۱۳۹۸ تیر ۴, سه‌شنبه

«انگل فرزانه» تویِ کوزه افتاد

راستش را بخواهید عنوانِ اصلیِ این نوشتار این بود: «دعایِ انگلِ فرزانه مستجاب خواهد شد». این عنوان را حدودِ ۴۰ روز پیش از این انتخاب کرده و بر رویِ آن کار میکردم. البتّه منظورم «کارِ حرفه ای» نیست. زیرا کارِ حرفه ای؛ نیاز به «کار گروههایِ متعدّدِ کارشناسیِ حرفه ای» دارد و برایِ یک  «وبلاگ نویس» حتّی در حدّ «رویا» نیز یک آرزویِ دست نیافتنی است؛ چه رسد که به اینکه به یک پروژهٔ عملیّاتی تبدیل شود.
امّا آنچه که دریافت کرده بودم این بود: «رژیمِ شیعی» پس از «محمّد رسول اللهِ دوّم» (البغدادی) که پایانِ «تسنّن»است؛  پایانِ «تشیّع» را رقم خواهد زد و «تشیّع» نیز مانندِ «تسنّن» به «مستراح» تبدیل خواهد شد. البتّه مطمئن هستم که باور نخواهید کرد. زیرا فکر میکنید که : شاید بتوان «انسانها» را کُشت؛ امّا «ایمان را نمیتوان کُشت».  از نظرِ من ایرادی ندارد که چگونه فکر میکنید. بلکه آنچه که مهمّ است؛ رَونَندِ رویدادها بر رویِ زمین (صفحهٔ شطرنج) است و نَه باورهایِ شما.
راستش را بخواهید من حتّی به تُخمم نیز حساب نمیکُنم که شماها به چه چیزی باور دارید و یا ندارید. زیرا عمیقاً میدانم که شماها به هیچ چیزی به جُز «لَپ تاپالهٔ مامی جون» اعتقاد ندارید.
من عمیقاً می دانم که حدّ اقلّ روزی ۵ بار «جلق» میزنید و ۵ بار  «غسلِ جنابت» میکنید و در ۵ نوبت با ۱۷ رکعت «نمازَ کذایی» از «الله» میخواهید که «جلقهایتان» را بر شما ببخشد و ویدیویِ آنرا در تلگرام و اینستاگرام و توئیتر منتشر نکُند.
من (کژدم) شما را به حالِ خود میگذارم؛ تا با «محصولِ جلقهایتان» در دنیایِ فیزیکی روبرو شوید.
«دنیایِ فیزیک» مانندِ «الله» نیست که با «شفاعتِ رسول» و یا به قولِ شیعه مسلکها با «شفاعتِ ائمّه»؛ «کیرِ انتقامَش» بخوابد.
لذا «آن بِدروید که کاشته اید».

نمیتوان «جلق» کاشت و به کمکِ دولّا و راست شدنها و نشان دادنِ سوراخِ کون به «الله» (سجده)؛ «بهشت» دِرو کرد.
اگر با دنیایِ سیاست جلق بزنید... «دنیایِ سیاست» به رویِ صورتِ مبارکتان «جلق» خواهد زد و بر رویِ صورتِ مبارکتان خواهد پاشید.(امیدوارم که فهمیده شده باشد). 

