۱۳۹۶ آذر ۱۴, سه‌شنبه

کشته شدن علی عبدالله صالح و پیامدها

حتّی زمانی که گروه و یا سازمانی به اجرای Plan - B کشانده میشود؛ نشان از این دارد که Plan - A دیگر جواب نمیدهد و شکست خورده است. امّا کشتن علی عبدالله صالح نشانی از کلید خوردن Plan - B ندارد؛ بلکه نشانهٔ سردرگمی  است. 
نتیجهٔ تصمیم احمقانه از روی  سردرگمی؛ نزول بلایای دیگری در جبههٔ یمن را برای انگل فرزانه و حوثهای بدبخت به ارمغان خواهد آورد. 
ذهنهای علیل حزبلبلی شاید اینگونه بپندارند که شکست در یک جبهه و آنهم جبهه ای که «مزدوران» در آن میجنگند؛ اهمیّتی ندارد و به سادگی میتوان آن جبهه را تعطیل نمود و بر روی جبهه های دیگر متمرکز شد (روسها نیز در رابطه با رژیم شیعی همینگونه فکر میکنند).
 باید خدمتشان عرض کنم که : «این تو بمیری؛ از آن تو بمیریها نیست و بساط داعش برچیده خواهد شد». .... همان پاسخی که زمانی به پرسش یکی از خوانندگان که پرسیده بود: «آیا فکر میکنید که این بار داعش در سوریه و عراق شکست خواهد خورد؟»(نقل به معنی)؛ دادم.
دوران شیعه و سنّی و اخوان بازی (محصولات منطقه ای گلوبالیستها) به سر آمده است را اکنون با چشمهای کور نیز میتوان دید و به روشنی میبینیم که «رجب خردوغان»؛ پس از پشتک و وارو زدنهای دوران حکومت گلوبالیستها؛ اکنون از فرط فشار نمیداند که آیا باید با پیشانی اش و یا سوراخ کونش سجده کُنَد؟. 
اگر «گلوبالیستها» به «حزب اللّاغی های شیعه» برای پی ریزی جبههٔ «حزب اللّاغیهای سُنی» کوچه دادند تا زیربنای «جنگهای ۳۰ ساله» را بریزند  اکنون پس از گذشت بیش از ۱۰ ماه میبینیم که «دونالد ترامپ» موجود مفلوک و شمپانزه ای مانند «احمدی نژاد» و «جنّ گیران» اطرافش نیست که برای انگل فرزانه جای دوست و دشمن را نشان دهد؛ بلکه «دونالد ترامپ» نتیجهٔ غلظت اندیشهٔ «احیای دوبارهٔ آمریکا» در میان آمریکایی ها است. 
آنچه که من (کژدم) از آن به «ظهور عقاب بزرگ» یاد کردم. لذا از نظر من کوچه دادنها  برای ارازل و اوباشان اسلامی در خاورمیانه و افغانستان و «کثافتستان» تمام شده اند و جمع کردن بساط «داعش» در سوریّه و عراق به معنی ظهور علایم جمع کردن حاکمیّت «بساط تشیّع صفوی» در خاورمیانه است. 

