زمانی که خانم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجهٔ آمریکا در پایان مذاکرات صلح اعلام نمود که « آمریکا چون کوه از امنیت اسرائیل دفاع خواهد کرد» در ظاهر به نظر میرسید که این سخن تکرار مکرر سخنان مشابهی است که تا کنون گفته شده اند. اما امروز طبق خبری که در منابع اطلاعاتی غربی منتشر شده است؛ نیروهای ویژهٔ آمریکا طی توافقی که با رئیس جمهور مصر آقای مرسی انجام شده است؛ در عرض چند روز آینده در صحرای سینا مستقر خواهند شد. وظیفهٔ این نیروها به قرار زیر خواهد بود:
۱- بستن راههای مواصلاتی برای قاچاق اسلحه که از طریق سودان و لیبی به صحرای سینا وارد میشوند.
۲- حفاظت از مرزهای مشترک باریکهٔ غزه با مصر در خاک مصر برای جلوگیری از ورود اسلحه به غزه.
۳- ساختن پُستهای الکترونیک در سراسر مرزهای صحرای سینا برای کنترل الکترونیکی مرزها.
۴- این نیروهای ویژه در کنار ارتش مصر جلوگیری از هرگونه قاچاق اسلحه به سمت غزه را تضمین نموده و بهانه های احتمالی اخوان المسلمین در رابطه با عدم توانایی در جلوگیری از قاچاق سلاح را تا حدود زیادی خنثی خواهند نمود.
به همین دلیل است که با اینکه ۷۵ هزار نیروی ذخیره از طرف دولت اسرائیل برای حملهٔ زمینی فراخوانده شده بودند و نظر سنجیهای مستقل نشان میدادند که اکثریت مردم اسرائیل موافق حملهٔ زمینی برای یکسره نمودن کار و تضمین آرامش حد اقل برای چند سال هستند آقای ناتانیاهو در یک گردش ۱۸۰ درجه ای موافتنامهٔ آتش بس را پذیرفت و آقای مرسی نیز قهرمان صلح و آتش بس شد.
.... و بازهم به همین دلیل است که فرماندهان سپاه پاسداران برای اینکه صورت خود را با سیلی سرخ نگهدارند شروع به رجزخوانی نموده و گفتند که « ما تکنولوژی ساخت موشک» را به غزه انتقال داده ایم.... یعنی اینکه اگر راهها را ببندید برایمان مهم نیست.
..... و باز هم از همین روست که سفیر رژیم اسلامی حاکم بر ایرن در اردن؛ به حکومت اردن پیشنهاد «نفت مجانی» میکند؛ آنهم در ازای روابط تجاری و گردشگری (اینجا) که البته منظور ایشان را اگر از لفافهٔ «لایه ها» بیرون آوریم معنایش این میشود:
حکومت سوریه در حال مرگ است؛ ما ۳۴ سال است که به آنها نفت مجانی میدادیم و حالا لوله های نفت مجانی را اندکی طولانی میکنیم تا به اردن برسد و به این طریق حوزهٔ نفوذ جدیدی که بتوانیم از آن طریق هم حزب الله لبنان را حمایت کنیم و هم فلسطینیهای اردن را سازماندهی کنیم و هم حکومت سلطان اردن را هم تغییر بدهیم فراهم میشود. من فکر میکنم که این پیشنهاد بسیار ناشیانه بوده است و به همین دلیل نیز علنی شد و در صدر اخبار قرار گرفت.
..... و باز هم به همین دلیل است که آقای مرسی (قهرمان صلح و آتش بس)؛ جرأت میکند که یک شبه از مقام ریاست جمهوری خود را به مقام «رهبری» برساند و هرگونه مخالفت با دستورات خود را ممنوع اعلام کند و جالبتر اینکه دولت آقای اوباما نیز به مخالفین آقای مرسی نصیحت میکند که بهتر است مخالفتشان را از طریق راههای گفتگو و مسالمت جویانه دنبال کنند.
نتیجه:
ا- حاکمیت بعثی-علوی سوریه در حال سقوط و فروپاشی است؛ بنا بر این حاکمیت آیندهٔ سوریه که از هم اکنون به رسمیت شناخته شده است؛ خود را آمادهٔ گفتگوهای نهایی صلح با اسرائیل میکند.
۲- زمانی که سخن از صلح میان سوریه و اسرائیل به میان می آید؛ معنایی بسیار وسیعتر از «بلندیهای جولان» دارد و فلسطین نیز بخشی از آن است. لذا با جنگ ۸ روزه و دخالت برادران مصری و ترکهای عثمانی حماس آخرین تیر را به مغز خود شلیک نموده است و جهاد اسلامی نیز بعد از این باید مانند گربه با دُم خودش بازی کند. سلفی-جهادی های صحرای سینا و باریکهٔ غزه نیز دکانشان بسته خواهد شد.
۳- حماس ناچار است که با حکومت کرانهٔ باختری به پای مذاکرات جدی در جهت یکپارچه شدن بنشیند.
۴- رژیم جمهوری اسلامی اکنون دریافته است که حتی پیشنهاد مسخرهٔ نفت مجانی نیز کارساز نیست و زمان آن رسیده است که دمشان را روی کولشان بگذارند و به فکر کنترل امواج بحران سرنگونی رژیم بشار اسد از طریقی دیگر باشند.
کژدم
کژدم گرامی من شنیدم توافق نامه صلح ( امریکا ٬ اسرایئل ومصر ) بدون امضا است و کسی پای ان را امضا نکرده و به بیانی رسمی نیست و از انجا که مسلمانان باورمند گیج و الکی خوش تشریف دارند حالیشون نیست. تنها قرار داد رسمی و امضا شده توافق حضور نیروهای ویژهٔ آمریکا در صحرای سیناست که رسمی است.
پاسخحذفگوراتا
بله درسته. اسرائیل توافق یکجانبه کرده و از پذیرفتن خیلی چیزها شانه خالی کرده است و حق حملهٔ دوباره را برای خودش محفوظ نگاهداشته است.
حذفجناب کژدم، اگر بنا را بر این بگذاریم که حکومت جدید مصر طبق همان سناریوی 34 سال پیش که در ایران اجرا شد بر سر کار آمده، آیا باید انتظار یک جنگ دیگر را هم کشید یا خیر؟
پاسخحذفدوست گرامی؛ متاسفانه پرسش شما روشن نیست. اما اگر منظورتان سناریوی به روی کار آمدن رژیم اسلامی در ایران است؛ باید بگویم که آن سناریو در شرایط جنگ سرد اجرا شد. طرفداران توطئهٔ ۵۷ دو هدف را برای انقلاب اسلامی تعریف میکنند:
حذف۱- آنهایی که کم هوش تر هستند؛ هدف آنرا ایجاد کمربند سبز اسلامی برای جلوگیری از نفوذ اتحاد جماهیر شوروی میدانند.
۲- آنهایی که با هوش تر هستند میگویند که غرب میدانست که اتحاد جماهیر شوروی در حال فروپاشی است و به همین خاطر با علم کردن اسلام و تبلیغات نفسگیر در رابطه با عدل اسلامی و.... ایران را به ورطه ای کشاندند که چنان تضعیف شود که در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نتواند جمهوریهای حوزهٔ دریای خزر را که از نظر تاریخی بخشهایی از ایران بودند را به عنوان یک قطب به دور خود جمع کند و منابع انرژی حوزهٔ دریای خزر و خودِ دریای خزر زیر سایهٔ یک سیاست واحد با مرکزیت ایران قرار گیرد و لذا گرگهای اسلامی را به قدرت رسانیدند تا تمامی شیرازه های این سرزمین را از هم بگسلند و چنین نیز شد. آن جنگ و طولانی شدن آن نیز برای نابودی ایران بود و بازی موش و گربه با رژیم اسلامی و به افلاس کشانده شدن این سرزمین توسط همین بازیها آن چیزی است که در این ۳۴ سال نصیب ایران شده است. اما سناریوی خاورمیانهٔ بزرگ به جنگ نیازی ندارد مگر آنکه روسها و چینیها برای مقاومت در برابر اجرایی شدن آن؛ جنگی را دامن بزنند و من فکر نمیکنم که هیچ یک از آنها تا این حد بخواهند پیش بروند. اگر ذژیم اسلامی از درون و توسط یک جنبش قدرتمند از هم فرو نپاشد؛ شاید برای تضعیف بیشتر ایران جنگ محدودی نیز برای سرنگونی رژیم به راه اندازند و از طریق گسترش فقر مردم را وادارند که به هر کسی که روی کار بیاید آری بگویند. البته اینها همگی احتمالات هستند. الآن رژیم در حال ایفای نقشی است که نه تنها ایران را در منطقه مورد نفرت همسایگان قرار میدهد؛ بلکه به بهانهٔ داشتن تسلیحات موشکی و یا بمب هسته ای؛ ایران را به صورت یک هدفی که باید ویران شود در آورده است.در حالی که غرب میداند که موشکهای ماماندوز سپاه چیزی نیست که باید از آن ترسید و حد اکثر در عرض ۱۰ روز میتوانند تمامی آشیانه ها را بر سر خفاشهای اسلامی ویران کنند. داستان تنها بر سر به ذلت کشانیدن و بریدن نفس ایران است.
