۱۴۰۰ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

تمامیِ ماجرایِ سرنگونیِ عمدیِ هواپیمایِ «یوکرئین» و نوارِ «مصاحبهٔ روسپی زادهٔ ظریف الملک»

 ماجرایِ قتلِ عامّ مسافرینِ هواپیمایِ «یوکرِئین»:

پس از به «دَرَک» فرستاده شدنِ «حاجی بادمجان گروهبانِ روسی میرزا قاسمی» و بیرون ریختنِ چندین میلیون «اراذل و اوباش» برای سوگواری؛ رژیمِ شیعی دلگرم میشود که اینهمه «اوباشان» در اختیار دارد.                     نترسید؛... اعتراف کنید که حتّی اگر ۹۰ میلیون در این «سوگواری» شرکت کرده اند؛ فقط «اوباشانِ نَفهم» و گلّه هایِ «الاغ» بوده اند و هیچ فرقی با پدران و مادرانشان که «خیانتِ ملّیِ ۵۷» را رقم زدند ندارند و همچنان «آش همان آش» است و «کاسه همان کاسه». لذا «اوباشِ فرزانه» به فکرِ «دوباره سازیِ» ماجرایِ هواپیمایِ مسافر بریِ پایانِ جنگِ ۸ ساله می افتند و آنرا کارمایهٔ سناریویِ جدید قرار میدهد. (سرنگونیِ هواپیمایِ پُر از مسافرِ ایرانی توسّطِ آمریکا).

۱- آمریکا برایِ رژیمِ شیعی «جاسوس تراشی» میکند و در این راستا؛ به «شکارِ جاسوس» میپردازد. بدین گونه که موجوداتِ احتمالی را که میتوانند به رژیمِ شیعیِ ایران (نوکرانِ مشترکِ روسیه و چین)؛ اطّلاعاتِ محرمانه بدهند را در اولویّت قرار میدهد و از طریقِ این موجودات به تزریقِ اطّلاعاتی آمیخته از «راست و دروغ» می پردازد.

۲- «حاجی بادمجان گروهبان میرزا قاسمی» به دَرَک فرستاده میشود.

۳- وظیفهٔ «جاسوس و یا جاسوسه» این است که به رژیمِ شیعی اطّلاعاتِ قلّابی تزریق کند.

۴- «جاسوس» به رژیمِ شیعی میگوید که اگر دست به انتقامجویی بزنند؛ آمریکا حتماً تهران را موشک باران خواهد کرد و «ترامپ» هیچ شوخی ندارد.

۵- رژیمِ شیعی برایِ انتقام جویی هواپیمایِ «یوکرئین» را انتخاب کرده و حملهٔ انتقامجویانه اش را  با زمانِ پروازِ آن هواپیما تنظیم میکند.

۶- حملهٔ موشکی به اطّلاعِ مقاماتِ عراقی میرسد؛ تا آمریکا را مطّلع کنند که نیروهایش را به «زیر زمین» بفرستد و حملهٔ موشکی انجام میشود. و سپس به انتظارِ خبرهایی که از طرفِ «جاسوسِ خیالی» خواهد رسید می نشینند.

۷- آن جاسوسِ خیالی به آنها میگوید که آمریکاییها  این حملات را تلافی خواهد کرد. زیرا تعدادِ زیادی از نیروهایشان کشته و زخمی شده اند.

۸- اوباشانِ شیعی (نوکرانِ روسیه و چین)؛ در کونشان عروسی گرفته و پروازِ هواپیمایِ یوکرِئینی را بر اساسِ اطّلاعاتی که «جاسوسِ قلّابی» می دهد ۲ بار به تعویق می اندازند تا از ساعتِ دقیقِ حملهٔ متقابلِ آمریکا مطّلع شوند. ساعتِ دقیقِ حملهٔ موشکی آمریکا و زمانِ تقریبیِ اصابتِ آن موشکها به تهران به اطّلاعِ «اوباشانِ پاچاهاردار» میرسد و این «الاغهایِ حسینی» زمانِ پروازِ هواپیمایِ مسافربری را با آن منطبق میکنند تا سناریو تکمیل شود و چون خبری نمی رسد؛ پرواز را ۲ بار به تعویق می اندازند و در نهایت با در دست داشتنِ «فتوایِ تجاوز به کودکِ شیرخواره» (خمینیِ بی شرف را بخوانید) به هواپیما شلّیک میکنند.

۹- «جاسوس» تماس میگیرد و میگوید که در فلان ساعت موشکهایِ کروز به سمتِ تهران شلّیک شده اند و تا فلان ساعت به تهران میرسند.

۱۰- اوباشانِ «انگلِ فرزانه» که «فتوا» را نیز در جیب داشتند؛ زمانِ آغازِ پرواز را چنان تنظیم میکنند که با رسیدنِ موشکهایِ کروزِ آمریکا بر فرازِ تهران؛ «همخوان» شود.

۱۱- هواپیما پرواز میکند؛ امّا از موشکِ آمریکایی خبری نیست و هواپیما در حالِ دور شدن از فاصلهٔ «آتشِ مؤثر» است.

۱۲- «انگلِ فرزانه» و اوباشانش «کیرِ اطّلاعاتی» میخورند و شلّیک میکنند و بیش از ۱۷۰ جانِ بیگناه را میگیرند.

۱۳- هیچ موشکِ کروزی به تهران نمی رسد و «اوباشانِ شیعهٔ شنیعه» در می یابند که «کیر» خورده اند.

۱۴- یک نفر و یا چندین نفر نیز مأموریّت داشته اند تا شلّیکِ موشک و  سرنگونیِ هواپیمایِ مسافرتی را فیلمبرداری کنند.

