۱۳۹۳ خرداد ۷, چهارشنبه

گزارشی کوتاه

شاید بد نباشد که هر از گاهی گزارشی کوتاه بنویسم. یسیار فشرده ولی جامع. نگاهی به اطراف به روز شدن و عقب نماندن از قافله.

روسها و قرارداد انرژی با چین

در روزهای اخیر خبر انعقاد قرارداد انرژی بین چین و روسیه به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار بسته و نهایی شد. انتشار این خبر پر طمطراق چیزی است که ولادیمیر پوتین به آن به شدت نیاز داشت. زیرا با تنگتر شدن حلقهٔ محاصرهٔ اقتصادی؛ مردم روسیه که رگهای گردنشان به خاطر بالا رفتن فشار خون ناسیونالیستی به شدت متورم شده بود؛ آرام آرام مزهٔ داشتن سرزمینی پهناور؛ بدون داشتن منابع مالی برای ادارهٔ آنرا خواهند چشید و آقای پوتین بعد از اخراج از «جی ۸» و فرار روز افزون سرمایه ها از روسیه؛ بالاخره باید به روسها روحیه بدهد (از همان نوع پیروزیهای روزمره ای که جمهوری اسلامی در طول ۳۵ سال اخیر به خورد الاغها میداد و همچنان میدهد و کارش به اینجا کشیده است). این قرار داد ۴۰۰ میلیارد دلاری انرژی که چنین پرطمطراق مینماید (البته برای نوکران روسیه در ایران و روسهای بدبخت)؛ حتی کمتر از یک سوم درآمد سه ماههٔ کارخانهٔ «مرسدس بنز» است و فرق مهم تر اینکه درآمد آن کارخانه «نقد» است و این قرار داد «نسیه» است و نیاز به لوله کشی و ایجاد تاسیسات انتقال انرژی و سرمایه گذاریهای کلان دارد و از سوی دیگر وابستگی شدیدی به «رشد اقتصادی چین» دارد. یعنی اگر اقتصاد چین نتواند رشد کند و از وضعیت کنونی هم افول کند؛ این قرارداد مانند نماز مسلمانها به یک «گوز» باطل میشود. این داستان شبیه همان داستانهای تکراری جمهوری اسلامی در رابطه با شرکتهای نفتی خارجی است که در سالهای گذشته از زبان ارازل و اوباش «دیپلماسی ایرانی» و «تابناک» و «بازتاب» و سایرین شنیده ایم. شباهت تاکتیکهای تبلیغاتی روسها و جمهوری اسلامی بسیار عجیب است. نکنه که روسها نوکر دست نشاندهٔ خامنه ای هستند و ما نمیدانستیم؟

سوریه

همانطور که در نوشتهٔ پیشین هم گفته ام؛ سوریه جایی است که غرب میتواند روسها را تنبیه کند و جمهوری ننگین اسلامی را نیز به عزا بنشاند تا در مذاکرات هسته ای از جفتک پرانی دست بکشد و مثل ظریف بچهٔ حوبی شود و گویا قرار است که امروز آقای محمدعلی کلی دوّم  در رابطه با سوریه و تشدید و تعمیق  دخالت آمریکا در آن سخنرانی کند. هدف از این سخنرانی «فتح دمشق» است. روسها هم در تدارک تقویت بشار اسد هستند تا بتواند در برابر سلاحهای جدیدی که مخالفان مسلح داده خواهد شد از خودش و منافع روسیه دفاع کند. نتیجه نخست اینکه «دمشق» نیز ویران خواهد شد. نتیجهٔ دوم هم آنکه در آینده ای بسیار نزدیک شاهد تشییع جنازه های بسیار باشکوهی در لبنان و ایران برگزار خواهند گردید؛ حتی باشکوهتر از جشنهای دوهزار و پانصد سالهٔ ناسیونالیسم صفوی.

