گاهی بهتر است که به سکوت روی آورد و به جای دنبال کردن وقایع هیجان انگیز روزانه؛ به افقهای دور تری نگریست. هر چند که ۹۹ در صد خوانندگان اخبار و تحلیلها؛ به دنبال «هیجان» هستند. به همان دلیل که بسیاری از تماشاگران فیلمهای سینمایی؛ به فیلمهای هیجان انگیز گرایش دارند. آن یک درصد بقیه را که در درجات گوناگون به «عمق» فکر میکنند؛ فراموش کنید. زیرا بخشی از آن یک درصدیها «گنگهای خوابدیده» هستند و بخش دیگر آنها؛ «سازندگان آینده» میباشند و عمق «خوراک گنگهای خواب دیده»؛ تحلیل نتیجهٔ نهایی حرکات و عملیات بخش دیگر است که «آینده سازان» میباشند؛ و زمانی که نتیجهٔ نهایی عملیاتهای آنها (آینده سازان) به سطح «خبر» میرسد؛ نشان از این دارد که: «کار تمام شده است» و حالا آن «گنگهای خوابدیده» هرچقدر که میخواهندمیتوانند تحلیل کنند؛ زیرا «کار تمام شده است» و کار آن تحلیلگران کذایی؛ حد اکثر در حدّ «باستان شناسی» است و به زبان مؤدب کژدمی: «خبر این است که همهٔ تان گاییده شده اید و حالا میتوانید هرچقدر که میتوانید تاریخ گاییده شدنتان را تحلیل کنید» و همچنان در «لجنزار تحلیل گذشته = تاریخ = باستان شناسی خبری» باقی بمانید. زیرا «تاریخ را نمیتوان اصلاح کرد و دوباره نوشت» و «نهایت تحلیل تاریخ» در خوشبینانه ترین حالت؛ شما را به «لحظهٔ اقدام به تحلیل اخبار» میرساند که «آن لحظه» نیز به خودی خود؛ «بخشی از تاریخ» است و اسف بار تر اینکه: شما را در «منجلاب و باتلاق تحلیل گذشته ها و تاریخ» نگاه می دارد و «بُن بست تحلیل تاریخ» راهی به آینده ندارد. در این وبلاگ نوشتاری مربوط به گونه های مختلف تحلیل وجود دارد که فکر میکنم؛ از «کم خواننده ترین» نوشته ها بود و همچنان هست. (حوصلهٔ نبش قبر ندارم و اگر خواننده ای میخواهد با انواع تحلیل آشنا شود میتواند این سختی را خودش پذیرا شود).
غولهای خبری
وظیفهٔ غولهایی که در عرصهٔ «خبر رسانی - تحلیل» از قبیل روزنامه ها و رادیوها و تلویزیونها فعالیت میکنند؛ این است که ضمن انتقال اخبار؛ وظیفهٔ اصلی خود یعنی «مغز شویی» را به پیش ببرند. برای نمونه به این نوشتار از BBC توجه کنید که میتوان آنرا به عنوان «سخیف ترین تحلیل» که حتّی نمیتوان انتظارش را از «غول خبری - تحلیلی BBC » داشت را به خورد خوانندگان و بینندگانش میدهد و نگارندهٔ این تحلیل خود را در هیکل یک «ساندیس خور» که در یک وبسایت «تشتک نیوزی» به نوشتن مطالب مزخرف مشغول است؛ ظاهر می سازد (اینجا). در این «تحلیل ؟؟؟؟!!!!» آنچه که به عنوان بزرگترین شاخصهٔ تاریخی «انتخابات ریاست جمهوری آمریکا» مورد بررسی قرار گرفته است؛ مسئلهٔ «سِنّ کاندیداها» است. همین نوشتار میتواند شما را به عمق لجنزاری که BBC در تلاش کشانیدن خوانندگان خود به آن است؛ آگاه سازد. گویی که جنگلی آتش گرفته است و تحلیلگر نان به نرخ روز خور BBC در حال گزارش دادن از سَنّ «جوان ترین سوسک» و «سالخورده ترین سوسک» که در این آتش سوزی «شهید شده اند» می باشد. این نوشتار را باید «سخیف ترین نوشتار تحلیلی BBC » نام نهاد که میتواند «جایزهٔ تمشک طلایی» در عرصهٔ «اطلاع رسانی» را به خود اختصاص دهد. البتّه فکر نکنید که سایر «غولهای خبری - تحلیلی» بهتر هستند... بلکه این شما هستید که باید «بهترین» باشید و «مو» را از «لای ماست» بیرون بکشید. البته من به «تعلیم و تربیت برای انشتین شدن» هیچ اعتقادی ندارم. «انشتین» شاگردان بسیاری داشت؛ امّا هیچ یک از آنها جای او را نگرفتند زیرا («انشتین»؛ انشتین زاده میشود = شمن؛ شمن زاده میشود» و آموزش و پرورش نمیتواند شَمَن تولید کند). لذا اگر «بهترین» نیستید؛ تقصیر «انشتین» نیست و باید بر علیه ریشه های ژنتیک و درجهٔ هوش خود(IQ) خود شکایت کنید.
