داستانِ «حفظ برجام» به کاریکاتور «حفظ منافِعِ ملّی» تبدیل شده است. اوباشانِ شیعهٔ «یقه پاکستانی» حاکم بر ایران؛ که تا چند روزِ پیش؛ عربده های «خروج از برجام»شان؛ کونِ «عَرشِ الهی» را به لرزه در آورده بود؛ اکنون با چنگ و دندان و «به هر قیمتی» حاضرند در برجام بمانند. امّا پرسش اصلی این است که «کدام برجام؟».
تمامی آن شعارهای «مقاومت»؛ تبدیل به «گوز» شده اند. اکنون آنچه که «برجام» نامیده میشود؛ موجودیّتی «باز تعریف شده» است و تبدیل به «۱+۴» و از محتوای اصلیِ خود تُهی شده است.
داستانِ حفظِ «برجامِ کنونی»؛ شبیه داستانِ آن شکارچی است که شکمش را برای «شکارِ آهو» صابون زده؛ امّا با ۲ گنجشکِ مُرده به خانه باز میگردد و میگوید: ۲ گنجشکِ مُرده بهتر از «هیچ» است. امّا به کسی نمیگوید که حتّی آن ۲ گنجشکِ مرده را نیز شکار نکرده؛ بلکه آنها را در مسیرِ راه خود به صورتِ «مُرده» پیدا کرده است.
«برجامِ کنونی = برجامِ بازتعریف شده»؛ مانند همان «۲ جسدِ گنجشک» است.
داستانِ واقعی کنونی
واقعیّت این است که با «ظهورِ عقابِ بزرگ»؛ «موجودیّتِ گلوبالیستی» دچارِ شکستهای سنگین شده و «اتّحادیهٔ اروپا» نیز خود را در خطر میبیند. «امانوئل مکرون» و «انگلا مِرکل» بارها به این خطر اشاره کرده و گفته اند که «به حاشیه رفتنِ اتحادیهٔ اروپا پذیرفتنی نیست». مشکِلِ «اتّحادیهٔ اروپا» این است که توانایی پرداختِ هزینه های «اتّحادیهٔ گسترش یافتهٔ اروپا»؛ بدون «مفت خوری» از «اقتصادِ آمریکا» را ندارد. شعارهای عَصَبیِ برخی سیاستمدارانِ و تحلیلگرانِ اروپایی که میگویند: «اگر آمریکا دوستِ ما است؛ دیگر نیازی به دشمن نداریم». ... نشانگر این مسئله است که همهٔ این فریادها و «جیغ و ویغ ها» ریشه در قطع شدنِ تدریجیِ «علوفه های مُفت» دارد.
انگلستان (بریتانیای کبیر = به قولِ احمدی نژاد: جزیره ای در آفریقا) نیز که پس از «برکسیت» سودای زنده کردنِ دوبارهٔ «کشورهای مشترک المنافع» را در سر می پروراند؛ پس از ظهورِ دوبارهٔ «عقابِ بزرگ» به «کوما» فرو رفته و به مرحلهٔ «لیمبو» (بیهوشی عمیقِ همراه با احساسِ گم گشتگی) رسیده است. مشکلِ بانو «ترزا مِی» این است که اکنون باید در «وضعیّتِ لیمبو» تصمیم بگیرد.
نتیجه اینکه: برای اتّحادیهٔ مُفت خور وکذایی اروپا و «انگلستانِ لیمبویی»؛ برای عرضِ اندام در برابر «عقابِ بزرگ» راهِ دیگری به جُز ساختنِ سنگری به نامِ «دفاع از برجام» باقی نمانده است.
ماچ و بوسهٔ «امانوئل مکرون» با آقای پوتین (البتّه با نگهداشتنِ سوراخِ موش برای فرار) و دیدارهای «انگلا مِرکل» با رهبرانِ «چین و روسیه» و نصیحتهای «پدر خوانده» مَآبانهٔ آقای پوتین؛ نشان میدهد که «اتحادیهٔ اروپا» ؛ «انگلستانِ ترزا مِی» و روسیه و چین دچارِ «رعشه های صَرع» شده اند.
سنگری که از طرفِ این گروه از «گم گشتگانِ» و «بی جا شُدگان»؛ تحتِ نامِ «دفاع از برجام» ساخته شده است؛..... سنگری «کاه گِلی» است.
کژدم
اگر بخشی از خانواده و فامیلهایتان در ایران زندگی میکنند و میدانید که به خاطر فقر مالی؛ یارای مقاومت در برابر حوادث و بحرانهای آینده را نخواهند داشت؛ تا جایی که میتوانید و حتّی تقبّل کردنِ اینکه به تحمّل فشار مالی دچار میشوید؛ حتّی با گرفتن وام و یا کَم کردن از هزینه های غیر ضروری و جانبی خود؛ در بازهٔ زمانی کوتاهی که وجود دارد؛ پول بفرستید. حتّی فامیلهای درجه ۲ و یا ۳ و یا ۴ را فراموش نکنید. هر کسی را که سراغ دارید که در شرایط بحرانی؛ امکان دارد شیرازهٔ زندگی اش فرو بپاشد را نیز فراموش نکنید.
نگران نباشید؛ جای دوری نمیرود.
روزی خواهد رسید که به «شرافتِ خود» افتخار خواهید کرد.