خامنه ای فرزانه

چند ماه پیش گفتم که خامنه ای در حال مرگ است و قطعاتش را با سریش به هم وصله پیله میکنند تا چند روزی بیشتر به زندگی ننگینش (ویرانی ایران)؛ ادامه دهد. یک نفر هم گفت که این حرف که هنر نیست!!!؟؟؟ بالخره پیر شده است و خواهد مرد. حالا بنا بر آنچه که در اخبار نیدیم؛ این حدس درست بوده است و اینکه میگفتم؛ حرفهای خامنه ای بیشتر شبیه وصیتنامه است نیز درست بود. او میخواهد «من یک انقلابی هستم» بماند؛ و ماموریت «گه خوردن» را طبق روال تاریخی به «امام حسن» سپرده است.
خنده دار اینکه امروز گفته است: «مسلمانها جمع شوند و امت واحده گردند»!!!!!! گویا یادش رفته است که حتی نمیتواند دونفر از شیعیان انقلابی (موسوی و کروبی) را تحمل کند. احتمالاً خواستهٔ بعدی خامنه ای فرزانه از «اهل تسنن» این خواهد بود که همگی جمع شوند و «باغ فدک» را از عُمر بگیرند و به علی و فاطمه بدهند تا آنهمه «استخوان در گلو و خار در چشم» نماند و همهٔ مسلمین را به درک واصل کند.
حتی احمق ترین مسلمانها نیز (۹۹ در صد) به ریش او خندیدند.

کلاغه به خونه اش نرسید.

کژدم

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۶, جمعه

نگاهی گذرا

با درود به خوانندگان گرامی

چند تن از یاران در ایمیلهای گلایه آمیز نوشته بودند که حد اقل گاهی مطلبی بنویس و من در پاسخ به این یاران مطالب زیرین را تقدیم میکنم:

روسیه و اوکرائین:

همانگونه که در بخش نظرات یکی از آخرین نوشتارها در پاسخ به م.ر گرامی گفتم؛ روسها (یعنی پوتین و دار و دسته اش) به فکر سازش با غرب نیستند و حرکتی که در کریمه آغاز نمودند (که البته با ماجرای ادوارد اسنودن شروع شد)؛ یک حرکت محدود به کریمه و انضمام آن به روسیه نخواهد ماند و روسها در فکر ادامهٔ بازی تا انضمام بخش شرقی اوکرائین به روسیه هستند و همانگونه که گفته بودم «موش در تله افتاده است» و روسها و ناسیونالیسم روسی (میراث امپراطوری روسیه) چه در شکل لنینیستی آن (اتحاد جماهیر شوروی) و چه در شکل نوین آن «پوتینیسم» به گورستان تاریخ سپرده خواهند شد. 

ادامهٔ بازی در سوریه:

نظر من این بود که دست روسها را باید در دریای مدیترانه برید. بریدن این دستها به معنی بریده شدن دستهای نوکران شیعهٔ صفوی مسلک حاکم بر ایران هم هست.
برخلاف خوشحالی رژیم صفویان حاکم بر ایران کناره گیری سلطان بندر (وزیر اطلاعات عربستان سعودی) نه به معنی عقب نشینی عربستان سعودی؛ بلکه به معنی آغاز دور جدیدی از چالشها برای رژیم رهبر فرزانهٔ مانده در گل است؛ دور جدیدی که پیش از سفر محمدعلی کلی دوم (باراک اوباما) به عربستان سعودی در دیدارهای محرمانه مقامات آمریکایی و عربستان سعودی شکل گرفت و اکنون از آن به نام «اتحاد کشورهای خاورمیانه بر علیه رژیم صفوی ایران» یاد میشود. هر چند که نامی از اسرائیل برده نمیشود؛ اما اسرائیل یکی از ستونهای این اتحاد مهم است و نخستین حرکت آنها با حرکت نظامی بخشی از نیروهای مسلح مخالف رژیم بشار اسد در بخشهای جنوبی سوریه آغاز گردید و منطقهٔ جولان از کنترل نیروهای رژیم اسد خارج شد و این نیروها در آینده به سوی دمشق پیش خواهند رفت. بر اساس این توافقها تاریخ مصرف «داعش» و «القاعده» سپری شده و حکومت اخوانی ترکیه عثمانی و شیخ قطرباید این واقعیت را بپذیرند. دیدارهای محرمانهٔ حزب الله لبنان با آمریکاییها در قبرس؛ نه نشانهٔ سازش آمریکاییها با رژیم صفوی؛ بلکه نشانگر استیصال رژیم و تن دادن به هرگونه سازشی برای بقاست و تنها شرط بقای حزب الله لبنان خلع سلاح و تبدیل شدن به یک حزب سیاسی در لبنان است؛ اما تا آن زمان وظیفه دارد تا در پاکسازی نیروهای سلفی-جهادی به غرب کمک کند؛ که البته این مسئله بازی بسیار پیچیده و چندین لایه ایست که که با کش و قوس همراه خواهد بود ولی به خاطر ضعف مفرط و فزایندهٔ جمهوری ننگین شیعی-صفوی حاکم بر ایران در نهایت توسط غرب و اسرائیل مدیریت خواهد شد.
برای شیعیان جنوب لبنان زمان آن فرا رسیده است که آرام آرام خود را برای لبنان بدون پشتیبانی رژیم اسلامی ایران و بشار اسد آماده کنند.
سفر نواز شریف و دیدار او با رهبر فرزانهٔ همهٔ مسلمین جهان (حتی بوکو حرامی ها) و سپس عربده های انقلابی آن رهبر بزرگوار در رابطه با تولید انبوه حلبیهای پرنده و آغاز دور جدیدی از اراجیف پیشرفتهای نظامی و پهپادی؛ نشانگر پیامهای دل آزاری است که نواز شریف از طرف عربستان سعودی و اتحاد نوین عربی-آمریکایی-اسرائیلی-عثمانی برای او به ارمغان آورده بود. شاید بتوان گفت که این دیدار نیم نگاهی تاکتیکی به مسئلهٔ افغانستان را نیز در بر داشت و مسخره ترین تیتر خبری این دیدار همکاری پاکستان با رژیم صفویان ننگین «قلع و قمع جیش العدل» بود که ارزشی بیشتر از یک «جوک سخیف» ندارد.

