۱۳۹۵ اسفند ۱, یکشنبه

گلیم

بر اساس گزارشهایی که اکنون به تاریخ پیوسته و برخی آنها را فراموش کرده و برخی نیز آنها را به نفع خود دستکاری نموده و آنها را «موهبتی الهی برای تداوم زندگی ننگین غارتگران شیعه مسلک» دانسته اند و بر اساس خاطرات دست اندر کاران رژیم ننگین صفوی؛  در دوران پیش از آخرین حمله به عراق و برچیدن «نظم» و جایگزینی «بی نظمی» به عنوان نخستین مرحلهٔ اجرایی نمودن استراتژی کلان «باز تعریف خاورمیانه»؛ خایه های «انگل فرزانه» و «انگل بهرمانی» و تمامی باندهایشان؛ در گلوهایشان «پاپیون» شده بود.
امّا ناگهان «فرمان الهی » و کمکهای غیبیِ «انگل نازاده و دروغین نرجس خاتون»؛ ارادهٔ «شیطان بزرگ» را به سمت «نابودی قبیله زار عراق» تغییر داد و شیعیان را بر آن حاکم نمود.  (امدادهای غیبی؟ یا آغاز برنامه ریزی شدهٔ  توفان جنگهای مذهبی؟)؟

من (کژدم)؛ در آن زمان؛ این نابودی را نه به عنوان «نابودی عراق»؛ بلکه به «انفجار اتمی» تشبیه کردم که امواج آن از آفریقای شمالی؛ تا «مسکو» و «قره قوم» خواهد رفت. هرچند که نطفهٔ این بینش؛ سالها پیش از آن ؛ در زمان فروپاشی «یوگسلاوی به عنوان ستون اصلی نفوذ روسیه در اروپا» شکل گرفته بود و من (کژدم)؛ فروپاشی یوگسلاوی را آغاز فروپاشی نظم کهنِ خاورمیانهٔ پس از جنگ جهانی نخست میدانستم. البتّه در آن زمان این وبلاگ وجود نداشت و من این مطلب را در  گرد همایی های خانوادگی و دوستانه مطرح مینمودم و خیلیها به خیالبافیهای من می خندیدند؛ ولی ردّ پای این اندیشه را میتوانید در این وبلاگ پیدا کنید. (گزاف نمیگویم و هر آنکه باور ندارد؛ بیل و کُلنگ بردارد و  این وبلاگ را شخم بزند. زیرا که تنها وبلاگی است که حتّی اشتباهاتش را سانسور و حذف نکرده است و وبلاگش را «گورستان» مینامد.).
پس از آنکه وحشت از حمله به ایران رفع شد؛ «انگل فرزانه» از چاه مستراحی به نام «جان پناه» بیرون آمد و این امر را «فضل الهی» نامید و گفت که رژیم انگلهای صفوی مانند حکومت صدام نیست و «عقبه دارد». سالهای سال عقبهٔ خود را گسترش دادند و ۲ سال پیش «چاه مستراح برجام» را سر کشیدند. امّا آنچه که از دیدِ من نهان نبود ولی از دید بسیاری از خاک بر سرهای خود روشنفکر پندار و «ناسیونالیست صفوی» پنهان بود اینکه: شعار «رای من کو؟»(الاغهای ۸۸)؛ مخملباف؛ سازگارا؛ سیّد کونی ابراهیم نبوی؛ روسپی زادهٔ گنجی و  سیّد رضا دیبای کُس کِش ... همگی از یک قماشند ... و این مسئله یک نام دارد و آن؛ «امضای سند رسمی مرگ ایران» بود.
آنچه که انگل فرزانه «عقبه» مینامید؛ هلال شیعی و ستون فقرات آن؛ یعنی «تشکیلات سید حسن نصرالله» بود. این «عقبه» در زیر سایهٔ «روسیه» رُشد نمود. اسرائیل نیز به آن اهمیتی نداد؛ زیرا میدانست که «حزب الله لبنان» فقط یک معنی اصلی دارد و آن «آغاز جنگ مذهبی» و «ستون فقرات» ویرانی خاورمیانهٔ کُهن و زمینه سازی برای باز تعریف آن است.

حزب الله لبنان؛ همان «گلیم» است که اگر از زیر پای انگل فرزانه و آقای پوتین کشیده شود؛ و حتماً کشیده خواهد شد.
آن زمان هم ولی فقیه واقعی نشسته در کاخ کرملین و هم نوکر «پاستور نشین» او؛ خواهند فهمید که «ناسیونالیسم آمریکایی» چه بویی میدهد.

کژدم
 

۱۳۹۵ بهمن ۱۴, پنجشنبه

هشدار .... هشدار ... بو آگاداری .... بو آگاداری...

