۱۳۹۶ مرداد ۲۱, شنبه

نبش قبر

در دنیای کنونیِ «شبه روشنفکران فارسی زبان»؛ هر کسی که میخواهد بانگی زَنَد و «خروس» شود؛ حتماً به «بهائیان» و ظلمی که بر آنها میرود؛ اشاره میکنند. رژیم انگلهای صفوی؛ «تحریمها»ی آمریکا را «ضد بشری» می نامد. در حالی که بهائیان ساکن ایران ۲۰۰ سال است که در تحریم و بد تر از آن در زیر شکنجه های روحی و اجتماعی و قتل توسط جامعهٔ «شیعیان» که از مدفوع «انگلهای صفوی»(فتواها) ارتذاق میکنند؛ قرار دارند.
از دورهٔ قاجار رسم بر این بوده و همچنان هست.
هر کسی که بخواهد بگوید : «بالاخره من فهمیدم» .... حتماً نام پاکِ «زرّین تاج» ملقّب به «طاهره قرة العین» را برای «پاک کردن نام ننگین خویش» بکار می بَرَد.
به نظر من هیچ دهان پُر از نجاست «شیعه گرا» حقّ به زبان آوردن نام پاک «طاهره قرة العین»  را ندارد. مگر آنکه به راه «قرة العین» قدم گذارده باشد که همانا راه پاکِ  «علی محمّد شیرازی» برای «ریشه کنی مالاریا» است.
زمانی که «طاهره» چنین سرود:

در ره عشقت ای صنم؛ شیفتهٔ بلا منم ....
چند مقاومت کنی؟..... باغمت آشنا منم....

آن «غم» و آن «شیفتگی» .... اوج پایبندی به «ریشه کنی مالاریای تشیّغ شنیعه» بود.

امّا هیچ یک از این شارلاتانها که میخواهند به عنوان «روشنفکر» جلوه کنند؛ ... حتّی نامی از «رستم علی خان» نمیبرند.

«رستم علی خان» .... شیر زنی که در «قلعهٔ زنجان» با پوشیدن لباس مردانه؛ در نبردهای جنبش بابیان برای «اسلام و شیعه زدایی» و گشودن دروازه های تمدّن نوین و «ظهور انسان» («ظهور هیکل» در فرهنگ اهل بیان) و نشستن «هیکل» به جای «خداوند» و تعیین «سرنوشت خویش به دست خویش»؛ می جنگید .... در تمامی فرهنگ قلّابی روشنفکران دروغین؛ به فراموشی سپرده شده است.
«رستم علی خان» را حتّی بهائیان نیز به سختی گرامی میدارند. زیرا؛ نه شاعر بود و نه از اعضای «حروف حیّ» ....
از همه مهمّ تر اینکه: «باب» در راه بر اندازی «دین» بود.... امّا بهائیان از «جنبش باب» .... «دین» ساختند.

امّا کژدم؛ نبش قبر میکند و نام شیرزنی از تبار «جنگاوران برای ظهور انسان» (هیکل)  را گرامی میدارد.

نام و راهش پاینده باد.
ننگ بر فراموش کنندگان تاریخ.





کژدم


۷۲ نظر:

  1. مرسی از نوشته ات.فعلا که رفتن به گذشته و به نوشته خودت نبش قبر چاره کار ما نیست.اما یک نکته ای دستگیرم شده و ان این است. حفظ نظام برای امریکا از اوجب واجبات شده. و این داستان تحریم بی مزه هم تداوم همان بحث بی مزه انتخاب بین بد و بدتر است.و هدف سر دواندن ملت.و چه حکومتی از اینها بهتر که ایران را به قعر جدول ببرد.خاور میانه هر چه عقب تر به نفع کد خدا ها هست.اظهر من الشمس است. در مورد باب نمی دانم چرا همیشه کمی مشکوکم و انرا زیر سر انگلیسی ها می دانم. نه اینکه پدیده بدی باشد. ولی دست انگلیس اگر در ان باشد انرا دل چرکین می کند. هر چند راه فرار خوبی بوده. اما یک تحقیق عمیق و میدانی خوب می طلبد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی:
      جنبش باب همانقدر انگلیس ساخته است که من(کژدم) انگلیس ساخته هستم.
      تمامی آنچه که به نام تاریخ و پژوهشهای تاریخی؛ توسّط دستگاه «صنف انگلهای صفوی» به خورد ساکنین ایران داده شده و همچنان داده می شود؛ بر یک اصل «جعفر صادقی» استوارند:
      « به آنهایی که ما را قبول ندارند؛ تا میتوانید.... تهمت و افترا بگویید تا بی آبرو شوند».(نقل به معنی از جعفر صادق ملعون)

      جنبش بابی؛ دست پروردهٔ انگلستان نبود.
      امّا ماجرای «فاحشهٔ هندی شیعه» که در هنگام مرگ وصیّت کرد که: «تمامی دارائیش را به بارگاه نجف می بخشد و آن دارایی را به عنوان امانت به دولت فخیمهٔ انگلستان می سپارد و سفارت انگلستان در عراق به بهانهٔ آن افسانه و به مدّت دهها سال؛ شهریهٔ آخوندهای شیعه را می پرداخت؛ یک واقعیّت تاریخی است.

      حذف
  2. با درود
    من مذهبی نیستم ولی از نبش قبر شما تشکر میکنم به این دلیل که باعث ایجاد یک زیناپس جدید در ساختار نویرونی مغز من میشود
    علی

    پاسخحذف
  3. کژدم عزیز با درود
    مرحبا به این نوشتار شما
    اما من همچنان منتظر این
    http://kajdoum1.blogspot.com/2013/08/blog-post_4.html?m=1
    اگه حوصله نوشتن داری با تشکر

    «محسن»

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. محسن گرامی
      ادامهٔ آن سلسله نوشتارها را نه فراموش کرده ام و نه برای نوشتن بخش سوّم بی حوصله هستم.
      از اینکه پس از نوشتن؛ کسی مرا «بابی» و یا «بهایی» بنامد نیز واهمه ندارم.
      تنها مسئله ای که مرا از نوشتن باز می دارد. عَدَمِ «شور و شوق دانستن» و «فهمیدن» در گسترهٔ اجتماعی و در پِیِ آن آغاز حرکت اساسی برای ریشه کنی مالاریا است.
      در چنین شرایطی «گفتن» با «نگفتن» فرقی ندارد.
      فرض کنید که مخاطب شما؛ «کَر» باشد. هر چه فریاد دارید بزنید. .... مخاطب شما نمی شنود.
      فرض کنید که شما «لال» باشید و مخاطبتان «سراپا گوش» باشد.
      نتیجهٔ هر دو مثال یکی است.
      زمانی که «سکوت» و «فریاد»؛ نتیجهٔ یکسان بدهند؛ چرا باید فریاد زد؟
      منظور من از نوشتار کنونی نیز تنها یادآوری یک مسئله بود:

      چرا ما؛ اینهمه منحطّ شده ایم؟
      من «آقا محمّد خان قاجار» را به عنوان یک فرد که ظاهراً «هیچ» شده بود؛ امّا نشان داد که «گوهری در درون» دارد؛ ارج می نَهَم. من «چنگیز خان» را که «برده» بود؛ امّا نشان داد که «گوهری در درون» دارد را ارج می نَهَم. من «ناپلئون بناپارت» را ارج می نَهَم؛ زیرا که «امپرتور به دنیا آمده بود».
      نگاه من به دنیا و افراد؛ از نوعی دیگر است.
      زمانی که از «نیچه» (نیمچه) سخن گفتم؛ این وبلاگ پُر از «مزخرفات فلسفی» شد.
      اگر بگویم «آقا محمّد خان قاجار» یکی از «دُرّ دانه های طبیعت» است؛ بسیاری از خوانندگان؛ مرا به «دفاع از قتل عامّ» متّهم خواهند کرد.
      اگر بگویم که «کوروش بزرگ» نیز «دُرّ دانهٔ جامعهٔ انسانی است» .... مشکل دوچندان خواهد شد و پرسش نخست این خواهد بود که:
      کژدم چگونه به خود اجازه میدهد که «کوروش» را در کنار «آقا محمّد خان» قرار دهد؟
      مشکل اینجا است که نوع نگاه «شمنی» به پدیده ها؛ در فرهنگ کنونی؛ بسیار ناشناخته است و بسیاری از خوانندگان به اینگونه از نگاه؛ با نگاه و زبان «تفسیر» و «علم کلام» (بازی با کلمات بی جان) می نگرند.

