۱۳۹۴ اسفند ۹, یکشنبه

انتخابات اخیر و «راه جدید» پیشنهادی «کرملین»

کرملین خوب میداند که در عصر جدید «فراصنعتی» حرفی برای گفتن ندارد و نمیتواند برای همیشه بر روی «هزاران کلاهک اتمی» خود حساب کند. زیرا این کلاهکهای اتمی برای «آرماگدون» تولید شده اند و هیچکس در دنیای سیاست و اقتصاد به دنبال «آرماگدون» نیست.
کرملین به خوبی میداند که گسترهٔ جنگ جهانی دوّم؛ به خاطر «عصر صنعتی» حتّی میتوانست گسترده تر از آنچه که بود باشد؛ امّا با تمامی گسترگی اش به «آرماگدون» ختم نشود.
امّا اکنون؛ جنگ جهانی دوّم را باید یک «جنگ خیابانی» میان «گنکسترها» به حساب آورد. زیرا جنگ جهانی سوّم به یقین میتواند؛ «نابودی همگانی» باشد. به همین دلیل است که کرملین برای «خواسته های کوچک» و «جلوگیری از تجزیهٔ روسیه» میجنگد. برای کرملین؛ این «خواسته های کوچک»؛ هدف نیستند؛ بلکه «اهرمهای فشار» هستند. روسها این را نیز نیک میدانند که این اهرمهای فشار تنها میتواند برای آنها «زمان بخرد» و معجزهٔ دیگری نخواهد زایید. لذا در آینده برای «معامله با غرب»؛ مرحله به مرحله میتوانند «کریمه» و «سوریه» و «ایران» را به مثابه «ژتون» بر روی میز «قمار مذاکرات» قرار داده و «ببازند» و یا «بفروشند». (البته ترجیح می دهند که بفروشند). رژیم انگلهای صفوی که حدود «۱۰ میلیون انگل» را نمایندگی میکند؛ به عنوان یک حاکمیت ورشکسته؛ مجبور است که برای حفظ خود (حفظ زندگی انگلی) به ساز روسها برقصد و این «ساز و آواز و رقص» را از فردا میتوانید در «پیک نت» (سفارت اینترنتی روسها) مشاهده کنید.

راه جدیدی که روسها در برابر «انگلهای صفوی» گذاشته اند؛ همان راه مندرس «یوگسلاوی سابق» است. راهی که در نهایت به جایی رسید که از آن کشور پوشالی؛ به نام «یوگسلاوی سابق» نام میبریم. توضیح روشن «سناریوی یوگسلاوی سابق» این است:
۱- نگاه اقتصادی به غرب.
۲- نگاه سیاسی و ژئوپولیتیک به به فرامین مسکو.

این سناریو بسیار قدیمی و مندرس است. امّا احمقهایی که ذهنشان در حدّ «ماهی قرمز تُنگ بلور» فکر میکند؛ همیشه مشتری «کهنه ها»ی غرب؛ به عنوان «مُد روز» بوده است. به عنوان مثال: «زمانی که از مرگ مارکسیسم در غرب» ۵۰ سال می گذشت؛ «شبه روشنفکران ایرانی» تازه تازه میخواستند در «ولایت مارکسیسم» ذوب شوند. زمانی که «کافکا» صد کفن پوسانیده بود؛ «شبه روشنفکر ایرانی» در حال «قرقرهٔ مزخرفات کافکایی  ورشکسته» و باز تولید آن در چهارچوب «بوف کور» بود.
(یعنی همیشه به طور میانگین ۵۰ سال عقبماندگی).

اکنون از «یوگسلاوی» با پسوند «سابق» نام میبرند و واقعیت این است که دیگر وجود ندارد و چندپاره شده است. همهٔ تکه پاره های آن نیز به جز «صربستان» که نوکران اصیل روسها بودند؛ سرزمینهای «عقب ماندهٔ خاله خان باجی» هستند (مانند ازبکستان و قرقیزستان و تاجیکستان و ....دیگرستانهایی که میشناسیم).

اکنون رژیم «انگل فرزانه» چاره ای به جز «امام حسن شدن کامل» در برابر خود نمیبیند و آقای «سرگيی شویگو»؛ حتماً او را «خرفهم » نموده است. لذا تنها را چاره اش این خواهد بود که از این انتخابات که تعداد شرکت کنندگانش «ضرب در ۲ و یا ۳ شده اند»؛ ماجرایی عاشورایی و حماسه ای دروغین مانند «حماسهٔ عاشورا» بسازد. ماجرایی که در واقعیت در عرض ۲ ساعت تمام شد و جسد حسین نیز «گُم و گور» شد (شاید سگهای وحشی خوردندش) و خواهرش نیز به «صیغه خانه ها» پناه برد (صیغه شدن بهترین لذّت است جملهٔ گهربار زینب است).

