۱۳۹۶ اسفند ۴, جمعه

هدیه برای «چهارشنبهٔ سُرخ» ... آموزشِ لوله کشی (بخش نخست)

مادر قحبه ای گفت که میتوانست؛ اعتراض دراویش را با «آر- پی- جی» فرو بنشاند. منظورش این بود که منویّاتِ «کُس کِشِ فرزانه» ؛ تبدیل کردنِ ایران به «غوطهٔ شرقیِ سوریه» است تا چند روزی بیشتر به روسها «کون بِدَهد».

https://goo.gl/X6XiCc

آیا دستِ ایرانیان از «ماست» درست شده است؟ .... اگر اینچنین است؛ ...  مجموعه ای از «بُزدِلها»؛ «خائنین» و «دشمنانِ ایران» هستند.
امّا روی سُخَنَم با «ایرانیان» است که دستها و مُشتهای پولادین دارند و هدیهٔ من برای برگزاری واقعیِ «چهارشنبهٔ سُرخ» است.

اگر قرار است که «کُس کِشهای صفوی» برای کمترین خواسته های مردُم ایران؛ بدونِ توجّه به اینکه مَن (کژدم) با آن گروهها موافق و یا مخالف هستم؛ از «آر-پی- جی» برای سرکوبِ آنها استفاده کنند .... باید نشان دهیم که مردم ایران نیز «یتیم» نیستند و دستشان از «ماست» درست نشده است. 
اگر آنها میتوانند ار «آر-پی-جی» استفاده کنند؛ ما نیز «لوله کشها»ی بسیار ماهری میتوانیم باشیم. 





لولهٔ «مانیسمان» به لوله های «بدونِ دَرز» گفته میشود که از «نقطهٔ ضعف» در جوشکاری برخوردار نبوده و بسیار مستحکم و مقاوم است.




تصویر بالا بخش دیگری از آنچه که میخواهیم بسازیم را نشان میدهد. همهٔ این تصاویر؛ در پایان به نقشهٔ «لوله کشی» و تبدیل شدن به یک «سازه» تبدیل خواهند شد. فقط «بسازید». بدونِ ساختن؛ کاری از پیش نمی رَوَد.



«ادامه دارد»

کژدم


 

۱۳۹۶ بهمن ۲۲, یکشنبه

نگاهی «پهپادی» به آنچه که میگذرد

ایران

رژیم اسلامی ایران با تمامیّت موجودیتش (همهٔ باندها) اکنون چمباتمه زده و منتظر «آخرالزّمان» خویش است. امّا «آخرالزّمان» همیشه «مهدی» میخواهد. مشکلِ رژیم شیعی ایران این است که «مهدی» ندارد و میخواهد حتّی در میان هوادارانِ خویش (بخوانید مزدوران)؛ «مهدی» را دُور بزند. «مهدی» موجودی است که برای «حلّ بحرانهای لاینحلّ» می آید و خمیره اش باید از جنسِ دیگری باشد. به این معنی که «مهدی» نمیتواند از جنسِ «اصولگرا»؛ «اصلاح طلب» و یا «دول واپسان» باشد.
«مهدی» نمیتواند مانندِ «طوطیِ دست آموز»؛ همان مزخرفاتی را که ۴۰ سال است گفته شده و اجرایی شده و ایران را به خاکِ سیاه نشانده است را تکرار کُنَد. رژیم ننگین اسلامی حاکم بر ایران؛ «مهدی ندارد»؛ بلکه کار را به جایی رسانیده است که فقط «ارباب» دارد. «ارباب» نیز «مسیحی اُرتودوکس» است که نیّت اصلی و بسیار دیرینه اَش «شستنِ چکمه های روسی در خلیجِ فارس» است.
مشکِلِ دیگرِ رژیم کثیف شیعیِ حاکم بر ایران این است که  برای فراهم نمودنِ «چراگاهِ امن» برای حاکمیّت؛ در روندی ۴۰ ساله؛ «مردمِ ایران» را به موجوداتی «بی تفاوت» و در واقع به «ساکنینِ ایران» تبدیل کرده است. آنهایی که در کشورهای غربی زندگی میکنند؛ شاید متوجه شده باشند که از روی «چَمِنِ خشک شده» و «چَمَنِ تر و تازه و شاداب» خانه ها میتوان فهمید که ساکنِ کدامین خانه «صاحب خانه» است؟ ... و ساکِنِ کدامین خانه؛ «کرایه نشین» است؟
ایرانِ کنونی؛ سرزمینی نیست که مردمانش مالِکِ آن باشند. حتّی آنهایی که دورانِ «ارباب رعیّتی» (فئودالیسم) را «ننگین» میدانند؛ اینرا نیز میدانند که در آن دوران؛ هیچ یک از روستائیان حدّ اقلّ «مشکل مسکن» نداشتند. امّا اکنون بسیاری از مردمِ ایران؛ در این «کشورِ کذاییِ پُر گُه اَر» یا «کرایه نشین» و یا کارتون خواب و «گور خواب» هستند.
اگر یک «گور خواب» از آمریکا بخواهد که بیا و این لجنزار را ویران کُن؛ نمیتوان او را «خائن» و یا «وطن فروش» نامید؛ زیرا این به حاشیه رانده شدگان؛ «وطنی ندارند» و اگر هم دارند؛ همان «گوری است که در آن میخوابند».
این «گر خوابها» اگر هم نتوانند بخوانند و بنویسند؛ میشنوند که این رژیمِ کثیف؛ روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت را به «روسیه» صادر میکند؛ تا در سوریه از آنها حمایت نظامی کُنَد.
بگذارید از «الفبا» آغاز کنیم:
هر دریاچه ای که میبینید؛ محصولِ چند عامل است:
۱- ارتفاعِ کَمِ (گودال).
۲- سفره های آبهای زیر زمینی.
۳- منابعِ آب که به آن گودال سرازیر میشوند؛ اعم از باران؛ برف؛ رودخانه ها.
۴- میزانِ تبخیرِ آبِ گودال (دریاچه) به دلایل گوناگون.