      حذف
    2. محسن گرامی
      اگر به بخش نظرات نوشتهٔ پیشین مراجعه کنید؛ یکی از خوانندگان گرامی ۲ بار از من پرسید که نظرم در رابطه با سخنان آقای رامین پرهام در برنامهٔ «پرگار»؛ بنویسم.
      شاید نوشتار کنونی؛ پاسخی غیر مستقیم؛ به آن خوانندهٔ گرامی و بویژه آقای «رامین پرهام» باشد:
      سخنان آقای رامین پرهام؛ بسیار «دیر هنگام» هستند.
      آقای «رامین پرهام» پس از ۲۰۰ سال؛ سخنان «علی محمد شیرازی» (باب) را با حالاتی بسیار عصبی؛ تکرار میکند و نمیخواهد بفهمد که ۲۰۰ سال؛ دیرتر تشریف آورده است.
      اگر قرار باشد که روشنفکران کنونی ایران؛ ۲۰۰ سال «عقب» مانده باشند .... وای به حال «اکنونیان».

      «رستم علی خان» در برنامهٔ «پرگار» شعارهای آتشین نداد.
      آن شیرزن؛ ۲۰۰ سال پیش برای «ریشه کنی مالاریا» جنگید.
      گویا هوای ایران بسیار «زمخت» است و «سرعت صوت» را بسیار «کُند» میکند .... به اندازه ای که پس از ۲۰۰ سال؛ صدایش را با اندکی «تغییرات استراتژیک» (البتّه از روی ترس) از زبان «رامین پرهام» میشنویم.
      آیا آقای رامین پرهام؛ میتواند ثابت کند که «مسجد» بهتر از «مستراح» است؟
      هر دو بوی «گند» میدهند؛ با این تفاوت که مستراح محلّ تخلیهٔ گند است و مسجد؛ محلّ نفوذ گند و عفونت به مغزهای پوسیده است.
      به «رامین پرهام» بگویید:
      نه تنها دیر فهمیده ای .... بلکه ترسو هستی. اگر ترسو نبودی؛ «مسجد» (مرکز انتشار عفونت) را به رسمیّت نمی شناختی؛ تا در ادامهٔ سخنان خود؛ این پا و آن پا کُنی و به میخ و به نعل بزنی.

      حذف
  4. دو تا از مهمترین جوک های خبری این چند روز اخیر:

    1=ترامپ از سیاست بریده است ،می خواهد استعفا دهد و قرار است مایک پنس جای او بنشیند

    2=آمریکا و کره ی شمالی می خواهند وارد جنگ فیزیکی آن هم از نوع اتمی شوند

    اما خبری که در این بحبوحه کمرنگ و ی ابالکل گم شده همین خبر بالاست،به احتمال خیلی زیاد ،قرارداد برجام با ایران تا 3 ماه دیگر ،نافرجام خواهد شد و البته زمینه سازی برای اغاز جنگ

    سناریویی که ترامپ به بهترین وجه کارگردانی اش کرد ،و کیم جونگ اون (عروسک خیمه شب بازی ترامپ) هم به بهترین نحو ،خطر یک ایران هسته ایی را به همه ی جهانیان گوشزد کرد.
    نقش رهبر کره ی شمالی در این سناریو تقریبا به اتمام رسیده
    از این به بعد او دیگر در این قصه جایی ندارد و یا حداکثر سیاهی لشکری بیش نخواهد بود

    اکنون تماشاگران(سیاستمداران جهان) و ترامپ خیلی سریعتر و راحت تر به اجماع مورد نظر آمریکا دست پیدا می کنند که هیچ عقل سلیمی وجود کره ی شمالی دومی را بروی زمین بر نمی تابد
    چرا که ممکن است بلایش دامن گیر هر کس و ناکسی شود.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      جوک سوّم را فراموش نکنید که میگوید:
      کژدمِ قصّه گو؛ اصلاً دُم ندارد که چه «کژ» باشد و چه «راست».
      فکر میکنم که جوک من (کژدم)؛ خنده دار تَر بود.

      حذف
  5. هافینگتون پست : دیدار سناتورهای آمریکایی با «مریم رجوی» در مورد راه‌حل‌های پایان دادن به بحران منطقه و تغییر دموکراتیک در ایران
    .............................

    ======================================================
    آمریکا با این دیدارها ،سیگنال های قاطعی هم به حکومت ایران و هم به مخالفان حکومت ایران اعم از داخلی و خارجی می فرستد.
    کار به جایی رسیده که رضا پهلوی که بارها خود را غیر علاقمند به قدرت نشان می داد
    حالا تمنای این را دارد که آمریکا او را هم در این مسیر به عنوان یک بدیل به حساب آورد
    دموکراسی ایی که پرچمدارش این مریم رجوی باشد از همین حالا معلوم است چی ازش در می آید،یک پادگان نظامی بزرگ بنام ایران

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اگر «ساندیس خور» هستی .... هیچ.
      امّا اگر به دنبال تغییر هستی؛ یا خود را به درجه ای بالاتر از سازمان مجاهدین خلق برسان؛ تا در میدان نبرد؛ حرفی برای گفتن داشته باشی .... و یا .... سنگ توی کفش نباش.
      اگر هیچکدام نیستی .... مطمئن باش که «دموکراسی حسن صبّاحی مجاهدین خلق» (دموکراسی پادگانی)؛ بهتر از «دموکراسی پادگانی انگلهای صفوی» است.
      لا اقلّ اینکه با به قدرت رسیدن سازمان مجاهدین خلق؛ سرمایه های ملّی ایران هزینهٔ اوباشان لبنانی و افغانی و پاکستانی و یمنی و ...... نخواهد شد. در خیابان هم که راه بروی؛ «پلیس شریعت» و «انگل عمّامه به سر» و «جنده های صیغه ای زینب» را نخواهی دید.

      «چُس ناله نکُن».

      مرسی

      حذف
  6. با اینکه این مطلب ظاهراً با نوشتار نا همگون می نماید؛ امّا .... بسیار همگون است.

    خایهٔ «کیم جونگ اون» (سگ هار حکومت چین)؛ توسط دونالد ترامپ کشیده شد.
    «کیم جونگ اون»؛ با به «حواله به حپروت» کردنِ حملهٔ موشکی به «گوام». مرگ سیاسیِ خود در فضای حاکم را امضا کرد.
    درگیریهای مرزی «چین» با هندوستان نیز گواه بر این است که: چین به خطّ پایان قُلدوری نزدیک میشود و ۲ گزینه بیشتر ندارد:

    ۱- درگیر شو و امپراتوری دیجیتالی خود را بَر افکن.
    ۲- ساکِت شو؛ و زنده بمان.

