۱۳۹۵ آبان ۷, جمعه

تحلیلی کوتاه بر سخنان اخیر عبّاس عراقچی

عبّاس عراقچی در سخنان اخیر خود به ۲ نکتهٔ کلیدی اشاره میکند :

«اگر ایران مراقبت نکند، چه بسا داعش از سیستم‌های مالی ایران برای تامین نیازهای مالی خود استفاده کند......داعش برای تحقق این مهم [استفاده از سیستم‌های مالی ایران] از حساب های مخدوش استفاده می‌کند.»
سپس می افزاید:
« ممکن است گروه‌های موادمخدر در سیستم‌های مالی ما اقدام به پولشویی کنند.»
منبع: (اینجا)

میتوانم بگویم که این وبلاگ نخستین نشریه ای بود که از همان آغاز دورهٔ فعالیتش به مسئلهٔ هجوم سپاه پاچاهارداران و وزارت اطلاعات و حزب الله لبنان  به بازار مواد مخدّر با فتوای انگل فرزانه و اکبر بهرمانی اشاره کرد.
همچنین سپاه پاچاهارداران و وزارت اطلاعات در «قاچاق نفت برای صدّام حسین» نیز دست طولایی داشت و از سالهای نخست ظهور داعش؛ یکی از خریداران نفت داعش بوده است.
اینگونه درآمدها که به «پول سیاه» مشهورند؛ به آسانی نمیتوانند وارد جریان بانکی و بانکهای بین المللی شوند؛ مگر آنکه از فیلترهای مالی ردّ شوند و نام این مسیر را «پولشویی» نهاده اند.
همهٔ موسسات مالی که در ایران به بسیج و سپاه و بیت رهبری و بنیادهای گوناگون غارتگران صفوی مسلک ارتباط دارند؛ همان فیلترهای پولشویی هستند که با همکاری بانکهای رسمی و بانک مرکزی برای به جریان انداختن پولهای کثیف در عرصهٔ بین المللی با یکدیگر همکاری میکنند.
از همان آغاز پروژهٔ امام حسن و مذاکرات هسته ای گفته بودم که حتّی پس از برجام نیز؛ رژیم کثیف صفوی نخواهد توانست به سیستم بانکی و بازارهای بین المللی دست یابد و انتظار سرمایه گذاری خارجی یک انتظار توخالی است؛ مگر آنکه دست سپاه پاچاهارداران و بنیادهای گوناگوی مالی که در  تجارت مواد مخدّر و درآمدهای کثیف دیگر وغارت و پولشویی دست دارند؛ از افتصاد ایران کوتاه شود. 
سخنان عباس عراقچی نشان میدهد که این مسئله یکی از رئوس مهم مذاکرات با طرفهای غربی است.
«نفت صدّام» دیگر وجود ندارد؛ امّا «کارتل مواد مخدّر خاورمینه» به رهبری انگل فرزانه و همچنین «قاچاق نفت برای داعش»  و «خرید و فروش آثار باستانی غارت شده توسط داعش» به رهبری و فتوای انگل فرزانه؛ همچنان وجود دارند.
حسابهای مخدوش نیز همان بنگاهها و موسسات مالی تحت نظارت انگل فرزانه هستند.

کژدم

۱۳۹۵ مهر ۱۳, سه‌شنبه

پرسیدی: ایران؟ .... کدام ایران؟ (بخش دوّم)

