۱۳۹۵ تیر ۲۰, یکشنبه

آیا بالاخره بخت سازمان مجاهدین خلق باز میشود؟

سازمان مجاهدین خلق؛ پس از تجربهٔ اشتباهات سنگین نظامی و شکستهای سخت؛ همچنان تنها سازمان سیاسی است که نه تنها پابرجا مانده است؛ بلکه تنها سازمانی است که نیروهایش مفهوم «دیسیپلین» را میفهمند و دشمن اصلی را میشناسند و هرگز با آن و یا حتّی باندهای گوناگون حاشیه نشین (خارج شدگان از کشتی حکومت)  آن بر سر یک سفره ننشسته اند.
سازمان مجاهدین خلق در طی سالیان اخیر ضربات سنگینی بر رژیم انگل فرزانه وارد آوردند که باعث کلید خوردن تحریمهای کمر شکن بر علیه رژیم گردید. از طرفی دیگر این سازمان توانسته است روابط گسترده ای با کشورهای غربی و عربی و اسرائیل برقرار کند و  مواضع ناپختهٔ سیاسی - اجتماعی- اقتصادی ۵۷ که یک اپیدمی عمومی بود را تعدیل کند.
اگر به  تاریخچهٔ گروههای شبه سیاسی خارج و داخل ایران در همین بازهٔ زمانی ۳۸ ساله نگاهی بیندازیم؛ چیزی بیشتر از «بشکن و بالا بنداز بودن» و «حرّافیهای بی انتها» دیده نمیشود و دیده نخواهد شد. بسیاری از همین گروهها از طرف رژیم انگلهای صفوی حاکم بر ایران تغذیه وهدایت میشوند و حد اکثر افق سیاسی آنها بازگشت به «دوران طلایی امام» و یا «اصلاح طلبی ورشکسته» و یا «رفراندوم» و بالاترین و ارزشمندترین کتابچهٔ راهنمای مبارزاتیشان «جزوهٔ آشپزی سوروس» است.
خلاصهٔ کلام اینکه این گروههای شبه سیاسی همگی «تعطیل» هستند.
سازمانهای سیاسی که سابقهٔ مبارزاتی با رژیم انگلهای صفوی حاکم بر ایران را دارند نیز متاسفانه به خاطر اشتباهات سنگین؛ تاوانهای سنگین پرداخته اند. از جمله «حزب دموکرات کردستان ایران» و «سازمان کوملهٔ زحمتکشان کردستان ایران»؛ اکنون این آمادگی را دارند که اگر سازمان مجاهدین خلق به صورت جدّی وارد میدان مبارزه در درون ایران شود؛ با آن وارد مذاکره شوند. حدّ اقل اینکه؛ «حزب دموکرات کردستان ایران» که همیشه  سیاست «مبارزهٔ مسلحانه برای مذاکره» را دنبال نموده است؛ استعداد مذاکره با سازمان مجاهدین خلق را دارد و دیگر سازمانهای کردستان نیز در مراحل بعدی و جدّی تر شدن «هژمونی سازمان مجاهدین خلق» به روند سرنگونی رژیم انگلهای صفوی خواهند پیوست. همچنین این امر باعث خواهد شد که گروههای انشعابی که در مراحل مختلف؛ به خاطر شکستهای سنگین و جنگ و دعواهای خانگی بر سر «تقسیم تقصیرات» بوجود آمده اند؛ دوباره به سوی «اتحاد» روی خواهند آورد و بسیاری از جوانان کردستان نیز مسلح شده و به میدان مبارزه روی خواهند آورد.
سازمان مجاهدین خلق اکنون دیگر دلشورهٔ «چگونگی وارد شدن به درون ایران» «تسلیحات و لجستیک» را هم ندارد؛ زیرا کشورهای منطقه بویژه کشورهای عربی؛ شمشیر را از رو بسته اند و هیچگونه نشانهٔ سازگاری با رژیم انگلهای صفوی حاکم بر ایران را از خود نشان نمیدهند و به این نتیجهٔ نهایی رسیده اند که: «دیگر بس است».
نیروهای رژیم به شدّت پراکنده هستند و اگر نیروهای رزمی سازمان مجاهدین خلق بتوانند وارد ایران شوند؛ دیگر نمیتوانند با ادعای «تروریستهای تجزیه طلب» با آنها وارد جنگ شوند.
در آمریکا نیز؛ چه هیلاری کلینتون و یا دونالد ترامپ؛ به مقام ریاست جمهوری برسند؛ رویکردی تقریباً مشابه و بسیار خصمانه در رابطه با رژیم انگلهای صفوی خواهند داشت.