عربده های رهبر فرزانه:

تولید انبوه شیعیان (۳۰۰ میلیون نفر) بزرگترین عربدهٔ جگرخراش سیستم انگلی آخوندی به رهبری خامنه ای مخبّط فرزانه است که چه بسا تا افزایش ۳۰۰ هزار نفری هم زنده نماند و به درک واصل شود.
این عربده فرزانه حتی از عرعر الاغها در چلهٔ زمستان هم مسخره تر است (زمستان فصل جفتگیری خران نیست) و حتی الاغترین حزب اللهی ها هم میدانند که افزایش تعداد شیعیان یعنی افزایش گدایان و روسپیان شیعه مسلک.
اظهار این امر (از طرف حکومت) که ۴۰ میلیون نفر از ساکنین ایران مفتخور و مصرف کننده هستند و از سوی دیگر شرایط وخیم اقتصادی رژیم که حتی هواداران جنبش سبز را نیز به کمک میطلبد (همانگونه که روسپی پیر فرزانه در انتخابات مهندسی شده از تمامی ایرانیان به گدایی شرکت در انتخابات روی آورد) بر این نکته اشاره دارد که رهبر فرزانه تنها برندهٔ مدال طلای المپیک حماقت در طول تاریخ تازی پرستی خواهد بود.
ماجرای ماکت ناو هواپیمابر آمریکایی و اظهار نظرهای گوناگون به شیوهٔ امام جعفر کاذبی در رابطه با آن نیز نشانهٔ دیگری از درماندگیهای رژیم است.
همانگونه که بارها گفته ام: شکست استراتژیک روندی غیر قابل بازگشت است و رژیم ننگین اسلامی حاکم بر ایران بیش از ۴ سال است که در این سراشیبی افتاده است و برای مرگ محتوم خود لحظه شماری میکند و چنانچه طبیعت تمامی روندهای شکست استراتژیک این است که بازندهٔ نبرد همچنان در تب و تاب بدست آوردن یک پیروزی میسوزد (غافل از آنکه پیروزیهای مقطعی نمیتوانند راه بی بازگشت را سدّ نمایند)؛ رهبر فرزانه نیز به این امید واهی نشسته است و هواداران احمق خود را به امید رسیدن به روزهای خوش و چریدن در پی اقتصاد مقاومتی؛ فریب میدهد.

توصیهٔ کژدم به ایران پرستان:

کتاب Hagakure ( تلفظ: هاگا کوره) را با دقت برای دهها بار بخوانید و از خواندنش سیر و خسته نشوید.
راه شما برای ساختن ایرانی نوین و راه شما حتی در زندگی شخصی تان برای همهٔ زمانها در این کتاب نهفته است. این کتاب مجموعه ای از آموزه های شمنی است که با تعابیر میهن پرستانه نگاشته شده است.

پیروز و سرفراز باشید

کژدم