امروز شنیدیم که «انگلِ فرزانه» فرمودند تا پادگانها را از شهرها خارج کنند. در دنیایِ شیعیانِ کیرلیسِ صفوی غوغا به پا شد که: «ببینید این روسپی زادهٔ فرزانه» چقد «دور اندیش» است؟؟!!!؟؟؟!!!
این روسپی زاده هر چه که هست؛ «دور اندیش» نیست و این تصمیم و ابلاغیّه به این خاطراست که «کیرِ خَرِ تحریمها» او  و «کون لیسانَش» را نشانه گرفت و میداند که حتّی «نوه هایِ کاکل زری اَش» نیز در امان نخواهند بود و شاید در آینده در زیر زمینهایِ «تایلند» به «شغلی شریف»  مشغول شوند. 
شاید برایِ «روسپی زادهٔ فرزانه»؛ ابلاغِ دور کردنِ پادگانها از مراکزِ شهری؛ فقط ۱۰ ریال هزینه داشته است. امّا اجرایی کردنِ آن  ۱۰۰ ها میلیون دلار هزینه خواهد داشت. زیرا نمیتوان پادگانها را بر رویِ «Adobe illustrator» (علمِ کلام) از این مکان به آن مکان تغییر داد و منتظرِ نتیایجِ فیزیکی بود.
مشکلِ بعدیِ «انگلِ فرزانه» و «کون لیسهایِ او» این خواهد بود که:
کدامین مناطقِ غیرِ شهری و غیرِ مسکونی نامزدهایِ انتخاباتی برایِ اجرایی شدنِ «فرمانِ ۱۰ ریالیِ انگلِ فرزانه» هستند؟
این نامزدهایِ انتخاباتی؛ هر چه و هر کجا که باشند؛ پروژه هایی ۱۰۰ ها میلیون دلاری و بسیار «زمان بَر» هستند.
چند نفر از خوانندگان حاضر هستند که بر رویِ «انگلِ فرزانّ» تُف کنند و بگویند که:
هِی .... اِی  الاغِ فرزانه ....«لاک پُشتِ فرزانه» بسیار سریع تر از تو تصمیم میگیرد.... اجرایی شدن را را «بشاش به دَر».

کژدم

۱۳۹۸ خرداد ۲۵, شنبه

«آکروبات بازی» و «اجماعِ بین المللی»

حرکاتِ آکروباتیکِ «سپاهِ پاچاهارداران» که هدَفِ تعریف شدهٔ آن: «پیغامِ نظامی بدهید... ولی دُم به تَله ندهید» بود... با «مستند سازی» در روزِ پنجشنبهٔ گذشته از طرفِ آمریکا؛ نه تنها به پایانِ خود رسید (دُم به تله افتاد)؛ بلکه  سندی برایِ عملیّاتی کردنِ «سناریویِ اجماعِ بین المللی» گردید.
شاید بعضی احمقها به خاطرِ داشتنِ «مغزهایِ کلامی» به این فکر بیفتند که بوجود آوردنِ «اجماعِ بین المللی» ... امکان ندارد.
رهبرانِ فکریِ این احمقها؛ زمانی فکر میکردند که:
«هر کاری بکنند ... نمیتوانند نفت را تحریم کنند» (اکبرِ ولایتی الاغ پور).
«مگر شهرِ هِرته که برجام را پاره کنند... امکان ندارد» (امیر کبیرِ ظریفِ روسپی پور).
اینگونه «الاغها» به خاطرِ اینکه با «علمِ کلام» بزرگ شده اند و «کلمات» را «عینِ واقعیات» میدانند....  از فهمیدنِ «حرکتهایِ واقعی» عاجز هستند.
من (کژدم)؛ طرفدارِ «ملّا صدرا» نیستم. زیرا همینقدر که به «پیامبری» و «محمّدِ بچهه باز رسول الله» و «سلطنت طلبیِ آقازاده ها» (ائمّهٔ نجاستِ شیعیان) اعتقاد داشته است؛ کافی است که «موجودی بی ریخت» باشد. امّا او مسئلهٔ «حرکتِ جوهری» را برایِ نخستین بار در دنیایِ فرهنگِ نهادینه شده توسّط «روسپی زادگانِ کلامیِ شیعه مسلک»  مطرح نمود.(کاچی بِه از هیچّی). .... 

نتیجه این شد که ملّا صدرایِ شیعه مسلک را «مرتدّ» شمردند.(اساساً اصفهانیهایِ چند رگه = مردمانِ «تَک مادر» و «چند پِدر»).

در حالی که فهمیدنِ «حرکتِ جوهری» نیازی به «انشتین بودن» ندارد. زیرا اکنون میدانیم که برایِ ساختنِ «پلاستیک» باید بتوانید به «عُمقِ اَتُمیِ عناصرِ طبیعی و ترکیباتِ گوناگونِ آنها» سَفَر کنید و در آن «عُمق» بر «حرکتها» تأثیر بگذارید ... تا «پلاستیک» تولید شود. امّا «انگلهایِ بی شرفِ شیعه مسلکِ اصفهانی» با اینکه هر روز و شب با «مهدیِ موعود» در حالِ «جفتگیری» بودند و به یادِ «فاطمةالزّهرا» جلق میزدند؛ نمیتوانستند  فرقِ میانِ «واقعیت» و «کلام» را بفهمند. ... 
زیرا «کُس شعر بافی»؛ تمامیِ عِلمی بود که آنها را «علّامه» می ساخت.
«حرکتِ جوهری»؛ نوعی از «تبیینِ کلامی» از «رَوندِ دیدن»  است. «حرکتِ جوهری» برایِ «شمن ها»؛ امری بسیار «پیشِ پا افتاده» است. زیرا زمانی که «دیدن» آغاز میشود؛ نخستین چیزی که دیده میشود؛ «حرکتِ جوهری» است.

