۱۳۹۰ فروردین ۱۲, جمعه

گاه شمار سوریه

بنا بر اهمیت استراتژیک کشور سوریه در جغرافیای سیاسی - نظامی منطقهٔ خاورمیانه و بویژه اهمیت «حاکمیت خانوادهٔ اسد» در سوریه برای منطقهٔ خاورمیانه و همچنین نقش اساسی آن در برپایی دژ استراتژیک «هلال شیعی» که مهمترین ستون بقای رژیم «قوادان تازی پرست» حاکم بر ایران است؛ تصمیم گرفتم که به صورت صفحه ای مستقل با نام «گاه شمار سوریه» در ستون قسمت راست وبلاگ ایجاد نمایم و امیدوارم که نه تنها یک «آرشیو» پر محتوا؛  بلکه به صورت مرجعی برای آموزش «شیوه های تحلیل و پیش بینی» در آید و بتوان درستی و نادرستی «پیش بینیها» را در عمل سنجید.
در ابتدا نظر یاران را به مصاحبه ای که با آقای جمشید شارمهد در رادیو و تلویزیون اینترنتی تندر داشته ام را به سمع و نظر علاقه مندان میرسانم ؛ این مصاحبه اگر در کنار مقاله های مرتبط قرار داده شود اهمیتی بسیار بالاتر پیدا میکند و یاران این مصاحبه را میتوانند در ( اینجا ) مشاهده نمایند. در این مصاحبه پیش بینی هایی انجام گرفته است که بعد از یک هفته اکنون شاهد آغاز به حقیقت پیوستن آنها هستیم.
اگر یاران توجه نموده باشند؛ لحن گفتار «امیر نشینهای» حوزهٔ خلیج فارس با جمهوری اسلامی ایران به طور کلی تغییر کرده و حالت تهاجمی به خود گرفته است و سر آغاز این تغییر شیوهٔ گفتار از ماجراهای بحرین و متعاقب آن فرستاده شدن نیروهای نظامی مشترک عربی به آن امیر نشین بود. سپس امیر بحرین از «خنثی شدن توطئهٔ ۳۰ ساله» سخن گفت و بعد از آن امیر نشین کویت مسئلهٔ «شبکه های جاسوسی» جمهوری اسلامی ایران را به صدر اخبار کشانید ( اینجا ) و ( اینجا ) و (اینجا ) و اکنون صحبت از مهاجرت دفاتر ارازل و اوباشان «حماس» و «جهاد اسلامی» از سوریه به قطر و ایران یاد میشود ( اینجا ) که خود بیانگر تشدید بحران در سوریه است. امیر عربستان سعودی که اشتباهاً «پادشاه» خوانده میشود نیز در حال حاضر در پس پردهٔ «سکوت سنگین دیپلماتیک» در حال «شکل دهی» به ماجراهایی است که هنوز اتفاق نیفتاده اند؛ اما قرار است که اتفاق بیفتند.
همچنین دولت آمریکا از شهروندان خود خواسته است که «فوری» کشور سوریه را ترک کنند و گویا سه شهروند آمریکایی نیز از طرف رژیم سوریه به اتهام دست داشتن در توطئهٔ خیزش مردم سوریه بر علیه خانوادهٔ اسد ؛ دستگیر شده اند و آمریکا از اینکه این «گروگان گیری» ابعاد گسترده تری پیدا نکند؛ از شهروندان خود خواسته است که این کشور را ترک نمایند.
ترکهای عثمانی نیز که با بازی کشتی «ماوی مرمره» میخواستند به جمع « ایران- سوریه » بپیوندند اکنون رنگ عوض کرده و بوی کباب را در جایی دیگر میبینند و بعد از دوبار فرود اجباری هواپیماهای باری ایران به مقصد سوریه و بازرسی آنها؛ و کشف مقادیری سلاح در یکی از این دو هواپیما؛ برای رفتن به «آستان بوسی» قدرتهای غربی و نشان دادن «عمق درجهٔ توبه شان» کشف «سلاحهای غیر قانونی» را برای پرونده سازیهای بیشتر برای «اوباشان مقدس» حاکم بر ایران در سازمان ملل؛ به آن سازمان گزارش دادند ( اینجا ).