پذیرفتن راه «یوگسلاوی» برای آنهایی که خود را ایرانی میدانند؛ پذیرفتن انتهای راه یعنی  «سناریوی یوگسلاوی = تجزیه» نیز هست. لذا باید به هوش باشید و گرنه مانند یک «کالا» از طرف «کرملین» در درون یک «زنبیل» به فروش گذاشته خواهید شد.
آنچه که اکنون می بینید؛ نتیجهٔ خواست «کرملین» برای گذار از «الاغ جفتک پران = خامنه ای» به یک «الاغ سر براه درون طویله = اکبر بهرمانی» است.

کژدم

۱۳۹۴ اسفند ۵, چهارشنبه

به همهٔ بی شرفهای صفوی مسلک «نه» بگویید.

دهها بار فریب خوردید؛ ...........  برایتان لولو خورخوره درست کردند و گفتند که اگر به این «کونی» رأی ندهید... آن «قرمساق پدر سگ» به روی کار خواهد آمد.
هم «مادرقحبه های اصولگرا» و هم «مادر جنده های اصلاح طلب» مانند «۲ بال یک پرنده = کّس کشهای حکومت اسلامی»؛ همیشه شما را در شرایط انتخاب میان «بد» و «بدتر» قرار دادند. هرگز از این بازی نتیجهٔ دلخواه نگرفتید... هرگز منافع ملّی ایران تأمین نشد.
زمانی که هر الاغی میداند که «اصولگرایان کذایی» تمامی عرصه های تعیین کنندهٔ حکومتی را در دست دارند و با بیشرمی؛ تانکهای پلاستیکی فلّاق را به عنوان «پیشرفتهای علمی و صنعتی اسلامی» به ضرب و زور تبلیغات توی ماتحت ساکنین ایران فرو میکنند.....  دیگر میخواهید به چه کسی رأی دهید؟ آیا فرقی میان «قرُساق» و «قوّاد» وجود دارد؟
یک بار هم که شده به همهٔ این بی شرفها «نه» بگویید و از خانه ها بیرون نیایید؛ تا این شغالها و کفتارها در تنهایی زوزه بکشند.
اگر کسی بارها نقش یک احمق را بازی کند؛ دیگر «هنرپیشه» نیست... بلکه یک «احمق» و یا یک «خائن» است.

کژدم

۱۳۹۴ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

ماجرای «جندهٔ Press TV» و «کُس لیسهای فاطمة الزهرایی Press TV»

من حرف زیادی در این مورد ندارم. امّا گویا «اصلاخ طلبان» به «جلق افشاگری» معتاد شده اند.
به خاطر اینکه کُس کش نامه ای به نام «روز آنلاین»؛ مطلبی «جنسی» را به عنوان یک «سوژهٔ مبارزاتی دست اوّل» میخواهد توی کون مردم بکند و خودش را «پایان راههای مبارزاتی» (خایه مالی برای کسب صلاحیّت) در انتخاباتی که مردم باید میان «مادر قحبه ها» و «مادر جنده ها» ... «آزادی انتخاباتی» داشته باشند.... به یک «جندهٔ مردم فروش» که معلوم نیست از طرف خانوادهٔ «بهرمانی» پول گرفته است و یا «سید رضا دیبا» هم دست اندر کار بوده است؛ یک ماجرای بسیار سادهٔ «روابط جنسی پنهانی در ادارات» را علم کرده اند...
امّا منظورشان این نیست که: امام رضا و امام علی و همهٔ «کثافات طاهرین» از همین نوع «کُس کشها» بوده اند.... بلکه میخواهند بگویند که این «مادرقحبه ها»؛ «حق سبقت» از «کُس کشها و جنده های  معصوم ۱۴ گانه» را ندارند.

سخن کوتاه؛ ... این دو نظر را در «روز آنلاین» گذاشتم.

که فصل الخطاب هستند:







خوش باشید....
ایّام کویرستان نوپای آذربایجان به کام...
سبزه گره بزنید .... تا شاید چنین جنده ای «حال خرابتان» را خوب کند و پس از مدّتی....
جایزهٔ «صلح نوبل» و یا «خبرنگار تجاوز شده» را دریافت کند.


الاغ کثیف شیعه مسلک آریایی نژاد....
سراپای ایران را به «جنده خانه» و کویر تبدیل کرده اند...
حال ... آیا  باز هم به دنبال «افشاگری» هستی.

«تف به رویت» ....