اگر ایران را مانند دریاچه ای تصوّر کنیم؛ تنها منبعی که به آن «آب» میرساند؛ «نفت» است (تک محصولی بودن).
لذا اگر کسی در ایران بگوید که اگر زندگی خوبی دارد؛ برای این است که پدرش «مهندس»  و یا «دکتر» و هر «شاغِلِ دیگری» است؛ «گُهِ زیادی» میخورد. زیرا تنها رودخانهٔ جاری به «گودالِ ایران» ..... فقط «نفت» است. حتّی آن کارگرِ ساختمانی که فکر میکند «عرقِ جبین» ریخته و به خاطرِ «تولید ساختمان»؛ پول در آورده است؛ نمیداند که در ازایِ «عرقِ جبین» فقط بخشِ بسیار کوچکی از «پولِ نفت» را گرفته است.
نتیجه آنکه: «زندگی خوب» در ایران را ؛ «سهم غارتِ نفت» تعیین میکند.

لذا اگر فروش نفت تعطیل شود ؛ ایران تبدیل به «دریاچهٔ آذربایجان» خواهد شد.
به همین خاطر حتّی مبارزات آزادیخواهانهٔ ایرانیان با برنامه های مشعشعی که ارائه میدهند نیز «بوی نفت» و «تقسیم نفت» میدهد.
نتیجهٔ نهایی اینکه: «با این کونِ گُهی» ... نمیتوان «امپراتوری ایرانی .... کوروشی ... و ...» ساخت. حتّی نمیتوان «سوسیالیسم» ساخت؛ زیرا تبدیل به بدتر از «ونزوئلا» و «کرهٔ شمالی» میشود. زیرا ایران حدود «۹۵ میلیون نفتخوار» دارد.
آنهایی که ادّعای مبارزه و رهبری دارند؛ باید نظریّه های بسیار بیشتر و بهتر از پروژهٔ «ِغارتِ عادلانهٔ نفت» را بر روی میز بگذارند. 
به نظرِ من بهتر است که اساتید و متخصصانی مانند آقای «خاوند» دوربینشان را فقط بر روی شرایط کنونی زووم نکنند و دوربینهای دیگری در زاویهٔ «طرّاحی برای آینده» کار بگذارند و برای «ایرانِ آینده» برنامه ریزی کنند. لازم هم نیست که نظریاتشان را منتشر کنند. بلکه بهتر است که در بایگانی نگهدارند تا زمان استفاده از آنها بِرَسَد. زیرا به شدّت لازم است که حاکمیّت قرمساقهای شیعه مسلک را در «تاریکی اطلاعاتی» قرار داد.
بحثهای کنونی که در رابطه با اقتصاد؛ از طرف باندهای گوناگونِ رژیم کثیفِ شیعی مطرح میشوند را نباید جدّی گرفت. زیرا آنچه که که اکنون میبینیم؛ محصول مشترکِ «قرمساقهای اصولگرا»؛ «قرمساقهای اصلاح طلب» و «قرمساقهای دول واپس» است. بقیّه اش را باید «بازیهایِ دروغینِ کلامی» برای فریبِ مردم  دانست.
در رابطه با مبارزاتِ رژیم در سوریه نیز دیدیم که یک گروهِ ۵۰۰ نفرهٔ رژیم شیعی ایران؛ با کمکِ روسها در برابرِ نیروهای آمریکا؛ متلاشی شدند و برخی از گزارشها از احتمالِ کشته شدنِ نیروهای روسی در میانِ بیش از ۱۰۰ کشته خبر میدهند و به همین خاطر نیز آمریکایی ها میگویند: «در گزارشهای اولیّه هیچ گزارشی در رابطه با وجود نیروهای روسی در این نیروی ۵۰۰ نفره گزارش نشده است». (شاید در گزارشهای ثانویّه به چند جَسَدِ و یا زخمی روسی اشاره شده است).
زمانی که میگویند: «بیش از ۱۰۰ کشته» ... منظورشان این است که «۴۰۰ کشته و زخمی».