تحلیل و پیش بینی : حرکتی که در نیجریه با کشف محموله های نظامی قاچاق و غیر قانونی آغاز شده و به سازمان ملل گزارش گردید و در پی آن کشف و ضبط چندین محمولهٔ دیگر در کشور های آسیای جنوبی و اکنون ؛ گزارش یکی از آن محموله ها توسط ترکیه به سازمان ملل متحد؛ نشان از شکل گیری فاز جدیدی از مبارزات بین المللی بر علیه «اوباشان مقدس» را دارد که نهایتاً  فشار سنگین به رژیم ایران را در پی خواهد داشت و میتواند با کشیده شدن مسئله به «شورای امنیت» سازمان ملل متحد تبدیل به «چماق» بزرگی شود و در رابطه با پرونده های دیگری که رژیم اوباشان در سازمان ملل متحد دارند و اخیراً نیز مسئلهٔ فرستادن «ناظر حقوق بشر» به ایران نیز در همین راستا میباشد؛ در پایان میتواند «رژیم اسلامی» حاکم بر ایران را به بن بست و دوراهی مشهوری که برای صدام حسین مطرح گردید بکشاند : ۱- رژیم باید برود. ۲- اولتیماتوم نظامی برای حذف فیزیکی رژیم.
این پروژه در حال شکل گیری اولیهٔ آن است و گام به گام ؛ پرونده های دیگری نیز گشوده خواهند شد. نتیجه اینکه : رژیم اوباشان اسلام در سراشیبی شکست استراتژیک قرار گرفته اند و روند « از دست دادنها » شروع شده است و بعد از سرنگونی رژیم سوریه؛ نوع گفتمان قدرتهای غربی با رژیم رجاله های اسلام نیز تغییر کرده و دیپلماسی مشهور به « هویج و چماق » تبدیل به دیپلماسی « چماق و چماق » خواهد شد.

(به روز شده در : ۱۲ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای)

در روز جمعه  (۱۲ فروردین)  تظاهرات مخالفان حکومت در شهرهای مختلف سوریه برگزار گردید و چنین کشته بر جای گذاشت. این امر نشان میدهد که مردم سوریه مصمم هستند. رژیم اوباشان مقدس ایران که از سگهای زنجیری اش «حماس» و «جهاد اسلامی» خواسته است تا دفاترشان را موقتاً به ایران و قطر انتقال دهند؛ نشان از شروع عقب نشینی نیرو های رژیم از سوریه دارد و چه بسا خود نیز نیروهایش را به حد اقل کاهش دهد و یا تا کنون داده است.

(به روز شده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای)