پس از این توضیحِ کلامی در رابطه با فرقِ «دنیایِ کلامی» با «دنیایِ واقعی» و «آیینِ دیدن»؛ بگذارید که به دنیایِ «بازیهایِ قدرتهایِ سیاسی» باز گردیم.... زیرا «دیدنِ دنیایِ سیاست» نیز شیرینیِ خاصّ خود را دارد.

زمانی که عملیّاتِ موسوم به «توفانِ صحرا» اجرایی شد؛ هیچکس بر این نقطه انگشت نگذاشت که دولتِ وقتِ آمریکا به مصدّام» برایِ تصرّفِ «کویت» و غارتِ آن «چراغِ سبزِ غیرِ رسمی» داده و پس از حملهٔ صدّام به کویت؛ «اجماعی جهانی» برایِ «گاییدنِ صدّام» براه افتاد.

امّا در زمانِ «جورج بوشِ پسر»... «اجماعِ جهانی» برای نابودیِ سیستمِ حاکم بر عراق؛ فقط «آمریکا»؛ «انگلستان» و چند کشورِ اروپایِ شرقی بودند. روسها و چینیها و آلمانها و فرانسویها و کشورهایِ عربی و تُرکهایِ عثمانی به آن «اجماع» نپیوستند؛ امّا اجباراً  آنرا «غورت دادند».

اکنون آمریکایِ «ترامپ»؛ اجماعی بسیار بزرگتر از «اجماعِ جورج بوش» دارد. زیرا همهٔ کشورهایِ عربی نیز به «اجماعِ ترامپ» پیوسته اند.  امّا دولتِ ترامپ میخواهد این اجماعِ موجود را گسترده تر کُند. اگر ترامپ بتواند کشورهایِ بیشتری را به این اجماع جلب کُند؛  به همان اندازه میتواند بر «خواسته هایِ چین و روسیه» تأثیر گذاشته و آن خواسته ها را به «خواسته هایِ کَمتر» تبدیل نماید.

حال به دنیایِ «تحلیلِ نظامی» سَفَر کنیم:

رژیمِ شیعی در حالِ فرستادنِ «پیغامهایِ نظامی»  است و میخواهد بگوید که: «از ما بترسید».
آنچه که رژیمِ شیعیِ حاکم بر ایران انجام میدهد؛ در یک جمله خلاصه میشود:
«ما باج بگیرِ محلّه هستیم... دشنه داریم ... خنجر داریم ... شمشیر و پُتک داریم»...

آمریکایِ ترامپ دوست دارد که رژیمِ شیعی همهٔ داشته هایش را به نمایش بگذارد تا به همه نشان دهد که  اِوا خدا مَرگَم بِده ... زبانم لال ...این «باج بگیر»  بسیار نگران کننده و خیلی خطرناک است و همهٔ جهان را تهدید می کُند...امّا آمریکا نمیتواند «سپرِ بلایِ جهان» شود و اگر جهان چنین میخواهد... باید در «هزینه هایِ جرّاحی» شریک شود... اگر «شریک» نشوید... فردا از ما نخواهید که منافع شما را حتماً تضمین کنیم و از حدّ «ریزه خواری» بالاتر بروید.

لذا آنچه که «سپاهِ پاچاهارداران» انجام میدهد؛ زمینه هایِ یک «جنگِ پُر هجم در آغاز» را فراهم میسازد.
هیچکس حتّی به «قمه ها و قدّاره هایِ شیعیان» نمی شاشد و از دادنِ «کّشته ها و تلفات» نمی هراسد. امّا چنان زمینه ای فراهم خواهند آورد که به جایِ «یک کُشتهٔ آمریکایی»؛ هزاران «کُشتهٔ شیعه مسلک» بگیرند.

