بخش دوّم این نوشتار را در شرایطی می نویسم که با فعّال شدنِ «مکانیسمِ ماشه»؛ عملاً وارد دورانِ ورودِ رژیم به عرصهٔ «عدم توانایی کنترل» میشویم و در نتیجه آنچه که در درونِ رژیم حاکم خواهد شد «جنگِ داخلی» و اعتراف به «غارتها» (بدونِ بازجویی و فشار) و انداختنِ گناهانِ تصمیمها به گردنِ یکدیگر است (Infighting). هرچند که طلایه هایِ این بحران در هفته هایِ اخیر دیده شده امّا هنوز به اوج نرسیده اند. امّا با فعّال شدنِ «مکانیسم ماشه» اوج خواهند گرفت. زیرا رژیم نیازِ بیشتری به «کوهان خواری» خواهد داشت چنانچه طلایه هایِ آن در چشم دوختن به طلاهای خانگی و فریبِ فروش نفت به مردم دیده میشود. ورودِ «ارتشِ قلّابی» به صنعتِ اتوموبیل سازی ورشکسته نیز نشان از آن دارد که توانایی بر سرِ پا ایستادن بدونِ تکیه زدن بر «ستونِ غارت» را ندارد. زمانی که میگفتم که این رژیم «قهرمانِ دورانها»یی است که به رژیمِ شیعی «کوچه میدادند». خیلیها به من می خندیدند. امّا اکنون نخواهند خندید. زیرا خواهند دید که وقتی که «کوچه دادنها» تمام شد؛ اوباشانِ رژیم به سوسک تبدیل شده و به دنبال راهِ فرار خواهند افتاد و این پدیده عمومیّت پیدا خواهد کرد.
در چنین شرایطی؛ حتّی پریدنِ عجولانه به آغوشِ «ژی جین پینگ» نیز برای رژیم کارساز نخواهد بود. زیرا سرنوشتِ «ژی جین پینگ» به تارِ مویی بسته است که در انتخاباتِ ۲۰۲۰ این تارِ مو نیز بریده شده و با انتخابِ دوبارهٔ ترامپ؛ سرنوشتِ محتومِ او همانگونه که پیشتر نیز گفته ام؛ کنار گذاشته شدن از رهبریِ حزب کمونیستِ چین و تغییرِ مسیرِ حزب کمونیستِ چین برای نجاتِ اقتصادِ چین است. پیشنهادِ «ژی جین پینگ» به مردم که پس از صرفِ غذا «کاسه هایتان را لیس بزنید» نشان از دورانِ طلاییِ رشدِ اقتصادیِ ۱۴ درصدی ندارد؛ بلکه خاطرهٔ آن دوران و تبعاتِ اجتماعی آن دوران؛ اکنون میتواند به «طنابِ دارِ اقتصادی و اجتماعی» برای «ژی جین پینگ» تبدیل شود. امروز باز هم شاید به این پیش بینی بخندید؛ امّا در آینده از اینکه به آن خندیدید و جدّی نگرفتید؛ پشیمان خواهید شد.
در چنین شرایطی حتّی «کودتای ساختگی» با وعدهٔ تغییرِ سیاست نیز نمیتواند رژیمِ انگلهایِ صفوی را نجات دهد. زیرا آمریکا فراموش نکرده است که «اوباش ظریف» پس از وارد شدن به گفتگوهای برجام گفت: «آن مرد دیگر رفته است» (اشاره به شمپانزه)؛ امّا اکنون نقاب از چهره اش کنار رفته و نشان داده است که او «همان مرد» با لباسی دیگر (تقیّه) است.
راهکارهایِ پیشِ رویِ رژیم:
۱- دست بُردن به «دیپلماسی پنهان» و «علیلم و ذلیلم بازی» و پیشنهادهایِ مبنی بر«راههایِ میانه» در پشتِ پرده و عربده در داخل کشور. این راهکار بر رویِ دولتِ ترامپ کار نمیکند و فقط هدر دادنِ وقت و هزینه است.