در روز ۱۲ فروردین در شهر مزارشریف تظاهراتی علیه «قرآن سوزی» در آمریکا برگزار گردید ( اینجا ) و حد اقل ۱۲ تن از کارمندان سازمان ملل به دست «امت » کشته شدند که سر دو تن از آنان را از تن جدا کرده بودند. شهر مزار شریف از آن جهت «پرچم اسلام» را به دست گرفت که «شیعیان ۱۲ امامی» در آنجا نقش مهمی ایفا میکنند. هرچند که هیچ یک از خبرگزاری ها به «مذهب» مسلمانان معترض اشاره ای نمیکنند اما «مزار شریف» یعنی «شیعه» و بخشی از آن را «جیره خواران ولایت فقیه» تشکیل میدهند. این حرکت فجیع که به بهانهٔ سوزاندن قرآن در یک کلیسای کوچک در ایالت فلوریدای آمریکا؛ در مزار شریف به وقوع پیوست را میتوان از جمله «هنر نماییهای» سپاه قدس به حساب آورد که نوعی «اولتیماتوم» به کشورهای غربی به شمار میرود و نوعی عکس العمل پیشگیرانه در برابر «خیزشهای خاورمیانه» است که اکنون «هلال شیعی» را نشانه رفته است. متعاقب حرکت مزار شریف تظاهرات هدایت شدهٔ دیگری نیز در قندهار انجام پذیرفت که تلفات جانی زیادی به تظاهر کنندگان وارد آمد
( اینجا )؛ در تظاهرات سازمانیافتهٔ مزار شریف که باعث شد حکومت غافلگیر شود و به همین خاطر تظاهرات قندهار را با آمادگی کامل و «مشت آهنین» پاسخ گفت. در گزارشهای خبری منتشر شده از هر دو تظاهرات به هیچ نام و گروهی اشاره نمیشود که نشان از وجود «فرشتگان حامی قدرتمند»ی همچون «سپاه قدس» را  دارد که در پس پرده نشسته است. این دو تظاهرات پر تلفات از این نظر مشکوک است که مشابه آن در هیچ یک از کشورهای «اسلام زده» قرینه ای ندارد و گویی که رفتار کشیش آمریکایی برایشان اهمیتی ندارد و درست در جایی اتفاق می افتد که «سپاه قدس» در آن جای پایی دارد و میتواند از این مسئله به عنوان «اهرم فشار» استفاده کند. جمهوری ننگین اسلامی؛ تنها جریانی است که که در شرایط کنونی و «باخت بازی بحرین» و تزلزل در «سوریه»؛ به چنین حرکاتی نیاز دارد.

(به روز شده در ۱۳ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای)

یک مقام عربستان سعودی که نامی هم از ایشان برده نمیشود و معلوم نیست در چه رده ای از حاکمیت عربستان قرار دارد؛ در پاسخ حملهٔ لفظی شدید اللحن «کمیسیون امنیت ملی مجلس» به عربستان و امیر نشینهای حوزهٔ خلیج فارس؛ حملهٔ شدید اللحن متقابلی نموده است و سکوت دیپلماتیک عربستان را شکسته است ( اینجا ) . این حملات لفظی در «دیپلماسی آشکار» ؛ نشان از بن بستهای مذاکرات در «دیپلماسی پنهان» را دارد. بکار بردن چنین لحنی از طرف رژیم ایران نشانهٔ قرار گرفتن حکومت اسلامی ایران در شرایط «آچمز» و به کار گیری همان لحن از طرف عربستان سعودی؛ نشان از «شادکامی» حکومت عربستان سعودی را دارد که بازی بحرین را «برده اند» و اکنون در کمین سوریه هستند. بی نام و نشان ماندن گویندهٔ عربستان نیز راه را برای مذاکرات بیشتر میان دو رژیم را باز میگذارد و تمامی درها را نمی بندد.

(به روز شده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای)

نظر به اینکه هنوز کشورهای «غربی» در تقسیم منافع  و حساب سود و زیان در رابطه با سرنگونی خاندان اسد به توافق دست نیافته اند؛ لذا همچنان که دیده میشود از بازتاب  اخبار و تحلیلهای سیاسی گسترده در رابطه با جنبش سوریه؛ کناره جویی مینمایند. اما با توجه به حرکات «هیستریک» بشار اسد ( مانند تعیین نخست وزیر برای دمین بار در یک هفته) میتوان دریافت که جنبش سوریه ریشه دار است و مانند جنبش مصر تنها به استعفای یک افسر نظامی (مبارک) بسنده نخواهد کرد و تا سرنگونی رژیم و فروپاشی سیستم پیش خواهد رفت. لذا به خاطر پیامدهای مهم پیروزی جنبش؛ همهٔ کشورها در حال محاسبات و سازماندهی «آرایش» جدید خود هستند.