چنین به نظر میرسد که:
بخت سازمان مجاهدین خلق در حال باز شدن است.

کژدم  

۲۴ نظر:

  1. اعلام درگذشت آقای مسعود رجوی از طرف وزیر سابق اطلاعات عربستان سعودی؛ ملک «ترکی الفیصل» که بدون شک باهماهنگی با رهبری سازمان مجاهدین خلق انجام گرفته است؛ بار سنگین سالها مخفی نگهداشتن درگذشت ایشان را از دوش رهبری سازمان مجاهدین خلق برداشت. اکنون هواداران و اعضای سازمان مجاهدین خلق؛ میدانند که رهبران زندهٔ آنها کیستند و در بحبوحهٔ نبردی که آغاز خواهد شد؛ تحت تأثیر تبلیغات قرار نخواهند گرفت.
    من اعلام رسمی درگذشت آقای مسعود رجوی را؛ نشانهٔ نقطهٔ عطفی در مسیر آیندهٔ سازمان مجاهدین خلق میدانم و این نقطهٔ عطف چیزی به جز آغاز تدارکات برای ورود به ایران و آغاز مبارزهٔ مسلحانه نیست.
    هرچند که مخفی نگاه داشتن درگذشت رهبر؛ از طرف گروهها و سازمانهای سیاسی یک مسئلهٔ «امنیتی - مبارزاتی» به حساب می آید؛ امّا بهتر است که برای «شفّاف بودن» در برابر مردم؛ «راستگو» باشند. امّا متأسفانه در فرهنگ ساکنین کنونی ایران (جذامیان اسلامی)؛ وجود «امام غایب» به یک فرهنگ مزخرف و «دروغ پیشه» (مانند داستانهای ساختگی غیبت کبری و صغری) تبدیل شده است و حتّی کسانی نیز که به دروغ ادعای «ناسیونالیست» بودن میکنند؛ همچنان یک «امام غایب» دارند که «فقط و فقط» با آنها حرف میزند. این فرهنگ کثیف «امام غایب» که فقط با «شیّادان» و «کلاهبرداران» سخن میگوید باید برچیده شود.
    اگر کسی گفت که «خدا با من سخن گفت» (امام غایب = رهبر غایب دست نیافتنی) و یا «مهدی و مسیح = رهبران دست نیافتنی و انحصاری» با من سخن گفتند؛ باید بر صورتشان تُف انداخت. زیرا چنین کسانی؛ فقط و باز هم فقط؛ شارلاتانها و دروغگویان هستند.
    امیدوارم که سازمان مجاهدین خلق از این فرهنگ کثیف برای همیشه خداحافظی کرده باشد.

    البته اکنون یک «امام غایب ناسیونالیست» هم داریم که طرفداران دروغینش؛ همچنان منتظر ظهورش هستند و سخنان سخیف خود را به ناف او میبندند.