کژدم «بسیار بسیار باشرف» و ....
کژدم «بسیار بسیار با تربیت»

۱۳۹۴ بهمن ۱۷, شنبه

اهمیت هیاهوی انتخابات در ایران در رسانه های غرب

آیا تا کنون به اینکه چرا BBC و وبسایت «رادیو فردا» بخش ویژهٔ «روز شمار انتخابات در ایران» براه انداخته اند؛ فکر کرده اید؟ آیا این مراسم تکراری و نمایشی و مهندسی شده برای آنها اهمیت دارد؟ ... آیا آنها نمیدانند که این انتخابات تقلّبی نیز تکرار  چندبارهٔ پروژه های انتخاباتی پیشین رژیم انگلهای صفوی است؟ آیا آنها نمیدانند که «سگ زرد برادر شغال است؟».... لذا اگر مراسم مهندسی شدهٔ انتخابات چند روز آینده اهمیت دارد؛ «اهمیت آن» در چیست؟
آیا به خاطر پخش «آش نذری دموکراسی» است؟ و یا اینکه میخواهند ببینند که «ساکنین ایران» چگونه موجوداتی هستند؟
من فکر میکنم که اهمیت این انتخابات مهندسی شده  برای غرب در این نیست که اگر اصلاح طلبان قلّابی به «طویلهٔ شورای اسلامی» راه یابند؛ نان غرب در روغن فرو خواهد رفت؛ (آنچه که انگل فرزانه مدعی آن است). بلکه مسئلهٔ آنها این است که بدانند: ساکنین ایران تا چه حدّی خاک بر سر هستند؟  تا بتوانند استراتژیهای آیندهٔ خود را بر روی این «دانش مردم شناسی» بنا کنند.
رادیو «اروپای آزاد» که رادیو فردا بخش فارسی زبان آن است؛ شبکهٔ بسیار گسترده ای است و اگر شما اهل «بورکینافاسو» و یا «آنگولا» بودید؛ میدیدید که به این دو زبان هم رادیوها و وبسایتهایی دارد و تمامی تلاشش این است که به شما بگوید: «تو خیلی مهم هستی و کشور تو در نقشهٔ ژئو پولیتیک بسار گرانقدر است».
تو خودت چه فکر میکنی؟ آیا فکر میکنی که «ایران» همان اهمیتی را دارد که مثلاً در ۴۰ سال پیش داشت؟ اگر اینگونه فکر میکنی؛ باید «تغار حماقت» را سر کشیده باشی.
میدانی چرا؟ .... برای اینکه در زمان رضا شاه اگر کسی مدرسهٔ ابتدایی را تمام میکرد «باسواد» به حساب می آمد؛ ... در زمان محمد رضا پهلوی اگر کسی دیپلم و یا فوق دیپلم و یا لیسانس میگرفت؛ آدم حساب می شد. امّا اکنون کسانی با درجهٔ «دکترا» در خیابانها «کُس کشی» میکنند. .... فکر میکنم که «۲ زاریت» باید جا افتاده باشد.
ایران و ساکنین ایران در عرصهٔ بین المللی؛ هیچ «پُخی» به حساب نمی آیند و از آنها به عنوان «مزدوران منطقه ای» (بخوان کُس کشها) و «مشتریان خاک بر سر شیفتهٔ تولیدات تکنولوژی دیگران» استفاده میشود.
برای غرب هیچ فرقی ندارد که تو زیر کدامین بته به عمل آمده ای؟ همانقدر که «مشتری» باشی برایشان کافی است...... همانقدر که به سازهای سیاسی منطقه ای و جهانی آنها برقصی و گور خودت و فرزندانت را بکنی؛ برایشان کافی است.
اگر «چه گوارا» باشی؛ برای مشتریانت «تی شرت با تصویر چه گوارا» تولید میکنند و صدها میلیون دلار پول در می آورند.
آیا فکر میکنی که اگر «اکبر گنجی»؛  «اسهال قلم» میگیرد و در وبسایت رادیو فردا «ضارپ و ضورپ» مقاله های انتخاباتی مینویسد؛ به این خاطر است که او را «روشن فکر دینی» به حساب می آورند؟ ... نه داداش .... او فقط یک «دستمال مستراح» است که به صورت ادواری استفاده میشود؛ تا تو را در «اندر خم کوچهٔ انتخاب میان مادر قحبه ها و مادر جنده ها» نگهدارد.
به خودت نگاه کُن که چقدر تو را «ذلیل» به حساب می آورند که «خرید ایر باس» و «صادرات زعفران» را «افتخار ملّی» بدانی.
به جایی رسیده ای که «رهبر انگل فرزانه ات» فکر میکند که اگر زیر سایهٔ پشم خایه های «آقای پوتین» در اطراف دمشق بجنگد؛ بهتر از آن است که در «کرمانشاه» و «همدان» بجنگد...
امّا این «کُس کش فرزانه» نمیگوید که : دمشق کجا ..... کویر تازه متولّد آذربایجان کجا؟ .... میتوانی بفهمی که فاصله از کجا تا به کجاست؟

آیا میدانی که چقدر به «هیکل خودت ریده ای»؟ و هنوز هم انتظار داری که وقتی نام تو می آید؛ حتماً با نام «کوروش» شناخته شوی؟


کژدم