافراشته بود و دشت هایی که روزی مقدم نادرشاه ها و آریو برزن ها را گرامی می داشت، زیر سُم یاغیان و گردن کشان، توحش زمان سنگواره ها را تکرار می کرد...
    فقر و بی عدالتی در بلافصل ترین دایره موازی، با ستم و قدرت گردش عصاری داشت و جان از نان هم بی بهاتر بود!
    سردار چهره سوخته مازندرانی، وقتی که آمد و از جبهه های جنگ هم آمد، از ایران تنها نامی مانده بود، نامی و دیگر هیچ.
    قجرها، از ایران ابر قدرت نادری، ویرانه یی ساخته بودند که سرنوشت اش را سرجوخه های هندی آرتش کمپانی «هند شرقی» تعیین می کردند و مقدرات اش در کف «سالداتهای» روسی بود. عثمانی ها تا همدان می آمدند و اگر نظری به غرب نداشتند آنها نیز در قراداد 1907 بی نصیب نمی ماندند.
    کامکاران زمانه؛ هم شیخ و محتسب و قاضیان شرع بودند که به سود بساط ظلم، هم از جیره موقوفه "راجه اود" تناول می کردند، هم از آخور دربار سلطنتی قجری، و هم از از سفره بی رونق ملت.

    پاسخحذف
  10. خطی به امتداد ستم، ملت را از صاحبان عنوان ها جدا می کرد. کامروایان دنیا یا حضرت «والا» و «دوله» و «سلطنه» و «ممالک» بودند، یا «امیر تومان» و «سردار عشایر» و «شیخ الاسلام» و «صدر العلما» و «بحر العلوم».... و سهم ملت هم؛ هزارها علی پسر احمد، مصطفی پسر کربلایی جعفر، و تقی فرزند نقی.....
    همه چیز با او شروع شد: نام،
    معنای خانواه،
    راه،
    جاده،
    صنعت،
    غرور ایرانی،
    به حساب آمدن در جرگه انسان ها،
    دادگستری،
    آموزش و پرورش،
    موسیقی،
    هنر،
    پوشاک،
    بهداشت،
    عمر افزونتر،
    دانشگاه،
    موزه،
    خیابان باغ ملی،
    کتابخانه،
    کودکستان،
    دبستان،
    دبیرستان،
    آرتش،
    حکومت مرکزی،
    آزادی زن،
    راه آهن،
    برق,
    نظارت بر قیمت ها،
    امنیت،
    سینما،
    تأتر،
    روزنامه،
    بزرگداشت قهرمانان ایرانی،
    رسمیت ازدواج،
    کشتی،
    هواپیما،
    قاشق و چنگال،
    حوله و صابون،
    میز و صندلی،
    سازمان اداری،
    سرشماری،
    حقوق کارگران،

    پاسخحذف
  11. و خلاصه همه آنچیزهایی که برای سالهای دراز از ایران و ایرانی دریغ شده بود....
    و چنین سرداری را، که همه ایران از او بود، به وسعت مزاری فرصت ندادیم. آرامگاهش را ویران کردیم، استخوانهایش را در خاک لرزاندیم، و روح پاکش را از ناسپاسی آزردیم، و این ناسپاسی را بهایی است که امروز می پردازیم....
    او که بیگانه ستیزی بی تالی بود، به بُهتان عاملیت بیگانه آلودیم، او را که مداد و قلم بدست ما نهاده بود، و بی سوادی را به دبیرستان و دانشگاه تبدیل کرده بود، به بیسواد بودن متهم کردیم، و کسی که بورسیه برای دانشجویان ایرانی برای تحصیل در کشورهای آزاد دنیا فراهم کرده بود، پس از بازگشت در دادگاه ثابت کردیم که مادرش روسپی بوده است!....
    سیاوش بشیری –
    سایه یی از سردار

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      خیلی ادیبانه بود. نتیجه اش اینکه:
      اگر مردمی؛ یکبار به سرزمینشان خیانت کردند؛ اکنون دروازه های خیانت باز شده اند و ده ها بار پس از این نیز خیانت خواهند کرد.
      شما میگویید نخواهند کرد؟
      من میگویم که نه گروه گروه؛ بلکه لشکر؛ لشکر در حال خیانت هستند.
      و سهمشان نیز: لیسیدن ضریح هاست.