۱۵- چند ماهِ پیش یک «ماده اُلاغ» را که به احتمالِ قوی «اخوان المسلمینی» بوده است را در آمریکا دستگیر کردند که پس از به دَرَک فرستاده شدنِ «حاجی بادمجان میرزا قاسمی»؛ «اطّلاعاتِ محرمانهٔ تزریقی» به رژیمِ شیعی منتقل می کرده است. احتمالاً این «ماده اُلاغ» وسیلهٔ این اتّفاقِ ناگوار بوده است.

لذا تغارِ «آشِ نذریِ کیر» و چه بسا «آشِ نذریِ کُس» در سفرهٔ «انگلِ فرزانه» قرار داده میشود و به همین دلیل است که هر کسی در این رابطه سخن گفته است؛ دستگیر و زندانی شده است و خانواده هایِ جانباختگان نیز تهدید میشوند. زیرا به هر قیمتی که شده نباید ساحتِ مقدّسِ «کیر و یا کُس خوردهٔ فرزانه» را به ماجرایِ «کیر و یا کُس خوردگی» آلوده کرد.

به سخنانِ خانواده هایِ جانباختگان نیز اهمیّتی ندهید؛ زیرا سخنانِ آن داغ دیدگان از فیلترهایِ دیپلماتیکِ «يوکرئین» و «فرانسه» و «کانادا» ردّ  شده و سخنانی «پالایش یافتهٔ دیپلماتیک» هستند. چاره ای نیز ندارند؛ زیرا دستشان به جایی بند نیست. این خانواده ها درد و زجر می کشند و هیچکس نمیتواند در رنجی که آنها می کشند؛ شریک باشد. زیرا «درد و رنج» و «خوشحالی» احساساتی بسیار فردی هستند و نمیتوان آنها را تقسیم کرد و اگر کسی بگوید که «من در غمِ شما شریک هستم» فقط یک «دروغگو» است.

ماجرایِ «نوارِ صوتیِ ظریف الّسلطنة»

این مصاحبه به صورتی کاملاً آگاهانه و برایِ «کاربُردِ انتخاباتی» تهیّه شده بود و بخشی از «استراتژیِ انتخاباتی» بوده است. «اوباش ظریف» خودش یکی از نوکرانِ «روسیه و چین» است و همین اکنون مسابقهٔ «نوکریِ بیشتر به درگاهِ چین و روسیه» در میانِ اوباشانِ رژیم در حالِ برگزاری است و هر کدام از این اوباشان میخواهند تا «مدالِ طلایِ نوکری» را صاحب شوند.

این مصاحبهٔ کذایی هیچ ارزشی برایِ سامان گرفتنِ ایران ندارد  و تمامیِ هدفِ آن دوباره سازیِ ۲ گانهٔ «مادر قحبه ها» و «مادر جنده»ها است؛ تا «اُلاغها» را تحریک کرده و به پایِ صندوقهایِ نمایشِ انتخاباتی بکشانند.

 

کژدم


۱۴۰۰ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

موسیقی و رقص

 حالا بیایید و بگویید که «کژدم» حرفی برایِ زدن ندارد و به «کوچهٔ علی چپ» زده است و میخواهد در بارهٔ «موسیقی و رقص» به «روده درازی» بپردازد. ... آزاد هستید ... هرچه میخواهد دِلِ تنگتان بگویید....

امّا خیلی از شماها که این وبلاگ را «نوک» میزنید و از «مُرغ سحر» گرفته تا «زُهرهٔ داریوش رفیعی هروئینی» و ترانه هایِ «داریوش تریاکی» و «دلکش»؛ «الهه»؛ «پروین»؛ «پوران»؛ «مرضیه»؛ «شجریان»؛ «ویگن»؛ «گوگوش» و  «مُختاباد»؛ «افتخاری»؛ «مهستی»؛ «هایده»؛ «شمّاعی زاده» (کمتر بیشترش کُن) و .... تا روسپی زاده هایِ اخیر که «گوز» و «استفراغ» را به نامِ موسیقی میفروشند و آنرا «رَپ» و «هیپ هاپ» مینامند را شنیده اید. از رقصهایِ محلّی گرفته تا رقصهایِ گروهی و آموزگارانِ رقص مانندِ «مهرداد خردادیان» و بسیاری دیگران را دیده اید.

اینجا دیگر «وزارت اطّلاعات» و «اطّلاعاتِ سپاه» به دنبالتان نخواهند بود. فقط «وجودِ خودتان» را «مَحَک» بزنید تا ببینید که چقدر وزن دارید؟

پس بیایید و سفرهٔ دلتان را در «بی خطر ترین» موضوع باز کنید.

پُرسشها:

۱- موسیقی را چه کسانی اختراع کردند؟ (این پُرسش؛ یک پُرسِشِ ۲ وجهی است و باید در پاسخ به آن مواظب باشید).

۲- نقشِ «گونهٔ انسانی» در موسیقی چیست؟ یعنی اینکه: «گونهٔ انسانی» در موسیقی چه نقش و یا نقشهایی دارد؟

۳- صدایِ خواننده های گوناگون را چگونه ارزیابی میکنید؟ به عنوانِ مثال: فرقِ خواندنِ «افتخاری» با «شجریان» و «دلکش» و «مرضیه»  در چیست؟  البتّه این فقط یک مثال برایِ «گشایشِ بحث» بود.

۴- نظرتان در بارهٔ «رقص» و «رقصیدن»  چیست؟

اگر فکر میکنی که این بحث بی ارزش است؛ بِدان که «خودت» بی ارزش هستی. زیرا حتّی برایِ آنچه که ۱۰ ها سال است گوش میدهی؛ هرگز فکر نکرده ای و حالا میخواهی «قطبِ سیاسی» باشی و «کشور داری» کُنی.

«کژدمِ بِتهووِن»