    مطمئن هستم که چینیها راه دوّم را ترجیح خواهند داد.
    درگیریهای مرزی با هندوستان نوعی از «سرخ نگه داشتن صورت» با سیلی است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. جناب کژدم حزب کمونیست چین در صورت انتخاب گزینه دوم با چه عواقبی روبرو خواهد شد؟

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      گزینهٔ دوّم به معنی مرگِ همهٔ تلاشهای چین برای رسیدن به مقام «قدرت جهانی» است که دری دیگر را به روی چین باز خواهد کرد:

      «بازگشت به نظریّهٔ خمرهای سرخ» ....
      امّا اینبار؛ نه برای آزمایش در کامبوج؛ .... بلکه برای «اجرایی کردن در چین».
      اگر داشتن «جمعیّت زیاد» در دوران برده فروشی مفید است؛ امّا در دوران «کمبودها»؛ بلای بزرگی است که میتواند به «خودکُشی» بینجامد.

      حذف
    3. ناشناس گرامی

      میگویند که آمریکا قدرت اوّل اقتصادی جهان است. امّا فراموش می کنند که بگویند: ۲۰ تریلیون دلار مقروض است.
      باز هم فراموش میکنند که بپرسند:
      -آمریکا به چه کسانی بدهکار است؟

      در مورد «چین» هم همینگونه است. وقتی که تحت تأثیر «شنیده ها» قرار بگیریم؛ «چین» دوّمین قدرت اقتصادی جهان است.
      امّا پرسش این است:

      «چین»؛ چند تریلیون دلار به همان کسان بدهکار است؟ که آمریکا نیز به همانها بدهکار است.
      اگر «جمعیت» را بخشی از زیرساخت اقتصادی بدانیم؛ (که البتّه هست)..... «چین» تا زمانی که نتواند مشکل جمعیت را حلّ کُند؛ مانند پیرزنی ظاهراً ثروتمند است که؛ پایش بر لب گور است و پس از مرگ خواهیم دید که تمامی آن ثروت؛ «قرضها و بدهی ها» بوده اند.

      حذف
    4. چینی ها سال گذشته 220 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی در کشورهای مختلف انجام دادند که شامل خرید هتل، باشگاه فوتبال و ... بود

      اما استراتژی دولت چین در سال 2017 چیز دیگری است... سرمایه گذاری با اولویت 68 کشور جاده ابریشم، فقط⚠️!!! این استراتژی رییس جمهور چین باعث شده تا سرمایه گذاری چین در آمریکا از 62 میلیارد سال 2016 به 6 میلیارد دلار سال 2017 تاکنون کاهش و سرمایه گذاری در کشورهای جاده ابریشم روندی صعودی طی کند.

      چینی ها در کشورهای جاده ابریشم همه چیز را خریدارند... از 8% سهام شرکت نفت ابوظبی توسط CNPC تا خرید 11.6 میلیارد دلاری شرکت حمل و نقل دریایی سنگاپور GLP!!! تعداد خریدهای نیمه اول امسال 109 عدد بوده که در مقایسه با کل 2016 (175)... رشد قابل توجه دارد

      امیدواریم ایران بتواند از این فرصت و اشتهای بالای چینی ها حداکثر استفاده را از طریق تعریف بسته های سرمایه گذاری و مشوقهای استراتژیک ببرد

      حذف
    5. ناشناس گرامی

      چین پول این خریدها را از جیب خود نمیدهد. آنکه این گزارش اقتصادی را نوشته است و شما «کاپی پیست» بخشی از آنرا فرستاده اید؛ یا فراموش کرده است که منبع اصلی توانایی گسترش بازی از طرف «چین» را معرّفی کند؛ و یا به طور عمدی از روی این مانع پریده و خوانندگان مقاله اش (اشخاصی مانند شما) را در تاریکی نگاه داشته است.
      من (کژدم) به شما و امثال شما میگویم:
      (اگر دیگ آش در حال جوشیدن است؛ تلاش برای «حباب شدن» در «جوشش آش»؛ در نهایت و بهترین حالت؛ به «حباب بودن» خواهد انجامید).
      اگر این دیگ از جوشش بیفتد؛ حبابها بسیار زودتر از سرد شدنِ «آش» ناپدید خواهند شد و آش نیز میتواند «تَه» بگیرد و بسوزد. در این صورت؛ «حبابهای احساس خوشبختی»؛ جزغاله خواهند شد.
      ساکنان کنونی آنچه که «ایرانِ گربه نشان» نامیده میشوند؛ بسیار «حپروتی» فکر میکنند. به نظر من (کژدم) راهی به جز «آرزوهای حپروتی»؛ برایشان باقی نمانده است.
      ۱- آرزوی بازگشت به:
      «حیدر بابا سئلّر سولار آخاندا ....
      حیدر بابا ائلدریملار شاقیلدییب شاخاندا ....» هستند.
      ۲- فراموشیِ عمدیِ «تحت نفوذ بودنِ ۱۴۰۰ ساله».

      آیا همهٔ توانایی فکری شما در «کاپی پِیست» کردن است؟

      بُرو به همانجایی که از آن خارج شده ای.
      آنجای ننه اَت بهترین «جان پناه» برای تو است.

      تمامی آرزوهای «چینِ کنونی» بر اساس «تعبیر و تفسیرِ نادرست» از آموزه های «سان زو» استوار است.

      من (کژدم) به چینیها میگویم:

      دریا باید واقعاً دریا باشد.
      رؤیای «دریا» ؛ یک «سراب» است.
      آنکه برای «گسترش» تلاش میکُنَد؛ ... باید فرق میان «جوشش» و «حباب» را بداند؛ ... و گرنه .... «سان زو» نیست. بلکه یک «دلقک» است که با «کاپی پِیست» دِلخوش است.
      آیا «شیر» و یا «خَر» فهم شد؟

      اگر نشد .... تقصیر کژدم نیست.

      حذف
    6. ناشناس گرامی
      بهترین پیشنهاد «حکومت چین» برای ساکنان ایران این است:
      «چند میلیون چینی گرسنه» را میتوانید در «کویر ایران» جای بدهید؟

      حذف
  7. یک کلمه از مادر عروس
    سرلشکر باقری پس از دیدار با اردوغان:
    ایران و ترکیه مخالف همه‌پرسی کردستان عراق هستند و نباید این کار صورت بگیرد

    پاسخحذف
  8. با درود به کژدم گرامی
    تو دهنی محکمی ! که رهبر مفعول به دهان ملت کوبید ( ریاست شاهرودی وعضویت قالی باف و رئیسی )در تشخیص مصلحت را چگونه ارزیابی میکنید ؟ به گمان من با توجه به سن 67 ساله ! شاهرودی عراقی! آماده میشود که رهبر آتی ملت فلک زده شود.
    با توجه به بدهی های هنگفت ! چین چگونه توان خرید امکانات ( بنادر و شرکت های )دیگر کشور ها را فراهم میکند و چرا ؟
    ایرانی گمنام.

    پاسخحذف
  9. پیروزی های چشمگیر ارتش سوریه و متحدان آن و آزادی بخش های گسترده از خاک سوریه رو که از دیشب وارد فاز جدیدی شده به جناب کژدم و خوانندگان محترم تبریک عرض می کنم

    پاسخحذف
  10. استیو بنن، استراتژیست کمپین انتخاباتی دانلد ترامپ در واکنش به ترک کاخ سفید: دوران ریاست جمهوری ترامپ، عملا پایان پذیرفت (لیبرال های چپ حاکم شدند).

    پاسخحذف
  11. کژدم عزیز قبل از آغاز سخن، درخواست می کنم خواننده ی مطلب جدید من باش، بسیار پر اهمیّت است و اما ...
    - در مورد شیعه ی دوران صفوی باید خدمت شما عرض کنم که تاریخ نوشته ی حکومتهاست و ما نمی توانیم با استناد به مطالعه ی فلان کتاب تاریخی از نویسنده ای که هیچ از او نمی دانیم، قضاوت کنیم. کتب تاریخی زمانی اجازه ی تیراژ وسیع خواهند یافت که توسّط سازمان های اطلاعاتی حکومت ها کنترل شوند! یا اینکه خود حکومت ها اقدام به چاپ و انتشار آن می کنند.