      حذف
  12. https://www.youtube.com/watch?v=taMpH1h3vUQ&list=PL3eyjFj8KbGTVCsEEGvC-lp4tKKjzHGLd

    پاسخحذف
  13. ناشناس گرامی
    من نه کاره ای هستم که بتوانم نسخه برای ایران و اقوام ایرانی بپیچم و نه به قول شما پامنبری کژدم هستم. اینجا وبلاگی است که هرکس میتواند نظر خود را ابراز دارد و کژدم نیز نشان داده که اهل سانسور و حذف و تعدیل نیست.
    ولیکن برای آگاهی شما. آن چیزی را که شما به نام ایران میخوانید مدتهاست که مرده است و چیزی به نام ملت ایران را باید در خاطره ها جست. ملتی که حکومتی بیگانه پرست هرچه میخواهد بر سرش می آورد و هر ذلتی را بر این ملت تحمیل میکند کجا نامش ملت است. ملتی که زنان و دخترانشان تبدیل به کالای ارزان کشورهای عربی شده اند و بخاطر تامین هزینه عمل بینی خود حاضر به هرکاری هستند و مردانشان به خاطر تامین زندگی و نگاهداشتن شغل خود حاضر به هرعملی حتی خبرچینی و جاسوسی از برادر خود نیز هستند کجا نامش ملت است. روشتفکران این ملت هر روز به فکر دعوای جناحهایی هستند که هرکدامشان به تنها چیزی که فکر نمیکنندراین کشور است.
    صحبت ایران و ایرانی را نکنید و تنها دلتان را به این خوش کنید که از شیطان صفتی مثل ظریف مصدقی بسازید و یا جنایتکاری چون رفسنجانی را مقامی همسان امیرکبیر دهید و دلقک فرومایه ای را در مقام رئیس جمهور خودتان نشانید و قاتلی را در مقام رهبرتان بنشانید.
    دلتان را به روشنفکران فرمایه ای چون بهنود خوش کنید و در آرزوی دوباره به تخت نشستن تخم هرزه ای چون محمد رضای دوم شب را به صبح و صبح را به شب برسانید. باز هم بگویم یا کافیست؟
    به نظرم آن پاسدار مغز شسته ای که جهت دفاع از کربلا و نجف و رقیه خاتون به عراق و سوریه میرود و در آنجا سرش را به باد میدهد بر امثال شما که در کنج خانه تان خزیده اید و مبارزه تان از گرفتن سلفی و انتشارش در فضای مجازی فراتر نمیرود بسیار برتری دارد چون لااقل بخاطر اعتقادات خود کاری می کند هرچند عبث.
    ناشناس گرامی بر قبری می گریید که سالهاست مرده ای در آن نیست و نام ایران را در حالی به زبان می آورید که ایران شما دمی است که مرده است و نام ملتی را به زبان می آورید که به تاریخ پیوسته است.
    ملتی که حاضر به قبول هر ظلم و ستمی مشود و تنها دلش را به اوباما و روحانی و ظریف و موسوی و کروبی و محمد رضای دوم و امثالهم خوش میکند که بلکه آنان برایش کاری را انجام دهند ملت نیست و لایق همین کسانیست که بر سرش می زنند و در زندانها به زنان و دخترانشان تجاوز می کنند و ثروتش را به حسن نصرالله و بشار اسد میدهند و دخترنشان را تیدیل به برده های جنسی در کشورهای همسایه میکنند و پسرانش را بدل به کارگران مزدور در دورو بر. دوست من آن ایرانی که در فکر شماست مدتهاست مرده و آن ملتی که نامش ایرانی بود را باید در تاریخ جست.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م.ر گرامی
      البته باید بگویم که بعضی نظرات را که دارای هیچ ارزشی نیستند را منتشر نمیکنم. مانند نظرهای شعاری و یا فحّاشی. ولی در هیچ نظری که منتشر میشود؛ دخل و تصرف نمیکنم. مهم هم نیست که آن نظر را قبول دارم و یا ندارم؛ مهم این است که ارزش بازگشایی یک بحث را داشته باشد و خوانندگان را از نظر فکری با ایده های گوناگون آشنا کند.
      اینرا هم باید بگویم که اگر کسی از یک وبلاگ انتظار بسیار بالایی داشته باسد؛ در اشتباه است. وبلاگ به قول معروف اسمش روشه؛ یعنی یک نفر. اینجا نه «رویترز» و نه «دبکا فایل» و نه «استرتفور» است. اینجا فقط یک وبلاگه. یعنی خیلی مختصر؛ محدود؛ بدون امکانات و منابع مالی و انسانی گسترده. همین.