۲- زدن به صحرایِ کربلا و خودکشیِ نظامی - اقتصادی. این راهکار موردِ توافق همهٔ اوباشانِ رژیم نیست؛ زیرا نتیجه را از پیش میدانند. البتّه اینرا نیز میدانند که اگر همگی کشته شوند؛ کسی آنها را «شهید» نخواهد نامید و به اجسادشان تُف خواهد شد.
۳- تبلیغ برای «سیّد رضا حاجی زاده» و فراهم آوردنِ صحنه برای جلوسِ ایشان بر تخت؛ تا «۱۲ فرمان» بوسیلهٔ او پذیرفته شده و اوباشانِ پاچاهاردار و بسیجی نیز شاملِ عفو ملوکانه شده و جذبِ «ارتشِ قهرمان» شده و آنهایی را نیز که نمیتوان «سفید شویی» کرد؛ با هویّتهای جدید به خارج از ایران فرستاده شوند. «انگلهای صفوی» نیز به قُم برگردند و عدّه ای نیز به عراق فرستاده شده و قالِ قضیّه کنده شود. پس از آن «سیّد رضا حاجی زاده» خواهد توانست برای سرکوبِ مخالفین از همین اوباشانِ «جان نثار» سود ببرد.
اگر به اوباشانی مانندِ «فرشگرد» که در اطرافِ او هستند نگاهی بیندازید؛ وظیفهٔ اصلی آنها نجات دادنِ اوباشانِ رژیم از کشتار و حفظ ساحتِ مقدّس «صنفِ انگلی» است و شعارِ سرنگونی از نظر آنها مفهومی به جز «بُر زدنِ دستهٔ ورق» ندارد.
این سخنان را برایِ زدنِ اتّهام به «اوباش سیّد رضا حاجی زاده» نمیگویم؛ بلکه بر اساس گفته هایِ شخصِ بی وجودِ خودش است.
۴- ادامهٔ سرکوبِ حرکتها و شورشها و در صورتِ لزوم به شیوهٔ «آبان ماه» برای جلوگیری از عواقب سیاسیِ بحران.
۵- کودتای نظامی و ایمان آوردن به «۱۲ فرمان».
راهکارهایِ سرنگونی رژیم:
۱- به آتش کشیدنِ منابع ثروتهایِ رژیم و اوباشانِ رانت خوار. (در بخش نخست و نوشتارِ «آتش» توضیح داده شده اند.)
۲- تخریبِ کارخانه ها و کارگاههایی که توسّط نیروهای رژیم تصاحب شده اند از طریقِ «آتش سوزی» و تخریبِ مکانیکی و یا نرم افزاریِ ماشین آلات (Sabotage).
۳- بازی دادنِ نیروهایِ سرکوب با فراخوانهایِ جعلی و هماهنگ شده با مردم از طریقِ اطّلاع رسانی.(توضیح خواهم داد)
۴- استفاده از فضایی که از طریقِ تظاهراتهایِ گله ای ناخواسته (خودجوش) برای ضربه زدن به «حلقه هایِ سُست». (توضیح خواهم داد.)
۵- اقدام به خلع سلاحِ اوباشانِ مسلّح. (برای آشنایی با این تاکتیکها فیلمِ نبرد الجزایر میتواند ذهنتان را باز کند.)
۶- ایجاد راهبندانهای مداوم و هدفمند «شهری و بین شهری» برای رسیدن به اهدافِ گوناگون. (توضیح خواهم داد.)
۷- عدمِ وقت گذاشتن برایِ تهیّهٔ آزمایشگاهیِ موادِ منفجره و به جایِ آن استفاده از موادّ موجود و سهل الوصول در بازار و مغازه ها.(توضیح خواهم داد).
۸- حذف فیزیکی اراذل و اوباش خیابانی از قبیلِ «زورگیرها؛ دلّالان مواد مخدّر و امثالهم».
(ادامه دارد)
کژدم
راهکارهایِ پیشِ رویِ رژیم:
۱- دست بُردن به «دیپلماسی پنهان» و «علیلم و ذلیلم بازی» و پیشنهادهایِ مبنی بر«راههایِ میانه» در پشتِ پرده و عربده در داخل کشور. این راهکار بر رویِ دولتِ ترامپ کار نمیکند و فقط هدر دادنِ وقت و هزینه است.
