۱۳۹۴ دی ۱۳, یکشنبه

«استراتژی امنیتی امضاء شدهٔ روسی» و «استراتژیهای امنیتی امضاء نشدهٔ آمریکا»

آقای پوتین دوست دارد تمامی کارهایش را به شیوهٔ «تصاویر شکار خرس» ؛ «مسابقهٔ جودو»؛ «اوتوموبیلرانی» و .... در یک کلام «هیاهوی کیم جونگ اونی» به پیش ببرد. در سوریه نیز استفاده از «بمب افکنهای استراتژیک» و تقلید صوری پیش پا افتاده ای از عملیاتهای موشکی آمریکا در «افغانستان» (استفاده از موشکهای کروز در سال ۲۰۰۱) تیپ شخصیتی نمایشی او را  نشان داد که میتواند به عنوان یک «تله» مورد استفاده قرار گیرد و «شکارچیان در کمین نشسته» منتظر زمان و مکانی مناسب هستند؛ تا برایش یک «مسئلهٔ حیثیتی» درست کنند و او نیز طبق معمول به صورت «پاسخ روسی هالیوودی» به آن پاسخ خواهد داد. اگر من کاره ای بودم؛ چنین تله هایی برای «شکار آقای  پوتین» تدارک میدیدم.
امضای «سند استراتژی امنیتی ۴۵ صفحه ای» در شب سال نو مسیحی نیز یکی از همان حرکات «پر طمطراق» آقای پوتین بود.
زمانی که چنین سندی  امضاء میشود؛ «دکترین های اجرایی» آن نیز امضاء میشوند. البته «اسناد دیگر ضمیمه» نیز امضاء میشوند که «فوق محرمانه» هستند. امّا مهم تر از همه «هزینه ها و منابع مالی» هستند که باید به عنوان «پشتوانهٔ مالی سند استراتژی امنیتی» و بویژه «دکترینها» قرار گیرند. اینجا است که پای آقای پوتین و سندش خواهد لنگید.

در کنار آن؛ مدّتها است که در تمامی وبسایتهای فارسی زبان خبری غربی؛ نویسنده ها و تحلیلگرها؛ از «عدم وجود استراتژی آمریکا» در خاورمیانه می نالند و «رشد داعش» را به ناتوانی آمریکا در تدوین یک استراتژی منسجم؛ نسبت میدهند. گویا آمریکا هم به نداشتن یک «استراتژی منسجم» اصرار می ورزد و از خر شیطان پایین نمی آید. در ظاهر امر «اسرائیل» نیز استراتژی خاص و تدوین شده ای ندارد و نقش «تماشاگر» را بازی میکند. یعنی اینکه هیچکس استراتژی ندارد و فقط آقای پوتین است که «۴۵ صفحه ای اش» را دارد. مهم تر اینکه «تحلیلگران فارسی زبان» نیز به این امر باوردارند و آه و ناله میکنند. آیا اندکی شبیه به یک «جوک» نیست؟
آیا آقای اوباما راست میگوید که «استراتژی خاصی ندارد؟». آیا تبلیغات حزب جمهوریخواه در نکوهش آقای اوباما در همین رابطه را باید باور نمود؟ یا اینکه همهٔ این سحنان را «پروپاگاندا» تلقی کرد؟
به نظر من دولت آقای اوباما؛ نه تنها استراتژی دارد؛ بلکه این استراتژی از نوع «استراتژیهای سخت» نیست و یک «استراتژی سیّال» است و تا کنون نیز به عمده ترین هدف خود که «تبدیل کردن بحران به یک بحران درون منطقه ای بود» رسیده است. به ابزارهای جدیدی برای اجرایی کردن استراتژی خود در منطقه نیز نیازی ندارد و به اندازهٔ کافی «ابزارهای آماده» وجود دارند و ابزار جدیدی به نام «روسیه» نیز به آنها افزوده شده است. تنها چیزی که آمریکا به آن نیاز دارد استفادهٔ درست از این ابزارها است. نه برای تضعیف بشار اسد به کسی نیاز دارد و نه برای کشتار نیروهای سپاه قدس و نه برای کشتن سربازان روسیه. همهٔ این امور به طور «اُتوماتیک» انجام میگیرند و همچنان ادامه خواهند یافت و تنها کاری که آمریکا باید بکند؛ نشستن و تماشا کردن و «کنترل و هدایت بحران» است. زیرا اکنون این بحران به طور کامل «درون منطقه ای شده است».
رژیم بشار اسد؛ پولی برای خرج کردن ندارد؛ لذا رژیم انگلهای صفوی و روسها جورش را بکشند. احتمالاً آن اورانیومهای غنی شده نیز پس از کسر قیمت کیک زرد؛ هزینهٔ عراق و سوریه و لبنان خواهد شد. عربستان سعودی و اقمارش و قطر و ترکهای عثمانی  نیز از کیسهٔ خود خرج میکنند. جالب اینکه همه در خاورمیانه برای بدست آوردن «گنج» میجنگند ولی پس از پایان جنگ؛ در حالی که «داشته های خود را نیز باخته اند»؛ حتّی «صندوقچهٔ پشگل» هم نخواهند یافت.