    - اما درمورد تاریخ ایران تنها کتب مورد اعتماد و آثار مکتوبی که در دسترس است، نسخه های چاپ سنگی کتب عرفای بزرگی چون سعدی،جامی،مولانا،حافظ،فردوسی و... است که تاریخ ایران را به صورت شعر، می توان خواند.تاریخ حقیقی که با تمام کتب تاریخی در جهان متفاوت است. در اینجاست که در میابیم شیعه ی دوران صفویه متکی بر نوعی ردّیه صوفی منشانه مطابق با نگرش های طریقت ( و نه شریعت آخوندیسم ) بوده است. شیعه ی حقیقی به کسانی گفته می شود که مطابق با عرایض عرفای بزرگی چون مولانا، «الله زمان» یا «امام زمان» یا «امام حیِّ» دوران خود را پیدا کرده باشند و تحت شعاع او باشند که تعدادشان هم در جهان در هر دوره ای بسیار اندک است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      متأسفانه؛ نوشتهٔ کوتاه شما «بافتنی» است و چون مثل «مینی ژوپ» بسیار کوتاه است؛ .... خیلی جاها را نمی پوشاند و با آن نمیتوان روی صندلی نشست؛ که خدای ناکرده ... اگر پوشیدن «شورت» یادمان رفته باشد؛.... دیگر واویلا است و باید به فیلم سینمایی «Basic Instinct» پناه بُرد.

      «شیعه» یعنی «پیرو» .... باز هم یعنی: «هیچکارهٔ خاک بر سری که نظری از خود ندارد و به ساز دیگران می رقصد را شیعه مینامند».
      «شیعهٔ خاک بر سر علی» با «شیعهٔ خاک بر سر جعفری»؛ فرق دارد. هر چند که شارلاتانها بخواهند این دو گروه از احمقها را به هم جوش دهند.

      حذف
    2. باور کن عزیزمن که من هم نه شیعه هستم و نه سنّی! معنای واقعی شیعه اصلا ربطی به اسلام ندارد. تاریخ صفویّه کاملا روشن است، شاه اسماعیل یکم صفوی دهان بدخواهان و جدایی طلبان ایران زمین را با خاک یکسان نمود. آن دوران مصادف بود با سعدی مولانا و حافظ

      حذف
    3. ناشناس گرامی
      یادتان رفت که بگویید حضرت نوح هم در دوران شاه اسماعیل صفوی اوّل فرمانده ناوگان دریایی صفویها بود.
      من حرف شما را که شیعه نیستید باور کردم. ولی حافظ و مولوی گفتند: بیسواد است و نمی فهمد چه میگوید.
      به بزرگی خودت آنها را ببخش.

      حذف
  12. حاکمیت منحوس جمهوری اسلامی داره روز شماری می کنه برای استیضاح و سقوط ترامپ و اینکه با امدن یک عنصر بی خاصیت شبیه حاج حسین اباما یه نفس راحتی بکشه...به نظرت خوابشون تعبیر میشه

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13960529001611

    پاسخحذف
  13. درود بر کژدم بزرگوار این داستان بنن که گفت آن ریاست جمهوری که برایش جنگیدیم تمام شد میشه ازش نتیجه گرفت که ترامپ در مواجه با گلبالیست ها اون طور که انتظار میرفت موفق نشد یا نه هنوز ترامپ شانس پیروزی دارد؟

    پاسخحذف
  14. حدود ۱۰ سال پیش از این؛ عزیزی که خود را هوادار اندیشه های «استاد فرود فولادوند» معرفی می کرد؛ از من پرسید: «حالا که میگویی انجمن پادشاهی باید در قامت حکومتی ظهور کند» ... من باید چکار کنم؟
    به ایشان گفتم:
    برو دربارهٔ پاکستان مطالعه کن. پاکستان نوکر چین است و بقیّهٔ حرفها حرف و حدیث هستند.
    پس از ۲ یا ۳ هفته با ۳ جمله در بارهٔ پاکستان آمد و گفت که اهل اینکارها نیست.
    در نوشتارهای آن دوره بر روی «نوکری پاکستان» در «بارگاه چین» تأکید میکردم. تعداد خوانندگان این وبلاگ نیز به تعداد انگشتان دست بود. لذا کسی حرفها را نشنید.
    اکنون پس از ۱۰ سال؛ از زبان BBC بشنوید.

    https://goo.gl/dfZBSS

    براستی؛ تا چه حدّ باید «عقبمانده» بود؛ تا مدال طلای عضویّت در «نژاد خاک بر سر آریایی» را بدست آورد؟
    حال برخی از خوانندگان میپرسند:
    چرا کَم مینویسی؟ .... چرا نمی نویسی؟

    .... بسیار نوشتم و گفتم. ... آیا گوش شنوایی یافت شد؟
    آیا باید حرفهای ۱۰ سال پیش خودم را نشخوار کنم؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. در زمانی کمتر از ۲ ماه؛ ۲ ناو جنگی آمریکا در منظقهٔ «آسیا پاسیفیک» با دو کشتی تجاری تصادف کرده و خسارت شدیدی به آنها وارد شده است.
      منطقهٔ «آسیا پاسیفیک» به دلیل درگیریهای «دولت ترامپ» با «چین» به منطقهٔ «آتش زیر خاکستر» تبدیل شده است.
      من (کژدم) به تصادف نخستین؛ با دیدی «شکّاک» نگاه کردم. امّا چیزی ننوشتم. تصادف دوّم به من میگوید:
      «ناخداهای کشتیهای تجاری که با کشتیهای جنگی آمریکا تصادف میکنند؛ از طرف چین اجیر شده اند».
      باور نکنید؛ تا ۱۰ سال دیگر در BBC بخوانید.

      حذف
    2. حدود ۴ سال پیش از این؛ با همان «عزیز» در رابطه با «اتوموبیلهای کاملاً الکتریکی» با شتاب و سرعت بالا سخن میگفتم و ایشان به نسل «Volt» (یکی از نسلهای دوکارهٔ آمریکایی در صنعت اتوموبیل سازی) اشاره میکرد. امّا من بر روی «تولید اتوموبیلهای الکتریکی کامل» تأکید میکردم.
      ۲ سال و نیم پس از آن گفتگوها؛ نخستین نسل «تسلا» تولید شد و در یک مجلس عروسی؛ با کسی که ذهنش با مدفوع تحلیلهای اقتصادی «CNN» و «MSNBC» و امثالهم پُر بود... در همین زمینه بحث میکردم.
      ایشان میگفتند (یعنی CNN می گفت): «تسلا» نمیتواند موفّق باشد؛ زیرا اتوموبیلهایش گران قیمت هستند.
      من میگفتم: صبر کُن تا نسل ارزانتر نیز به بازار بیایند.
      ایشان گفتند: تکنولوژی «باتری لیتیوم» گران است و «تسلا» آینده ای ندارد.
      من گفتم: صبر کن تا تکنولوژی «لیتیوم» نیز ارزان شود. اصلاً مهم نیست که ارزان است و یا گران است. مسئله این است که: «دروازه ای باز شده است که بسته نخواهد شد».
      اکنون آن دروازه ای که توسط «تسلا» گشوده شد؛ در اروپا و آمریکا مسابقهٔ «دو ۱۰۰ متر» توسط شرکتهای دیگر اتوموبیل سازی به راه انداخته است.
      از من (کژدم) میپرسید؟
      من به اینگونه سخنها میگویم: «خبر».
      به آنچه که در خبرگزاریها میخوانید؛ میگویم: «گزارش تاریخی».
      البتّه این مطلب هم نوعی «نشخوار» گفته های خودم بود. زیرا بارها آنرا گفته ام.

