امروز در دوّمین سالگردِ به درک فرستاده شدنِ «گروهبان حاجی بادمجان میرزا قاسمی» همهٔ «اوباشانِ دوشان فکر» در حالِ نظر دادن هستند. «رادیو فردا» مجموعه ای از این مزخرفات را به صورتِ «صوتی» گرد آوری کرده است.
https://tinyurl.com/3srerfd3
اگر گزارشهایِ تحلیلیِ این وبلاگ در رابطه با «حملهٔ آمریکایِ جورج بوش» (گلوبالیستها) به عراق و کوچه دادنِ عمدی به رژیمِ شیعی را برایِ تدارکِ «ویرانیِ ساختارِ خاورمیانه» را مطالعه کنید؛ این موجودِ سخیف را به صورتی روشن خواهید شناخت. موجودی که در آن دوره او را «بازیگر» و «سلطان بندر» را «بازی ساز» میخواندم.
پس از سپری شدنِ این دوران که با قتلِ «زرقاوی» و تار و مار کردنِ اوباشانِ «شیعه هایِ صدری» به پایان رسید؛ دورانِ «ظهورِ محمّد رسول الله دوّم» (البغدادی) را داشتیم. در این دوران؛ «گروهبان حاجی بادمجان» با تمامیِ نیروهایش در سوریه در حالِ ریخته شدن به دریا بودند و زمانی که پوتین دید که «علویها» و «بشار اسد» نیز به دریا ریخته خواهند شد؛ «حاجی بادمجان میرزا قاسمی» را رویِ «شومبولَش» نشاند و گفت: «هِی... بچّه دهاتی.... میخواهی گور به گور شوی؟.... یا میخواهی به ناپلئون تبدیل شوی؟... پس هر چه دستور داده میشود را اطاعت کُن» و اینگونه شد که با پشتیبانیِ نیرویِ هوایی روسیه؛ این «بچّه دهاتی» که مأموریتش «سربازِ گوش به فرمانِ روسیه» بود را به بوق و کرنا کردند و تبدیل به «ژنرال» شد.
امّا در عراق؛ همین «ژنرال - دهاتی» حتّی جرأتِ نزدیک شدن به نیروهایِ داعش را نیز نداشت.
زمانی که «داعش» توانست «الاَنبار» را تصرّف کُند؛ نیروهایِ این «اوباش ژنرالِ دهاتی» در ۶۰ کیلومترِ «الاَنبار» در یک پادگانِ متروکه گردِ هم آمدند. امّا هرگز هیچ گُهی نتوانستند بخورند و هر زمان که نیروهایِ داعش از «الاَنبار» خارج شده و به این اوباشان حمله میکردند.... نیروهایِ این «ناپلئون - دهاتیِ قلّابی» تا «کربلا» و «نجف» فرار میکردند.
تا اینکه «ترامپ» ظهور کرد و کمر به «داعش زدایی بست»... بدینسان بود که «حشد الشّعبی» تحتِ پوششِ هوایی آمریکا تبدیل به «شیرهایِ بیابان» شدند و به کشتارِ روستائیان و جمع کردنِ پولِ توجیبیِ مردگان و ساعتهایِ مُچی آنها پرداختند. و این «پوفیوزِ- دهاتی» را نیز در «تشتک نیوزها» به «ناپلئون» تبدیل کردند.
اوباش دوشان فکران؛ امّا در یک نکته با یکدیگر همداستانند و میگویند که این اوباش «شبکه ساز» بود. به عنوانِ نمونه «شبکهٔ گستردهٔ قاچاق موادّ مخدّر» از «کابل تا کاراکاس».
بیایید یک پشتیبانیِ حکومتی و ۱۰۰ ها میلیون دلارِِ بی زبان و «نیرویِ انتظامی» را به همین «کژدمِ وبلاگ نویس» بدهید؛ تا به شما نشان دهم که ساختنِ شبکه هایی بسیار گسترده تر؛ از خوردنِ یک لیوان آب نیز ساده تر است و نیازی به «ناپلئون» ندارد. اگر این «اوباش دوشان فکران» اینقدر ناتوان هستند؛ دلیلی بر «استعداد هایِ خارق العادهٔ اوباش گروهبان حاجی بادمجان» نیست. بلکه بر «ناتوانی» و «حماقتِ ذاتیِ این اوباش دوشان فکران» دلالت دارد.
پس از به درک واصل شدنِ این «گروهبان» همه گفتند که «قاآنی» نمیتواند جایِ او را بگیرد. حرفشان درست در آمد؛ امّا نه به خاطرِ کَم هوشیِ «قاآنی» بلکه به این خاطر که «قاآنی» دیگر نتوانست با چمدانهایِ ۱۰۰ ها میلیون دلاری به عراق و سوریه سفر کند و چند گونی «انگشترِ نقره» با خود بُرد و وقتی «نقّ و نالهایِ مزدوران» را شنیدند. تصمیم گرفتند که نیروهایِ مزدور را از نظرِ تعداد کمتر و از نظرِ کیفیّت بالاتر انتخاب کند. به همین دلیل است که میبینیم «حشدالشّعبی» متشتّت شده است.
پس از به درک واصل شدنِ این «سربازِ پیادهٔ ارتشِ روسیه» گفتم که امر بر این این «گروهبان ناپلئونِ میرزا قاسمی» مشتبه شد و بشار اسد را شبانه به تهران آورد (البتّه به دستورِ انگلِ فرزانه). این امر باعث شد که روسها با اسرائیل و دولتِ ترامپ؛ موافت کرد تا پروندهٔ این «دهاتی - ژنرال» را ببندند. ولی دیدیم که «شهلایی» از مهلکه گریخت؟؟؟!!!! (به احتمالِ یک میلیون درصد روسها به او گِرا دادند.) زیرا فقط با زدودنِ تعفّنِ «حاجی بادمجان میرزا قاسمی» موافقت کرده بودند. روسها زمانی که تصمیم میگیرند؛ پایِ حرفشان می ایستند. امّا بهایِ اضافی را تحمّل نمیکنند و کارشان درست است. فرارِ «اوباش شهلایی» از مهلکه نیز برایِ روسها نقشِ پوششیِ «اطّلاعاتی - امنیّتی» نیز داشت تا خود را در این ماجرا «معصوم» جلوه دهند.
اینکه این «اوباش - ناپلئون» در آخرین لحظات موبایلش را عوض کرده بود را فقط روسها میتوانستند بدانند و دیدیم که تحقیقات در رابطه با کسی که اینکار را کرده بود (گزارشِ تعویض تلفن)؛ به دستورِ روسها متوقّف شد. (آیا نشد؟)؟؟؟
یک سال پس از این ماجراها؛ «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» باری دیگر به گدایی به دَرِ «کرملین» رفت و گفت: «ما همچنان نظرمان در رابطه با کرملین... به همان سیاقِ قدیم است» (یعنی اینکه قتلِ این اوباش - ناپلئون را فراموش میکنیم).
این تمامیِ ماجرایِ به درک واصل شدنِ این «اوباشِ کرمانی» بود و اگر مقاماتِ اسرائیلی میگویند که آنها در این عملیّات دست داشتند.... «راست» است ولی «ناقص» است. تا نقشِ روسیه را لاپوشانی کنند. زیرا قرار نیز بر این بوده است تا آقایِ «پوتین» در این ماجرا برایِ همیشه «معصوم» بماند. برخلافِ نظراتِ این «اوباش دوشان فکرانِ احمق» اگر تا آن زمان دولتهایِ آآمریکا این اوباش را نکشته بودند؛ به خاطرِ ترس از عکس العملِ «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» نبود؛ بلکه این «اوباشِ کرمانی» برایِ «اوباما» نقشی بسیار بزرگ و حیاتی در «افروختنِ آتشِ جنگهایِ ۳۰ ساله» برایِ ویرانیِ خاورمیانه و آفریقا را داشت و روسها نیز با اینکه میدانستند که ماجرا به کجا ختم خواهد شد (به آسیایِ مرکزی)... با اینهمه نمیخواستند خودشان نیرویِ زمینی واردِ سوریه کنند. لذا پُرسشِ اصلی برایِ روسها این بود:
«اگر قرار است که همهٔ این دودها به همسایگیِ روسیه برسد؛ چرا از ۱۰۰ ها میلیون دلارِ «انگلِ فرزانه» استفاده نکنیم؟.... این استفاده را را نیز با موفقّت انجام دادند. زیرا پیش از «روسیه» این دودِ غلیظ میتوانست به کونِ «حکومتِ شیعیانِ شنیعه» برود. لذا «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» حتّی حاضر شد که پایگاههایِ هوایی را نیز در اختیارِ روسیه قرار دهد.
امّا به درک فرستادنِ این «اوباش دهاتیِ ناپلئون» پس از پایانِ تاریخِ «محمّد رسول اللهِ دوّم»(البغدادی) و احساسِ راحتیِ روسها از گسترشِ این «آتش سوزی» و احساسِ قدرت و شاخ و شانه کشیدنِ «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» به خاطرِ نفهمیدنِ جایگاهِ واقعیِ خود (عنتری که فقط باید جایِ دوست و دشمن را نشان دهد و بَس) اتّفاق افتاد؛ روسها به «انگلِ پوشک پوش» گفتند: خفه شو و فقط دستورات را اجرا کُن و گُه زیادی نخور.
«انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» نیز پس از حدودِ یک سال (استخوان و کیر در گلو ماندن) پیغام فرستاد که: «نظرِ ما تغییر نکرده است و دیگر بیش از اندازه پایمان را دراز نمیکنیم و حاضریم هرچقدر که بفرمایید گُه بخوریم.... باور ندارید؟ یک قراردادِ ۲۰ ساله نیز با شما میبندیم».
کژدم