    پاسخحذف
  2. میانگین سنی ۹۰ درصد کادرها و اعضای مجاهدین خلق الان حدود ۶۰ سال است! از فیدل و رائول کاسترو هم الان دیگه نمی‌شه انتظار داشت که به کوه‌های سیرامائسترا برگردند و تفنگ به دست بگیرند!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اطلاعاتی که شما دارید مبنی بر مزخرفاتی است که بر اساس سِنّ هواداران مجاهدین خلق که بر سال ۵۷ بنا شده است؛ استوارند. این محاسبات به شدّت نادرست میباشند.
      اینکه هواداران اوّلیهٔ سازمان مجاهدین خلق که میان سالهای ۵۷ تا ۶۱ به این سازمان پیوسته اند و عدهّٔ زیادی از آنها حتّی کشته شده اند؛ سن کنونی «زنده ماندگان» را چیزی حدود «۴۹ تا ۵۰» سال نشان میدهد که ظاهراً میتواند درست باشد. و اگر سنّ افرادی مانند مسعود رجوی و سایر بنیانگذاران و اعضای این سازمان در پیش از سال ۵۷ را که میان «۶۰ تا ۷۰ سال» است را به آن بیفزایید؛ سخن شما تقریباً درست است.
      امّا واقعیت این است که «نسل جدید کینه توز و خواهان انتقام» را که فرزندان و نوه های آن نسل هستند را به حساب نمی آورید... و «کینه توزان نسل جدید» را نیز به فراموشی احمقانه می سپارید ... اینجا است که «خواب خرگوشی بر اساس محاسبات غلط» بر شما مستولی میشود.
      اگر همهٔ اعضای سازمان مجاهدین خلق در میانگین سنّی ۶۰ سال قرار داشتند؛ رژیم انگلهای فرزانه نیازی به اجیر کردن مزدوران عراقی برای کشتن چند «پیر وپاتال» را نه تنها احساس نمی کرد؛ بلکه اینهمه سرمایه را در این راه به هدر نمیداد.
      این بازی آماری در رابطه با «سِنّ مجاهدین خلق» که شما مطرح میکنید؛ یک بستهٔ پیشنهادی تبلیغاتی برای «مغز شویی» نسل جدید از طرف وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه برای «خر کردن» نسل جدیداست.
      من مطمئن هستم که رژیم انگلهای صفوی؛ در محاسبات واقعی و «میدانی»؛ آنچه را که به خورد شماها میدهد را «لحاظ نمیکند».
      چیزی به نام کوههای «سیرا ماسترا» همچنان وجود دارند و هنوز به افسانه ها نپیوسته اند.
      باور نمیکنید؟
      به «طالبان» و «داعش» و «جبهة النصرة» نگاهی «عاقلانه» بیندازید و از خواب «خر» گوشی بیرون بیایید.
      ما دو نوع موجود داریم:
      «خرگوش» ... و
      «خر» گوش ...

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      مطلبی هست که سالها پیش در سلسله مقاله های «هنر جنگیدن» مطرح نمودم و آن اینکه: از سال ۶۴ به بعد؛ رژیم کثیف انگلهای صفوی؛ اندیشه ای سیاسی با محتوای «ما دیگر به انقلاب نیاز نداریم؛ بلکه به اصلاحات نیاز داریم» را به درون جنبش دانشجویی تزریق کرد و «قرمساق» این ماجرا همان «دفتر تحکیم وحدت» بود که روسپی زاده ای به نام «حشمت الله طبرزدی» یکی از رهبران این «مستراح تحکیم وحدت» است. «حشمت الله طبرزدی» نخستین کسی بود که خامنه ای مفعول را «امام» خطاب کرد و «امام خامنه ای فرزانه» از «حشمت الله طبرزدی» به عنوان «کاندوم» برای گاییدن دهان «اکبر بهرمانی و فاحشهٔ بهرمانی» استفاده نمود و سپس او را به جایگاهش «سطل آشغال» انداخت.
      آیا یادتان می آید؟ ... یا مغزتان «منجمد» شده است.
      مغز من منجمد نشده است و همهٔ «پاکان» و «مادرقحبه های پیراهن روی شلوار» را که بعدها به «سبزهای مذهبی بی شرف و پیراهن زیر شلوار با ته ریش تبدیل شدند» و بعضی به «دوران طلایی خمینی سگ تبار» و برخی دیگر به «اصلاحات جورج سوروسی؛ البته از باب تقیّه روی آوردند» را هم میشناسم؛ من «هرگز فراموش نمیکنم» و «هرگز نمی بخشم».
      به «محاکمهٔ مادرقحبه های صفوی مسلک و زندانی کردن آنها» و «تحمّل هزینهٔ خورد و خوراک این کثافتها» که میتواند برای آبادانی ایران هزینه شود نیز هیچ اعتقادی ندارم؛ بلکه به «ریشه کنی مالاریا» اعتقاد دارم.
      پس از پراکندن اندیشهٔ مسموم «ما دیگر به انقلاب دیگری نیاز نداریم» ... کرمهای مستراحی مانند «خاتمی»؛ «اکبر گنجی»؛ «مخملباف» و ... روییدند و حرکتی را که میتوانست در سال ۸۸ به «پایان نکبت اسلامی» منتهی شود را به «دلقک بازی یوتیوبی» تبدیل کردند.
      نمیدانم که «مغز خر خورده ای»؟ یا به دور از جان خَرها؛ «الاغ فرزانه» شده ای؟
      یا اینکه «عضو سپاه پاچاهارداران» هستی؟

      کدامیک؟
      خودت انتخاب کن ... و ... یا «خفه شو».