تحلیل و پیش بینی :

رژیم «اوباشان مقدس» در فکر عقب کشیدن نیروهای خویش است و برای اینکه جای پای خود را در لبنان و غزه به یکباره از دست ندهد؛ به سودان می اندیشد. زیرا سودان به وسیلهٔ «اخوان المسلمین» اداره میشود و راه را برای تسلیح حماس و حزب الله باز میگذارد؛ هرچند که سودان میهماندار مزدوران عربستان سعودی هم میباشد.
نتیجه اینکه : بعد از فروپاشی حاکمیت در سوریه ؛ با اینکه  سودان تنها گزینهٔ ممکن برای حفظ منافع استراتژیک رژیم «اوباشان مقدس» حاکم بر ایران است؛ اما گزینه ای به شدت لرزان و بی ثبات میباشد.

( به روز شده در ۱۵ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای )

آنچه که در آغاز به عنوان «اخراج تعدادی از لبنانیهای هوادار حزب الله و ایران» از بحرین عنوان شد؛ بعد از نشسیت سران عرب در عربستان سعود در حال تبدیل شدن به یک «خانه تکانی» کامل است ( اینجا ) و هزاران نفر در حال بستن بار و بندیلهای خود از امیر نشینهای حوزهٔ خلیج فارس میباشند. این خانه تکانی برای جلوگیری از پس لرزه های «زلزلهٔ سوریه» میباشند تا جلوی هرگونه اقدام تلافی جویانه ای ازطرف رژیم حاکم بر ایران گرفته شود.

(به روز شده در ۱۷ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای )

روز سه شنبه برابر با ۵ آپریل ۲۰۱۱( ۱۶ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای)  در تظاهراتی که در دمشق رخ داد ؛ برای اولین بار نیروهای مخالف دست به سلاح برده و در کمینی که در یکی از محلات دمشق ایجاد نمودند توانستند چند تن از نیروهای سرکوب رژیم اسد را زخمی و دو تن از آنان را به هلاکت برسانند . این یک جهش کیفی در مبارزات مردم سوریه بر علیه خاندان اسد به شمار میرود که تنها بعد از دو هفته تظاهرات مسالمت آمیز؛ مردم سوریه دریافتند که نمیتوانند رژیم اسد را پادار به اصلاحات نمایند و لذا دست به سلاح بردند. تظاهرات روز دوشنبه و سه شنبه در سکوت کامل خبری از سوی رسانه های بین المللی انجام پذیرفته اند.


( به روز شده در ۱۷ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای )

اعلام موضع حکومت مصر ( اینجا ) در رابطه با بحرین ضربهٔ دیگری بر استراتژی کلان «هلال شیعی»  بود که کار رژیم را سخت تر خواهد نمود.

(به روز شده در ۱۷ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای )

گروهی از شیعیان بحرین که «قلادهٔ خامنه ای» را به گردن دارند از ایشان تقاضای کمک و حمایت کرده اند؛ تا ببینیم این ولی امر شیعیان جهان چه تصمیم پیامبر گونه ای اتخاذ نمایند. ( اینجا )
از سوی دیگر خبر میرسد که بشار اسد میخواهد بعد از ۵۰ سال حکومت ننگین و پر ازجنایت خویش به «کردها»ی سوریه که هم چنان از حق تابعیت نیز محروم میباشند و این امر در طی ۵۰ سال اخیر تاثیرات منفی شگرفی بر مردمان «کردستان» در سوریه داشته است که حتی از حقوق اولیهٔ شهروندی هم برخوردار نبودند؛ بالاخره حق تابعیت بدهد. ننگ بر آنهایی که این جنایتی را بر برادران و هم خونانمان رفته است به دلایل مطامع سیاسی یا نادیده انگارند و یا به باد فراموشی سپارند.