      حذف
  14. م.ر گرامي ، اين ارزوي شماست كه به گورش خواهيد برد،،، ايران به دست ايراني ازاد خواهد شد،،،

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هر وقت یک گروه کوچک«ایرانی» پیدا کردید که بخواهد مثل نیروهای «داعش» برای آزادی ایران بجنگد؛ خبرش را به این وبلاگ هم برسانید.
      مبارزین «بشکن و بالا بنداز» همه جا پر هستند.

      حذف
  15. در ضمن م.ر گرامي فقط به شما بگويم كه خيلي از مرحله پرت هستيد،،، من نمي خواهم مانند شما دست به دامن فحش و توهين و جعل تاريخ بشوم ، أساسا جنگ من جنك با تو نيست و جنگ شما هم جنگ من نيست،،،

    پاسخحذف





  16. وزیر بهداشت: مسمومیت زائران عربستانی در مشهد عمدی بوده

    زائران با سم غیر مجاز مسموم شده اند

    وزیر بهداشت گفت: مسمومیت زائران عربستانی به لحاظ پزشکی عمدی بوده است.

    رییس سازمان غذا و دارو اعلام کرد: مسجل است که در هتل آپارتمان زائران عربستانی مسموم شده، از سم غیرمجاز استفاده شده است و آنان با این سم مسموم شده اند.

    دكتر رسول دیناروند روز دوشنبه در حاشیه امضای تفاهم نامه وزارت بهداشت با ستاد فرمان اجرایی امام (ره) به خبرنگاران گفت: سایر اطلاعات امنیتی و اطلاعاتی در مورد مسمومیت زائران عربستانی باید بررسی شود اما حداقل نتایج این است که استفاده از سم غیرمجاز تخلف بوده است.ضمن اینكه استفاده از این سم محرز است.

    وی تاکید کرد: آزمایش ها نشان می دهد که برای سم پاشی از سم های غیرمجازی استفاده شده است که اصلا نباید در این گونه مكان ها استفاده شود.

    دیناروند تصریح کرد: این سم ، تصعید شده و بخارش حشرات موذی را از بین می برد و وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو بارها اعلام کرده اند که این سم غیرمجاز است.

    زائران یاد شده در قالب کاروانی، مقیم یکی از هتل های مشهد بودند.

    http://www.entekhab.ir/fa/news/208866

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اینها میخواهند مسئله را ماست مالی کنند. یا کار اطلاعاتی امنیتیهای رژیم انگلها برای تحریک شیعیان عربستانه و یا کار «داعشی های دوستدار شیعیان».

      حذف
  17. مبارزين همه جا هستند ، اگر نبودند كه شماها به ارزوي خود كه همان ايران يعني تهران رسيده بوديد،،،

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من هم میدانم که این مبارزین همه جا هستند و کارشان مبارزه با «من» است و اگر دلاوریهای این مبارزین نبود؛ «ارتش جرّاری که کژدم تشکیل داده است» الآن همهٔ ایران را نه تنها فتح کرده بود؛ بلکه افغانستان و تاجیکستان را هم به «مام میهن = تهران» ضمیمه کرده بود.
      من از این مبارزان خیلی وحشت دارم. مخصوصاً وقتی که در خیابانهای «استکهُلم»؛ «یِزله» میرقصند و با جدایی طلبان کشورهای اسکاندیناوی مبارزه میکنند.
      :)