      حذف
    3. زمانی که نام خود را «کژدم» گذاشتم؛ بی دلیل نبود. موجود گزنده ای که «اقتضای طبیعتش گزیدن» است. امّا «کژدم کینه توزی که نه فراموش میکند و نه میبخشد»؛ ظهور «کژدم» در «هیبت انسانی» است.
      مگر میتوان «خاوران» را فراموش کرد و بخشید؟ مگر میتوان جنایتکاران کثیف شیعهٔ شنیعهٔ صفوی به تحمّل «چند سال زندان» محکوم کرد و سپس به زیر پتوی «خواب انقلابی» فرو رفت و چنین فکر کرد که: «آخِشششش ... بالاخره پیروز شدیم»؟
      مگر میتوان «کار را ناتمام گذاشت»؟
      کار ناتمام؛ یعنی به هدر دادن اینهمه خونها و تلاشها.
      کار ناتمام یعنی: بازگشت تدریجی به نقطهٔ شروع.
      آیا میخواهید که اینهمه تلاش و خون و ویرانیها و دردها و خون دل خوردنها؛ به هدفی سخیف به نام «نقطهٔ آغاز» بینجامد؟

      اگر شما معتقد هستید؛....
      من (کژدم) .... نیستم.

      حذف
  3. عربده کشیهای «سرجوخه باقری» و شلیک «حرفهای مفت»؛ نشان میدهد که گردهایی سازمان مجاهدین در پاریس؛ عواقبی بسیار جدّی برای «آخرین ولی فقیه» در پی خواهد داشت.

    http://www.radiofarda.com/a/f7-Iran-top-military-commander-remarks/27850476.html

    پاسخحذف
  4. جناب کژدم مرحوم عنوان کردن رجویی حتی در صورت زنده بودنش!!توسط رییس استخبارات سابق سعودی می تواند بخشی از پلن جدید چیده شده توسط عربستان و کشورهای هم هدف باشد تا بدین وسیله ازنیروهای همجهت و کادرهای این گروه در شرایط جدید تاثیر گذاری و با اهدافی متمایز از سبقه سابق این گروه استفاده نمایند یعنی پوست اندازی جدید برای اهداف بزرگـ(رژیم چنج )و توانایی جذب سایر گروهها بر اساس عنصر ملیت و سکولاریسم که در اساسنامه این گروه به رهبری رجویی تا حالا جایی نداشته است

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      سخنان شما گویا نیست. لطفاً توضیح بیشتری بدهید.
      سپاس

      حذف
  5. چرا اینقدر فحش تو مقاله و پاسخهاتون هست. انگار اصلا اعصاب ندارید. حتما همونطور می شه که شما می فرمایید.زیاد نگران نباشید!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. Unknown گرامی
      تقصیر من نیست؛ اینطوری به من «وحی» میشه.

      حذف
  6. بازی حساب شده و ظریف عربستان در خاور میانه پر آشوب وارد فاز نهایی خود میشود .علیرغم اینکه از سوی برخی تایید مرگ رهبر سازمان مجاهدین بیشتر مورد توجه قرار گرفت . سخن و گفته وزیر پیشین اطلاعات عربستان ,درست حساب شده در نشست بیان شده است . شایعات مکرر مرگ مسعود رجوی که بارها عنوان شده بود , از سوی وزیر پیشین عربستانی برای نخستین بر تایید شد .
    پیامد های آشکار این نشت در پآریس بسیار قآبل توجه است .
    ۱.چرخش ۱۸۰ درجه ای عربستان و ترکیه نسبت به دولت اسلامی عراق و شام .
    ۲.هماهنگی عربستان و برخی از جناحای لابی او در آمریکا و اروپا
    ۳.استفاده تمام عیار عربستان از مخالفین جمهوری اسلامی ,علیه باند ولی فقیه
    ۴.بکار بردن تمامی ابزارها در به شکست رساندن برنامه های اقتصادی دولت روحانی
    ۵.به اجرا رساندن همین مکانیزم در دولت حیدر عبادی در عراق و تقویت نیروهای سکولار و روشنفکر عراقی