      حذف
  15. کژدم با توجه به نزدیک بودن رفراندم کردستان و بازنگری برجام توسط ترامپ و استراتژی جدید ترامپ در افغانستان و مهار شدن سگ رنجیری چین لازم هست یک شمه کلی و دید خودت رو نسبت به چشم انداز اقتصادی و سیاسی جهان در یک مطلب جدید عنوان کنی واقعا ممنون میشم به عنوان یک خواننده قدیمی و کسی که برای من حکم یک قهرمان و چراغ راه رو داری

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      سگ زنجیری چین مهار نشده است. بلکه فقط ساکت شده و اندکی پشم و پیل قهرمان بازیهایش ریخته شد.. امّا در رابطه با پرسشهای شما باید بگویم که گونی بزرگی است و مطالعات زیادی میخواهد و در یک نوشتار وبلاگی نمیتوان سر و ته داستان را هم آورد.

      حذف
  16. بلی کژدم عزیز این تصادف دوم و حتی اولی بسیار بودار بود. کار چین است. تا ببینیم پاسخ آمریکا چگونه و چه زمانی باشد. چین بالاخره قربانی بازیهای کثیف خود خواهد شد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من اسمش را «کار کثیف» نمیگذارم. بلکه آنرا را «آغاز جنگ» در منطقهٔ آسیا پاسیفیک می نامم.

      حذف
    2. بلی حق با شماست...
      آمریکا دارای ۲۰۲ و چین ۲ ناو هواپیما‌بر هستند. زیر آب رفتن حتی یکی از ناوهای چین به علت هر پیشامدی ضربه بزرگی هست. به قول ترامپ حالا ببینیم چی میشه.

      حذف
    3. با پوزش باید اصلاح کنم که آمریکا ۱۹ و چین یکی در حال خدمت دارد. تا حالا چین ۲ تا رو ناقص کرده و مدتی هم تمام کشتی های آمریکا برای بررسی خارج از حالت عملیاتی شدند. پس تا حالا چین دست خودش را بازی کرده.

      حذف
    4. http://www.bbc.com/persian/world-41022681

      حذف
  17. اینهم از قبله امالت جناب ترامپ داره سنگر به سنگر مقابل گلوبالیستها عقب نشینی می کنه
    اون از خالی شدن حلقه اطرافیانش
    اون از استراتژی جدیدش در افغانستان
    این هم حرکت جدیدش


    پس از آنکه دو مقام آمریکایی از تصمیم آن کشور مبنی بر توقف اعطای حدود صد میلیون دلار کمک مالی به مصر خبردادند، مقام های مصر این تصمیم را محکوم کردند.

    بنا بر این تصمیم ، یک کمک ۱۹۵ میلیون دلاری ِ دیگر آمریکا هم که قرار بود به مصر داده شود، به تاخیر افتاده است. دو مقام آگاه به خبرگزاری رویترز گفتند: این تصمیم به دلیل عدم موفقیت دولت مصر در رعایت حقوق بشر و موازین دمکراتیک گرفته شده است.

    در بیانیه وزارت خارجه مصر آمده است که این تصمیم «عواقب منفی» در دستیابی به اهداف و منافع مشترک دو کشور خواهد داشت.

    در پی انتشار این خبر، وزارت خارجه مصر، بدون ذکر دلیل، از لغو دیدار جَرِد کوشنر مشاور رییس جمهور آمریکا با وزیر خارجه مصر خبر داد.

    ولی دفتر عبدالفتاح السیسی رییس جمهوری مصر اعلام کرد که برنامه دیدار آقای کوشنر، که داماد دونالد ترامپ نیز هست، با رئیس جمهور به قوت خود باقیست.

    فرستادگان کاخ سفید به خاورمیانه، برای دستیابی به صلح میان اسراییل و فلسطینی‌ها به این منطقه سفر کرده‌اند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس ساندیسی گرامی

      خیلی آبکی نوشتی. امیدوارم که «زینب صیغه ای» شفاعتت را بکند. و گرنه در جهنّم آیندهٔ نزدیک؛ در آتش خواهی سوخت.

      حذف
  18. کژدم سکوت شما درباره حوادث آمریکا از اثر بی اهمیتیست یا آنچه شما فرمودید نبودن گوش شنوا که گنجینه اسرار را باز کنید

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کژدم ساکت فحاش یعنی چیزی برای عرضه ندارد عصبانیتش را درک می کنم
      جای هیچ سوالی نیست که استیو بنن تنها فردی بود که می توانست ترامپ را در مسیر ترامپیسم هدایت کند. بدون بنن شما تنها مشتی بانک دار، ژنرال و دموکرات لیبرال را در کاخ سفید می بینید. این همان دولتی است که اگر هیلاری بر سرکار می آمد تشکیل می داد

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      فکر میکنم پاسخ شما را آن «ناشناس گرامی» دیگر داد.
      نیازی به پاسخ من نیست.

      حذف
  19. به قول کژدم، ناشناس ساندیس خور گرامی‌

    وظیفه بنن فراتر از آن‌ هست که ذهن کوچک و ذوب شده شما ارتش مفتخور و سایبری سید علی‌ بتوانید درک کنید. امثال بنن وظیفه ایی جهانی بر علیه مافیای گلوبالیستی دارند، این درخت در آمریکا به ثمر نشست و بننن با وظیفه دیگری در همان جبهه‌ خواهد جنگید. :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ای مبارز خط مقدم...ای لایک زن قهار...ای کاتولیک تر از پاپ....خود بنن نظر دیگه ای داره

      حذف
  20. https://youtu.be/D3RGhj0gtS4

    پاسخحذف
  21. https://sokanacademy.com/blog/989/چرا-عقب‌-مانده‌ایم

    نوشته‌ای در وصف احوال امت آریایی‌نژاد باهوش شیعه مسلک، از گذشته تا زمان حال. هر روز پَست تر از دیروز.

    پاسخحذف
  22. زمانی فکر میکردم که اگر بتوان آینده را پیش بینی کرد؛ ... کارمان راحت میشود و میتوانیم به افقهای بسی دورتری بنگریم و در بارهٔ آنها بحث کنیم و همیشه دهها گام از آینده جلوتر باشیم.
    امّا زمانی که این مسئله را تجربه کردم؛ ... دیدم که مشکلات نه تنها کمتر نمیشوند؛ بلکه بسیار و به صورتی زاید الوصف؛ بیشتر میشوند. عدّه ای به تو حمله میکنند ؛ زیرا که گفتهٔ من (کژدم)؛ بر خلاف آرزوهای آنهاست. عدّه ای مرا تمسخر میکنند که گویی ادّعای «رابطه با مهدی موعود دروغین» دارم.
    عدّه ای نیز با گفته های من همراه میشوند؛ زیرا به تجربه دیده اند که بسیاری از پیش بینی ها درست بوده اند (البتّه نه تمامی آنها). امّا حرفی جدید بر آن نمی افزایند و فقط گوش می دهند و هر از گاهی از من در برابر حمله ها دفاع میکنند.
    نتیجه آنکه:
    آیا من میخواهم «نوستر آداموس سیاسی» بشوم؟
    آیا نتیجهٔ اینهمه تلاشها تبدیل شدن به «فالنامهٔ حافظ» خواهد بود؟
    واقعیّت این است که که من هرگز نخواسته ام تبدیل به چنین «موجودیتی» بشوم. بلکه میخواستم که «راهگشا» باشم.
    بگذارید یک داستان واقعی برایتان تعریف کنم.