در بسیاری از نوشته های پیشین این وبلاگ؛ به «لیبرالیسم لجام گسیخته» و بویژه «لیبرالیسم لجام گسیختهٔ اقتصادی» در آمریکا که بدون داشتن یک «استراتژی ملّی سیاسی - اقتصادی» به «سرمایه داری جهانی» انجامید و «استراتژی دهکدهٔ جهانی» از دل آن بیرون آمد و همچنین مقابلهٔ «ناسیونالیسم روسی و چینی» در برابر «استراتژی دهکدهٔ جهانی» که با شعار «New World Order » به میدان آمده است؛ به صورت جسته و گریخته؛ اشاره هایی داشته ام؛ امّا مبارزات انتخاباتی کنونی آمریکا و ظهور «جنبش ترامپیست ها» توانست آن «جسته و گریختگی ها» را به همدیگر وصل کرده و نتیجهٔ نخستین آن این نوشتار است.
New World Order
شاید هماهنگی آقای اوباما و خانم کلینتون؛ در کنار آقای مک کین و میت رامنی و جورج بوش و رهبران اروپا در رابطه با آنچه که در سالهای اخیر در خاورمیانه با عنوان «بهار عربی» گذشت و ناگهان همهٔ آنها در پشت یک سنگر قرار گرفتند تعجب آور باشد. امّا تعجب آورتر این بود که چرا تمامی همین سران شناخته شده؛ در یک هماهنگی کامل؛ نخواستند که به «بحران سوریه» و نسل کشی هایی که از طرف «حکومت ننگین صفوی + رژیم علوی بشار اسد» در سوریه سازماندهی شد؛ پایان دهند و با «مَلَچ مولوچ» کردن؛ کار را تا ظهور «داعش» ادامه دادند و سپس ژنرالهای آمریکایی جنگهای ۳۰ ساله را برای خاورمیانه پیشبینی نمودند؟
ظهور داعش محصول مشترک همان سران سیاسی و حاکمیت ننگین صفوی حاکم بر ایران و سایر بازیگران منطقه ای از قبیل ترکیهٔ عثمانی و عربستان سعودی و قطر است. امّا همانگونه که در گفتارهای پیشین اشاره کرده و بارها توضیح داده ام؛ کشورهای غربی نقش «هدایت کننده و کنترل بحران» را داشته اند و قدرتهای منطقه ای نقش «بازیگران بحران» را به عهده گرفته اند.
حاکمیت انگلهای صفوی حاکم بر ایران؛ از ترس «از دست دادن دژ هلال شیعی = امنیت حاکمیت خود» و حاکمیتهای عربی منطقه؛ از ترس «ازدست دادن حاکمیت»؛ وارد این معرکه شده به طور مجّانی در حال پیش بُردنِ اهداف آنچه که با شعار «New World Order» وارد میدان شده است .... هستند. یعنی: «بوجود آوردن اپوزیسیونهای فعال و کشتارگر منطقه ای»؛ که به تفصیل در این رابطه سخن گفته ام؛ یکی از استراتژیهای «سرمایهٔ جهانی» برای «باز تعریف ژئو پولیتیک جهان» است و اگر همچنان کسانی (دایناسورها و نئاندرتالهای اندیشهٔ سیاسی) وجود دارند که میخواهند «راز بقای حکومت کثیف صفوی حاکم بر ایران» را بگشایند؛ میتوانند با مروری ساده بر جنگهای زرگری جناح های سیاسی و دولت کنونی آمریکا که ادامهٔ جورج بوش و کوندالیزا رایس می باشد و همچنین مواضع سیاستمداران اروپا در رابطه با «تاریخچهٔ کوتاه بهار عربی»؛ این راز «سر به مُهر» را به سادگی گشوده و با چشمانی باز بر آن بنگرند. شاید راز عدم توجّه «اوباما» به شعار «جنبش یوتیوبی ۸۸» (اوباما ... اوباما ... یا با اونا یا با ما) نیز گشوده شود.