    پاسخحذف
  7. یکی از فرماندهان ارشد نظامی حزب الله لبنان به نام «حاج سمیر علی بن عوادا» با نام مستعار «حاج بوعلی الکبیر» نیز به درک واصل شد.
    در روزهای اخیر تعداد کشته های سپاه پاچاهارداران و حزب الله لبنان و «هزاره های افغان» «فاطمیّون» (بازماندگان مغولها) در سوریه به شدّت افزایش یافته است.

    پاسخحذف
  8. خاك بر سر همتون كه عربستان و مجاهدين به نمايندگي از شما، مبارزين فراري بايد ايران را ويران كنند،،، دليل بدبختي ما ايرانيها شما شبهه سياسيون و شبهه مبارزين هستيد،، ان پاسدار مي ارزه به همه مجاهدين و لشكر بي بخار و عقب مانده عربستان،،، شما بهتر است به همان طالع بيني خود بيشتر بپردازيد ،،

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس خان

      از زمان جفت شدن خایه های خامنه ای و سپاه پا چاهارداران در موضوع «بحرین»؛ و پیشبینی شکست استراتژیک رژیم کثیف شیعی؛ گویا «رمل و اسطرلاب» درست از آب در آمده است. چند روز پیش هم «انگل فرزانه» فرمودند که دیگر به بحرین کاری ندارند. دلشان هوای «تسخیر باب المندب» کرده بود؛ دهانشان آنجا نیز صاف شد.
      این وبلاگ گزارشگر تحلیلی اتفاقات کنونی و پیشبینی اتفاقات احتمالی آینده است.
      اگر «طالع بینی» هم که بوده باشد؛ بسیار دقیقتر از مزخرفات تولید شده در «اتاقهای فکری انگل فرزانه» بوده اند؛ از پیشبینی شکست خفّت بار «جنبش یوتیوبی» بگیر؛ بیا تا به اینجا.
      این وبلاگ تنها وبلاگی بوده است که پیشبینهای آن حتّی بسیار فراتر از مزخرفاتی که در CNN,BBC,AP,NY Times,WP و ..... درست از آب در آمده اند.

      در پایان؛ به قول ماموتی:
      آب رو بریز آنجایت که میسوزد.

      (وحی تمام شد).

      حذف
  9. ترديدي نيست كه امريكا تصميم دارد ايران را وارد دوران جديدي از "عمليات نيمه سخت كنترل شده" كند كه از جمله شامل ترور، خرابكاري، عمليات سايبري، آشوب و تنش هاي مرزي خواهد بود. اسراييل به عنوان طراح و سعودي به عنوان مجري هم به خدمت گرفته شده اند. منتها كاملا خطاست اگر به اين روند به مثابه يك "استراتژي" نگريسته شود. توليد تهديد امنيتي استراتژيك عليه ايران جزو برنامه نيست چون ممكن است طوفاني برخيزد كه طراح و مجري را با هم نيست و نابود كند. "عمليات نيمه سخت به مثابه يك تاكتيك" خود بخشي از استراتژي بزرگ تري است كه هدف از آن "ضروري ساختن" ورود به مذاكرات منطقه اي با امريكاست تا نهايتا آن چيزي خلق شود كه اوباما در گفت وگو با جفري گلدبرگ آن را "صلح سرد" در خاورميانه ناميد. به زبان ساده تر، هدف اين است كه صداي هواداران مذاكره بيشتر با امريكا در ايران بلندتر شود. باز هم پاي غربگرايان ايراني در ميان است