      حذف
  18. اسکورپین عزیز مدتی است که باز این میٍراٍث خوران لاشه و خون شهدا. سپاه آدمخوران. عکسهایی در دنیای مجازی گذاشتن که عکس غواسان جنگ است . یکی از این عکسها در لینک زیر و در فارس سپاه هم هست. که بعله دست غواسان رو بستن و ......و...... . اولن چرا لباس این نفر 2 تکه است . لباس غواسی یک تکه است. و دومن کفشاش چرا کفش غواسی نیست و دستاشم که برای دکان جدید سپاه که باز کرده بستس. {گریه کنید ای ملت دایم گریه.}. من فک میکنم اینها همش دروغ است. راستی چرا هیچوقت شهدای ارتش را ما نمیبینیم. حتمن اونارو یواشکی خاک میکنند که تبلیغ برا ارتش نشه راستی اگه در گوگل سرچ کنید و عکسهای ماجرای طبس رو ببینید . میبینید بعضی اجساد امریکایهای سوحته دستاشون بستس. !!!! حتمن اواناهم شهدای دست بسته امریکایی بودن. کی دستهای امریکاییهارو در ماجرای طبس بسته بوده. واقعن اونجا چه اتفاقی افتاده بوده. عملیات امریکاییها باید نصفه رها میشده و خود امریکاییها دست مخالفان توقف عملیات رو بسته بودن!!!و توفان شن و برخورد پرندههای امریکاییها بخاتر توفان داستانست.برای دست آویزی برای اینکه بعدن به امریکاییها بگن توفان مانع اجرای عملیات نجات گروگانها شده؟؟!!نمیدانم. ؟؟اگه ایران برم حتمن سری به طبس خاهم زد. گرچه نگرش شما همیشه به آیندس. نه گذشته. { ضمنن برا اونا که میخان فحش بدن بمن برا شهداشون. . من یک جانباز 42 درصد شیمیایی هستم}

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اگر لطف کنید و لینک مطالب و تصاویر را نیز بفرستید؛ سپاسگذار خواهم بود.

      حذف
    2. با احترام.2 لینکی که میخاستید. http://farsnews.com/newstext.php?nn=13940317000484 https://www.google.com/search?q=%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87+%D8%B7%D8%A8%D8%B3.%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7&biw=1280&bih=685&site=webhp&tbm=isch&tbo=u&source=univ&sa=X&ei=uNR1VdLYFqaiyAPat4HICA&ved=0CCwQsAQ

