۱۳۹۹ فروردین ۲۹, جمعه

بازیهای آینده پس از بحران کورونا

از زمانِ اعلامِ شیوع بیماری «ویروس طلایی» در چین تا اکنون که نشانه هایِ فروکش کردنِ شیوع بیماری در برخی از کشورهایِ پیشرفته  دیده میشود؛ با اینکه این وبلاگ به منابعِ  اطّلاعاتی دسترسی نداشت؛ امّا توانست در حدّ توانِ خود در رابطه با مسائلی سخن گوید که بسیاری از رسانه هایِ با «یال و کوپال» حتّی از مطرح کردنِ آن وحشت داشتند. دلیلِ این وحشت نیز بسیار ساده است. این خبرگزاریها در واقع یک «زیر مجموعه» در دِلِ «نهادهایِ مالی - سیاسی» هستند که وظیفهٔ اصلیِ انها «خبر رسانی» نیست بلکه به پیش بُردنِ «پروپاگاندا» در جهتِ منافعِ «نهادِ مادر» است.
در این نوشتار تلاش بر آن است که ضمنِ باز نشرِ مطالبی که پیشتر گفته شده اند؛ ارزشهایِ جدید آنها را در مجموعهٔ معادله هایِ احتمالی آینده نیز موردِ بررسی قرار دهیم. 
در اینجا باید منظورم از «معادله هایِ احتمالی آینده»  را اندکی توضیح دهم تا بعدها دچارِ خلط مبحث نشویم.
من (کژدم) در این وبلاگ به دنبالِ گزارشهایِ اقتصادی و سیاسی روزمرّه نیستم. زیرا در توانِ این وبلاگ نیست که به دنبالِ قراردادها و قیل و قالهایِ روزمرّه برود و آنها جمع آوری و دسته بندی کرده و گزارشهایِ جامع تولید کند. اینگونه فعالیّتها در چهارچوبِ فعّالیتهایِ خبرگزاریها نیز نمیگُنجد بلکه به گروههایِ زبردستی نیاز دارد که به نامِ «اندیشکده ها» و یا «اتاقهایِ فکری» میشناسیم که البّه موفقیّتِ این گروهها نیز در گِرو زاویهٔ نگرشِ تحلیلگرانِ این گروهها است. لذا آنچه که برایِ این وبلاگ اهمیّت پیدا میکند؛ گمانه زنیها در رابطه با «استراتژیهایِ احتمالی» و رصد کردنِ منابعی است که آن استراتژیها برای عملیّاتی شدن به آنها نیاز دارند. 
امّا در نهایت باید اذعان کنم که این بحثها به جز خوابانیدنِ «عطشهایِ روشنفکرانه» هیچ ارزشی ندارند و زمانی میتوانستند ارزش پیدا کنند که توسّط یک «کار گروه» به عنوانِ یک زیر مجموعه در یک اتاقِ فکریِ متعلّق به یک نهادِ مبارزاتیِ بزرگ (اپوزیسیون در قامتِ حکومتی) موردِ بررسی قرار میگرفتند و بر راهِ اپوزیسیون نور می افکندند تا در تاریکی حرکت نکند و طبعاً به خاطرِ تلاشهایِ «گروهی»؛ همین مسائلی که در این وبلاگ در چند سطر به صورتِ بسیار خلاصه مطرح میشوند؛ میتوانستند به صورتی بسیار گسترده تر و حرفه ای موردِ بررسی قرار گیرند.

آمریکا

در دنیایِ پَسا کورونا؛ آمریکا موضعی به شدّت تهاجمی خواهد گرفت. آغازِ این تهاجم را از همین اکنون نیز میتوان دید.
آنچه که این تهاجم  هدف قرار خواهد داد اساساً اقتصادِ چین و آلمان و بازتعریفِ نهادهایِ اقتصادی و سیاسی بین المللی خواهند بود. در این تهاجم حکومتِ چین به عنوانِ «دشمنِ فعّال» و دولتِ المان به عنوانِ «مویِ دماغ»  و نهادهایِ بین المللی به عنوانِ «دلّالانِ دشمن و رقیبان» تعریف میشوند. لذا باید منتظرِ فروپاشیِ «سازمانِ تجارتِ جهانی» باشیم. زیرا در اولویّت قرار خواهد گرفت.
آمریکا در این تهاجم برایِ رشدِ اقتصادی و صنعتیِ «هندوستان» اقدام خواهد نمود.