فکر میکنم که «کاخ سفید اوباما»؛ بر خلاف «کاخ سفید جورج بوش»؛ یک «کاخ سفید خندان» است و دارند به ریش همه می خندند.

کژدم

۸ نظر:

  1. داعش در کرانه دریا دو استان مجاور سرت و مصراته را تصاحب کرد. هر دو شهری ساحلی هستند و مصراته شهری در کرانه غربی خلیج سیدرا ‌است. از سوی دیگر فاصله شهر مصراته تا طرابلس، پایتخت لیبی ۲۰۰ کیلومتر است و مصراته با جمعیت ۵۵۰ هزار نفری و مساحتی بالغ بر ۲۷۷۰ کیلومتر مربع سومین شهر لیبی به شمار می‌آید. این استان از لحاظ استراتژیک و حمل و نقل دریایی اهمیت بسزایی دارد.

    در کنار اهمیت مصراته، سرت از لحاظ اقتصادی سرشار از منابع نفتی است و این منطقه ساحلی، به داعش این امکان را می‌دهد که از بندرهای آن نفت قاچاق شود. به نظر می‌رسد بنادر این دو استان موقعیتی ممتاز و ویژه برای داعش جهت قاچاق نفت به سوی ترکیه فراهم می‌کند. اگر در حال حاضر مسیر ترانزیت نفت توسط نفت‌کش‌ها به سمت ترکیه به دلیل حمله جنگنده‌های روسی مختل شده است اما دریای مدیترانه موقعیت خوبی برای برقراری جریان نفت به سوی ترکیه است. از سوی دیگر امکانات زراعی سرت به داعش امکان کشت، تامین و صادرات مواد غذایی را نیز می‌دهد.

    لیبی - ترکیه - عراق - سوریهداعش از طریق لیبی قصد دارد، عمق آفریقا، مصر و عمق مغرب عربی و نیز الجزایر را از طریق تونس تحت تاثیر قرار دهد در نتیجه به یک کابوس نظامی و امنیتی برای کشورهای همسایه تبدیل خواهد شد. بسیاری از سربازان داعش در سرت، سودانی و سومالیایی هستند و این مساله در گسترش نفوذ داعش به سمت سومالی و سودان اهمیت دارد. اگر لیبی برای داعش اهمیت اقتصادی دارد و کاهش صادرات نفت را جبران می‌کند، در عین حال واجد اهمیت ژئوپلتیک برای گسترده کردن زمین بازی و درعین حال استفاده از جمعیت فراوان و مستعد این مناطق نیز می‌باشد به ویژه اینکه جمعیت این مناطق آفریقایی می‌توانند با خود ترور و وحشت را به اروپا منتقل کنند. داعش با تغییر زمین بازی در تلاش است علاوه بر استقرار در این منطقه، قلمرو یک خلافت شناور را تاسیس کند که از پهنه گسترده جهان اسلام بهره می‌برد. بر اساس همین سیاست بود که روزنامه واشنگتن پست نوشت: ۲۰۰۰ مایل دور‌تر از سوریه، داعش با ایجاد شاخه‌هایی زیر عنوان «امارت کوچک» در تلاش است تا خودش را به «سومالی» برساند.