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      شاید و فقط شاید (به صورتی ضعیف و حاشیه ای) سخن شما در رابطه با استراتژی هیلاری کلینتون (گلوبالیستها) درست باشد؛ امّا نه به شکلی که شما مطرح نموده اید.
      امّا اگر دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکاانتخاب شود. داستان به کلّی دیگرگونه خواهد بود.
      از نظر گلوبالیستها؛ رژیم شیعی ایران و فرزند لبنانی اش بهترین وسیله برای تحریک عشایر و قبایل و کشورهای سنّی مسلک هستند؛ لذا حد اکثر استفاده از چنین موقعیتی را که خودشان با سرنگون کردن صداّام بوجود آوردند؛ خواهند نمود. حکومت ننگین انگلهای صفوی مسلک و فرزند لبنانی اش؛ شاه مهره های این بازی بزرگ هستند و همانگونه که در نبردهای ۸ ساله؛ بالانس قدرت میان رژیم صدام و رژیم انگل کبیر را حفظ کردند و هر دو کشور را به «افلاس» کشانیدند؛ در همین بازی نیز از همان سناریو استفاده میکنند.
      هیچ «صلح سردی» در کار نخواهد بود؛ این کلمه بی معنی را به میدان انداخته اند تا همگان فکر کنند که «صلح سرد» سقف خواستهٔ گلوبالیستها است.
      شما همین کلمهٔ بی معنی «صلح سرد» را اگر توانستید؛ «تعریف کنید». اگر به بخش نظرات این نوشتار هم نفرستادید؛ مهمّ نیست. حد اقل برای خودتان تعریف کنید.
      حتماً اصطاحاتی مانند «کِتاب ... مِتاب»؛ و «پارچه ... مارچه» را شنیده اید؛ کلمهٔ «صلح سرد» در کنار «جنگ سرد» همان نقش «مِتاب» را در کنار «کِتاب» بازی میکند. این کلمه مانند «متشابهات قرآن» بی ارزش است. یعنی «هر طوری که دلت میخواد تفسیر کُن».
      آمریکا به «دوستی با رژیم انگلهای صفوی» نیاز ندارد. «جنبش یوتیوبی رأی منو پس بگیر» را با آنهمه لشکرکشی تئوریسینهای «یوتیوبی» به کشورهای غربی به امید اینکه بتوانند رهبران کشورهای غربی را «خَر کنند» حتّی به «تخمشان» نیز حساب نکرده و تنها در بخش بازیهای حاشیه ای «حقوق بشری» از «جنبش یوتیوبی» بهره بردند.

      یکی از نتایج پایان این بازی بزرگ؛ این خواهد بود که اسرائیل بخشی از خاک لبنان و همچنی بخشی از سوریه (بلندیهای جولان) را تصرف خواهد کرد.

      حذف
  10. من نمیدونم این کونی خان چه مرضی داره گوه خوری های مهدی محمدی یکی از صیغه های زاده اطلاعاتی و یکی از نزدیکان سعید جلیلی رو اینجا قرقره میکنه یکی بگه اخه قرمساق برو کس و کونتو یه جای دیگه ولو کن چند بار هم گفتم ولی مثل این که یه چیز کژدمی باید حوالش بشه

    پاسخحذف
  11. سازمان مجاهدین خلق اولین عملیات خود رودر داخل مرز با ترور فلاحت پیشه عضو کمسیون امنیت مجلس شروع کرد و برای انحراف افکار عمومی یک گروه من دراوردی کردی مسولیت این عملیات را بر عهده گرفته

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی

      این هم نظری است ولی من چنین فکر نمیکنم.
      یک شاخهٔ انشعابی از پ.ک.ک در ترکیه با همین نام فعالیت میکند.

      حذف
  12. اگر این گزارش که از تاریخ آن حدود ۶ ماه میگذرد درست باشد و آنرا در کنار سخنرانی وزیر اطلاعات سابق عربستان سعودی «تُرکی الفیصل»؛ در گردهمایی اخیر سازمان مجاهدین خلق در فرانسه قرار دهیم. باید در آینده ای نزدیک منتظر خبرهای ناگواری باشیم و شیرازهٔ کار از دست احزاب سنّتی کردستان نیز دَر خواهد رفت.

    http://www.radiofarda.com/a/o2-sunni-hardliners-kurdistan/27522716.html

    شاید هدف اصلی «تُرکی الفیصل» از سخنرانی در این گردهمایی و استفاده از تریبون سازمان مجاهدین خلق؛ دادن اولتیماتوم به رژیم شیعی حاکم بر ایران بوده باشد که با خواستار شدن «سرنگونی حکومت شیعی ایران»؛ به صورتی آشکار بیان شد.
    در صورت افتادن کردستان به دست «سلفی - جهادی»ها؛ نه تنها رابطهٔ رژیم با عراق قطع میشود؛ بلکه این آتش در کردستان نخواهد ماند و به طور طبیعی؛ خاکریزهای خط مقدّم جبهه را به مناطقی فراتر از کردستان ایران خواهد برد.