    روزی یک زن کولی در شهر «رضائیه» (اورمیهٔ آشوری کنونی و «چیچست» تاریخی)؛ در حالی که کودک خردسالش را به پشتش بسته بود؛ درِ خانه ای را برای «گدایی عمدی» یک لقمه نان و یا چند تومان پول می کوبد.
    دری که او کوبیده بود به جهنّم باز میشود. آن زن کولی نمیدانست که کدامین در را کوبیده است؟ زیرا وظیفهٔ راهش؛ کوبیدنِ درها و کسب تجربه بود.
    دختری «نیمه تُرشیده» (بنا بر فرهنگ گرانمایهٔ آریایی)؛ در را می گشاید و بدون احترام به «کوبندهٔ دَر»؛ میگوید: «صبر کُن» ... بر می گردم.
    پس از چند دقیقه انتظار؛ ۲ موجود «ماده» دیگر نیز به استقبالش می آیند و آن «دختر نیمه ترشیده» به عنوان سخنگوی آنها میگوید:

    - اگر «فال» ما را ببینی؛ نه تنها «نان»؛ بلکه ۵۰ تومان پول هم می دهیم.

    آن «زنِ کولی» به سرعت یک «بشکن زدن» به «روشن شدگی» میرسد و می فهمد که دری که کوبیده است؛ یکی از «درهای جهنّم» است.

    «زنِ کولی» میگوید:

    من دروغ نخواهم گفت؛ حتّی اگر راست گویی «زهرِ کشنده» باشد.

    «عفریتهٔ نیمه ترشیده» در حالی که نمیدانست چه خواهد شد؟ میگوید:
    «ما نیز به دنبال راستگویی هستیم».
    «زن کولی» میگوید: نه نان میخواهم و نه ۵۰ تومان. مرا ببخشید که «دَر» را زدم.
    «عفریتهٔ نیمه ترشیده» میگوید: ۲۰۰ تومان میدهیم.
    «زن کولی» میگوید: من فقط برای تکّه نانی آمده ام. میدهید؟ یا .... نمی دهید؟
    «عفریتهٔ نیمه ترشیده» مُچ دست «زنِ کولی» را محکم میگیرد و به درون خانه می کِشد.

    ساعت؛ ۱۱ صبح است و «نَرها» بیرون و مشغول کار هستند. «ماده» ها نیز مشغول حرّافی و «غیبت کردن» پشت سر این و آن و جارو کردن و پُخت و پز و یا «یلّلی تلّلی» در فروشگاهها هستند.

    «زنِ کولی» برای آخرین بار میگوید:
    آیا تحمّل شنیدن دارید؟ و یا فقط کنجکاوید؟

    یکی از «ماده ها» میگوید: ۳۰۰ تومان میدهم و تنها انتظار من «راستگویی» است.

    «زنِ کولی» میدانست که به جهنّم وارد شده است.

    «ماده» ای که پیشنهاد ۳۰۰ تومان داده بود؛ دستش را باز کرده و میگوید:
    فال مرا ببین.

    «زن کولی»؛ به کف دست او نگاه کرده و میگوید:

    - پسر جوان تو به نزدیکی در غُربت کشته خواهد شد.

    لحظه ای پس از این «پیشبینی»؛ ساکنان خانه به جای دادن «۳۰۰ تومان» و «نان»؛ به جان «زن کولی» افتاده و او و کودکش را لت و پار میکنند. «زن کولی» به خاطر شدّت جراحات در بیمارستان می میرد. کودک زخم خورده بی مادر میشود.
    ساکنان آن خانه(جهنّم) نیز شهادت میدهند که «زن کولی» برای دزدی وارد خانه شده بود و در «نزاع دفاعی» به طور تصادفی کشته شده است.

    حدود یک ماه پس از این حادثه؛ فرزند ۱۶ سالهٔ همان زنی که پیشنهاد ۳۰۰ تومان برای «راستگویی» را می داد. در لندن کشته شد.

    این داستان؛ واقعی است و من به جز آن «زن کولی»؛ بقیّهٔ شخصیتها را از نزدیک میشناسم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. لازم نیست که کژدم بگوید:

      https://goo.gl/xmCi7g

      https://goo.gl/ZEt4tV

      یا کاری بکنید و یا منتظر «مرگ» و «رنج» فرزندانتان در آینده ای تاریک باشید.

      «هلال شیعی» .... پیشکش.

      حذف
    2. آیا آن «زن کولی» مادر شما بود؟

      حذف
    3. ناشناس گرامی
      نه؛ مادرِ من نبود.
      آن «زن کولی»؛ هفت حلقه به گوش داشت. مادر من از آن لیاقتها نداشت.

      حذف
    4. اگر «مادرِمن»؛ ۷ حلقه به گوش داشت؛ من (کژدم) هرگز وبلاگ نویس سیاسی نمی شدم.
      بلکه آینده های بسیار دورتَر را می دیدم.
      کاش مادَرَم ۷ حلقه به گوش می داشت.

      حذف
  23. کژدم به نظرت وضعیت کردستان بعد از استقلال به چه سمت و سویی خواهد رفت و نظر شما راجع به مهاجرت به اونجا را می خواستم جویا بشوم با تشکر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      «کردستان» پس از اعلام «استقلال»؛ با مشکلات دیگری افزون با مشکلات کنونی اش روبرو خواهد شد.
      ۱- پذیرفته شدن از طرف UN به عنوان یک کشور.
      ۲- UN را «مافیای جهانیِ قدرتهای موجود» به حساب آورید.
      ۳- رُشدِ اختلافات با همسایگان؛ نه به عنوانِ «بخشی از یک کشور» (عراق) بلکه به عنوان «یک کشور جدید» بر روی میز قرار خواهد گرفت.
      ۴- با استقلال کردستان؛ کشورهای همسایه باید تمامی استراتژیهای «ژئوپولیتیک» و «بین المللی» خود را دوباره تعریف کنند.

      آیا حاضرید به سرزمین «بحرانها» مهاجرت کنید؟
      اگر حاضر هستید .... لطفاً «کون مبارکتان» را توی «آب یخ» بگذارید تا بتوانید از این رودخانهٔ یخزده؛ «ماهی» بگیرید.

      «کون» و «آب یخزده» و «شکار ماهی» در چلّهٔ زمستان؛ رابطه ای بسیار تنیده و «یخ زده» دارند.

      حذف
  24. تقریباً ۱۰ پس از آنچه که من گفتم:

    https://www.youtube.com/watch?v=J1DBIo90QMw

    هیچکس درباره اش نگفت. اوباما مشغول «جفت گیری هسته ای» بود.
    «کُس کِشها»یی که خودشان را اپوزیسیون می نامند نیز لال بودند.

    رادیو فردا نیز ۱۰ سال دیر آمده است.

    لذا از من میخواهید که برای «چه؟» و برای «که؟» بنویسم؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خوب وبلاگتو کژدم جان ببند تا از این وضعیت خلاص بشی...خودتو اذیت نکن

      حذف
  25. كژدم نظرت راجع به راه حل هاي اين دو ويدئو چيست عمليست يا پرت و پلا
    https://m.youtube.com/watch?v=tQPOTom2lN4
    https://m.youtube.com/watch?v=ty5I5pVNyzs

    پاسخحذف
  26. ناشناس گرامی
    به جز بخشی از سخنان آقای پرهام در رابطه با بوجود آوردن «کانون قدرت نرم» که میتواند بخشی از ایدهٔ «ظهور در قامت حکومتی» (ایدهٔ کژدم) باشد؛ و آن گفته که «آنهایی هم که سرشان به تنشان می ارزد» نیز در فکر فرار از ایران هستند؛ بقیّهٔ حرفها پرت و پلا گویی و مزخرفبافی هستند.از خود متشکّر بودن احمقانه با گفتن اینکه: «ایران همیشه فرهنگ ساز» بوده است؛ بخش مهمی از این پرت و پلا گوییها است.
    حتّی برای تشکیل کانونی که در «قامت حکومتی» ظهور کند نیز بسیار دیر است.
    من مطلب دندان گیری در این ویدیوها نیافتم.

