با پایان یافتن تعطیلات کریسمس و سال نو مسیحی؛ پرونده هایی که بر روی میز دونالد ترامپ قرار دارند؛ وارد مرحلهٔ اجرایی خواهند شد. این پرونده ها مثلّث «روسیه ـ ایران ـ کرهٔ شمالی» را مورد تهاجم سنگین اقتصادی قرار خواهد داد. البتّه ترکهای عثمانی نیز بی بهره نخواهند ماند و دلیل دُم تکان دادن اردوغان برای اروپا را میتوان در همین مسئله جستجو کرد.
روسها با پروپاگاندای مهاجرت داعش به افغانستان توسّط هلیکوپترهای ناشناس و عدم پاسخگویی آمریکا میخواهند بر روی روابط خود با طالبان سرپوش گذاشته و به طور مکرر از آمریکا میخواهند که تو را خدا بیایید ما به شما کنک کنیم. ولی در جایی که آمریکا از آنها کنک میخواهد؛ میگویند که با کرهٔ شمالی روابط سطح بالا ندارند و سپس میگویند که میتوانند میانجیگری بکنند.
گویا آقای پوتین نمیخواهد قبول کند که دوران تاکتیکهای KGB تمام شده است.
دو پردهٔ آخر نمایش آقای پوتین نشان میدهد که قطع امید کرده است.
۱- پردهٔ نخست: «ما در سوریه تروریسم را شکست داده ایم و نیروهایمان را بیرون میکشیم»!!!
این پرده از نمایش با نگاه بسیار سرد و یخزدهٔ آمریکا روبرو شد. لذا روسها مجبور شدند تا دروغ خود را بپذیرند و اظهار کنند که در سوریّه حضور دائمی خواهند داشت.
آمریکا نیز با اعلام سازماندهی ارتش ۱۰۰ هزار نفرهٔ کردستان سوریه؛ پاسخ مناسب را داد.
۲- پردهٔ دوّم: «حضور آمریکا در افغانستان؛ کمک بزرگی بود و گرنه وضعیت در افغانستان؛ بسیار بدتر از اینها بود.».
این در حالی است که طالبان از طرف چین و پاکستان و رژیم ایران حمایت مالی و تسلیحاتی و اطلاعاتی میشود و روسها نیز هم از طریق رژیم ایران و هم از طریق چین؛ دستی بر آتش دارند.
بهانهٔ رژیم ایران و روسیه برای حمایت از طالبان؛ شکست دادن داعش در افغانستان است. در حالی که این حمایتها؛ تاریخچه ای بیش از ۱۰ سال دارد و طالبان یکی از مراکز تهیّهٔ مواد مخدّر برای سپاه پاچاهار داران بوده و هست .
مشکل روسها و رژیم ایران این است که ظاهراً نمی خواهند بپذیرند که دوران موشک بازی و طالبان بازی را میتوان با تحریمهای سنگین اقتصادی (بمباران صلح آمیز) به نقطهٔ پایان رسانید. نه موشک اسکندر و نه موشکهای نقطه زن؛ پاسخگوی «بمباران اقتصادی» نیستند. موشک اسکندر نمیتواند از پایین آمدن ارزش «روبل» جلوگیری کند؛ بلکه به عنوان یک عامل تحریک کننده میتواند وضعیّت را برای روسها بدتر کند.
روسها برای جلوگیری از پیامدهای تحریمهای اقتصادی؛ شاید یک راه بیشتر نداشته باشند و آن اینکه: «مشوّق جنگ در خلیج فارس» باشند تا قیمت نفت و گاز بالا برود. امّا اینکه روسها «نوکر فرزانه» را بفروشند؛ بستگی به شدّت بمباران اقتصادی دارد.
اگر جنگی در خلیج فارس اتفاق بیفتد؛ ورود نیروهای داعش به ایران بسیار راحت خواهد بود. زیرا رژیم انگلهای صفوی حتّی قادر به پرداخت حقوق ماهیانهٔ نظامیان نخواهد بود و کافی است که شعلهٔ این جنگ را ۸ ماه زنده نگهدارند. پراکندگی نیروهای سپاه در کشورهای گوناگون آنها را ناچار به فراخوان نیروها از سایر کشورها خواهد نمود.
سال ۲۰۱۸ سال بسیار عجیب و پر ماجرایی برای روسها و «جیرجیرک فرزانه» خواهد بود.
برخی کارشناسان اقتصادی میگویند که سالِ ۲۰۱۸ سالِ شکوفایی و رشد اقتصادی خواهد بود و حتّی «امپراتوری صفوی» نیز از آن بهره خواهد برد.
من به اینگونه و به صورَت «فلّه ای» فکر نمیکنم. اقتصاد آمریکا شکوفا خواهد بود. اقتصاد اروپا زیر سوال است. اقتصاد ایران خواهد مُرد. روسها نیز باید تصمیم بگیرند که آیا دوست دارند قیمت نفت بالاتر برود؟ یا نه؟ ترکهای عثمانی نیز باید تصمیم بگیرند که آیا میخواهند همچنان پنجه های دو دستشان را باز و انگشت شَستشان را کج کنند؟ یا دستهایشان را بالا ببرند؟
کژدم