 ( به روز شده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای)

گروه خبری «العالم» از طرف مردم سوریه مورد ضرب و شتم قرار گرفت ( اینجا ) و این در حالی است که امروز(جمعه ۱۹ فروردین)  قرار است که تظاهرات وسیعی (از نظر جغرافیایی) در سوریه انجام پذیرد و احزاب کردستان نیز از کردها خواسته اند که به تظاهرات بپیوندند.
خبر دیگر مربوط به سخنرانی سعد حریری در اجلاس گروه ۱۴ مارس بود که دارای لحن تندی بر علیه «اوباشان مقدس» بوده و نشانگر «پشت گرمی» و امیدواری این جریان به سیاستهای جاری منطقه در رابطه با فروپاشی «هلال شیعی» میباشد. ( اینجا )

( به روز شده در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای )

تظاهرات مردم سوریه امروز ۱۹ فروردین نیز ادامه یافت و ۱۷ کشته و تعداد زیادی زخمی بر جای گذاشت و احتمالاً تعداد کشته ها بیشتر خواهد شد ( اینجا ). با عزم راسخی که مردم شهر درعا در پیگیری خواسته های خود دارند و با پیوستن مردم ستمدیدهٔ کردستان به جنبش آزادیخواهی اکنون گامهای نخستین برای توسعهٔ جغرافیایی تظاهرات ها و رادیکال تر شدن آن را برداشته است. شرایط اینگونه نخواهد ماند و با چند حرکت مسلحانه ای که از طرف مبارزین بر علیه نیروهای سرکوب خاندان اسد برداشته شده است؛ نشان از ارتقاء مبارزات دارد. چنین به نظر میرسد که این آتش خاموش نخواهد شد. نکتهٔ جالب اینکه مردم سوریه مانند شیعیان عراق و شیعیان ایران؛ از نیروهای بیگانه برای بمباران سرزمینشان دعوت به عمل نمی آورند و میخواهند به دست خود کار را تمام کنند.

( به روز شده در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای )

حکومت بحرین اخراج «لبنانیهای شیعه» و وابسته به «حزب الله لبنان» را آغاز نموده است ( اینجا ) و آنگونه که بویش می آید امیرنشینهای حوزهٔ خلیج فارس در حال «خانه تکانی» هستند؛ خانه تکانی که گرد و خاکش تنفس رژیم را سنگینتر خواهد کرد.
وزیر امور خارجهٔ رژیم با بیان اظهارات آشتی جویانه ولی همراه با تهدیدهای کمرنگ تر شده؛ شکست خود را در جبههٔ بحرین اعلام نمود ( اینجا )
بعد از مدتها تلاش از طریق «دیپلماسی پنهان» و تهدیدهای توخالی مجلس و وزارت امور خارجه؛ بالاخره  علی اکبر صالحی  صدای تشت شکست «پروژهٔ بحرین» را به گوش همگان رسانید و از در دیپلماتیک «بخیهٔ زخمهای روابط» بر آمد ؛ اما رژیم بعد از این شکست به تکاپوی جدید و با «ماهیت تهاجمی» روی آورده است که در یک سوی آن میتوان عربده های توخالی  «مقتدی الصدر» برای شروع نبرد با آمریکا قرار دارد و در سوی دیگر دمیدن در کرنای به راه انداختن «انتفاضهٔ فلسطینی» که البته از مدتها پیش شروع گردیده است تا بتواند در سایهٔ این دو حرکت تهاجمی؛ رژیم «خاندان اسد»  که همچنان اسیر بحران داخلی ا ست را از سقوط پیش بینی شده نجات دهد و «هلال شیعی» را از خطر ریزش نجات دهد. آنچه که مسلم است این است که با باخت در «پروژهٔ بحرین» ؛ رژیم «دلاوران اسلام» نشان دادند که هر آنچه که در رابطه با «بستن تنگهٔ هرمز» در چند ساعت تنها در حد «عربده های توخالی» بوده است ( در این رابطه «تواناییهای سپاه از رویا تا واقعیت» را در هنر جنگیدن بخوانید) و شدیداً از روی آوردن به «جنگ» پرهیز دارند و این آن چیزی است که در «پروژه های بعدی آمریکا و اروپا» به آن «اهمیت داده خواهد شد»؛ البته رژیم  این را به خوبی میداند و برای پیشگیری از هرگونه تلاش احتمالی قدرتهای اروپایی و آمریکا در جهت به راه انداختن «جنگ مستقیم» بار دیگر به دمیدن در بوق و کرنای «جنگ غیر مستقیم» روی آورده است. 
آنچه که در روزهای اخیر در سکوت نسبی خبری برگزار شده است «تنشهای سنگین» بین حماس و جهاد اسلامی و اسرائیل میباشد. اسرائیل اخیراً سلاح ضد موشک «Iron Dome » را در مرزهای خود با غزه به آزمایش در آورد که در این مرحله گویا چندان موثر هم نبوده است ولی با حملات توپخانه و هلیکوپترهای جنگی و بمباران توانسته است ۱۷ تن از فرماندهان «حماس» و «جهاد اسلامی» را به قتل برساند که چند تن از آنها از فرماندهان اصلی حملات موشکی فلسطینیها میباشند و به همین خاطر «حماس» تقاضای آتس بس نموده است که هنوز از طرف اسرائیل پاسخی به آن داده نشده است. خبر دیگر آنکه دستگاه دیپلماسی مصر با «محمود عباس» در حال تماس است ؛ تا آنها را راضی به شناسایی رسمی «غزه» نماید و ای دو گروه اصلی فلسطینی را دوباره متحد سازد. از طرف دیگر نماینده و یا نمایندگانی از سوی دستگاه روابط خارجی مصر با «خالد مشعل» و «عبدالله رمضان سلاح» در سوریه دیدار کرده اند. بعضی اخبار تایید نشده نیز از «حملهٔ قریب الوقوع» زمینی اسرائیل به غزه خبر میدهند ؛ این منابع معتقدند که تنها با حملهٔ زمینی است که اسرائیل خواهد توانست «زیرساختها» و انبارهای موشکی «حماس» و «جهاد اسلامی» را نابود سازد و در غیر این صورت با عملیات «پاسخگویانه» نخواهد توانست این دو گروه را زمین گیر سازد.
در صورت وقوع چنین جنگی؛ در شرایطی که همهٔ کشورهای خاورمیانه مشغول «بحرانهای داخلی» خود هستند؛ شاید به نتیجه ای که رژیم اسلامی ایران انتظار دارد نینجامد و چه بسا در این دور جدید نبرد؛ «حاکمان غزه» نتوانند فریاد و فغانشان را به گوش جهانیان برسانند.
خبر بسیار مهم دیگری که در رابطه با «تظاهرات مردم سوریه» در روز جمعه اتفاق افتاد و با سکوت خبری برگزار گردید؛ اول وسعت جغرافیایی تظاهرات بود که در ۲۵ شهر اتفاق افتاد و دوم اینکه علاوه بر تعداد احتمالی ۳۰ نفر از مردم که توسط نیروهای سرکوب رژیم اسد کشته شدند؛ حدود ۲۰ نفر نیز از افراد نیروهای سرکوب رژیم اسد توسط مردم به قتل رسیده اند که این بخش را در هیچیک از بولتنهای رسمی خبر گزاریها منتشر نکرده اند و آنچه که در اخبار خبرگزاریهای رسمی آمده است ؛ این گمان را ایجاد میکند که گویا «جنبش مردم سوریه» در حال خاموش شدن است و این مسئله نشان میدهد که هنوز هیچ یک از طرفین اروپایی و آمریکایی در رابطه با رژیم سوریه به یک توافق همه جانبه دست نیافته اند و لذا در شرایط کنونی نمیخواهند «جنبش مردم سوریه» را پوشش خبری بدهند. اما آنچه که مسلم است «مردم سوریه» هر روز مصمم تر و راسخ تر به خیابانها می آیند و کشتن ۲۰ تن از افراد نیروهای سرکوب؛ خود گواه این مدعا است.