اگر تنها منبعِ در آمدِ اقتصادی ایران فقط «نفت» است؛ در کنارِ آن؛ تنها منبعِ قدرت و ستونِ فقرات قدرتِ این رژیم؛ «روسیه» است.
لذا بهتر است که به «روسها» سربزنیم.

روسیه

نقشی که روسها در سوریه بازی میکنند؛ ملغمه ای از دکترینِ «کریمه» و «نقشِ حافظ اسد» است. حافظ اسد نوکرِ روسها بود و نوکری روسیه در خانوادهٔ اسد؛ داستانی تازه نیست و دلیل اصلی «جفتگیری خامنه ای با بشار اسد» نیز تصادفی نیست؛ بلکه همان داستانِ کهنهٔ «کبوتر با کبوتر» است.
حافظ اسد به شخصیت خاصّی مشهور بود: «بحران می آفریند و در ازای دریافتی ناچیز؛ بحران را میخواباند». عربهای معروف به فلسطینی؛ صدها بار نقش «نوکرانِ بی جیره و مواجب» را برای «بحران سازیهای حافظ اسد» بازی کردند و در هیچ یک از این بازیها؛ «کیرِ خر» نیز به دست نیاورده و این حافظ اسد بود که به داراییهایش اضافه شد.
برای روسها؛ سوریه؛ همان «کریمهٔ دوّم» است. لذا اگر میبینید که روسها با همهٔ طرفهای درگیر؛ در حالِ جفتگیری هستند؛ تعجّب نکنید. زیرا حافظ اسد نیز چیزی بیشتر از این نقش را بازی نمی کرد و با همین سیاستِ «جفتگیریهای چند جانبه» بود که هم «بحران ساز» و هم «فرونشانندهٔ بحران» بود و در طول حکومتش پس از شکستِ خفّت بار در جنگ ۶ روزه و سپس  شکستِ نهایی در سالِ ۱۹۷۳ حتّی یک تیر هم از سوی سوریه به اسرائیل شلیک نشد و به همین دلیل در نوشته های ۷ سالِ پیش در این وبلاگ؛ سوریه را «دُشمنِ دوست داشتنی» برای اسرائیل لقب دادم.
در روزهای اخیر؛ روسها «کَم آوردند». جنگندهٔ شان سرنگون شد؛ دمشق بمباران و موشک باران شد و روسها عملیّاتِ اخیر در «دیرالزّور» را هدایت کردند که به شکستی مفتضحانه انجامید. مطمئن باشید که چند نیروی روسی نیز در میان آن ۱۱۰ نفرِ گوشتِ چرخ کردهٔ آلوده به مدفوع هستند که روسها حتّی جرأتِ اعتراف ندارند. شاید این عملیّات؛ هشدارِ نهایی به روسها باشد تا بیش از این «حافظ اسد بازی» در نیاورند.
روسها اکنون ۲ گزینه دارند:
۱- عقب نشینی کنند و حافظ اسد بازی را «لوله کنند».
۲- رژیم شیعی ایران را به جنگ بفرستند و همان نتیجه ای را درو کنند که در ۱۹۷۳ بدست آوردند. (بالاخره ارباب و نوکری گفتند).
آمریکا و اسرائیل؛ دیگر روسیه را بخشی از «حلّ مشکل» نمیدانند. بلکه «ریشهٔ اصلیِ مشکل» به حساب می آورند.
در بازیهای «حافظ اسدی»؛ بسیار بد است که دستت را بخوانند و روسها میدانند که در این بازی؛ به آخرِ خظ رسیده اند و اگر ادامه دهند؛ باید منتظر تبعاتِ آن باشند.

اسرائیل

اکنون ۷ سال است که اسرائیل در غوغاهای سوریّه که در مرزهای شمالی اَش در جریان بوده و هستند؛ «بی طرف» بوده اند و اکنون به خاطر سکوتِ ۷ ساله سهم میخواهند. خواسته های زیادی هم ندارند و فقط از روسها میخواهند که «حافظ اسد بازی» را کنار گذاشته و از تولید «مراکز بحران» دست بردارند. در آخرین سفر نخست وزیر اسرائیل به روسیه نیز؛ همین مسئله را مطرح نمودند و روشن ساختند که «اسرائیل وارد بازی دوشیده شدن با بحران سازی» نخواهد شد.
روسها میدانند که اسرائیل جدّی است و حدّ اقل نتیجهٔ این «جدّی بودن» میتواند جنگهای محدود باشد و سربازانِ پیاده و بی جیره و مواجب روسیه (نیروهای حاجی بادمجان گروهبان آریوبرزن) را به شدّت تضعیف کند.

(این مقاله را پیش از درگیریهای کنونی اسرائیل و سوریه نوشته بودم و لذا ترجیح دادم که آنرا تغییر ندهم)

کژدم