بعد از درگیری احمدی نژاد با «ولی بی اعتبار فقیه» و کشاندن آن به بنگاههای خبر پراکنی داخلی و خارجی؛ و چپانیدن دستها و پاهای خامنه ای در پوست گردو؛ و در آوردن جیغهای گربه وار « نایب امام زمان»؛ اکنون ۴ روز است که احمدی نژاد سکوت کرده است. این سکوت در شرایطی ادامه دارد که همهٔ ولایت مداران از او میخواهند به «جیغهای گربه وار ولی امر مسلمین» لبیک بگوید. اما احمدی نژاد با سکوت خویش به هیکل همگی شان از « ولی امر» تا « موالی» جمیعاً صلوات « ریده » است.
فریب کلمهٔ « ولایی» و یا کلمهٔ مرکب « ولایت پذیری» را نخورید؛ زیرا پس از ورود باند « صفوی نوین» به عرصهٔ قدرت ؛ این کلمه مصداق نوینی پیدا کرده است و به پذیرش ولایت « ولی عصر» اطلاق میشود و دل در گرو ولایت «خامنه ای روضه خوان ۵ تومانی» ندارد زیرا او را از زمان ولادتش که « یاعلی» گفت میشناسد و میداند که چه خبر است.
بازگشت به صحنه بعد از سکوت :
فریب کلمهٔ « ولایی» و یا کلمهٔ مرکب « ولایت پذیری» را نخورید؛ زیرا پس از ورود باند « صفوی نوین» به عرصهٔ قدرت ؛ این کلمه مصداق نوینی پیدا کرده است و به پذیرش ولایت « ولی عصر» اطلاق میشود و دل در گرو ولایت «خامنه ای روضه خوان ۵ تومانی» ندارد زیرا او را از زمان ولادتش که « یاعلی» گفت میشناسد و میداند که چه خبر است.
بازگشت به صحنه بعد از سکوت :
باند «صفوی نوین » که ظاهراً تلفاتی نیز داده است و تعدادی از «وبسایت»های طرفدارانش بسته و یا فیلتر شده اند؛ اکنون بر سر یک « سه راهی » قرار گرفته است :
۱- این ضربه را با اعلام و «قرارداد آتش بس» تحمل کند و به بازسازی و آرایش نوین نیروهای خود برای نبرد آخرین بپردازد. زیرا بستن «قرارداد آتش بس» با پیش کشیدن شرایط انجام میپذیرد و میتواند «حریم دفاعی» برای نیروهای هر دو طرف ایجاد کند.
۲- این ضربه را با در نظر گرفتن ضربات بعدی بپذیرد. ( زیرا در صورت پذیرفتن این ضربه؛ دشمنان ولایتمدارش از وارد آوردن ضربات بعدی ابایی به خود راه نخواهند داد).
۳- مسائل را با مردم به طور علنی مطرح ساخته و « ولی امر مسلمین » را در انظار عمومی به مبارزه طلبیده و بانی حرکتی نوین شود. این گزینه میتواند به یک جنگ تمام عیار میان طرفداران «ولایت خامنه ای» و «ولایت صاحب الامر» بینجامد و نیروهای سرکوب شده در جریان جنبش آزادیخواهی را به دفاع از باند « صفوی نوین» و دفع «ولی فقیه» به میدان بکشاند و هر چند که گزینهٔ بدی نیست؛ اما تلفات فراوانی بر جای خواهد گذاشت.
باند «صفوی نوین» در شرایط کنونی راه اول را برخواهد گزید و صبر پیشه خواهد کرد؛ زیرا با آنکه ضرباتی را متحمل شده است اما در عوض چنان ضرباتی هم بر وجود «ناپایدار» « ولی امر فرزانه» فرود آورده است که قابل ترمیم نیست.
با در نظر گرفتن اینکه بعد از شکست حاکمیت کنونی سوریه به عنوان ستون فقرات «هلال شیعی»؛ رژیم ولایت فقیهی دچار اختلافات عمیق درونی خواهد شد و از سویی دیگر مسئلهٔ جانشینی خامنه ای در آینده ای نزدیک مطرح خواهد شد؛ باند صفوی نوین شانس بالایی در به «ولایت رسانیدن» ولی امری «مطیع» خواهد داشت. لذا خریدن زمان تا رسیدن به زمان « مرگ خامنه ای» بهترین گزینهٔ پیش روی صفوی نوین است.
اگر من جای « صفوی نوین» بودم؛ به هیچ روی دست به حملات دیگر نمیزدم؛ مگر آنکه حمله ای پیشگیرانه برای دفع خطری فوری باشد. اگر من به جای « صفوی نوین » بودم روی « مرگ خامنه ای » سرمایه گذاری مینمودم و نه بی آبرو کردن او؛ زیرا خامنه ای به اندازهٔ کافی و حتی فراتر از آن «بی آبروست» و حلقهٔ مریدان او بسیار تنگ است ؛ اما در تئوریهای «هنر جنگیدن» دشمن بر زمین افتاده حتی تا آخرین تپش قلب هنوز امکان حد اقل یک شلیک را دارد لذا شکستن بت خامنه ای نیاز مند درگیریهای بیشتر است و در گیریهای بیشتر مستلزم تلفاتی دیگر میباشد. « مرگ خامنه ای» و « مرگ پیش رس» و جانگداز« جانشین و یا جانشینان احتمالی» او تنها راه منطقی برای پایان دادن به این دور باطل است.
فرو ریختن دژ «هلال شیعی» و بحرانهای تابع آن در درون حکومت اسلامی ایران اگر با « ارتحال ملکوتی جانشینان احتمالی » ویا«رحلت جانگداز رهبری» و ایجاد « خلاء قدرت حامی هزار فامیلهای اطراف رهبری» همراه شود آن نقطهٔ « ترک و شکاف بزرگ» را ایجاد خواهد کرد که هیچ چیز به جز «حاکمیت موقت نظامی» و یا « کشاندن مردم به خیابانها» برای گذار از « حکومت ولایت فقیهی» به سمت « حکومت ولایی صاحب الامر» نمیتواند آن شکاف را پرکند « ولی امری که حضور مادی ندارد» و دیگر نمیتواند در چیدن مهره ها و تقسیم قدرت نقش فیزیکی داشته باشد. این است آن گزینه ای که اگر من به جای «صفوی نوین» بودم بر روی آن سرمایه گذاری میکردم.
فرو ریختن دژ «هلال شیعی» و بحرانهای تابع آن در درون حکومت اسلامی ایران اگر با « ارتحال ملکوتی جانشینان احتمالی » ویا«رحلت جانگداز رهبری» و ایجاد « خلاء قدرت حامی هزار فامیلهای اطراف رهبری» همراه شود آن نقطهٔ « ترک و شکاف بزرگ» را ایجاد خواهد کرد که هیچ چیز به جز «حاکمیت موقت نظامی» و یا « کشاندن مردم به خیابانها» برای گذار از « حکومت ولایت فقیهی» به سمت « حکومت ولایی صاحب الامر» نمیتواند آن شکاف را پرکند « ولی امری که حضور مادی ندارد» و دیگر نمیتواند در چیدن مهره ها و تقسیم قدرت نقش فیزیکی داشته باشد. این است آن گزینه ای که اگر من به جای «صفوی نوین» بودم بر روی آن سرمایه گذاری میکردم.
کژدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر