در تاریخ چند دههٔ سیاسی ایران آنچه که به هیچ وجه معنی نداشته است؛ «رقابت و مسابقه» بوده و آنچه که بسیار پر معنی بوده «دشمنی» بوده است.
دشمنی سازمان «پیکار» با سایر کمونیستها.
دشمنی فدائیان با سایر کمونیستها.
دشمنی توده ایها با سایر کمونیستها.
دشمنی کومله با حزب دموکرات کردستان ایران.
دشمنی تُرکها با سایر اقوام ایرانی.
دشمنی عربهای ایرانی با سایر اقوام ایرانی.
دشمنی فارس زبانها با سایر اقوام ایرانی.
دشمنی سلطنت طلبان با همهٔ کمونیستها و هر صدای منتقد و دشمنی با همهٔ اقوام ایرانی.
و در نهایت .. آنچه که هرگز وجود نداشته و وجود ندارد «رقابت» است.
امّا آنچه که وجود دارد و تعیین کننده است ؛ دشمنی عملی حاکمیت انگلهای صفوی با همهٔ گروههای اپوزیسیون قلّابی است که بیش از آنکه دشمن حاکمیت کثیف شیعی به عنوان «دشمن اصلی ایران و همهٔ اقوام ایرانی باشند» .... دشمن خونی یکدیگرند .... و این یک فرهنگ است. فرهنگی ضد ایرانی و موازی با فرهنگی که انگلهای صفوی گسترش میدهند تا به حیات ننگین خود ادامه دهند.
پرسش بعدی این است که : چه کسانی حاکمیت و پذیرش بین المللی را دارند؟ .... پاسخ نیز مشخص است: «حاکمیت انگلهای مستراح تشیّع صفوی».
لذا مهم نیست که شما در دنیای رؤیاهایتان رژیم کثیف انگلهای صفوی را به رسمیت بشناسید و یا نشناسید!!! بلکه آنچه که مهم است اینکه این رژیم؛ هم قدرت اقتصادی- سیاسی-نظامی و هم پذیرش قانونی بین المللی و اوباشان لبنانی و عراقی و افغانی را در جیبش دارد و شماها هیچ چیز ندارید. لذا وظیفهٔ شما این است که همهٔ آنچه را که رژیم کثیف صفوی در جیبش دارد را از او بگیرید.
من برای تغییر حاکمیت؛ «اتّحاد» میان گروههای «اپوزیسیون قلّابی» را که دشمنان خونی یکدیگرند را پیشنهاد نمی کنم؛ زیرا نه تنها بسیار دور از دسترس است؛ بلکه هیچ یک از این گروههای قلّابی «بشکن و بالا بنداز» لیاقت بدوش کشیدن بار سنگین مبارزه برای آزاد سازی ایران از دست دشمن «تازی پرست» را ندارند.
در این میان؛ من «رقابت» را پیشنهاد میکنم.
همهٔ گروههای اپوزیسیون قلّابی بر این امر اذعان دارند که «سازمان مجاهدین خلق ایران»؛ تنها سازمانی است که دارای «دیسیپلین» و «دکترین مبارزاتی» است.
پیشنهاد من به گروههای اپوزیسون قلّابی این است که به جای لجن پراکنی بر علیه سازمان مجاهدین خلق ایران؛ به «رقابت» با آن روی بیاورند. زیرا سرکوفت زدن بر مردان بلند قامت؛ شما را بلند قامت نمیکند و شما همچنان «کوتوله» باقی خواهید ماند و مردان بلند قامت نیز «قد کوتاه» نخواهند شد؛ بلکه نتیجهٔ نهایی این خواهد بود که همهٔ «کوتوله ها» و «بلند قامتان» در کنار هم به «دَرَک» واصل خواهند شد.
لذا این امر یک وظیفهٔ عمومی برای همهٔ آنهایی است که خود را «مبارز سیاسی» مینامند. همهٔ شما در طی این ۴۰ سال دیده اید که «لجن پراکنی» نه تنها به پیروزی نینجامیده است؛ بلکه زمینه ای برای رژیم کثیف انگلهای صفوی تولید کرده است تا از این دشمنیها و عمیق تر کردن آن؛ بیشترین سود را ببرند.
اگر گروهی خود را «پیشگام کاویانی» مینامد؛ باید با سازمان مجاهدین خلق ایران رقابت کند تا خود را به سطحی بالاتر از آنها بکشاند.
سایر سازمانها و گروهها نیز وظیفه ای همسان در رقابت با سازمان مجاهدین خلق دارند و گرنه همگی حذف خواهند شد.
کمترین نتیجهٔ مثبت «رقابت عملی» با سازمان مجاهدین خلق ایران؛ این خواهد بود که سایر گروهها نیز حد اقل خود را به سطح سازمان مجاهدین خلق برسانند و «رقابت» را به سطحی بالاتر برای داشتن «لیاقت رهبری مبارزات» بکشانند.
«لجن پراکنی» علیه یکدیگر؛ مبارزه نیست؛ بلکه اتلاف وقت به نفع دشمن مشترک است.
کژدم.
در این میان؛ من «رقابت» را پیشنهاد میکنم.
همهٔ گروههای اپوزیسیون قلّابی بر این امر اذعان دارند که «سازمان مجاهدین خلق ایران»؛ تنها سازمانی است که دارای «دیسیپلین» و «دکترین مبارزاتی» است.
پیشنهاد من به گروههای اپوزیسون قلّابی این است که به جای لجن پراکنی بر علیه سازمان مجاهدین خلق ایران؛ به «رقابت» با آن روی بیاورند. زیرا سرکوفت زدن بر مردان بلند قامت؛ شما را بلند قامت نمیکند و شما همچنان «کوتوله» باقی خواهید ماند و مردان بلند قامت نیز «قد کوتاه» نخواهند شد؛ بلکه نتیجهٔ نهایی این خواهد بود که همهٔ «کوتوله ها» و «بلند قامتان» در کنار هم به «دَرَک» واصل خواهند شد.
لذا این امر یک وظیفهٔ عمومی برای همهٔ آنهایی است که خود را «مبارز سیاسی» مینامند. همهٔ شما در طی این ۴۰ سال دیده اید که «لجن پراکنی» نه تنها به پیروزی نینجامیده است؛ بلکه زمینه ای برای رژیم کثیف انگلهای صفوی تولید کرده است تا از این دشمنیها و عمیق تر کردن آن؛ بیشترین سود را ببرند.
اگر گروهی خود را «پیشگام کاویانی» مینامد؛ باید با سازمان مجاهدین خلق ایران رقابت کند تا خود را به سطحی بالاتر از آنها بکشاند.
سایر سازمانها و گروهها نیز وظیفه ای همسان در رقابت با سازمان مجاهدین خلق دارند و گرنه همگی حذف خواهند شد.
کمترین نتیجهٔ مثبت «رقابت عملی» با سازمان مجاهدین خلق ایران؛ این خواهد بود که سایر گروهها نیز حد اقل خود را به سطح سازمان مجاهدین خلق برسانند و «رقابت» را به سطحی بالاتر برای داشتن «لیاقت رهبری مبارزات» بکشانند.
«لجن پراکنی» علیه یکدیگر؛ مبارزه نیست؛ بلکه اتلاف وقت به نفع دشمن مشترک است.
کژدم.