tag:blogger.com,1999:blog-7488008229600392449.post322870628875443802..comments2024-03-20T17:55:51.264+03:30Comments on کژدم: دربارهٔ دموکراسی (بخش سوم ـ پایانی)Kajdoumhttp://www.blogger.com/profile/08126250303639177143noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-7488008229600392449.post-83858633802555793432014-08-19T02:05:18.841+04:302014-08-19T02:05:18.841+04:30کژدم گرامی من تابستان 91 بود که با شما آشنا شدم. گ...کژدم گرامی من تابستان 91 بود که با شما آشنا شدم. گاها که دیر به دیر مطلب میذارید میام تو پست های قبلیتون یه قدمی میزنم و یه میوه ای هم تو مسیر خودمو مهمون میکنم، به قول شما سهم خودمو ورمیدارم. <br />میوه هات طعم نجابت ایرانی را میده، مرد. البته با دارابی هات اشتباه نشه. lol<br />گفتیم حداقل یه تشکر خشک و خالی کرده باشیم.<br />م. ب.<br />از ایران<br />Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7488008229600392449.post-62645084505733206642014-08-18T21:13:43.780+04:302014-08-18T21:13:43.780+04:30ناشناس گرامی
نخست اینکه اگر به سراسر نوشته های این...ناشناس گرامی<br />نخست اینکه اگر به سراسر نوشته های این وبلاگ نگاه کنید؛ خواهید دید که من نه «استاد» بلکه یک «دانش آموز» هستم و همیشه نیز خواهم بود و این بهترین سرگرمی زندگی من است (هر کسی به چیزی سرگرم است و برای آن دلیل تراشی میکند).<br />من هیچیک از مطالب منتشر شده را برخلاف آنهایی که میخواهند مسیر طی شدهٔ شان را از دید مردم پنهان نگاه دارند؛ حذف نکرده ام تا مخاطبان من نیز بدانند که من از کجا تا به کجا آمده ام؟ البته این امر به این مفهوم نیست که من میخواهم «شفاف» باشم؛ بلکه به این خاطر است که طعم زندگی به دور از «نام و ننگ» را که یکی از آموزه های «آیین شمنی» است را در برابر خوانندگان بگذارم. من از اینکه شیعهٔ اثنی عشری جعفری به دنیا آمدم «شرم» ندارم؛ زیرا انتخابش با من نبود. من مردی کهنسال با تجربهٔ «بنی صدر صد در صد» به دنیا نیامدم که مهر خیانت «پنجاه و هفتی ها» بر پیشانی من بنشیند. من کودکی زاده شده در خانواده ای «به حاشیه رانده شده» بودم؛ اما نمیدانستم که «جنگ میان به حاشیه رانده شدگان»؛ «نبردی بی محتوی و بی پایان»ّ است. کشته هایی که «گریه تو» را در می آورند؛ «یتیمانی» که روحت را پریشان میکنند و تو را میان «خودکشی» و یا «مردن برای دیگران» در میان «کجا؟» و «ناکجا؟» آویخته نگه میدارند.<br />ناشناس گرامی<br />من تنها خواسته ام که «شمعی» باشم و نه «انشتین سیاسی-اجتماعی-اقتصادی» .<br />آنانی که به دنبال «آینده» هستند؛ مرا خواهند یافت. اما آنانی که به دنبال «گذشته» و «اکنون» هستند؛ هم «خود» و هم «آینده» و هم «کژدم»» را<br />به «گور فراموشی» و «ولش کن بابا» خواهند سپرد.<br />پاسخ به زندگی؛ از دو مسیر میگذرد:<br />۱- «آری» مقدس به زندگی.<br />۲- «نه» مقدس به زندگی.<br />«آری مقدس» یعنی «پذیرفتن نبرد و تمامی عواقب آن».<br />«نه» مقدس؛ یعنی «پذیرفتن بدون ننگ» و «مرگ کِرم»ی که «بی حاصل» رندگی کرد.Kajdoumhttps://www.blogger.com/profile/08126250303639177143noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7488008229600392449.post-8794437989628852962014-08-18T13:21:06.552+04:302014-08-18T13:21:06.552+04:30هرچند کمی جای انسجام و بسط بیشتر داشت اما سپاس از ...هرچند کمی جای انسجام و بسط بیشتر داشت اما سپاس از استاد گرامی.<br />Anonymousnoreply@blogger.com