دوران جفتگیری «خامنه ای - اوباما» که در چهارچوب استراتژی شکست خوردهٔ «ایجاد حکومت جهانی» توسّط گلوبالیستها تعریف شده بود؛ نه تنها به پایان رسیده است؛ بلکه ناسیونالیسم آمریکایی در پی شکستن ستون فقرات این استراتژی است.
آنهایی که میگفتند دونالد ترامپ یک دلقک مانند احمدی نژاد است و من نیز در ابتدا چنین فکر میکردم؛ در اشتباه بودند و شاید من (کژدم) تنها کسی بودم که پی به اشتباه خود بُردم و موج عظیم «به حاشیه رانده شدگان» اروپایی و آمریکایی را که زیر چرخهای «گلوبالیسم» لِه شده بودند را دیدم. با اینکه خیلیها در آشکار و نهان به خاطر افکار عاریه ای خود از «شانتاژها و پروپاگاندا» به من خندیدند و گفتند که دوران سرگرمی و شو تلویزیونی به سر آمده و دونالد ترامپ شکست خواهد خورد؛ من بر پای دریافت  و «شناخت بر اساس دیدن» خود از مسیر اتفاقات زنجیره ای که دیده بودم ایستادم و «هری پاتر - ناپلئون» بر تخت نشست.
نه تنها «شو تلویزیونی» به پایان نرسید و «گلوبالیستها» پیروز نشدند؛ بلکه همان احمقهای گیر افتاده در تار عنکبوتی پروپاگاندای هالیوودی گلوبالیستها؛ اکنون میبینند که این «شو» در ابعادی گسترده ادامه دارد و اگر بازهم خود را با به رُخ کشیدن فلان قاضی زِپِرتی و «مارشال لا»   فریب میدهند؛ باید بدانند که «آن جنگل را برای تهیّهٔ هیزم بُریده اند»...
دیروز احمقی با من تماس گرفت و گفت: «این مرتیکه حرف دهانش را نمیفهمد و هرچی از دهنش درمیاد میگه و حالا در حال عقب نشینی است». به او گفتم که اشتباه نکُن. با پروپاگانداها خودت را دلخوش نکُن؛ شرایط کنونی مهاجرت و ماجرای فرودگاهها؛ یک مسئلهٔ گذرا است و مربوط به کسانی است که در این دورهٔ «برزخ» گیر افتاده اند. به تو نیز ویزای آمریکا نخواهند داد و شکمت را صابون نزن که پروژهٔ ترامپ شکست خورده است. مثل مگس و پشّه نباش که وزش باد جهت افکار و زندگیت را تغییر دهد. به صدای بلند «ناسیونالیسم آمریکا» گوش بده. بقیّه همه کشک و پشم است.
او گفت: «مرتیکه یک پسر ۵ ساله رو در فرودگاه دستبند زده که تو تروریستی و از یک بچهٔ ۵ ساله نیز میترسه» ... با او گفتم و به شما نیز که این سطور را میخوانید میگویم:
زمانی که یک پسر ۵ سالهٔ تان دستبند زده میشود؛ به جای سردادن شعارهای «نژاد پرست» و «ترس از کودک ۵ ساله»؛ فقط به یک موضوع و پیام مهم فکر کنید و آن اینکه: «تا زمانی که بر طبل شیعه گری میکوبید حتّی خردسالانتان نیز برای ما بی ارزش هستند. مسائل امنیتی؛ خُردسال و بزرگسال و زن و مرد نمیشناسد. همانقدر که شیعهٔ صفوی هستید... کافی است که دشمن باشید».
مگر دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود نگفت که «در صورت ضرورت جنگی همهٔ خانوادهٔ داعشیها را نیز بکشید»؟ و همهٔ گلوبالیستها او را متّهم به «ضدّیت با حقوق بشر» نکردند؟ و بر روی آن دست به تبلیغات گسترده نزدند؟ مگر نگفت که: «در صورت ضرورت از بمبارانهای گسترده (Carpet Bombing) استفاده بشود»؟ (اشاره به کشتار دسته جمعی سلّولهای سرطانی).  
آیا حالا که سکوت کرده است؛ این سکوت را به «عقب نشینی» تعبیر میکنید؟ آیا اینقدر عقبمانده و احمق هستید؟
صدای ترامپ؛ صدای هیتلر و نژاد پرستی نیست؛ بلکه صدای ناسیونالیسم آمریکای قدرتمند است. آنهایی که بر طبل نژاد پرستی دوناد ترامپ میکوبند و یا صدای این طبلها را باور میکنند؛ سخت در اشتباهند و این اشتباه عقوبتهای سختی برای آنها خواهد داشت. (اشتباهات محاسباتی).
اگر موجوداتی مانند «علی میرفطروس» از اوباما میخواستند که ایران را با خاک یکسان کُند تا آن مردک پفیوز که «کوروش - رضا شاه دوّم» (سیّد رضا دیبا) میخوانند بر تختی بنشیند که خودشان سرنگونش کردند؛ اکنون به آرزوهای شوم خود خواهند رسید. زیرا بالهای فرشتهٔ جنگ بر بالای سرزمین ایران که هیچ ایرانی در آن یافت نمیشود؛ گسترده شده است. روسها را فراموش کنید که از این سرزمین «رو به کویر شدن» دفاع کُنَد. روسها سرزمینهای بسیار گرانبها تری برای دفاع دارند و ایران حتّی در «آخر صف» هم نیست.
در گفتارهای پیشین به این مسئله که آمریکا میتواند «گلیم» را از زیر پای آقای پوتین بکشد و استراتژی روسها در رابطه با سوریه با «مَلاج به زمین گرم بخورد»؛ اشاره کرده ام. امّا ماجرای «گلیم» را توضیح نداده ام و نخواهم داد. این همان نقطهٔ ضعفی است که روسها دارند و مجبور خواهند شد که به «مناطق امن در سوریه» تَن بدهند. ترکهای عثمانی همچنان گیج هستند و نمیدانند که چکار کنند؟ (آیا تا به حال ا«لاغ عثمانی باهوش» دیده اید؟ ... من ندیده ام).
دوران افول ترکهای عثمانی و انگل فرزانه به سر آمده است؛ امّا آنکه این مُهر ابطال را  خواهد زد برای آنهایی که منبع اطلاعاتشان BBC و اوباشانی مثل آنهاست؛ پوشیده خواهد ماند؛ تا زمانی که در روغن داغ تبدیل به KFC شوند.
من (کژدم) بسیار تلاش کردم که این تراژدی برای ساکنین ایران اتفاق نیفتد.
بر اساس اعتمادی بی پایه به «تندر» پیوستم تا صدایم شنیده شود. امّا صدایم خفه شد.
من به «تبریزیهای باهوش» که ستارخان و باقرخان داشتند امید بستم؛ امّا همین تبریزیها را بسیار بی غیرت و بیشرف یافتم. زیرا زمانی که خانه های مردم «ایلخچی» توسط شیعیان صفوی؛ تنها به این خاطر که پیرو عقاید کثیف شیعی صفوی نداشتند به آتش کشیده شد صدایشان در نیامد؛ از تبریزیها نیز نا امید شدم و آنها را در حدّ «الاغهای عثمانی» میدانم. اگر تبریزیها به چنین گندابی سقوط کرده اند؛ ... وای به حال الاغهای اردبیل و ارومیه.
اکنون زمان باز پس دادن بهای بی شرافتیها و خیانتها فرا رسیده است.