( به روز شده در 21 فروردین 1390 معاویه ای )

حملات امیر نشینهای حوزهٔ خلیج فارس همچنان ادامه دارد و گویا دست رژیم «اوباشان مقدس» از مقابله جویی کاملاً کوتاه است. اخبار یا شایعاتی که توسط «مطبوعات» امیر نشینها منتشر میشوند؛ گذشته از راست و دروغ بودن آنها شرایط بسیار تنش آلود سیاسی را ایجاد میکند که برای ترمیم آن پرداخت «تاوانهای سنگینی» را بر گردهٔ «پروژهٔ بحرین» خواهد گذاشت. آش نخورده و دهن سوخته. البته این «گنده گوزی» هم خواندنی است که بیشتر در چهارچوب جنگ داخلی طرفداران ولایت و جریان صفوی نوین؛ مصرف دارد تا در عرصهٔ بین المللی.
از سوی دیگر رژیم خاندان اسد چنان قافیه را باخته است که برای فرو نشاندن اعتراضات مردم در شهر «درعا» دهها هزار نیروی امنیتی به این شهر گسیل داشته است ( اینجا ) ؛ این اقدام حکومت سوریه موجب ایجاد «خلاء امنیتی» در سایر شهرها خواهد گردید.
این بازی موش و گربه و تکذیب کشتارها از طرف رژیم اسد نمیتواند بی انتها باشد و بزودی باید شاهد ایجاد شدن یک « ترک » در سیستم قدرت در سوریه باشیم.

( به روز شده در ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای )

حکومت بحرین دستور ویران کردن ۳ مسجد مرتبط با رژیم ایران را صادر نموده است که هرچند جنبهٔ نمادین دارد اما «نماد» مقابله جویی بیشتر با رژیم حاکم بر ایران است ( اینجا ) .

امروز همچنین بالاخره سکوت خبری در رابطه با «کشته شدن نیروهای سرکوب سوری» توسط مردم در سوریه؛ شکسته شد و خبرگزاری فرانسه آنرا منعکس نمود. ( اینجا )


(به روز شده در ۲۲فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای )

هر روز که خطر سقوط رژیم بیشتر میشود ؛ رژیم «اوباشان مقدس» حاکم بر ایران نیز موضع صریحتری در رابطه با جنبش مردم سوریه میگیرند و نگرانی تا حدی پیش رفته است که دیگر رسوم دیپلماتیک  که یکی از آنها «انتخاب کلمات و جملات سنجیده» است را دیگر به فراموشی سپرده اند و «یلخی »صحبت میکنند. ( اینجا ) گویی که زمانهای « بعدی » وجود ندارد؛ شاید هم برای رژیم اوباشان مسلمان  حاکم بر ایران؛ سوریهٔ بعد از «اسد» دیگر پایان کار است؛ که اینچنین هم هست.

(به روز شده در ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای)

تظاهرات مردم سوریه در روز جمعه ( ۲۶ فروردین ) با شعار «آزادی آزادی» برای اولین بار در دمشق به تظاهرات دهها هزار نفری گسترش یافت ( اینجا ) . این گسترش علیرغم معرفی دولت جدید در روز پنجشنبه و دستور آزادی تعدادی از زندانیان حوادث اخیر توسط بشار اسد نه تنها نتوانست مردم را در خانه ها نگه دارد بلکه نشان داد که این تاکتیکهای مندرس دیگر کارساز نیست و مردم آنقدر به تظاهرات ادامه خواهند داد تا فراگیر شود و هنوز برخلاف هدف رژیم در مرحلهٔ کنونی که «ذله کردن و به ستوه آوردن» مردم است؛ از حضور در خیابانها نه تنها خسته نشده اند بلکه وسعت جغرافیایی و فراگیری آن از نظر کشاندن تعداد بیشتری از مردم به میدان مبارزه یک پیروزی به حساب می آید. رژیم سوریه در آینده شیوه های برخورد خود را باید تغییر دهد هرچند که جای مانور چندانی برایش نمانده است و تنها چیزی که مانده است دست بردن به کشتارهای وسیع میباشد. به هر حال مردم با مشاهدهٔ اولین طلیعه های عقب نشینی از طرف رژیم بیشتر به پیش خواهند رفت و اقشار بیشتری از مردم به آنها خواهند پیوست.

(به روز شده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ معاویه ای)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر