۱۴۰۰ خرداد ۳۰, یکشنبه

سرنگونیِ «بنیامین ناتانیاهو» و پیروزیِ «جو بایدن» در اسرائیل

 در بخشِ نظراتِ نوشتارهای پیشین گفتم که پیروزِ واقعیِ «جنگِ ۱۱ روزه» میانِ اسرائیل و اوباشانِ اسلامگرایِ غزّه ؛ «جو بایدن» بود. امّا ماجرا فراتر رفت و پیروزِ انتخاباتِ اخیرِ اسرائیل نیز «جو بایدن» بود. زیرا پس از چند دوره انتخابات؛ آش همان آش شد و کاسه همان کاسه و هیچیک از احزابِ اسرائیل نتوانستند ناتانیاهو را سرنگون کنند؛ لذا به «انتخاباتِ مهندسی شده» (ائتلافِ شُتر گاو پلنگ) برایِ دریدنِ ناتانیاهو روی آوردند (طرحِ جو بایدنی) و «بی بی» سرنگون شد. امّا این مهندسی با مهندسیِ انتخاباتِ اخیرِ ایران فرقی اساسی دارد. در انتخاباتِ اسرائیل هیچکس را «ردّ صلاحیّت» نکردند؛ بلکه همهٔ احزابِ مخالفِ ناتانیاهو را «متقاعد» نمودند که باید در مرحلهٔ نخست «دولتِ کاتالیزو» (شُتر گاو پلنگ) تشکیل شود و پس از مدّتی بخشِ بزرگی از هوادارانِ ناتانیاهو نیز متقاعد شوند که «راهِ جدید» نه تنها به ضررِ اسرائیل نیست؛ بلکه گشایشی به سویِ «آینده ای بهتر» است.

امّا پرسش این است که این «آیندهٔ بهتر» چیست؟؟ 

از مجموعهٔ نظراتِ احزابِ گوناگونِ اسرائیلی چنین بر می آید که «ناسیونالیسمِ سیاسیِ قومِ یهود» باید از «قومِ یهود با اندیشهٔ اُرتودوکسِ دینیِ یهودی» جدا شود. به عنوانِ مثال؛ آویگدور لیبرمن که یک «راستگرایِ افراطی» نام گرفته است؛ بر «ناسیونالیسمِ سیاسی» پافشاری کرده و با این نظر که «طلبه هایِ یهودی» (انگلها) باید از خدمتِ سربازی معاف باشند و یا اینکه امتیازاتِ خاصّی داشته باشند مخالف است. امّا ناتانیاهو به خاطرِ اینکه به رأیِ آنها نیاز داشت؛ از این سُنّتِ چند هزار ساله دفاع میکرد.

شکستنِ کاسه کوزهٔ «حمایت از ادامهٔ حیاتِ  حماس» بر سرِ ناتانیاهو نیز نشان میدهد که احزابِ دیگرِ اسرائیل  از  نظریّهٔ چند دههٔ پیشین (حمایت از اسلامگرایی برایِ تضعیفِ کرانهٔ باختری) فاصله گرفته اند و این سیاست را «تاریخ گذشته» دانسته و میخواهند اوباشانِ اسلامگرایِ غزّه را از صحنهٔ سیاسی حذف کنند.

آنچه که احزابِ سیاسیِ اسرائیل در حوزهٔ مسائل داخلی به مردم وعده میدهند؛ برای من اهمیّتی ندارند زیرا اینگونه وعده ها همیشه داده میشوند و مانندِ مَثَلِ مشهور ایرانی در رابطه با «مهریّه» است که میگویند «تا حالا کی داده؟!! کی گرفته؟ ». از سویِ دیگر شهروندِ اسرائیل نیستم که متّه رویِ خشخاش بگذارم.