۲- زدن به صحرایِ کربلا و خودکشیِ نظامی - اقتصادی. این راهکار موردِ توافق همهٔ اوباشانِ رژیم نیست؛ زیرا نتیجه را از پیش میدانند. البتّه اینرا نیز میدانند که اگر همگی کشته شوند؛ کسی آنها را «شهید» نخواهد نامید و به اجسادشان تُف خواهد شد.
۳- تبلیغ برای «سیّد رضا حاجی زاده» و فراهم آوردنِ صحنه برای جلوسِ ایشان بر تخت؛ تا «۱۲ فرمان» بوسیلهٔ او پذیرفته شده و اوباشانِ پاچاهاردار و بسیجی نیز شاملِ عفو ملوکانه شده و جذبِ «ارتشِ قهرمان» شده و آنهایی را نیز که نمیتوان «سفید شویی» کرد؛ با هویّتهای جدید به خارج از ایران فرستاده شوند. «انگلهای صفوی» نیز به قُم برگردند و عدّه ای نیز به عراق فرستاده شده و قالِ قضیّه کنده شود. پس از آن «سیّد رضا حاجی زاده» خواهد توانست برای سرکوبِ مخالفین از همین اوباشانِ «جان نثار» سود ببرد.
اگر به اوباشانی مانندِ «فرشگرد» که در اطرافِ او هستند نگاهی بیندازید؛ وظیفهٔ اصلی آنها نجات دادنِ اوباشانِ رژیم از کشتار و حفظ ساحتِ مقدّس «صنفِ انگلی» است و شعارِ سرنگونی از نظر آنها مفهومی به جز «بُر زدنِ دستهٔ ورق» ندارد.
این سخنان را برایِ زدنِ اتّهام به «اوباش سیّد رضا حاجی زاده» نمیگویم؛ بلکه بر اساس گفته هایِ شخصِ بی وجودِ خودش است.
۴- ادامهٔ سرکوبِ حرکتها و شورشها و در صورتِ لزوم به شیوهٔ «آبان ماه» برای جلوگیری از عواقب سیاسیِ بحران.
۵- کودتای نظامی و ایمان آوردن به «۱۲ فرمان».
راهکارهایِ سرنگونی رژیم:
۱- به آتش کشیدنِ منابع ثروتهایِ رژیم و اوباشانِ رانت خوار. (در بخش نخست و نوشتارِ «آتش» توضیح داده شده اند.)
۲- تخریبِ کارخانه ها و کارگاههایی که توسّط نیروهای رژیم تصاحب شده اند از طریقِ «آتش سوزی» و تخریبِ مکانیکی و یا نرم افزاریِ ماشین آلات (Sabotage).
۳- بازی دادنِ نیروهایِ سرکوب با فراخوانهایِ جعلی و هماهنگ شده با مردم از طریقِ اطّلاع رسانی.(توضیح خواهم داد)
۴- استفاده از فضایی که از طریقِ تظاهراتهایِ گله ای ناخواسته (خودجوش) برای ضربه زدن به «حلقه هایِ سُست». (توضیح خواهم داد.)
۵- اقدام به خلع سلاحِ اوباشانِ مسلّح. (برای آشنایی با این تاکتیکها فیلمِ نبرد الجزایر میتواند ذهنتان را باز کند.)
۶- ایجاد راهبندانهای مداوم و هدفمند «شهری و بین شهری» برای رسیدن به اهدافِ گوناگون. (توضیح خواهم داد.)
۷- عدمِ وقت گذاشتن برایِ تهیّهٔ آزمایشگاهیِ موادِ منفجره و به جایِ آن استفاده از موادّ موجود و سهل الوصول در بازار و مغازه ها.(توضیح خواهم داد).
۸- حذف فیزیکی اراذل و اوباش خیابانی از قبیلِ «زورگیرها؛ دلّالان مواد مخدّر و امثالهم».
(ادامه دارد)
کژدم