      حذف
  19. کژدم جان. تئوری جنگیدن امروزه با هر مقیاسی بنظر خیلی درست نمی اید. اینکه افراد اسلحه بدست گرفته و وارد کارزار خیابانی بشوند. از عقلا نیت دور است. بجای ان باید کارد به استخوان برسد و شبیه سال 88 مردم ، یعنی همه مردم ایران. بصورت دسته جمعی و هماهنگ بیرون امده و ترتیب این شپشو ها را بدهند. تازه در سال 88 فقط این مردم دلاور تهران بودند که عرصه را بر شپشو ها تنگ کردند. و اگر رهبر به اصطلاح حرکت مردم حکومتی ها نبودند. در همان زمان هم کار تمام بود. حالا مجسم کن. که مثل زمان شاه همه مردم هماهنگ بیرون بیایند. این شپشو ها هیچ غلطی نمی توانند بکنند. و 90 درصد بدنه حاکمیت هم به خود مردم می پیوندند. از سوی دیگر نظر من این است که گذشت زمان بسیاری مسائل را حل خواهد کرد. اندکی صبر و حوصله لازم است. هیچ حکومت مستبدی پا بر جا نماند. اینها کی اند که بخواهند این قانون بلا منا زع هستی را بشکنند؟ این حکومت در اینده نه چندان دور با مشکلات عظیمی روبروست که هر کدام به تنهایی ریشه انها را بباد می دهد. دوران خوش انها گذشته و سراشیب تند سقوط نزدیک است. حتی اگر داعش هم بیاید از این مادر قحبه ها بهتر است. هر مادر قحبه ای که قدر ملت و مملکت را ندانست و به کوچه علی چپ زد. بهتر است جای خود را به مادر قحبه بعدی بدهد. دست کم دل مردم ایران خنک می شود. چون بدهکاری اینها نسبت به مردم خیلی بیشتر از بدهکاری داعش به مردم ایران است. این بیگانه پرستان مادر قحبه انچنان ضربه ای به مملکت زده اند که بطور حتم داعش نخواهد زد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من نمیخواهم بی احترامی کنم ولی شما باز هم زده اید به همان کوچهٔ علی چپ «کلّی گویی» و حرفهای شسته و رُفته زدن.
      اگر رهبران حکومتی نبودند؛ جنبش ۸۸ پیروز میشد؛ بی معنی ترین حرفی است که میشود زد. برای اینکه جنبش ۸۸ جنبش برای سرنگونی نبود که اگر رهبرانش حکومتی نبودند؛ چنین و چنان می شد. جنبش ۸۸ دقیقاً یک جنبش هوادار «عصر طلایی خمینی» بود. اینکه هر روز بریزند توی خیابان و کتک کاری بکنند و «یوتیوب بازی» در بیاورند و چشم امیدشان هم به «بشر دوستی اتحادیهٔ اروپا» و «افکار عمومی بین المللی» باشد که جنبش نیست؛ بلکه رفتن به دنبال «توهّم» است. من اینها را بارها گفته ام و نمیخواهم دیگر تکرار کنم.
      حالا فرض کنید که امروز بخواهند باز هم «بجنبند» (کلمه ای بهتر پیدا نکردم)؛ رهبرشان کیست؟ چه کسی را و یا حزب و جریان فکری را آرمان «جنبیدنشان» قرار خواهند داد؟ کدام نظریه را «حلوا حلوا» خواهند کرد؟
      گرایش عمومی الآن به کدامین سمت است؟
      آیا اینبار هم میخواهند به «عصر طلایی محمّد رسول الله» بازگردند و «داعشی» بشوند؟
      مگر حرکت برای سرنگونی یک سیستم؛ بدون «رهبری» و «سازماندهی» و «برنامهٔ حکومتی آینده» قابل تصوّر هست؟
      من نمیدانم تا کی باید همینطوری به «شعار دادنهای توخالی» و «شبه سیاسی» میخواهید ادامه دهید؟
      چه جریانی را میشناسید که میخواهد کاری بکند و رهبریش را مردم قبول کرده اند؟ اگر چنین چیزی وجود دارد؛ پس چرا هیچ حرکتی اتفاق نمی افتد؟
      مگر فشارهای اقتصادی و سیاسی؛ کمتر از سال ۸۸ هستند؟ که باید به دنبال «لبریز شدن» کاسهٔ صبر منتظر ماند؟
      من فکر میکنم شما شوخی میکنید.

      حذف
  20. با درود. تا آنجا که من از طریق همکاران چینی خودم مطلع هستم مساله مطرح شده که نفوذ «گرگهای سیاه» به چین باشد بسیار جدی از طرف چین مراقبت میشود و چین بسیار به این موضع حساسیت نشان میدهد. اگر یادتان باشد روسیه با چچن ها چه کرد همان عکس العمل ممکن است توسط چین نسبت به اقورها نشان داده شود. در چچن در حال حاضر ازعقب افتاده گان مسلمان دیگر مدتهاست خبری نیست و آنها در دنیا پراکنده شده اند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      حکومت چین نمیتواند با تبدیل به ویرانه کردن؛ «ترکستان چین»؛ از پس این مشکل بر آید. ماجرا دیگر قابل مقایسه با ماجرای چچنستان؛ نیست. هم در مرزهای روسیه و هم در اطراف چین.
      داستان؛ از نوع دیگری است.
      شاید «انگل خامنه ای» نخستین کسی باشد که به مسلک مبین «وهابی گری» بپیوندد.

      حذف
    2. و ... شاید «علم الهدای» فتوای ویرانی گور «رضای اسهال استفراغی» را صادر کند.

      حذف