لذا آنچه که مهم است «سویهٔ جدیدِ سیاستهایِ خارجیِ اسرائیل» است که میتواند نقشِ مهمّی در آیندهٔ رژیمِ شیعیِ حاکم بر ایران و ترکیهٔ عثمانی و قَطر ایفا کند و در تغییرِ چهرهٔ خاورمیانه مطمئناً نقشی بسیار عمیق خواهد داشت که زیربنایِ آن توسّطِ دولتِ دونالد ترامپ ساخته شد.

کژدم

۱۴۰۰ خرداد ۱۲, چهارشنبه

چرا «انگل فرزانه» با عجله میخواهد رژیمی «یک دست» داشته باشد؟

اگر به ماجرایِ انتخاباتِ «خاتمیِ شیّاد» و «شمپانزه نژاد» و «انگلِ بنفش» نگاهی دیگر باره بیندازید؛ همگی «پروژه» بوده اند و اهدافِ خاصّی را دنبال میکرده اند که در این وبلاگ به همهٔ آنها پرداخته شده است.

پرسشِ مهمّ این است که پروژهٔ «حکومتِ یکدست به هر قیمتی»؛ چه اهدافی را دنبال میکند؟ برخی میگویند که اطّلاعاتیها به «انگلِ فرزانه» گفته اند که برایِ رسیدن به «حکومتِ یکدست» باید از «شراکتِ حدّ اکثری رأی دهندگان» در انتخابات چشم بپوشد.

دادنِ چنین مشورتی از سویِ دستگاههایِ اطّلاعاتی؛ در پاسخ به پُرسشی است که از طرفِ «انگلِ فرزانه» به این دستگاهها ارائه داده شده است. لذا قضیّه این نیست که «یک دست سازیِ حکومت» یک پیشنهاد از طرفِ «دستگاههایِ اطّلاعاتی» بوده است و «انگلِ فرزانه» میخواهد آن پیشنهاد را اجرایی کُند؛ بلکه «رسیدن به هدفِ خاصّی» است که موجبِ این «پرسشها» و «پاسخها» گردیده است.

برخی میگویند که «انگلِ فرزانه» میخواهد «انگل رئیسی» را به مقامِ «ولایت فقیه» برساند. برخی دیگر میگویند که میخواهد «انگل رئیسی» با کسبِ قدرتِ اجرایی؛ جاده صاف کُنِ به قدرت رسیدنِ «انگل مجتبی» باشد.

به موازاتِ این روند؛ شاهدِ «خریدِ زمان» در «مذاکراتِ وین» از طرفِ رژیمِ شیعی هستیم (همان کاری که زمانی «جلیلی» مأمورِ اجرایِ آن بود.) و باز هم اگر به موازاتِ آن روندِ غنی سازیِ اورانیوم که به صورتی چهار نعل به پیش می رود و همچنین اگر توانایی رژیمِ شیعی برایِ ساختنِ بمبِ اتمی (نوعِ بومی) را که در اسنادِ به سرقت رفته از طرفِ «موساد» مطرح شده اند را در کنارِ این اتّفاقات بگذاریم؛ «اهدافِ پشتِ پرده» روشنتر میشوند. 

همه (حتّی حزبلبلی ها) میدانند که «فتوا» مانندِ «نماز» با یک «گوز» باطل می شود و «فتوایِ جدید» مانندِ یک «آروغ» به جایِ آن می نشیند. لذا پروژهٔ اصلی که در پشتِ اینهمه ماجراها؛ همهٔ ماجرا را هدایت میکند این است که رژیمِ شیعی با جایگزینیِ «ولیِ فقیهِ جدید» میخواهد «فتوایِ ادّعاییِ انگل فرزانه» در رابطه با «بمبِ اتمی» را با یک «گوز» باطل کرده و «فتوایِ جدید» را آروغ بزند و با استدلالی مانندِ «داشتنِ چاقو حرام نیست .... بلکه استفاده از آن میتواند حلال و یا حرام و یا مکروه باشد.».... داشتنِ «بمبِ اتمی» را به صورتی عریان و یا در لفّافه اعلام نماید.

این است پروژهٔ جدید.

کژدم