کژدم

۱۳۹۸ خرداد ۲۳, پنجشنبه

«پادشاهِ دَر خواب»

پیامی برایِ  آنکه گفت: «پادشاه در خواب است»....

به «پادشاهِ خوابیده » بگو:

«بیدار شو».... بسیار خوابیده ای...

You have Slept so long

«بیدار شو ... اِی پادشاهِ خوابیده...»

کژدم

۱۳۹۸ خرداد ۱۸, شنبه

کشف الاسرارِ کژدمی ... «سخنی برایِ تمامیِ فصلها»


پیش از آغازِ سخن؛ این ۲ نوشتار را بخوانید تا بدانید که «کژدم» از «کجا» می آید:

 https://tinyurl.com/y3rv4shr

 https://tinyurl.com/y3lppt6s

نویسندهٔ نوشتارِ نخست یک «بی شرف» است که فقط میخواهد وقت شما را با «ژاژخوایی» تلف کُند. نامِ این «کُس کِش» ...«احسانِ مهرابی» است. وظیفهٔ این روسپی زاده  در به «بیراهه کشانیدن ذِهنِ شما» تعریف شده است. هیچکس نیز از این روسپی زاده نمی پرسد که: چه بشود؟ ... حالا آن بیشرفِ «بهرمانی» مُرده است و  ماجرا نیز به چیزی شبیهِ «جنگِ نهروان» و یا «نبردِ چالدران» (تاریخ) تبدیل شده است ... چرا میخواهی ذهنها را با مزخرفاتی مانندِ «حدس و گمانهایِ خود» که قابلِ «تغییر» نیستند مشغول کُنی؟ ...
آیا برایِ این است که «کُس کِش نامه» بنویسی؟... چقدر از «رادیو فردا» پول میگیری؟ و مضاعف بر آن؛  از «اصلاح طلبان» چقدر پول میگیری؟... چرا این قدر «بی شِرف» و یا «احمق» و یا «مخلوطی از این ۲ پارامتر» هستی؟

نویسندهٔ نوشتارِ دوّم؛ تلاش میکند که تمامیِ «احتمالات» را بررسی کرده و در پیشِ رویِ شما قرار دهد. نویسنده  «مراد ویسی» نام دارد. این نوشتار (تحلیل)؛ تقریباً  بسیاری از «ستونهایِ یک تحلیل» را به کار گرفته است و میتوان این نوشتار را «کار بُردی» نمود. امّا «مراد ویسی» در این نوشتار دچارِ یک «لغزش» شده است که البتّه «گُناه» نیست. بلکه شاید آنرا «فراموش کردنِ شیر برایِ ساختنِ بستنی» نامید. ایشان فراموش کرده اند که برتَریِ «عمّامهٔ سیاه»  بر «عمّامهٔ سفید» را در نوشتارِ خود بگنجانند.
به آقایِ «مراد ویسی» بگویید:
«بستنیِ بدونِ شیر» یعنی «یَخمَک». ... ایشان حتماً خواهند فهمید و این «تذکّر» را بر «کژدم» خواهند بخشید.
البتّه این «تمجید» به این معنی نیست که من (کژدم) همهٔ سخنانِ ایشان را «هورت» می کِشم.

«تحلیل» یعنی ... «دیدنِ انچه که دیگران نمی بینند»

۱- «تحلیل» باید رو به «آینده» داشته باشد.
۲- «تحلیل» باید بر اساسِ «ریشه هایِ تولید کنندهٔ رفتار» استوار باشد. (مانندِ تحلیلِ  بوسه هایِ عاشقانهٔ دخترها و پسرها که ریشه در «هورمون»ها دارند).
۳- آنچه که به عنوانِ تحلیل به «بر رسیِ سطوح» میپردازد؛ «تحلیل» نیست. بلکه «گزارِشِ کَفهایِ سطحِ دریا» است که به طورِ دائم تغییر میکنند. چنین نوشتارهایی  به «افرادِ سطحی نگر» (Surfers) تعلّق دارند و نه تنها ذِهنِ شما را صیقل نمیدهند؛ بلکه از شما میخواهند که «مستراح» را به عنوانِ «رستوران» و یا «اتاقِ غذاخوری» به شما بِنمایانند.

بقیّهٔ نوشتار را به پرسشهایِ شما در بخشِ نظرات میگذارم.

کژدم