    پاسخحذف
  13. کودتای نظامیان ترک در مرحله اول با شکست مواجه شد ولی مساله اصلی در انکارا شکل خواهد گرفت قطعا مدیران کودتا به شکل کور وارد این ماجرا نشده اند تنها با هزار نفر نیرو نمیشود در شهر 15 میلیونی استانبول به موفقیت رسید هدف از ابتدا هم استانبول نبوده است روزهای اینده لحظات بسیار مهمی در تاریخ ترکیه خواهند بود

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. anromeda گرامی
      ترکهای عثمانی اخوان المسلمینی (اردوغانیها)؛ به خاطر تغییر مواضع ادواری و کثافتکاریهای فردی و خانوادگی و حزبی و بین المللی؛ صندوقچهٔ اسرار هستند.
      تغییر موضع اخیر اخوان المسلمینهای عثمانی (اردوغانیها) و تلاش برای نزدیک شدن به روسیه و مصر و اسرائیل؛ نشانهٔ «مسیر جدید وزش باد» است که با «برکسیت» آغاز شد و با میتواند با پیروزی «جنبش ناسیونالیستی آمریکا» به مرحله ای بسیار بالاتر صعود کند و جنبشهای ناسیونالیستی در کشورهای اروپایی را تقویت نموده و پتهٔ «گلوبالیستها» را به هم ریخته و نقش ترکهای عثمانی اخوان المسلمینی را در رابطه با انتقال نیروهای داعش به اروپا و حتّی آمریکا را برملا کند.
      اوباشان حاکم بر قطر همچنان فکر میکنند که پس از کثافتکاریهای چندین ساله در رابطه با ایفای نقش «کاتالیزور» برای «اخوانی کردن منطقه» و یا «داعشی کردن منطقه» و سکوت اخیر یک و نیم سالهٔ شان میتوانند از این پروژه که نقش «قرمساقها» را برای «گلوبالیستها» بازی کرده اند با دستهای پاک بیرون آیند.
      پس از پیروزی «برکسیت»؛ اردوغان به عربده کشی «رفراندوم برای وداع با استراتژی پیوستن به اروپا» روی آورد؛ در حالی که «اروپایی شدن» یک آرزوی دیرینهٔ چند صد ساله برای ترکهای عثمانی بوده است و به خاطر «کثافت معدهٔ اسلامی - عثمانی» هرگز به هدف خود نرسیده است. عربدهٔ رفراندوم؛ پیش آگهی «تغییرِ جهتِ ادواری» اخیر رژیم ترکهای عثمانی اخوانی بود. ترکهای عثمانی میدانند که «پیوستن به اروپا» با «حمل کثافت معدهٔ اسلامی» یک آرزوی دست نیافتنی است. ترکهای عثمان حتّی با مشارکت در اجرایی کردن اهداف «گلوبالیستها» در چند دههٔ اخیر نیز نتوانستند؛ به اروپا بپیوندند؛ تا چه رسد به دوران «ظهور ناسیونالیسم» در کشورهای غربی که یکی از بزرگترین اهدافشان؛ بازگردانیدن ارواح خبیث مسلمانان به گورهای ۱۴۰۰ سال پیش خواهد بود.
      کودتاگران ترکیه به خاطر پنهانکاری عمیق به خاطر مسائل امنیتی؛ نتوانسته بودند که خود را به عنوان یک اندیشهٔ سیاسی اجتماعی معرفّی کنند و چشم امیدشان به دوران پس از پیروزی بود.
      آنچه که در ظاهر به نظر می آید؛ کودتاگران برای آیندهٔ ترکیه احساس خطر کرده اند. زیرا میدانند که نمیتوان با «جست و خیزهای ملخ وار» و چشم امید داشتن به «ریزه خواری» از سفرهٔ دیگران (گلوبالیستها) به بهشت موعود رسید. چیزی به نام بهشت موعود بر سر سفرهٔ «موجودات اسلام زده» ظاهر نخواهد شد؛ زیرا موجودات اسلام زده با اینکه ظاهراً به «مشیّت الهی» معتقدند؛ امّا در عمل میدانند که «الله» حتّی برایشان تَره هم خُرد نمیکند و برای هر یک قرص نان باید تلاش کنند. این تناقض عملی در میان «تئوری» و آنچه که در واقعیت روزمرّه میگذرد؛ نه تنها مسلمانان؛ بلکه مسیحیان و یهودیان و پیروان سایر ادیان را نیز به دو راهی روبرو شدن با «واقعیتهای سخت» خواهد کشاند.
      آن «واقعیتهای سخت» در مجموع به این مسئله اشاره میکنند که: آیا میتوان از زمینی که محصولاتش حتّی با «تقسیم مساوی»؛ نمیتواند ادامهٔ «زندگی» را برای همگان گارانتی کُنَد؛ انتظاری بیش از حدّ داشت؟ و یا اینکه باید جمعیّت انسانی را به کمترین حدّ ممکن برای باز تولید «زندگی شادمانه»؛ تقلیل داد؟
      از نظر من حتّی «جنبش ناسیونالیستی غرب»؛ پاسخی مناسب برای جوامع غربی نیست. زیرا این جنبش به «اصول کهن» وفادار است (تولید ملّی و صادرات). اصولی که شاید در یک «جامعهٔ صنعتی بین المللی» و با جمعیّتی ۲ میلیاردی میتوانست پاسخگو باشد.
      امّا جامعهٔ ۸ میلیاردی؛ پاسخی «شادکامانه» در پیش روی ندارد.
      همانگونه که در نوشتار «جنبش به حاشیه رانده شدگان» مطرح نموده ام؛ جامعهٔ انسانی در حال گام برداشتن به مسیر «کشتار عمومی» است و آنهایی که زنده خواهند ماند؛ ضرورتاً «نژاد خوب» نیستند؛ زیرا کشتارهای آینده نیز بر اساس منطق هیتلری استوار خواهند بود. البته از نظر من «منطق هیتلری» یک منطق مبتنی بر «نژاد برتر» نبود؛ بلکه منطقی بر اساس تعریف کهن و احمقانهٔ اروپایی از «نژاد تعریف شده بر اساس ظاهر فیزیکی» استوار بود.
      به هر حال از نظر من مشکلاتی که ما به عنوان نسل کنونی با آن روبرو هستیم؛ در آینده ای نزدیک رنگ خواهند باخت و به مشکلاتی بسیار بزرگتر تبدیل خواهند شد که بر اساس اندیشه های کهن؛ «قتل عام ها» را پیگیری خواهند کرد.