خیلی ممنون از پاسخ کامل شما.
حذفدر توضیح سوالم عرض می کنم که آیا همان توطئه ای که بر سر ایران پیاده شد در حال شکل گیری علیه مصر است؟ آیا برای تحلیل قوای آن کشور در آینده جنگی بین مصر و یکی از همسایگانش رخ خواهد داد؟
ویرانی ایران در آن زمان آرزوی مشترک کشورهای عربی و اتحاد شوروی و نوکران داخلی اش و همچنین کشورهای غربی بود. اسلامخواهان و اسلامگرایان رنگارنگ نیز کینهٔ دیرینه ای داشتند که در کشتارهای زمان انقلاب که بخشی از آنها توسط ملی مذهبی ها نیز انجام شد همگی نشان میدهد که ایران از درون و بیرون مورد تهاجم بود. نهایت اینکه مردم ایران به میهنشان خیانت کردند و همچنان نمیدانند و در بهترین حالت فکر میکنند که یا آخوندها انقلاب را دزدیدند و یا اینکه فکر میکنند بعد از مرگ خمینی انقلاب به انحراف کشیده شد و به اینگونه میخواهند خیانت خویش را لاپوشانی کنند. هم اکنون نیز بخشهای وسیعی که به نام اپوزیسیون نامیده میشوند؛ همگی نوکران کشورهای غربی هستند و به نام دموکراسی در حال سربازگیری میباشند. این اپوزیسیون قلابی در تدارک خیانت دیگری است که اگر میهن پرستان واقعی نتوانند رهبری جنبشی را که در زیر خاکستر است به دست بگیرند؛ بار دیگر ین خیانت تکرار خواهد شد و اینبار به نام موکراسی و سکولاریسم.
حذفشما به دو مسئله دقت کنید که در آغاز انقلاب توسط خمینی مطرح شد و عصر طلایی خمینی بر اساس آن بنیانگذاری شد:
حذف۱- میهن پرستی حرام است و برابر کفر است زیرا که خاک پرستی است.
۲- اقتصاد مال خران است.
نتیجه همین میشود که همین الآن داریم.
در رابطه با آنچه که نیز بهار عربی نامیده میشود تنها و تنها به یک چیز دقت کنید که کشورهای غربی نخست البرادعی و امثالهم را در کشورهای عربی باد کردند. و سپی با حرکتی که در تونس آغاز شد؛ همهٔ کشورهای غربی بدون استثناء یک شبه همگی خواهان دموکراسی و حمایت مسلحانه از جنبشها شدند.
زمانی که انسان سالم است خود تصمیم میگیرد که چکار کند؟ اما زمانی که مریض شد این دیگران هستند که او را هدایت میکنند. یکی شربت نعناع پیشنهاد میکند و دیگری به دکتر میبرد و ..... تمامی کشورهای عربی و همچنین ایران به خاطر نداشتن یک اپوزیسیون استخواندار مانند همان بیمار هستند و نتیجه نیز معلوم است چون دکتر نهایی این بیمار کشورهای غربی خواهند بود.
دست گرامی. در رابطه با مصر قضیه فرق میکنه. غرب تلاش میکند که مصر را در شرایط فعلی به عنوان رهبری در برابر عربستان مطرح سازد. بعد از حل مسئلهٔ جمهوری اسلامی؛ نوبت عربستان خواهد رسید. مصر دچار جنگ نخواهد شد.
پاسخحذف