    پاسخحذف
  2. گزارش‌ها نشان می‌دهد که افراد متعددی از گروه الشباب که متصل به القاعده است با داعش بیعت کرده‌اند. سومالی دستاوردهای گسترده‌ای برای داعش خواهد داشت چرا که در این کشور دولت نقش پررنگی نداشته و با برخورداری از طولانی‌ترین خط ساحلی قاره هم‌زمان با سه کشور از متحدان آمریکا یعنی اتیوپی، جیبوتی و کنیا هم‌مرز است.

    داعش در آفریقا یاران مستعدی یافته است. بوکوحرام در نیجریه با انتشار ویدیوهای مختلف درصدد یاری رساندن به گسترش امارت‌های داعش است، خلیفه با امیرانی در آفریقا قصد دارد میدان گسترده‌تری به جنگ بین «کفر» و «ایمان» بدهد.

    پاسخحذف
  3. این بچه پروهای چند پدرصیعه ای زنان شهدای دست بدست شده جنگ { بسیجی ها}/صد در صد میدانید به سفارت و کنسول عربستان حمله کردند. بازی داره باحال میشه. این مفعوله تا خودشو و اینا چند پدریهارو بگا نده .ول کن نیست.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و «انگل فرزانه» آب پاکی را به روی دست همهٔ «پاچاهاردارها» و «سوپر حزبلبلیها» ریخت . همه چیز را به «دست خدا» سپرد تا انتقام بگیرد. ولی یادش رفت که به «الله» بگوید: لطفاً.
      الله هم دید که خامنه ای از او درخواست نمیکند؛ وبلکه به او دستور میدهد که انتقام بگیرد؛ به انگل فرزانه گفت: وقتی حسن نصرالله را هم کشتند؛ شاید یک کاری بکنیم.
      :))

      حذف
  4. من تا حالا نمیدونستم این ک و س مغزهای مذحبی در سال 1892 سفارت روسیه رو گرفته بودند. و در عوضش ناموسشونو بباد دادند. و دارند هنوز میدن. https://www.facebook.com/shabnevisblog/photos/a.725614477494543.1073741828.724832747572716/922031807852808/

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      در آن روزها تنها چیزی که حاکم بود؛ «هرج و مرج» بود که از طرف «اصلاح طلبهای شیّاد» به نام دوران طلایی امام و آزادیهای اوّل انقلاب به خورد مردم داده میشود. آزادی در کار نبود؛ بلکه «قدرت مرکزی» وجود نداشت.
      سفارت شوروی توسط عده ای که فکر میکردند شعار نه شرقی - نه غربی اصالت دارد؛ سفارت را اشغال کحردند ولی به سرعت از بالا دستور رسید که فوری تخلیه کنند. سفارت آمریکا نیز توسط گروهی از فداییها اشغال شد که توسط پاسداران کمیته سرکوب شد.
      مذهبیهایی که سفارت شوروی را اشغال کردند؛ به مفهوم واقعی آن «خودسر» بودند. ولی فوری فهمیدند که اینطوریها هم نیست.
      لذا رژیم برای اشغال سفارت شوروی؛ نه تنها تاوانی ندارد بلکه روابطشان محکمتر نیز شد و پس از آن شعار نه شرقی؛ هر روز کم رنگتر شد و اکبر بهرمانی پای روسها را به ایران کشانید به همین دلیل نیز اگر به «پیک نت» نگاه کنید؛ همیشه او را «حلوا حلوا» میکنند.

      حذف
    2. سپاس شمن عزیز. عالی بود. اینارو نمیدونستم.

      حذف
  5. یکی از خوانندگان که نامش را نمیبرم؛ مرا به «عضویت در بالاترین دعوت کرده است.
    پیام زیرین را در پاسخ به بالترین فرستادم. اگر ایشان به اصل پیام من دسترسی نداشتند و از طرف بالاترین حذف و یا سانسور شده باشد؛ اصل پیام را در زیر میتوانند مشاهده کنن:

    من پیش تر از اینها عضو بالاترین بودم. این وبسایت نه تنها تحت نفوذ وزارت کثیف اطلاعات است. بلکه یکبار هم به بهانهٔ «هک شدن» اطلاعات کاربران خود را به وزارت اطلاعات فروخت.
    از دعوتنامهٔ شما سپاسگذارم ولی اسناد مربوط به دورهٔ عضویت و صلب عضویت من در این وبسایت کثیف. در وبلاگ من به صورت مستند موجود است.

    http://kajdoum1.blogspot.com/2013/02/blog-post_8.html

    پاسخحذف