عوارض جانبی:
۱- چین و آلمان تلاش خواهند کرد از رژیمِ شیعی حاکم بر ایران  در مواجهه با آمریکا سود ببرند.
۲- سپاه پاچاهارداران تلاش خواهد کرد تا به عنوانِ «نوکر» برایِ انجامِ کارهایِ «کثیف» از طرف چین استخدام شود و همان نقشی را بازی کُند که «خوکِ چاقالو» برایِ چین بازی میکند. هرچند که این تلاشها وجود داشته اند؛ امّا چینیها تا کنون به داشتنِ چنین نوکری احساسِ نیاز نکرده اند. زیرا چنین رابطه ای میتواند به مجموعهٔ روابط بین المللی چین ضربه بزند.
پیشبینی عوارض جانبی میتواند آمریکا را برایِ «حذفِ نوکر» و یا حدّاقل «تضعیفِ شدیدِ نوکر» تشویق کُند. هرچند که هم اکنون نیز پروژهٔ تضعیفِ رژیمِ شیعی در جریان است؛ امّا اگر رژیمِ شیعی بخواهد «قلّادهٔ چینی» بر گردن بیندازد؛ اجازهٔ ظهورِ کرهٔ شمالیِ دوّم داده نخواهد شد و باید منتظرِ درگیریهایِ مستقیم میانِ رژیمِ شیعیِ حاکم بر ایران و آمریکا باشیم. تغییرِ سیاستِ کنونیِ چین و اقدام به «اجیر کردنِ انگلِ فرزانه» میتواند  زمان و شدّتِ درگیریهای مستقیمِ آمریکا با رژیمِ شیعی را تحتِ تأثیر قرار دهد.  در چنین صورتی آلمانها از بازی کنار خواهند رفت و عطایِ رژیمِ شیعی را به لقایش خواهند بخشید و چه بسا برایِ رفعِ کدورت به آمریکا بپیوندند.
هندوستان نیز باید خود را برایِ روزهایِ «تلخ و شیرین» آماده کند.

چین

حکومتِ چین در حالِ آماده شدن برایِ رویارویی با تهاجمِ آمریکا است. لذا باید منتظرِ شاخ و شانه کشیدنهایِ بیشتر از طرفِ «خوکِ چاقالو» و اوباشانِ «پاچاهاردار» و همچنین تحرّکاتِ چین در دریایِ چین و همچنین علیهِ تایوان و ژاپن و همچنین تنش در میانِ «هندوستان» و «کثافتستان» (نوکرِ چین) باشیم. زیرا حکومتِ چین به جز این برگها؛ چیز دیگری در دست ندارد. اگر تا کنون «تعدادِ جمعیّتِ فراوان» را میشد «پاشنهٔ آشیلِ چین» نامید؛ ابا آغازِ تهاجمِ آمریکا؛ این «پاشنهٔ آشیل» مبتواند به یک غدّهٔ عفونیِ کُشنده تبدیل شود. زیرا جمعیّتِ چین نمیتواند پس از سالها رشدِ اقتصادیِ مداوم و چشیدنِ طعمِ زندگی «لاکچری» ناگهان به به «گدا خانهٔ قبلی» رویِ خوش نشان دهد.

روسیه

روسیه از گزندِ این جنگها در امان است. زیرا کشوری نیست که ارزشِ اقتصادیِ بین المللی و گسترده داشته باشد و همچنان «پمپِ بنزین» مانده است. لذا روسها به همان روالِ سابق به صورتِ «فرصت طلبانه» و «معاملاتِ کوچک» از ماجراها سود خواهند برد. امّا نگرانیِ بزرگِ آنها از فروشِ نفت؛ شدّت خواهد گرفت و چه بسا برایِ کاهش تنشها به صورتِ «میانجی» ظاهر شوند و با بازیهایِ چند لایه (دوجانبه بازی) در این میان سودهایِ کوچکی نیز به جیب بزنند.

آلمان

آلمانها احمقانه عمل خواهند کرد و پس از ضربه خوردن به «توبه» روی خواهند آورد. البتّه دیر خواهد بود. زیرا «توبه» نمیتواند ضررهایِ گذشته را جبران کُند.


کژدم

۱۳۹۹ فروردین ۱۴, پنجشنبه

بحرانِ قیمتِ نفت و ورودِ آمریکا به مذاکرات

بحرانِ اقتصادیِ چین به خاطرِ نشطِ «ویروس طلایی» از آزمایشگاههایِ تسلیحاتِ بیولوژیکِ «ووهان» و بین المللی شدنِ بحرانِ «ویروس طلایی» و تبعاتِ سنگینِ اقتصادی؛ و رقابتِ ۲ غولِ نفتیِ عربستان و روسیه برای ادامهٔ حیات و حضور در بازارِ نفت؛ قیمتِ نفت را بیش از ۵۰٪ کاهش داده است. این کاهش قیمت به کمپانیهایِ آمریکایی که پس از سالها تلاش و بویژه در ۳ سالِ اخیر توانسته بودند آمریکا را به عنوانِ بزرگترین تولیدکنندهٔ نفت در جهان مطرح سازند؛ اکنون بخشهایی از آن در حال ضرر دهی هستند و دولتِ ترامپ به همین خاطر میخواهد واردِ مذاکراتِ عربستان و روسیه شده و پیشنهادی بر رویِ میز بگذارد که روسها و عربستانِ سعودی نتوانند ردّ کنند. در شرایط کنونی فقط با یک پیشنهادِ حیاتی میتوان روسها و عربستان را به عقب نشینی از تولیدِ گسترده باز داشت تا قیمتها به صورتی قابل قبول در آید و کمپانیهایِ آمریکایی نفتی بتوانند به کارِ خود ادامه دهند.
پیشنهادِ آمریکا در صورتِ عقب نشینی نکردنِ روسیه و عربستان؛ «جنگی جدید در خلیج فارس» و «بسته شدنِ تنگهٔ هرمز» خواهد بود و رژیمِ شیعی به آرزویِ دیرینهٔ خود (بسته شدنِ تنگهٔ هرمز) خواهد رسید.

ادامهٔ نوشتار در بخشِ نظرات و پرسشها و پاسخها.

کژدم