۱۴۰۱ فروردین ۲۶, جمعه

برای قهرمانانِ «ماریوپول»

 اگر سر به سر تن به کُشتن دهیم

از آن به که میهن به دشمن دهیم




آنها
هرگز
نگفتند که
ماریوپول ثروتِ ملّی است
و باید سالم بماند.
ثروتِ ملّی که در دستِ دشمن است
دیگر «ثروتِ ملّی» نیست
بلکه 
ثروتِ دشمن است.
 
کژدم

۱۴۰۱ فروردین ۱۴, یکشنبه

نمایشنامهٔ ملاقاتِ محرمانهٔ «نادرقُلی پوتین» با «ژی جین کُنفوسیوس» در یک پرده

صدایِ در زدنِ می آید و «نادرقُلی پوتین» سراسیمه به پا میخیزد:

- چه خبر شده؟

- قُربان .... آقای «پینگ» به صورتِ محرمانه و بدونِ اطّلاع قبلی با ۲۰ هواپیمایِ باری اکنون اینجا هستند.

«نادرقُلی پوتین» میگوید: فقط ۵ دقیقه وقت بدهید... و  فوری موهایش را شانه زده و لباسِ رسمی میپوشد. 

............

«ژی جین پینگ» وارد میشود و لبخندی گرم بر چهرهٔ خواب آلوده و سَردِ «نادرقلی پوتین»  می نشیند.

- چرا سرزده؟ لا اقل میگفتی برات تویِ سماورِ «نیکولای» چایی درست میکردیم!!!!!!

- خواستم که محرمانه بمونه و کسی نفهمه که چنین سفری اتّفاق افتاده.... راستی خوابیده بودی؟

- چطور مگه؟... از کجا فهمیدی؟

- پیژامه اَت روی صندلی مونده .... بگو وَرِش دارن.... رویِ کدوم میز خوابیده بودی؟.... ۱۵ متری؟ یا ۳۰ متری؟

- شوخی نکن ... اصلاً حوصله ندارم.

- این «لاوروف» را چرا فرستادی؟... وزیرِ خارجهٔ من ۲ روزه که سُرفه میکنه... از بَس این «لوروف» سیگار میکشه و فوت میکنه... مثلِ کامیونِ گازوئیلیه... حالا من اینجام... با ۲۰ هواپیمایِ باری و یک کیفِ کوچک (سامسونیتِ تقلّبی ساخت چین)....

تویِ یک از هواپیماها فقط «دلار» و «یورو» بار شده.... تویِ آن ۱۹ هواپیمایِ باری؛ «روبل» داریم.

- اینهمه «روبل» از کجا آورده اید؟

- «روبل» که چیزی نیست.... هر چقدر دلِت بخواد برات چاپ میکنیم و زحمتِ شما هم کَم میشه...

- دلارها نیز همینجوری هستن؟

- نَه... دلارها و یوروها چاپِ خودشونَن. ... در این مقدار نمیشه چاپ کرد... گَندِش در میاد.

- توی این سامسونیت چی داری؟.... الماس؟

- نه... فقط ۳ بسته قراردادِ ۵۰۰ صفحه ایِ جُزئی.........  «پوتین جون».... ۳ منطقه از زمینهایِ به درد نخور را به ما به مدّتِ ۹۹ سال به چین اجاره میدی و ما حدودِ ۵ تا ۱۰ میلیون چینی را آنجاها مستقر میکنیم و به کارِ کشاورزی و دامداری میپردازیم. حدودِ ۱۰۰ هزار نیرویِ نظامی هم برایِ محافظت از سرمایه گذاری هایمان مستقر میکنیم.... به همین سادگی... شما نیز دیگر لازم نیست که از «ترکیه» بخواهید که «کَلَم و تُرُبچه» و «شیر» و «پنیر» و «کَره» براتون صادر کنن.... هرچی خواستید؛ بغلِ گوشتونه....

- اون ۲۰ هواپیما چقدر پول توشونه؟

- معادلِ ۴ تریلیون دلارِ آمریکا و یورو  توی یک هواپیما و معادل همین مقدار روبل در ۱۹ هواپیمایِ باریِ دیگر .... بدونِ باز پرداخت و بهرهٔ بانکی.... «نقدی» و بدونِ تراکُنشِ بانکی ....  میتونید  به عنوانِ «پیش پرداختِ اجاره» برایِ ۴۰سالِ آینده حساب کنید..... حالا «روبل» میخوای یا «دلار» و «یورو»؟

- کمک هایِ نظامی چی؟

- با این ۴ تریلیون دلار میتونی تا دلت بخواد از ما تسلیحاتِ پیشرفته بخری..... با تسلیحاتِ پیشرفته حتّی میتونی آلمان رو هم تسخیر کنی ... هرچی باشه نصفِ آلمان بخشی از شوروی بود .... الآن هم میتونه بخشی از روسیه باشه. بالاخره تاریخچهٔ مشترک دارین....  در ضمن ما  همیشه پشتِ سَرت هستیم و میتونی رویِ ما حساب کنی. اگه این معامله انجام بشه؛ ما میتونیم یک بستهٔ بزرگِ ۵ تریلیون دلاری نیز برایِ معاملهٔ بعدی آماده کنیم.

- «پینگ جون».... سربازها دارن فرار میکنن .... افسران سرپیچی میکنن.... این پولها بدون سرباز به درد نمیخوره.

- اتّفاقاً حتّی اگه زبونم لال شکست بخوری بازهم خیلی به دردت میخوره...... میتونی با این پول هم غرامت پس بِدی و هم روسیه را نوسازی کُنی... حالا حالاها کسی اینطوری اَزِت حمایت نمیکنه..... تحریمها  نیز حالا حالاها رفع نمیشَن.... اگه نتونی از پسِ بحرانهای پَس از شکست بر بیایی.... همه چیز بر فناست. سرنوشتِ خودت هم معلوم نیست که چی میشه؟!! ما دوستانِ قدیمی هستیم و هرگز به دوستانمان از پشت خنجر نمیزنیم......... راستی یک جِلد «فوتوکپي مقدّس» از «انجیل»های نایابِ «کلیسایِ اورتودوکس» نیز برات آوردم که بخونی.....

- فکر میکنم که ایدهٔ خوبیه .... کاچی بِه از هیچّی....

- اگه «کاچی» دوست داری.... میتونیم به ارزش ۴ تریلیون دلار برات «کاچی» تولید کنیم.


«کژدم شکسپیر»