      حذف
  14. ها کژدم راجع به ترکیه یک تحلیل جامع و یک پیش بینی کژدمی. منتظریم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      متأسفانه در رابطه با جناح بندیهای ترکیه اطلاعات دقیقی ندارم و به خاطر پوست اندازیهای ادواری اسلامگرایان ترکیه و کودتاهای درون حزبی؛ برای یک تحلیل جامع؛ اطلاعات گسترده مورد نیاز است که من ندارم.
      امّا آنچه که برای من مهم است اینکه صدای جیغ و داد ۲ دار و دستهٔ جنایتکار حتّی بسیار بلندتر از صدای کودتاگران شنیده شد:

      ۱- جیغ و داد اوباشان حاکم بر ایران.
      ۲- جیغ و داد اوباشان حاکم بر قَطَر.

      این دو گروه از اوباشان؛ به خاطر روابط کثیفی که با حکومت دزدان اخوان المسلمینی کنونی ترکیه دارند. از این کودتا بسیار نگران بودند؛ زیرا کودتاگران برای کسب وجههٔ بین المللی و پذیرفته شدن در عرصهٔ بین المللی میتوانستند بسیاری از پرونده های فساد و پولشویی و دستهای پنهان و پشت پردهٔ آفرینندگان «بهار عربی» و «داعش» را که در افکار عمومی مردم کشورهای غربی خریداران بسیاری دارد را به صورت مستند آشکار کنند.

      حذف