ناشناس گرامی

ظهور داعش را شاید بتوان آخرین «ورقِ اسلامی» گلوبالیستها در منطقهٔ خاورمیانه و آفریقا و آسیای میانه دانست که البتّه به خاطر حرکت منطقی و پیشگیرانهٔ روسیهٔ اورتودوکس؛ هنوز از ورود به آسیای میانه باز مانده است. در ماههای اخیر خبر همکاری روسیه با «سلفی جهادیها»ی  روسیه و آسیای مرکزی و ایجاد مسیر امن برای انتقال آنها از طریق ترکیه به سوریه را شاهد بودیم که بسیار هوشمندانه بود. امّا واقعیت دیگری که روسها نمیتوانند از آن فرار کنند این است که قرار بود در طی ۴ ماه ماجرای سوریه را تمام کنند و اکنون میخواهند جنگنده های بیشتری به سوریه بفرستند و این همان تله ای است که گلوبالیستها برای روسیه تدارک دیده بودند و روسها نیز در آن گرفتار شدند و فرستادن چند جنگندهٔ بیشتر نه تنها مشکلشان را حلّ نخواهد کرد؛ بلکه در آینده باید به باختهای دیگری تن در دهند.
من وضعیت روسها را با کودکی که «قلّک پس انداز» دارد و هر روز چند سکّه در آن پس انداز میکند مقایسه میکنم؛ با این فرق که روسها «سکّه های باختهایشان» را در آن قلّک میریزند و زمانی که قلّک پر از «مجموعهٔ باختها» شد. فاتحهٔ روسها خوانده شده است. روسها اکنون در حال امید دادن به خود هستند که اگر مقداری بیشتر تلاش کنند؛ شاید بتوانند بازی را ببرند. رؤیایی که انگل فرزانه و «حاجی بادمجان میرزا قاسمی» را به افلاس کشانید. در واقع حاجی بادمجان با دستهای پُر به دیدار پوتین نرفت؛ بلکه به عنوان «بازنده» بر روی زانوی پوتین نشست. امّا پوتین باید اینرا میفهمید که یک «قمار باز بازنده» چه چیزی دارد که بر روی میز بگذارد؟ پاسخ واقعی این بود که: «هیچ چیز». امّا پوتین همین «هیچ چیزها و بازندگان» را به امید اینکه آنها را بعدها به حراج و معامله بگذارد نیز پذیرفت. غافل از اینکه «بازندگان» خریداری ندارند. لذا تنها گزینهٔ نهایی برای روسها پس از رسیدن به «افلاس» در نبردهای سوریه این خواهد بود که پرداخت هزینه های پس از پایان جنگ (غرامت جنگی برای بازسازی سوریه) را به گردن ساکنین ایران بیندازد. اکنون همهٔ بُردهای ظاهری در سوریه به جیب روسها ریخته میشوند و اوباشان انگل فرزانه فقط هیزم جهنّم هستند  و سودی عایدشان نمیشود. امّا زمانی که نوبت باختهای نهایی فرا برسد؛ ساکنین ایران باید خود را برای پرداخت بیش از ۲ تریلیون دلار غرامت جنگی آماده کنند و این آن چیزی است که پیشتر با این جمله به آن اشاره کردم که ایران درآمد نفتی ۱۰ سال آیندهٔ خود را پیشاپیش باخته است. شاید با یک بمب بشکه ای ۲۰۰ دلاری بتوان یک مجتمع ساختمانی را ویران کرد؛ امّا برای بازسازی آن باید صدها میلیون دلار هزینه نمود. لذا حتّی در صورت سرنگونی رژیم اسلامی حاکم بر ایران؛ عدّه ای از سران حکومت به روسیه و عراق فرار میکنند و اوباشان بسیجی و سپاهی و خانواده هایشان نیز در ایران سلّاخی میشوند و زمانی که هیجانات فروکش کرد؛ ساکنین ایران خواهند دید که عدّه ای فرار کردند و عدّه ای کشته شدند. امّا «ایران» و ساکنینش نمیتوانند به جایی فرار کنند و باید تمامی هزینه های ویرانیهای داخلی و خارجی را پرداخت کنند.

برای ادامهٔ پاسخ به انتقاد شما؛ نیاز است که برای توضیح «گلوبالیسم» با یک مثال واقعی ادامه دهم که در روزهای پیشین (حدود ۲ هفتهٔ پیش) خبر آن در بسیاری از رسانه ها منتشر شد. کمپانی «اَپِل» که یکی از قدرتهای چند تریلیارد دلاری سرمایه داری بین المللی است؛ حدود ۱۴ میلیارد دلار بابت مالیات به دولت «ایرلند» بدهکار است که در طول سالهای متمادی انباشته شده است. امّا کمپانی «اپل» به جای پرداخت بدهی خود؛ از همان بدهی؛ به عنوان سلاحی برای تهدید ایرلند استفاده میکند. کمپانی «اپل» دولت ایرلند را تهدید میکند که اگر طلب خود را بخواهد؛ تمامی دفاترش را در ایرلند خواهد بست و بسیاری از ایرلندیها شغل خود را از دست خواهند داد و ماجرای بدهی را نیز به دادگاه خواهد کشاند و سالها طول خواهد داد. این آنچیزی است که «گلوبالیستها» به کشورهای فقیر پیشنهاد میکنند و بقیّهٔ ماجرا را مانند اشعار مولوی «این نه منم؛ نه من منم» به حساب آورید.

کژدم