حتماً ویدیوی سوزناک آن دختر بچهّ ای که ۱۱ سال پدرش را ندیده بود و به زبان فارسی گریه میکرد را دیده اید. زمانی که تصویر پدرش را نشان میدهند؛ یک پفیوز «ریشو» است. گویی که «نایاک» هیچ نصویر «بی ریش» از او پیدا نکرده است تا برای تبلیغات همسویش با BBC و DW استفاده کند. زهی تاسّف برای شکست تبلیغاتی.
آن دختر بچّه نمیداند که پدر «ریشویش» چه بسا عضو «مدافعین حرم» است و ۱۱ سال است که  پدران کودکان سوری را قتل عام میکند و کودکان سوری هرگز پدرانشان را نخواهند دید. آن بچّهٔ خردسال نمیداند که بیش از ۱۰ هزار کودک سوری در مسیر مهاجرت «ناپدید» شده اند و هر روزه  دهها بار به آنها «تجاوز» میشود.
من طرفدار آنها نیز نیستم. من فقط یک «آیینه» هستم تا تمامی زیباییها و زشتیها را نشان دهم  ولی گویی که دیگر «زیبایی» وجود ندارد و به همین خاطر است که تصاویر این آیینه؛ «تلخ»؛«زشت» و بیرحمانه هستند.
من نه نژاد پرست هستم و نه پای بوس رکاب قدرتمندان. بلکه تنها تصویر آنان را به شما نشان میدهم.

فریب جنجالهای «نایاک» و «سیّد رضا دیبا» را نخورید. آنها هیچ ارزشی برای شما قائل نیستند. آنها همدستان «خامنه ای کثیف سگ تبار» هستند و از شما در حدّ «دستمال مستراح» و «کاندوم» استفاده خواهند کرد .
زمانی که جنگ آغاز شود؛ با ساکنین فارسی زبانی که خود را «ایرانی» مینامند و ساکن آمریکا شده اند تا آن گاو شیردِه را بدوشند؛ مانند ژاپنیهای ساکن آمریکا در جنگ جهانی دوّم رفتار خواهد شد؛ زیرا که شما تابعیّت کشوری «بیگانه» و «دشمن» را دارید. لذا نمک به زخمهای خود نپاشید؛ در فراخوانهای «ضد جنگ» و «حقوق بشر» شرکت نکنید. تا در امان بمانید. هر چند که هم اکنون نیز در خطر هستید و احمقانه فکر میکنید که «مجامع بین المللی» نخواهند گذاشت تا فاجعه ای پیش آید.

کژدم