    پاسخحذف
  27. کژدم گرامی،درمورد:«امّا ماجرای «فاحشهٔ هندی شیعه» که در هنگام مرگ وصیّت کرد که»،اصطاح نام این اموال،که ازقلم افتاده«که مطماً هستم،آن را میدانید» مال الهند است.شاد باشی.جواد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      «مال الهند» نام کتابی است از «ابو ریحان بیرونی». برخی نیز میگویند که نام کتابی است از «ابو ریحان اندرونی».
      البتّه بحث و قیل و قال و تعریف و تحریف در رابطه با «ابو ریحان بیرونی» بسیار زیاد است.
      برخی میگویند که در شهری زندگی میکرد که در «بیرونِ یک دهکده بود» و از این روی او را «بیرونی» لقب داده اند. برخی از موّرخین نیز میگوییند که در دهکده ای زندگی می کرد که در «بیرونِ یک شهر» بود.
      برخی میگوییند که وقتی از شهر «بیرون» می رفت این کتاب را نوشته و برخی دیگر را نظر گرانمایه بر این است که وقتی از دِه «بیرون» می رفت این کتاب را نوشته است.... القصّه ... هر دو گروه از تاریخ نگاران کبیر در این امر که آن شهر و یا روستا؛ هرچه که بوده باشد؛ در «هندوستان» بوده است.
      برخی نیز میگویند که «ابوریحان» دچار مشکل «بیرون رَوِش» بوده و از این روی ایشان را «بیرونی» لقب داده اند و کتاب «مال الهند» هم نتیجهٔ «اسهال قلم» بوده است (البتّه گلاب به رویتان).
      البتّه من در این مورد صاحب نظر نیستم. برای اطلاعات دقیق تر به آقای «دکتر پرهام» مراجعه کنید؛ تا با تکان دادن «هلی کوپتری» دستهایش؛ برایتان درس «فلسفه و بافتنی های فرانسوی» در بارهٔ «ابو ریحان» بدهد.
      امیدوارم که «شنگول» نباشی ....

      ولی

      شاد باشی

      حذف
  28. http://fa.rfi.fr/%D9%81%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%BE%DB%8C%D9%86-%D9%A1%DB%B6-%DB%8C%D9%88%D8%B1%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-20170913/%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A7-%D9%88-%D8%A7%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87
    بودجۀ حقوق بشر رودریگوی بزرگ

    پاسخحذف
  29. کژدم مارو معتاد تحلیلهات کردی الان عقب کشیدی نکن !! یه جورایی فکر می کنم کم اوردی انتقامت رو از معدود خواننده های معتقد و عاشق نوشته هات می خوای بگیری بگو از یک زن میانسال که از جامعه اطراف خودش مستاصل شده و نوشته های کژدم براش یک مرحم بود چه کاری بر می اد فقط بنویس

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بانوی میانسال گرامی
      وقتی زنی میگوید ۳۰ سال دارد؛ یعنی برو روی ۵۰ سال.
      اگر گفت میانسال است؛ روی ۷۰ یا ۸۰ مطمئن باش. در رابطه با «اعتیاد» هم یک سری به «فیلیپین» بِزن؛ میگویند که «رودریگو دودِرته» مشکل «اعتیادِ فردی» را با یک بشکن زدن حلّ میکند.(دکتر خیلی زبردستی است).
      اینجوری که من میبینم؛ بخت من هیچوقت باز نمیشه :-(

      این تَن اگر کم تَنَدی راه دِلَم «طَم پَنَدی»

      راه شدی تا نَبُدی اینهمه «گفتار» مرا.

      توضیح:
      «طَم پَنَدی» اشارهٔ شاعرانه به «طَپش قلب» است تا هم قافیه درست باشد و هَم شدّتِ احساسِ «طَپِش گریزی» شاعر را نشان دهد.

      شوخی کردم که اندکی بخندی.

      حذف
  30. پارلمان اقلیم کردستان با اجماع نمایندگان، برگزاری همه‌پرسی برای استقلال این اقلیم از عراق در موعد مقرر را تصویب کرد. این همه‌پرسی در 25 سپتامبر 2017 برگزار می‌شود.

    به گزارش خبرگزاری رویترز، نمایندگان پارلمان اقلیم کردستان، شامگاه جمعه 15 سپتامبر 2017 با اجماع تصویب کردند که همه‌پرسی استقلال اقلیم کردستان از عراق در موعد مقرر که 25 سپتامبر 2017 است، برگزار شود.

    رای‌گیری برای برگزاری همه‌پرسی استقلال در غیاب نمایندگان اپوزیسیون صورت گرفت. نمایندگان اپوزیسیون برگزاری اولین جلسه پارلمان، پس از دو سال را تحریم کردند

    پاسخحذف
  31. كژدم اين كاري كه ترامپ با ايران ميكنه هيلاري هم كه همين كار رو ميكرد ترسوندن از مرگ كه به تب راضي شه ايا واقعا تفاوتي بين هيلاري و ترامپ در خاورميانه ميبينيد؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من معمولاً دوست دارم که مسائل را به صورت عینی و قابل لمس توضیح دهم تا شاید نوعی «فرمول» ارائه داده شود تا در گشودن درهای بسته و تجزیه و تحلیلها بکار آید.
      لذا برای پاسخ به پرسش شما نخست؛ از شما سوالی میپرسم. پس از اینکه به آن پاسخ دادید؛ به بحث ادامه میدهیم.

      سوال:

      فرض کنید که شما شاهزاده ای بسیار انسان دوست؛ عادل و آزادیخواه هستید و پدر شما که پادشاه است؛ فردی خشونت طلب و سرکوبگر و ظالم است.
      روزی به همراه پادشاه و عدّه ای از سران و نگهبانان به شکار میروید. در مسیر شکار ناچار میشوید به قلّه ای بلند و یا یک درّهٔ عمیق بروید.
      در این میان پادشاه می میرد. شما به عنوان جانشین پادشاه چه باید بکنید؟
      این پرسش برای هوش آزمایی نیست. بلکه برای گشایش بحث است که با پاسخ شما آغاز خواهد شد.
      سپاس

      حذف
  32. اول باید قدرتم رو تثبیت کنم بعد کارهای بد پادشاه از نظر من رو باید لیست کنم بر اساس میزان منفوری بچینم بعد به مرور در یک بازه چند ساله از بدترین شروع کنم و اصلاحش کنم تا برسم به کم اهمیت ترین تا مشکلی باقی نمونه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      سپاس از پاسخ شما که نشان میدهد میخواهید با مسئله جدّی برخورد کنید.
      نظر من این است و امیدوارم که اگر انتقادی دارید دریغ نکنید:

      ۱- به قدرت رسیدن و تثبیت قدرت در «درّه» و یا «قلّهٔ کوه» که شما در آن قرار دارید؛ تقریباً در حدّ یک «آرزو» است و اگر خوش شانس باشید؛ مرحلهٔ سوّم و چهارم هستند.