علی عبدالله صالح

آیا این شخص در همین ۵ روزِ پیش بر اثر خواب نما شدن؛ به روشن شدگی رسید که دیگر «جنگ بس است» و باید صلح نمود و یمن را آباد کرد؟  البتّه که نه ...
این شخص و حزبش (به جای حزب سیاسی بخوانید اتّحادیهٔ برخی قبایل شیعیان زیدی)؛ پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا؛ مانند بسیاری دیگر؛ در میان سردرگمی و مالیخولیا سرگردان بود و نمیدانست که حرفهای CNN و NY Times را بپذیرد؟ و یا با واقعیّت تولّد «عقاب بزرگ» کنار بیاید.
این خواب آلودگی و مالیخولیا با ظهور ولیعهد جوان عربستان و قدرت نمایی آمرکا در خاورمیانه؛ به پایان رسید و علی عبدالله صالح دریافت که ادامهٔ سرمایه گذاری بر روی انگل فرزانه و هلال شیعی؛ رفتن به سوی پرتگاه است.
امّا  حوثیها با کُشتن علی عبدالله صالح؛ به قصد فرار از دوزخ؛ ... به سوی دوزخی بسیار ویرانگر تر شتافتند.
یمن مثل ایران نیست که بتوان با کشتن بختیارها و قاسملوها؛ راه را برای بهشتِ ثباتِ رژیم صفوی باز کرد؛ بلکه یمن یک «قبیله زار» است و به همین دلیل؛  حوثیها نه تنها نخواهند توانست جبهه های خود را مستحکم تر کنند؛ بلکه آتش جنگ داخلی میان قبایل شیعیان زیدی را نیز بر افروختند.
مهم نیست که علی عبدالله صالح و برخی از سران حزبِ علی عبدالله  صالح کشته شدند؛ بلکه مهمّ این است که : اکنون «آتش در درون خانهٔ زیدیها» افتاده است.

کژدم

۳ نظر:

  1. کژدم عزیز ممنون از نوشته هات که هیچ معادلی نداره بسیار بسیار ارزشمند و پر معناست...من به شخصه در زندگی شخصی خودم بسیار تاثیر گزار بوده نوشته های شما..درود بر شما

    پاسخحذف
  2. جناب کژدم شمه ای از نظرتون در این مقطع از اقتصاد جهانی و اقتصاد چین و اینده اون را بیان می کنید ممنون می شم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. جناب ناشناس

      اقتصاد جهانی را ول کنید. ایران یکی از پمپ بنزینهای کوچک در یکی از جاده خاکیها و «مال رو»های اقتصاد جهانی است که در آن چندتا «خِرت و پِرت» هم میفروشد.

      سیاست جدید رژیم انگلهای صفوی پس از ماجرای سعد حریری؛ علنی کردن گام به گام حضور نظامی در یمن بود.
      اظهار شادی از کشته شدنِ علی عبدالله صالح از طرف رده بالاهای رژیم؛ آخرین مرحله از این سیاست بود که با اظهار شادی اکبر ولایتی؛ به بیت انگل فرزانه کشیده شد.
      امّا حوثیها اکنون در محاصرهٔ چند حلقه ای قرار خواهند گرفت و حلقه های جدید را همانهایی تشکیل خواهند داد که قبلاً متحد آنها بودند و میتوانند حلقه های بسیار مؤثری باشند.
      حلقه های محاصرهٔ رژیم انگلهای صفوی نیز روز به روز با ورود کشورهای اروپایی به حلقهٔ یاران ترامپ؛ تنگتر خواهد شد.
      نامهٔ اخیر رئیس سازمان CIA نیز نوعی اولتیماتوم بود. رژیم نخواهد توانست از درگیری مستقیم فرار کند. با اینکه تمامی تلاشش به ادامهٔ جنگ نیابتی است؛ امّا «این تو بمیری ... از آن تو بمیریها نیست».
      حملات «نوک سوزنی» نظامی اسرائیل نشان میدهد که میخواهند زنبورها را از لانه بیرون بکشند و اگر بیرون کشیده نشوند؛ به سراغ آتش و دود خواهند رفت.
      ماجرای به رسمیت شناخته شدن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل نیز در همین رابطه است. این ماجرا را باید نوعی سوزن فرو کردن به «دُمل چرکین» نامید. امّا آمریکا اهداف دیگری را در این ماجرای «پایتخت بازی» دنبال میکند که کشف آنرا به «مغز شما» حواله میکنم.
      فعلاً بهتر است خود را برای آش نذریهای «اربعین» آماده کنید. اقتصاد ایران چنین سهمی از اقتصاد جهانی است.

      امیدوارم که «جناب فهم» شده باشد.

      ساکت هستم. امّا «جناب» نیستم.

      حذف