زمانی که کشته شدن بیش از نیم میلیون نفر و زخمی و معلول شدن بیش از یک میلیون نفر و آوارگی بیش از ۷ میلیون نفر در سوریه و همچنین گسیختگی تمامی تار و پودهای اجتماعی - اقتصادی - سیاسی در آنچه که «کشور لیبی» نامیده می شد؛ از طرف آنچه که «ظاهراً حکومتهای غربی» نامیده میشود؛ به پشیزی خریده نشد؛ شاید بتواند برخی چشمها را باز کند؛ تا از خود بپرسند که:
راستی چه خبر است؟ کدامین سرنوشت شوم را بر پیشانی این «گلّه ها» خواهند نوشت؟ .... و ... «نویسندگان» چه کسانی هستند؟
(ادامه دارد)
کژدم
غولهای خبری
وظیفهٔ غولهایی که در عرصهٔ «خبر رسانی - تحلیل» از قبیل روزنامه ها و رادیوها و تلویزیونها فعالیت میکنند؛ این است که ضمن انتقال اخبار؛ وظیفهٔ اصلی خود یعنی «مغز شویی» را به پیش ببرند. برای نمونه به این نوشتار از BBC توجه کنید که میتوان آنرا به عنوان «سخیف ترین تحلیل» که حتّی نمیتوان انتظارش را از «غول خبری - تحلیلی BBC » داشت را به خورد خوانندگان و بینندگانش میدهد و نگارندهٔ این تحلیل خود را در هیکل یک «ساندیس خور» که در یک وبسایت «تشتک نیوزی» به نوشتن مطالب مزخرف مشغول است؛ ظاهر می سازد (اینجا). در این «تحلیل ؟؟؟؟!!!!» آنچه که به عنوان بزرگترین شاخصهٔ تاریخی «انتخابات ریاست جمهوری آمریکا» مورد بررسی قرار گرفته است؛ مسئلهٔ «سِنّ کاندیداها» است. همین نوشتار میتواند شما را به عمق لجنزاری که BBC در تلاش کشانیدن خوانندگان خود به آن است؛ آگاه سازد. گویی که جنگلی آتش گرفته است و تحلیلگر نان به نرخ روز خور BBC در حال گزارش دادن از سَنّ «جوان ترین سوسک» و «سالخورده ترین سوسک» که در این آتش سوزی «شهید شده اند» می باشد. این نوشتار را باید «سخیف ترین نوشتار تحلیلی BBC » نام نهاد که میتواند «جایزهٔ تمشک طلایی» در عرصهٔ «اطلاع رسانی» را به خود اختصاص دهد. البتّه فکر نکنید که سایر «غولهای خبری - تحلیلی» بهتر هستند... بلکه این شما هستید که باید «بهترین» باشید و «مو» را از «لای ماست» بیرون بکشید. البته من به «تعلیم و تربیت برای انشتین شدن» هیچ اعتقادی ندارم. «انشتین» شاگردان بسیاری داشت؛ امّا هیچ یک از آنها جای او را نگرفتند زیرا («انشتین»؛ انشتین زاده میشود = شمن؛ شمن زاده میشود» و آموزش و پرورش نمیتواند شَمَن تولید کند). لذا اگر «بهترین» نیستید؛ تقصیر «انشتین» نیست و باید بر علیه ریشه های ژنتیک و درجهٔ هوش خود(IQ) خود شکایت کنید.
