۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

شمشیرها از رو بسته شدند

خبرها چنان به سرعت برق و توفانهای سهمگین میگذرند که یک گروه حرفه ای ۲۴ ساعته میخواهد تا آنها را رصد کنند؛ کلاسه بندی کنند و سپس بر آیند آنها را در سبد «تحلیل سیاسی» و «پیش بینی وقایع آتی» قرار دهند. من شخصاً انتظار این توفان را در دو یا سه ماه آینده؛ داشتم. اما گویا «خبر سازان» نمیتوانند بیش از این صبر کنند و طلوع خورشید « آخرین نبرد» همگان را به بیداری و بستن شمشیر واداشته است ( البته جنبش نوجوان دموکراسی خواهی همچنان در خواب است و آقایان رضا تقی زاده و مجید محمدی هم در انتظار هستند که ببینند چه میشود و بعد هر کدام در مقاله ای بین ۸ تا ۱۲ متری بنویسند که اینطوری شد. اما من که کاره ای نیستم و برای مقاله هایم هم از رادیو فردا و آلمان به صورت متری پولی نمیگیرم؛ بهتر است که پیشاپیش بگویم که چه خواهد شد؟ و آفتاب نبرد در کجا غروب خواهد کرد؟ بهتر است مقالهٔ قبلی را یکبار دیگر بخوانید تا وارد بحث شویم ).
احمدی نژاد بعد از «دولت صبر و انتظار» نامیدن گروه کاری خود که نوعی اولتیماتوم به «رهبر فرزانه» بود نتوانست زیاد صبر کند و با عزل وزیر اطلاعات چنان ضربه ای بر ملاج «نایب امام زمان» فرود آورد که باعث بیداری سراسیمهٔ ایشان در پیش از نماز صبح شد و آن امام فرزانه از روی شتاب و عجله « حکم حکومتی ابقاء وزیر اطلاعات» را بر روی «دستمال کاغذی مستراح» نوشت و طرفداران احمدی نژاد هم به بهانهٔ اینکه این حکم حکومتی بر روی «دستمال مستراح» نوشته شده است در واقعی بودن آن شک کردند و بعد از مدتی بگو مگو؛ میان هواداران «شعیب ابن صالح» و «سید خراسانی»؛ اینبار نوبت «شعیب ابن صالح» بود که سکوت «امام زمانی » پیشه کند و آخر الامر چماق دوم را بر ملاج «ولی امر مسلمین جهان» وارد کند و بگوید که : «حیدر مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست» و خودش مسئولیت وزارت را تا انتصاب وزیر بعدی به عهده بگیرد ( اینجا ).
وبسایت «دولتیار» که این خبر را اعلام کرد در عرض چند دقیقه آنرا «حذف» نمود و دلیل آنرا در قسمت نظرات خوانندگان «حکم دادستانی» اعلام نمود ( اینجا ). اما دیگر کار بیخ پیدا کرد و به رادیو فردا هم کشیده شد ( اینجا ). داستان خامنه ای در رابطه با احمدی نژاد به یکی از داستانهای مثنوی معنوی ؛ میماند که کنیزک « کدو » را ندید و تنها شیفتهٔ بزرگی « آلت خر » شد ؛ که اگر این «مثنوی عرفانی» را بخوانید؛ کاملاً به حال خامنه ای کبیر واقف خواهید شد که شاید اکنون به بیش از ۷۲« بخیه» به یاد ۷۲ تن شهدای کربلا نیاز داشته باشد. در آخرین تحول از این نوع «رهبر فرزانه» نامهٔ دیگری و اینبار بر روی کاغذی از نوع دیگر نوشته و مورد خطابش را هم از احمدی نژاد به وزیر اطلاعات تغییر داده و از ایشان خواسته است که به انجام وظیفه ادامه دهد ( اینجا ) . اما اینکه خامنه ای نامهٔ  « دو پهلو»ی دومش را مستقیم به وزیر اطلاعات نوشته است ( اینجا ) معنی « اولتیماتوم» به احمدی نژاد را دارد و در واقع خودش را به عنوان « رئیس دولت» یعنی « رئیس جمهور» قرار داده است و به زبان دیپلماتیک گفته است که «حواست جمع باشد» و گرنه «عزل» میشوی و خودم رئیس جمهور میشوم. این حرکت نشان میدهد که خامنه ای دچار درد شدید «پارگی جوارح» شده است ولی همچنان از وجود « کدو » خبر ندارد.
اما سوال این است که این « درگیری » پیش رس که با فرمان «زیر میزی» خامنه ای برای ریشه کنی باند «صفوی نوین» و بریدن شاخ و برگهای آن کلید خورد؛کار را به جاهای باریک کشانیده است. حال ببینیم که طرفهای درگیری چه در چنته دارند؟

آنچه که خامنه ای دارد :

۱- بخشی از سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی.
۲- دار و دستهٔ خامنه ای چیزی بیش از این در دست ندارد و داستان با زمان «عزل بنی صدر» تفاوت دارد.

آنچه باند «صفوی نوین» دارد:

۱- بخشی دیگر از سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی.
۲- نیروهای سردرگم نیروی انتظامی که میتوانند به راحتی از صحنهٔ سرکوب خارج شوند.
۳- اسناد بسیار زیادی که در طول این ۲۰ سال «به قول خاتمی» در رابطه با پرونده های فساد «ولایتمداران» دارد و صد در صد نیز به عنوان یک برگ مهم از آنها استفاده خواهد نمود ( مانند اسناد پالیزدار ).
۴-قدرت به میدان کشانیدن نیروهای وسیعی از مردم برای «جمهوری بدون ولایت فقیه» و باز گذاشتن دست مردم در انتقام از آخوندها و چه بسا پشتیبانی مسلحانه از تظاهرات های « ضد ولایت فقیه ».
۵- به راه انداختن « جوخه های مرگ» و کشتار ارازل «ولایتمدار» در هر لباسی.
اگر اینگونه تنشها ؛ بیش از این شدت پیدا کند؛ سخنان «سالار آبنوش» به صورتی بسیار زود هنگام به واقعیت  تبدیل خواهد شد ( اینجا ) و ( اینجا )  را به دقت بخوانید و به لحن کلام تهدید آمیزی که بوی خون میدهد توجه نمایید.
اکنون خامنه ای شاید اندکی در آن مغز «خرش» فرو رفته باشد که نمیتوان بازیهای پیشین را با «شریک جرمش» یعنی باند صفوی نوین تکرار کند. اما حتی اگر در شرایط کنونی نیز «آتش بس» برقرار شود ؛ طرفین به بازیهای شدیدتر در پشت پرده ادامه خواهند داد و نهایت کار همچنان یک انفجار خواهد بود.
این جنگ درونی؛ شرایط نوینی برای نیروهای مبارز دموکراسی خواه پدید خواهد آورد که البته استفاده از آن نیز احتیاج به «لیاقت» دارد و وجود شرایط مطلوب به خودی خود به دموکراسی نخواهد انجامید.

کژدم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر