پیشگفتاری ظاهراً بی ربط:
شاید بپرسید که «دید کلاغی» دیگر چه صیغه ای است که این روزها وارد «ادبیات کژدمی» کرده ای؟
اینها ادبیات کژدمی نیستند بلکه در آیین شمنی ۲ نوع از «دیدن» مدّ نظر و مطالعه و تلاش برای رسیدن به آنها قرار میگیرند.
۱- دیدن مثل کلاغ.
کلاغ یک پرنده است و از بالا به زمین نگاه میکُند. لذا مناطق وسیعی را به صورتی کُلّی میبیند. رنگهای گوناگون برای کلاغ مفهومی ندارند و همهٔ رنگها برای کلاغ در «باند و طول موج سیاه و سفید و طیف خاکستری میان سیاه و سفید» خلاصه میشوند. لذا «باند دیدن» کلاغ محدود به «سیاه و سفید و طیف خاکستری» است. کلاغ در درون این محدودهٔ «قدرت دیدن»؛ «نشانه ها» را میبیند و هدف خود را انتخاب کرده و به شکار میرود. امّا اگر یک «انسان» بتواند به «دید کلاغی» دست یابد؛ به یک «گزارشگر بسیار خوب» تبدیل میشود. زیرا دارای دیدی فارغ از رنگهای گوناگون و چه بسا فریب دهنده خواهد شد.
در اینجا باید مسئله ای را در رابطه با «رنگها» مطرح کنم تا ذهن خوانندگان گرامی روشن تر شود.
تشخیص رنگ به خاطر «طبیعت رنگها» به ۲ نوع تقسیم میشود:
۱- رنگهای مایع و جامد.
۲- رنگهای «طیف نوری».
در دنیای رنگهای مایع و جامد؛ اگر ۳ رنگ اصلی (سرخ ـ آبی ـ زرد) را به طور مساوی با هم مخلوط کنید؛ رنگی متمایل به «سیاه» بدست می آید.
در دنیای «رنگهای طیفی» (رنگهای نوری)؛ قاعدهٔ بازی عوض میشود و اگر آنها را با هم مخلوط کنید؛ رنگی متمایل به سفید به دست می آید. (رنگ متمایل به سفید نور خورشید؛ زمانی که از منشور کریستالها و یا قطرات آب می گذرد؛ به ۷ طیف رنگی رنگین کمان تبدیل میشود و اگر این ۷ طیف را با هم مخلوط کنید؛ تقریباً به رنگ نور خورشید تبدیل میشود).
برای آزمایش درستی؛ به یک رنگ فروشی بروید و ۳ رنگ اصلی را بخرید.
نخست از هر رنگ یک پیمانه را در ظرفی ریخته و مخلوط کنید. خواهید دید که رنگ سیاه بدست می آید.
سپس یک «فرفره» و یا پرّه های یک بادزن برقی را به ۳ زاویهٔ ۱۲۰ درجه تقسیم و هر کدام از سطح های بدست آمده را با همان ۳ رنگ نقّاشی کنید و پس از خشک شدن؛ بادزن برقی را روشن کرده و یا فرفره را بچرخانید. رنگ تولید شدهٔ نهایی به رنگ نور خورشید (بسیار نزدیک به سفید) خواهد بود.
همچنین در دنیای رنگها ۳ پدیده مورد توجّه است:
۱- رنگ «HUE».
۲- غلظت رنگ «Chroma».
۳- طیفی از «سفیدی» تا «سیاهی» که «Value» نامیده میشود.
بدون درجهٔ «Value»؛ پدیده ای به نام «کنتراست» (Contrast) وجود نخواهد داشت. در واقع دیدن ابعاد در گرو وجود «Value» است؛ و گرنه «HUE» و «Chroma» به صورت «امتداد» دیده میشوند؛ حتّی اگر «HUE» ها متفاوت باشند (مانند زرد و بنفش و یا آبی و سرخ)؛ بدون وجود «Value» به صورت «امتداد رنگها» دیده خواهند شد.
حال باید با «دید کلاغی» آشنا شده باشید. این دید بدون در نظر گرفتن («HUE» و «Chroma» ) میتواند «ابعاد ۳ گانه» (کمترین تعداد ابعاد برای تشخیص عمق و فاصله و سطح) را با تکیه بر «Value»؛ مشخّص سازد.
«دید کلاغی»؛ نه تنها یک تصویر کُلّی به شما میدهد؛ بلکه «درک بُعد و فاصله و عُمق» و همچنین درک نقاط حسّاس را که دارای «کنتراست» قابل توجّهی هستند را نیز به شما میدهد که در «آیین شمنی» به «نشانه ها» تعبیر میشوند.
حال امیدوارم که با «آیین شمنی» و «دید کلاغی» شوخی نکنید و آنرا بسیار جدّی بگیرید.
۲- دید عقاب
خانوداهٔ عقابها موجوداتی ۲ دید هستند.
الف: دوربینی که دیدی کُلّی و رنگی دارد.
ب: دوربین دوّم که مانند دایره ای در میان «دوربین الف» و به صورت متحرّک به هدفگیری و «روشن بینی هدف» میپردازد و اگر باب میل باشد؛ به سوی آن شیرجه میرود.
«دید عقابی» نیز همچنان از «Value» سود می بَرَد. زیرا بدون «Value»؛ ابعاد قابل تشخیص نیستند و همهٔ رنگها به امتداد سطحی یکدیگر تبدیل میشوند.
امیدوارم که این پیشگفتار اگر به درد «سیاسی پنداران» هم نخورده باشد به درد هنرمندان نقّاش و یا «هنرمندان دکوراسیون داخلی خانه ها» و یا طرّاحان لباس و هر حرفه ای که «رنگ و سطح و عمق» پارامترهای اصلی آن حرفه را تشکیل میدهند؛ بخورد.
گزارش کلاغی:
۱- در حال گذشتن از فصل سرما و تجربهٔ دیگربارهٔ «تابستان» هستیم. یعنی اینکه: مصرف گاز و نفت به شدّت کاهش خواهد یافت.
۲- نفت «شِیل» آمریکا مانند شمشیر «شِمر ذی الجوشن» و یا «شمشیر داموکلس» بر بالای سر نفت روسیه و عربستان و ایران و عراق و .... آویزان است و قدرت مانور را از آنها گرفته است. اگر تولیدشان را به امید «افزایش قیمت» کاهش دهند؛ نفت شِیل قدرت می یابد. و اگر تولیدشان را افزایش دهند؛ خودشان جِر وا جِر میشوند. اگر در همین سطح بمانند نیز؛ نمیتوانند با نفت شِیل رقابت کنند.
۳- از سر گیری استفاده از منابع ذغال سنگ در آمریکا. نیاز به نفت را کَم میکند و قدرت صادرات نفت آمریکا را افزایش میدهد. افزایش صادرات نفت آمریکا؛ به معنی «از دست رفتن بازار نفت» توسّط روسها و رژیم ایران و عربستان و .... است.
لذا کشورهایی که اقتصاد آنها «نفت پایه» است؛ باید به ضررهای سنگینی تن دهند.
۴-عربستان سعودی دهها میلیارد دلار سرمایه گذاری بر روی پروژه هایش را متوقّف نموده است. نه به این دلیل که پولش را ندارد؛ بلکه به این دلیل که میخواهد «زگیل منطقه ای صفوی مسلکها» را جرّاحی کُند و این جرّاحی نیاز به هزینه هایی دارد که آمریکا نخواهد پرداخت و کشورهای عربی باید این هزینه ها را پرداخت کنند.
۵- دولت ترامپ میداند که بدون ریشه کن کردن «صفوی گری»؛ امکان زدودن «سلفی گری» وجود ندارد. لذا برای پایان دادن به جنگهای مذهبی نیابتی؛ عزم خود را جزم کرده است و رژیم انگلهای صفوی در اوّل صف زدوده شدن قرار دارند. همانگونه که برای شعله ور کردن این جنگها توسط جورج بوش (پسر) در خطّ مقدّم قرار گرفتند و با حکومت ۸ سالهٔ اوباما به جنگهای مذهبی نیابتی پر و بال داده شد.
۶- ائتلاف بزرگ عربی و ورود اسرائیل به این ائتلاف؛ حرفهای زیادی برای زدن دارد.
۷- نیروهای رژیم انگلهای صفوی در سطح منطقه به شدّت پراکنده هستند و ادارهٔ آنها هزینه های زیادی میطلبد که رژیم شیعی توان پاسخگویی به آنرا ندارد.
۸- پس از آزمایش موفقیّت آمیز MOAB در افغانستان؛ سپاه پاچاهارداران حتّی قدرت «گنده گوزیها»یش را نیز از دست داده است.
کژدم