      دلایلش را ذکر میکنم:

      ۱- پادشاه در تاریخ زندگی خود همراهانی داشته است که از خوان نعمتی که او برایشان گسترده بود؛ روزی میخوردند و حتماً در میان همان گروه نزدیک شما باشند و اگر با اندیشه های شما آشنا باشند؛ نخستین مسئله ای که باید به آن فکر کنید؛ «حفظ جان» است.
      ۲- شما در پایتخت نیستید و باید به پایتخت باز گردید و سختی بازگشت را تحمّل کنید.
      ۳- شما نباید اجازه دهید که شایعهٔ مرگ پادشاه منتشر شود. زیرا به خاطر ظلمهای طولانی مدّت؛ حتّی مردمی که شما به فکر بهبودی زندگی آنها هستید نیز ممکن است به آشوب و انقلاب روی آورند. در چنین صورتی؛ تثبیت قدرت باید از مسیر «سرکوب و مذاکره» بگذرد و میتواند به ضدّ آنچه که در فکرش بودید بینجامد.

      ۴- اگر به پایتخت رسیدید. کار شما از آنجا آغاز میشود که به صورتی کلّی توضیح داده اید.

      دونالد ترامپ اکنون در چنین شرایطی به سر می برد. زیرا باراک اوباما تمامی تخم مرغهایش را در ۳ سبد گذاشته بود:
      ۱- مذاکرات هسته ای.
      ۲- کوچه دادن به رژیم شیعی ایران برای به آشوب کشاندن منطقه و انتظار عکس العمل جهان تسنّن؛ برای تعمیق آشوبها و تدارک «جنگهای ۳۰ ساله».
      ۳- دوبرابر نمودن بدهیهای آمریکا و رسانیدن بدهیها به مرز ۲۱ تریلیون دلار.

      نمیدانم که این موقعیّت را «قلّه» بنامم و یا «درّه»؟ امّا هرچه که هست باید از آن بیرون رفت و به زمین مسطّح و سپس به پایتخت رسید.
      هنوز تخم مرغهایی که باراک اوباما در سبد گذاشته است؛ همانجا هستند. اگر باراک اوباما به رژیم شیعی ایران برای به آشوب کشانیدن منطقه و تولید داعش نیاز داشت. اکنون دونالد ترامپ نیز برای برچیدن آشوب به «سربازان مجّانی شیعه» در سوریه و عراق نیاز دارد. یعنی اینکه تاریخ مصرف رژیم شیعی حاکم بر ایران؛ هنوز به پایان نرسیده است و بازی «کج دار و مریز» همچنان ادامه خواهد داشت.
      آنچه که در ظاهر دیده میشود؛ نظر شما را تأیید می کُند. امّا باطن امر این است که عقربه ها در خلاف مسیر اوباما حرکت میکنند؛
      برای رژیم شیعی ایران نیز فرقی نمیکند که عقربه ها در کدام مسیر باشند؟! زیرا وظیفهٔ تعریف شدهٔ آنها جنگیدن؛عربده کشی و آرزوی پیروزی و پرداخت هزینه های سرسام آور است.
      یادم می آید که پیش از برجام؛ گفته بودم که منابع مالی رژیم شیعی در حال ته کشیدن است و یکی از دوستان خوانند در پاسخ گفت که این یک شایعه است. زیرا ارتش و سپاه پولهای کلانی در دست دارند. من نیز پاسخ دادم که این ۲ نیرو؛ حتّی اگر جامعه به افلاس برسد؛ باز هم پول خواهند داشت.
      امّا در هفته های اخیر شنیدیم که حقوق نظامیان نیز یا چند ماه است که پرداخت نشده و یا دیر پرداخت شده است. که نشانهٔ بسیار بدی برای رژیم است.
      تحریمهای جدید روسیه و ایران که ماه گذشته توسط ترامپ امضا شد؛ هنوز عملیّاتی نشده اند و ۲ ماه دیگر به اجرا در خواهند آمد. میبینید که هیچ کس دربارهٔ آنها حرفی نمیزند و گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است؟! زمانی در رادیوها و وبسایتها «جیغ و فغانها» براه خواهند افتاد که این بستهٔ تحریمی «عملیّاتی» شود.

      حذف
  33. درود کژدم

    ترامپ خط و نشان برای رژیم میکشه و حساب حکومت رو از ملت (من ملتی نمی‌بینم) جدا میکنه ولی‌ هنوز اهالی قمپوزیسیون ما مشغول لت و پار کردن هم‌یدگه هستند.

    دلیل سکوتت رو با تمام وجود میفهمم. در خانه "کسی‌" نیست!

    https://www.youtube.com/watch?time_continue=1349&v=YQ7rRn5BxVY

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      همانگونه که گفته ام؛ پیش بینی آینده دردی را دوا نمی کند. زیرا اکثر مردم «تاریخ» را دوست دارند؛ به این دلیل که «تاریخ» را «مستند» میدانند. امّا سخن گفتن از «آینده» به خاطر «غیر مستند بودن»؛ قابل باور نیست و نمیتوان کسی را تحت فشار گذاشت تا «پیشبینی» را چراغ راه آینده قرار دهد.
      مردم؛ معمولاً «گذشته» را «چراغ راه آینده» قرار میدهند و سعی میکنند «آینده» را بر اساس درسهایی که از «گذشته» آموخته اند بنا کنند. امّا اگر آموخته ها «نادرست» باشند؛ طرّاحی «آینده» نیز «نادرست» خواهد بود.
      در همان آغاز که «شبه اپوزیسیون» با راه یافتن به سالونهای کنگرهٔ آمریکا؛ غریوهای انقلابی کشید؛ به همهٔ شان گفتم که آمریکا؛ «کتاب نویس» و «کتاب خوان» و «حرّاف» و «فیلسوف» نمیخواهد؛ بلکه «کنتراتچی» میخواهد. امّا به مذاقشان خوش نیامد. زیرا فکر میکنند که اگر آدامس ۴۰ ساله را با صدای بلندتری بجوند؛ حتماً مشتری پیدا خواهند کرد.
      حتّی آنهایی که خودشان ۴۰ سال است مانند «انگل» رفتار کرده اند؛ «سیّد رضا دیبا» را متّهم کردند که این؛ او بوده است که نگذاشته بود تا آن انگلها؛ انقلابی و رادیکال عمل کنند. امّا هر احمقی میفهمد که این اوباشان؛ اگر «رقص» بلد بودند؛ میتوانستند برقصند و «سیّد رضا دیبا» جلو آنها را نگرفته بود.
      حتّی پس از ۴۰ سال تجربهٔ تلخ؛ اکثریّت قابل توجّهی وجود دارند که فکر میکنند که اگر یک جاکمیت عادل بر سر کار بیاید؛ باید با یک «بشکن» زدن؛ همهٔ مشکلات را حلّ کند. در حالی که خودشان در خیابانها مانند «احمقها» رانندگی میکنند و هنوز یاد نگرفته اند که «حیوان» نیستند و ناسلامتی خود را «انسان» می نامند.
      امّا در رابطه با «سکوت»؛ باید بگویم که دلیلش نبودن«کَسان در خانه» نبود. خستگی هم نبود. بلکه داشتم مطالعه میکردم ... میخواندم ... یاد می گرفتم؛ تا در نوشتار بعدی «جهان شمول تر» سخن بگویم.
      امّا مشکل اینجاست که «آنچه که یاد گرفتم» بر دانش من نیفزود؛ بلکه سراسر اتلاف وقت بود.

      حذف
    2. شاید بتوانم با این طنز نتیجهٔ مطالعات اخیر خود را بیان کنم:

      «این یکی» به «آن یکی» گفت:

      - ... گیر عجب خری افتادیم ...

      «آن یکی» که خیلی حاضر جواب بود؛ به «این یکی» جواب داد:

      - ... خودت گیر عجب خری افتادی .....

      آن «آن یکی» .... من(کژدم) هستم.

      حذف
  34. مسعود بارزانی: همه پرسی را در موعد مقرر برگزار می کنیم.

    https://www.youtube.com/watch?v=NU2DXrIO8P8


    https://www.youtube.com/watch?v=HYC5hKqB_ho

    پاسخحذف