در بسیاری از نوشته های پیشین این وبلاگ؛ به «لیبرالیسم لجام گسیخته» و بویژه «لیبرالیسم لجام گسیختهٔ اقتصادی» در آمریکا که بدون داشتن یک «استراتژی ملّی سیاسی - اقتصادی» به «سرمایه داری جهانی» انجامید و «استراتژی دهکدهٔ جهانی» از دل آن بیرون آمد و همچنین مقابلهٔ «ناسیونالیسم روسی و چینی» در برابر «استراتژی دهکدهٔ جهانی» که با شعار «New World Order » به میدان آمده است؛ به صورت جسته و گریخته؛ اشاره هایی داشته ام؛ امّا مبارزات انتخاباتی کنونی آمریکا و ظهور «جنبش ترامپیست ها» توانست آن «جسته و گریختگی ها» را به همدیگر وصل کرده و نتیجهٔ نخستین آن این نوشتار است.
New World Order
شاید هماهنگی آقای اوباما و خانم کلینتون؛ در کنار آقای مک کین و میت رامنی و جورج بوش و رهبران اروپا در رابطه با آنچه که در سالهای اخیر در خاورمیانه با عنوان «بهار عربی» گذشت و ناگهان همهٔ آنها در پشت یک سنگر قرار گرفتند تعجب آور باشد. امّا تعجب آورتر این بود که چرا تمامی همین سران شناخته شده؛ در یک هماهنگی کامل؛ نخواستند که به «بحران سوریه» و نسل کشی هایی که از طرف «حکومت ننگین صفوی + رژیم علوی بشار اسد» در سوریه سازماندهی شد؛ پایان دهند و با «مَلَچ مولوچ» کردن؛ کار را تا ظهور «داعش» ادامه دادند و سپس ژنرالهای آمریکایی جنگهای ۳۰ ساله را برای خاورمیانه پیشبینی نمودند؟
ظهور داعش محصول مشترک همان سران سیاسی و حاکمیت ننگین صفوی حاکم بر ایران و سایر بازیگران منطقه ای از قبیل ترکیهٔ عثمانی و عربستان سعودی و قطر است. امّا همانگونه که در گفتارهای پیشین اشاره کرده و بارها توضیح داده ام؛ کشورهای غربی نقش «هدایت کننده و کنترل بحران» را داشته اند و قدرتهای منطقه ای نقش «بازیگران بحران» را به عهده گرفته اند.
حاکمیت انگلهای صفوی حاکم بر ایران؛ از ترس «از دست دادن دژ هلال شیعی = امنیت حاکمیت خود» و حاکمیتهای عربی منطقه؛ از ترس «ازدست دادن حاکمیت»؛ وارد این معرکه شده به طور مجّانی در حال پیش بُردنِ اهداف آنچه که با شعار «New World Order» وارد میدان شده است .... هستند. یعنی: «بوجود آوردن اپوزیسیونهای فعال و کشتارگر منطقه ای»؛ که به تفصیل در این رابطه سخن گفته ام؛ یکی از استراتژیهای «سرمایهٔ جهانی» برای «باز تعریف ژئو پولیتیک جهان» است و اگر همچنان کسانی (دایناسورها و نئاندرتالهای اندیشهٔ سیاسی) وجود دارند که میخواهند «راز بقای حکومت کثیف صفوی حاکم بر ایران» را بگشایند؛ میتوانند با مروری ساده بر جنگهای زرگری جناح های سیاسی و دولت کنونی آمریکا که ادامهٔ جورج بوش و کوندالیزا رایس می باشد و همچنین مواضع سیاستمداران اروپا در رابطه با «تاریخچهٔ کوتاه بهار عربی»؛ این راز «سر به مُهر» را به سادگی گشوده و با چشمانی باز بر آن بنگرند. شاید راز عدم توجّه «اوباما» به شعار «جنبش یوتیوبی ۸۸» (اوباما ... اوباما ... یا با اونا یا با ما) نیز گشوده شود.
زمانی که کشته شدن بیش از نیم میلیون نفر و زخمی و معلول شدن بیش از یک میلیون نفر و آوارگی بیش از ۷ میلیون نفر در سوریه و همچنین گسیختگی تمامی تار و پودهای اجتماعی - اقتصادی - سیاسی در آنچه که «کشور لیبی» نامیده می شد؛ از طرف آنچه که «ظاهراً حکومتهای غربی» نامیده میشود؛ به پشیزی خریده نشد؛ شاید بتواند برخی چشمها را باز کند؛ تا از خود بپرسند که:
راستی چه خبر است؟ کدامین سرنوشت شوم را بر پیشانی این «گلّه ها» خواهند نوشت؟ .... و ... «نویسندگان» چه کسانی هستند؟
(ادامه دارد)
کژدم